- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 18 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
سید حسین طباطبائی بروجردی (۱۲۹۲ق-۱۳۸۰ق/ ۱۲۵۴ش-۱۳۴۰ش) از مراجع تقلید شیعه که هفده سال زعیم حوزه علمیه قم و پانزده سال مرجع عام شیعیان جهان بود.
آیت الله بروجردی از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شد. چند سال پس از درگذشت عبدالکریم حائری یزدی به دعوت مراجع سه گانه (حجت، خوانساری، صدر) به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی مهمترین مرجع شیعیان بود و در دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب می شد.
در دوران آیت الله بروجردی حوزه علمیه قم گسترش و تعداد طلاب افزایش زیادی یافت. با حمایت های ایشان آثار حدیثی و فقهی متعددی احیاء و منتشر شد. مجموعه بزرگ جامع احادیث الشیعه تحت نظر او تدوین شد.
بروجردی به تقریب مذاهب اسلامی اهمیت می داد و در این راستا نماینده ای برای عضویت در دارالتقریب به مصر فرستاد. فتوای معروف محمود شلتوت برای به رسمیت شناخته شدن فقه شیعه نزد اهل سنت نتیجه فعالیت های آیت الله بروجردی بود.
اعزام مبلغ به مناطق مختلف ایران و خارج کشور، ایجاد مراکز بزرگ علمی و مذهبی، ساخت مساجد و مدارس در ایران و کشورهای مختلف، درخواست برای گنجاندن درس تعلیمات دینی در دوره ابتدایی مدارس ایران و… از مهمترین اقدامات دینی، سیاسی و اجتماعی او است.
زندگینامه
سید حسین بروجردی در صفر سال ۱۲۹۲ق در بروجرد به دنیا آمد. پدرش سید علی طباطبایی، از علمای شهر و مادرش سیده آغابیگم، دختر سید محمدعلی طباطبائی بود.[۱] نسب ایشان، با ۳۲ واسطه به امام حسن (علیه السلام) میرسد.[۲]
ازدواج
آیت الله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه در کودکی وفات کردند؛ جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، درگذشت. ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است. همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.[۳]
گاهشمار زندگی سید حسین بروجردی
۱۲۵۴ تولد
۱۲۶۱ آغاز تحصیل در مکتب خانه
۱۲۷۱ عزیمت به اصفهان و اقامت ده ساله
۱۲۷۴ ازدواج
۱۲۸۱ عزیمت به نجف اشرف و اقامت هشت ساله
۱۲۸۲ دریافت اجازه نامه از سید ابوالقاسم دهکردی
۱۲۸۹ دریافت اجازه نامه از آخوند خراسانی و شیخ الشریعه اصفهانی
۱۲۸۹ بازگشت به بروجرد به درخواست پدر
۱۲۹۰ مرگ پدر و کفالت برادران و خواهران
۱۲۹۰ درگذشت آخوند خراسانی
۱۲۹۴ مرگ «آغا نازنین» دخترش
۱۳۰۱ مسافرت به مشهد و اقامت چند ماهه
۱۳۰۶ اعتراض به انتصاب فردی بهایی در ادارات بروجرد و ترک بروجرد به قصد نجف اشرف
۱۳۰۶ سفر حج و توقف ۸ ماهه در نجف و بازداشت در هنگام ورود به ایران و توقف صد روزه در تهران
۱۳۱۱ دوران پنج ساله فشار و اختناق رضاخان
۱۳۱۳ آغاز مرجعیت پس از درگذشت شیخ محمدرضا دزفولی از علمای خوزستان
۱۳۱۸ انتشار حاشیه وی بر عروه به عنوان رساله عملیه
۱۳۲۳ مسافرت به تهران جهت معالجه و توقف ۷۰ روزه
۱۳۲۳ عیادت محمدرضا پهلوی از وی در ۱۳ آذر
۱۳۲۳ عزیمت به قم در ۲۶ صفر به درخواست علما و اقامت در قم تا پایان عمر
۱۳۲۵ پیام به شاه درباره گنجاندن تعالیم دینی در مدارس ابتدایی
۱۳۴۰ درگذشت در ۱۱ شوال ۱۳۸۰ق/۱۰ فروردین
فرزندان
سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیت الله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در شهر قم دار فانی را وداع گفت. سید احمد طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۱۶ش در بروجرد متولد شد و در جوانی و در سال ۱۳۵۲ش در قم از دنیا رفت.
آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ آیت الله بروجردی و همسر سید جعفر احمدی، بود که در سال ۱۳۷۲ش و در ۸۰ سالگی در قم درگذشت. آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمدحسین علوی طباطبایی بروجردی بود.
وفات
آیت الله سید حسین بروجردی در ۱۳ شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش،[۴] از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت الله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی(فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.
در پی درگذشت آیت الله بروجردی، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند. کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس پرچمهای سفارتخانه ها و کنسولگری های خود را در ایران به نشانه احترام به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.[۵]
حیات علمی
سید حسین بروجردی در ۷ سالگی وارد مکتب خانه شد و پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد. وی در سال ۱۳۱۰ق برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس حاج سید محمد باقر درچه ای، میرزا ابوالمعالی کلباسی و سید محمدتقی مدرس شرکت کرد. ایشان در درس فلسفه آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی نیز شرکت کرد.[۶]
بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال ۱۳۱۹ق به بروجرد مراجعت کرد.
تحصیل در نجف
سید حسین بروجردی در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت و نه سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی بودند.
اقامت در نجف
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید، ایشان در اعتراض به این رفتار، قصد مسافرت به عتبات کرد؛ ولی فرماندار بروجرد مسئول اداره ثبت احوال را برکنار کرد. گرچه بعد از چند ماه بر اثر اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف ساکن گردید.
در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب کردند تا با علمای قم دیدار کنند؛ اما ماموران شاه این دو را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد، وی بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد.
اقامت در مشهد
ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ ماه در مشهد اقامت داشت. به درخواست آیت الله محمد کفائی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شب ها در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت اقامه می کرد. آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف کرد و شیخ عبدالکریم حائری، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس کند.
بازگشت به بروجرد
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواست های مکرر از آیت الله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد. سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی از آیت الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.[۷]
اقامت در قم
سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ق وارد قم شده و برخی علماء از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می یافتند.[۸]
همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) اقامه نماز جماعت می کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد. سید محمد تقی خوانساری نیز برای احترام در درس ایشان شرکت می کرد.[۹]
آثار علمی
کتاب جامع احادیث الشیعه
مجموعه تألیفات آیت الله بروجردی در دو بخش به زبان عربی و فارسی به بیش از بیست جلد می رسد و در چهار رشته رجال، حدیث، فقه و اصول فقه بوده و در فلسفه، منطق، عقائد و شعر هم، آثاری به وی نسبت داده شده است.[۱۰] مشهورترین اثر او جامع الاحادیث است که با نظارت آیت الله بروجردی و همکاری بیست تن از شاگردان او نگارش یافته است.[۱۱]
فیشبرداری کتاب پس از هفت سال به پایان رسید و اسماعیل معزی ملایری، علی پناه اشتهاردی و محمد واعظ زاده خراسانی آن را بازبینی کردند. باببندی کتاب هم توسط اسماعیل معزی ملایری صورت گرفت.[۱۲]
شاگردان
برخی شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی عبارتند از:
امام خمینی
سید محمد رضا گلپایگانی
مرتضی مطهری
حسینعلی منتظری
سید علی حسینی سیستانی
علی صافی گلپایگانی
لطف الله صافی گلپایگانی
محمد فاضل لنکرانی
ناصر مکارم شیرازی
سید موسی شبیری زنجانی
جعفر سبحانی
غلامرضا رضوانی[۱۳]
اکبر هاشمی رفسنجانی
محمدصادق حائری شیرازی
مرجعیت
اگر چه بسیاری از مردم و عدهای از بزرگان، در مدتی که آیت الله بروجردی در بروجرد بود، او را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیده بودند، دوره نخست مرجعیت ایشان به طور رسمی، با انتشار رساله عملیه آغاز شد. مراجع محلی که با آیت الله بروجردی آشنایی داشتند، مقلدان خود را به او ارجاع می دادند.
یکسال پس از اقامت آیت الله بروجردی در قم و بعد از ارتحال آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدان ایشان به آیت الله بروجردی رجوع کردند و بعد از رحلت آیت الله سید حسین طباطبائی قمی، آیت الله بروجردی، مرجع واحد جهان تشیع شد.
اجازات
اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.
اجازه نامه روایی از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمد تقی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم الهدی ملایری.
روش تدریس
روش ایشان در تدریس علم اصول، ساده گویی و کوتاه کردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود. ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و علامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوه ای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) می پرداخت.
او در علم رجال روشی منحصر به فرد و ابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و… را از متون آنها جدا کرده و با دقت مطالعه می کرد و این کار دست آوردهای ارزشمندی نصیب محققان می کرد.
ویژگی های اخلاقی
اخلاص
او خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می آمد، می گفت: «خلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.»[۱۴]
اشتیقاق به فراگیری علم
ایشان تا آخر عمر لحظه ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. از ایشان نقل است که: «من از مطالعات علمی خسته نمی شوم؛ بلکه هرگاه از کارهای دیگر خسته می شوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می کنم.»[۱۵]
سعه صدر
او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده؛ بی مهری های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت انگیزی نادیده می گرفت و از لغزش های آنان صرف نظر می کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم در سازمان یافتن ریاست کامل و بلامنازع برای او بود.[۱۶]
اهتمام به دین
در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است، ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانه ای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند؛ اشکالی ندارد؛ چون حال شما خیلی خوب نیست؛ گفته بود: «من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»[۱۷]
کظم غیظ
آیت الله بروجردی در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یکسال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یکسال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.[۱۸]
آرزوی شهادت
آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی نقل می کند: “مرحوم آیت الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می کردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت، این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند.”[۱۹]
روشن بینی
مرتضی مطهری می گوید: «یکی از مزایای برجسته آیت الله بروجردی که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه مندی وی به تأسیس دبستان ها و دبیرستان های جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. ایشان دیانت مردم را در بی خبری و بی اطلاعی و بی سوادی جستجو نمی کرد؛ بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد؛ هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستان ها شود.»[۲۰]
اقدامات مذهبی و اجتماعی
احداث مسجد اعظم قم
مسجد اعظم قم در مجاورت حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) به ابتکار و پیگیری آیت الله بروجردی ساخته شد.
حمایت از نیازمندان
در سالهای آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از دارایی های پدری تأمین گردید.
تأسیس کارخانه برق
در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد.
گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم
با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و ترجمه، چاپ کتب فقهی و… و همین طور در اداره حوزه های علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی
نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوش فکر و روشن اندیش منتشر می شد، با حمایت ایشان بود.
تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد
ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و علمی از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیت الله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و….
اعزام نماینده به خارج کشور
قبل از آیت الله بروجردی، بعضی از مراجع مانند: سید ابوالحسن اصفهانی نمایندگان و مبلغانی را به مناطقی مانند: هندوستان، زنگبار و مسقط می فرستادند؛ اما این اعزام ها محدود و موقت و در مناسبت های خاصی انجام می شد. اما آیت الله بروجردی نمایندگانی را به کشورهای مختلف فرستاد تا در آنجا اقامت گزینند و به فعالیت دینی مشغول شوند و در این راه به سرمایه گذاری کلان عنایت داشت.
برخی از این کشورها عبارتند از:
آلمان با محوریت مرکز اسلامی هامبورگ
این مرکز از مهمترین مراکز اسلامی و شیعی در آلمان و اروپاست. عملیات ساخت این مرکز در سال ۱۳۳۲ ش. با حمایت مالی آیت الله بروجردی آغاز شد. [۲۱] و در سال ۱۳۳۴ ش. محمد محققی لاهیجانی به عنوان نماینده آیت الله بروجردی و امام مسجد آغاز به کار کرد.
پس از وفات آیت الله بروجردی و بازگشت محققی به ایران، فعالیت این مرکز ادامه یافت و همواره روحانیونی از ایران، مدیریت این مرکز را بر عهده داشتند. هم اکنون نیز این مرکز دینی و فرهنگی در هامبورگ فعال است. امام جماعت و مدیر فعلی این مرکز، محمد هادی مفتح است.[۲۲]
آمریکا
مهدی حائری یزدی فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی تا پیروزی انقلاب در واشنگتن از طرف آیت الله بروجردی نماینده بود. وی علاوه بر تبلیغ در دانشگاه ها نیز تحصیل و تدریس می کرد. [۲۳][۲۴]
عربستان
سید محمدتقی طالقانی نماینده آیت الله بروجردی بود. او بعد از استقرار در آن کشور و پیگیری های بسیار، زمینه تأسیس مرکزی در شهر مدینه ایجاد کرده بود که به دلایلی متوقف شد.[۲۵] عبدالحسین فقیهی رشتی نیز به نمایندگی از آیت الله بروجردی، هر سال چندین ماه در مکه و مدینه به سر میبرد و علاوه بر بیان مسائل شرعی، به دریافت وجوه شرعی می پرداخت. او ۳۰ سال نماینده آیت الله بروجردی در امور حجاج بود.[۲۶]
مصر
محمدتقی قمی از ۱۳۱۷ش با هدف تقریب مذاهب به قاهره رفت. ضمن تدریس زبان و ادبیات فارسی، برای معرفی تشیع تلاش میکرد. به همت وی و برخی علمای شیعی و سنی در ۱۳۲۷ش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد. آیت الله بروجردی، قمی را به عنوان نماینده خود در مصر و دارالتقریب تأیید کرد و به واسطه وی با شیوخ الازهر مکاتباتی داشت. [۲۷]
انگلستان
سید صدرالدین بلاغی نماینده آیت الله بروجردی در نهضت ملی شدن نفت بود. وی پس از نهضت نفت به نمایندگی آیت الله بروجردی، عازم انگلستان شد و در آنجا به تبلیغ پرداخت.
پاکستان
شیخ محمد شریعت اصفهانی فرزند شیخ الشریعه اصفهانی و داماد آقا ضیاء عراقی بود. در زمان زعامت آیت الله بروجردی از نجف به ایران آمد. با سید محمدکاظم عصار و حسینعلی راشد مرتبط بود. در ۱۳۳۱ش به عنوان نماینده آیت الله بروجردی راهی کراچی شد[۲۸] و تا پایان عمر در آنجا ماند. در فروردین ۱۳۵۷ش درگذشت. [۲۹] [۳۰]
تقریب مذاهب اسلامی
آیت الله بروجردی به تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی توجه داشت. مسائل بین المللی و حملات بیگانگان به خاک مسلمین مانند: جنگ جهانی، تجزیه عثمانی، جنگ ایتالیا علیه لیبی، تأسیس اسرائیل، جنگ هند و پاکستان و.. در ایجاد تفکر تقریب نقش داشت.[۳۱] بروجردی نزد سید محمدباقر درچه ای و شریعت اصفهانی تلمذ کرده است. این دو از حامیان اندیشه تقریب بودند. [۳۲]
اقدامات در جهت تقریب
عنایت به فقه مقارن
آیت الله بروجردی به فقه مقارن در مسائل خلافی اهمیت می داد و معتقد بود که مسائل فقهی نه تنها در سطح مذهب امامیه؛ بلکه باید در سطح همه مذاهب فقهی اسلامی بحث شود و ادله همه مذاهب منظور گردد. [۳۳] بروجردی معتقد بود، فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است و با توجه به اینکه پرسشهای فقهی از ائمه با توجه به مسائل اهل سنت بوده، مراجعه به فتاوی رایج اهل سنت به فهم روایات کمک می کند.[۳۴]
اهتمام به درج روایات فقهی اهل سنت در کتاب جامع الاحادیث الفقهیه
این کتاب یک دوره کامل احادیث فقهی است که زیر نظر آیت الله بروجردی و به کوشش برخی شاگردان ایشان تألیف شد. وی تأکید داشت که در ذیل هر باب روایات اهل سنت نوشته شود؛ اگرچه بعداً به خاطر عکس العمل مخالفین، اظهار تردید کرد و در نهایت از این کار منصرف شد. [۳۵]
ریشه یابی مسائل اختلافی
وی در ریشه یابی مسائل مورد اختلاف، حدود اتفاق و اختلاف در آن مسائل و زمان طرح آنها را از لحاظ تاریخی مشخص کرده؛ نخست نظر اهل بیت و سپس نظر اهل سنت را طرح می کرد و به بررسی این قبیل مباحث به صورت بحث علمی و نه جدال مذهبی می پرداخت. [۳۶]
طرح یکسان کردن حج
در سال های پایانی عمر وی حدیث حجه الوداع را برای ملک سعود که به ایران آمده بود، فرستاد. در طریق روایات حجه الوداع به نقل از اهل سنت دو نفر از امامان نیز ثبت گردیده و طبعاً برای شیعیان نیز حجت است و نظر به اینکه در کتب صحاح آمده می تواند نقطه وحدت در این مسأله بین فریقین باشد و سبب گردد که مسلمین در عمل حج یکسان عمل کنند. [۳۷]
معرفی فقه شیعه به اهل سنت
آیت الله بروجردی کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را به شیخ عبدالمجید سلیم از شیوخ الازهر و از اعضای دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه اهدا کرد. وی اهتمام داشت که فقهای شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت آشنا شوند و از طرفی، اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجوع کنند و از آن مطلع شوند.
این امر سبب شد تا بسیاری از اعضای دارالتقریب با فقه شیعه آشنا شدند تا جایی که برخی از بزرگان دانشگاه الأزهر مصر -همچون عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت- به جواز عمل کردن مطابق با فقه شیعه امامیه حکم دادند[۳۸] و یا در پاره ای مسائل مانند: شرط شهادت عدلین در طلاق، موافق شیعه فتوا دادند که در قانون مدنی مصر ثبت شد. [۳۹]
در همان ایام وزارت اوقاف مصر کتاب «المختصر النافع» محقق حلی (م۶۷۶ق) را که یک دوره فقه فشرده است، با مقدمه وزیر اوقاف وقت، شیخ احمد حسن الباقوری چاپ کرد. الباقوری به ایران آمد و با آیت الله بروجردی دیدار کرد. مقدمه وی در باب تقریب فقهی و مشترکات فقهی فریقین است. [۴۰]
حمایت از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه
دارالتقریب در سال ۱۳۲۷ش از سوی جمعی از علمای اهل سنت و مذاهب مختلف و علمای شیعه و با کوشش محمدتقی قمی که سال ها در لبنان و مصر اقامت داشت و با دبیرکلی وی شکل گرفت. اعضاء آن از اساتید الازهر مانند شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ ابوزهره، حسن البنا، و از علمای شیعه محمد حسین کاشف الغطاء در نجف، سید شرف الدین و محمدجواد مغنیه در لبنان بودند.
آیت الله بروجردی اهتمام ویژه ای به دارالتقریب داشت تا جایی که در بستر مرگ نیز به اهمیت این طرح و لزوم تقویت آن تاکید نمود.[۴۱] او با هر گونه اهانت به خلفا و بزرگان اهل سنت، مخالف بود و این کارها را موجب تفرقه و عداوت در میان جوامع مسلمین می دانست. [۴۲]
فعالیت های سیاسی
مخالفت با تغییر خط
برخی نقل کرده اند که آیت الله بروجردی در جلوگیری از تغییر خط در دوره رضاشاه نقش داشته است. بنابر این نقل، رضاخان به تقلید از آتاتورک تصمیم به تغییر خط گرفت و آیت الله بروجردی با این تصمیم به شدت مخالفت کرد: «هدف اینان از تغییر خط، دور کردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است، من تا زندهام، اجازه نمی دهم این کار را عملی کنند، به هر جا که می خواهد منتهی شود.» [۴۳]
مجلس مؤسسان و ممانعت از تغییر دین رسمی
در اردیبهشت ۱۳۲۸ش شاه میخواست به وسیله مجلس مؤسسان و از طریق بعضی تغییرات در قانون اساسی، اختیارات خود را گسترش دهد؛ البته این گونه شایع شده بود که شاه میخواهد به این بهانه، مذهب شیعه و دیانت اسلام را لغو و راه را برای رسمیت دادن به فرقه ضاله بهائی هموار کند. [۴۴]
در این شرایط شایعه شده بود که آیت الله بروجردی با تشکیل مجلس مؤسسان موافق است. به دنبال این مسئله، آیت الله خمینی و آیت الله سید محمد محقق(داماد)، آیت الله روح الله کمالوند خرم آبادی و آیت الله مرتضی حائری، نامه ای به آیت الله بروجردی نوشتند: «چون منتشر است که راجع به مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و بعضی اولیاء امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرموده اید… مستدعی است حقیقت آن انتشار را برای روشن شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید ».
همچنین شایع شده بود که آیت الله بروجردی ضمن جواب کتبی نوشته بودند:
«از علماء اعلام انتظار می رود در مواقعی که این قسم انتشارات مخالف واقع می شود، خودشان دفاع کنند. البته علاقهمندی به مصالح مملکت بر همه مشهود است، نهایت مقتضی نیست که هر اقدامی گوشزد عامه شود. برای اینکه مبادا تغییراتی در موارد مربوط به امور دینیه داده شود. تذکراتی مکرر داده ام، تا آنکه اخیراً ابلاغ نمودند که نه تنها در مورد مربوط به دیانت تصرفی نخواهد شد، بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد. معذالک در تمام مجالسی که در اطراف این قضیه مذاکره شده که در بعضی از آن مجالس، عده ای از علماء اعلام حضور داشتند، کلمه ای که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد، از حقیر صادر نشده. چگونه ممکن است در چنین امور مهمی اظهار نظر نماییم با آنکه اطراف آن روشن نیست؟».
قائم مقام رفیع، مشاور شاه و دکتر اقبال، وزیر کشور از طرف شاه نزد آیت الله بروجردی آمدند، و صریحاً اطمینان دادند که دین رسمی تغییر نخواهد کرد و نهایتاً نیز به همان گرفتن اختیارات بیشتر برای شاه اکتفا شد. [۴۵]
ممانعت از اعدام آیت الله کاشانی
اگرچه در زمان ملی شدن صنعت نفت، میان آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی رابطه حسنه ای برقرار نبود، پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیت الله بروجردی مانع از محاکمه و اعدام آیت الله کاشانی شد. [۴۶][۴۷]
نهضت ملی شدن نفت
هرچند آیت الله بروجردی مانند سید محمدتقی خوانساری در نهضت ملی نفت سکوت کرد؛ اما از روحانیت خواست که مخالفت نکنند. از وی نقل شده است که:
من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم، وارد نمیشوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمیدانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روجانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ثبت می شود که روحانیت سبب این کار شد. لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.[۴۸]
در چند ماجرا مخالفین مصدق انتظار داشتند که آیت الله بروجردی علیه مصدق موضع گیری کنند[۴۹]، اما آیت الله بروجردی چنین نکرد و حتی اسنادی مبنی بر حمایت وی از دولت مصدق وجود دارد. [۵۰][۵۱]
تقابل و تعامل با فداییان اسلام
شیوه غیرمداخله جویانه آیت الله بروجردی با روش نواب صفوی و آیت الله کاشانی همسان نبود. [۵۲]نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع میخواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند.[۵۳] در مقابل آیت الله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمی داد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر می گفت:
«اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها میخواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیده ایم. جریان مشروطیت و… دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.» [۵۴]
طاهری خرم آبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیت الله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آیت الله بروجردی میدانند. [۵۵][۵۶] البته آیت الله بروجردی در جریان دستگیری سید حسین امامی، آیت الله بروجردی از وی حمایت و برای آزادیاش تلاش کرد. ایشان همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم» [۵۷]
مبارزه با بهاییت
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید و وی برای اعتراض؛ بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه کردند و آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند؛ ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن شد.
حمایت از فلسطین
موضع آیت الله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود.[۵۸] ایشان در سال ۱۳۲۷ش بیانیه ای را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.[۵۹]
درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.[۶۰]
مطالعه بیشتر: زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی؛ نوشته علی دوانی
پی نوشت ها
- سید علی طباطبایی در سال ۱۲۵۲ق در بروجرد متولد و در سال ۱۳۲۹ق وفات یافت و در مقبره جدش سید محمد دفن شد.
- دوانی، مفاخر، ج۱۲، صص۶۹ – ۹۵
- دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۸
- حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۲۸.
- دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۲
- تمری، ص۲۰
- واعظ زاده، ص۵۳
- علی آبادی، ص۴۴؛ مجله حوزه، ش ۲۳، ص۴۲
- علوی، صص۱۱۹ و ۱۲۰
- آثار و تالیفات آیهالله بروجردی.
- تبریزی، «جامع احادیث شیعه امتیازها و ضعفها و روش استفاده از آن»، ص۱۴۵.
- تبریزی، «جامع احادیث شیعه امتیازها و ضعفها و روش استفاده از آن»، ص۱۴۶-۱۴۷.
- «زندگینامه: غلامرضا رضوانی خمینی (۱۳۰۹ – ۱۳۹۲)»، سایت همشهری آنلاین.
- این عبارت، بخشی از حدیث قدسی است: «یا بن آدم! اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید، و جدد السفینه فان البحر عمیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر و اخر نومک الی القبر و فخرک الی المیزان و شهوتک الی الجنه و راحتک الی الاخره….» (کلمه الله، تألیف سید حسن شیرازی ص۴۷۱)
- مجله حوزه، شماره ۴۳ و ۴۴، ص۲۶۲
- مرکز انتشارات، ص۳۰
- علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات، خرداد ۱۳۴۱، ص۳۶
- مجله حوزه، ش ۴۳ و ۴۴، صص۲۶۸ و ۶۶
- مرکز انتشارات، ص۲۸
- مطهری، ص۲۶۳
- تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
- تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
- رک: زندگی آیت الله العظمی بروجردی، ص۷۲
- خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی،، صص۴۱ و ۳۹ و ۲۸
- مجله حوزه، ش ۴۳-۴۴، ص۱۱۷
- هفته نامه نقش قلم (نشریه استان گیلان)، ۲۷ آبان ۱۳۶۹، مقاله محمدعلی فقیهی زاده گیلانی.
- جام شکسته، خاطرات حجت الاسلام معادیخواه، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، ص۱۷۳
- تذکره علمای امامیه…، ص۳۱۲.
- بایگانی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند ش۱۱۲۳، مورخ ۲۵۳۷/۱/۲۱.
- درباره شیخ محمدشریعت اصفهانی
- تطبیق اندیشه تقریب از منظر امام خمینی و آیت الله بروجردی، فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، ش ۵، زمستان ۹۱، ص۱۰۴
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۲
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
- آذرشب، پیشینه تقریب، ۱۳۸۴ ش، صص۲۰۳-۲۰۴ و صص۱۷۴-۱۷۷؛ واعظزاده خراسانی، «مصاحبه با آیت الله واعظزاده خراسانی به مناسبت سالروز تاسیس دارالتقریب».
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۴
- آذرشب، پیشینه تقریب، ۱۳۸۴ ش، ص۱۸۲.
- وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
- چشم و چراغ مرجعیت: مصاحبههای ویژه مجله حوزه، با شاگردان آیت الله بروجردی، ص۲۹
- دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۲، ص۲۴۲-۲۴۳
- محمدحسن رجبی (دوانی)، زندگینامه سیاسی امام خمینی (تهران: نشر مطهر) ص۱۴۲.
- مجله حوزه، شماره ۴۴ـ۴۳ (ویژه نامه آیت الله بروجردی)، مصاجبه با آیت الله صافی گلپایگانی
- حسین مکی؛ خاطرات سیاسی حسین مکی، چاپ اول، تهران ۱۳۶۸، صفحه ۵۷۲ تا ۵۷۶
- چشم و چراغ مرجعیت؛ مصاحبه با آیت الله سلطانی طباطبایی، ص۴۲
- علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۹۹۵-۹۹۹
- مجله حوزه، مصاحبه با واعظ زاده خراسانی، ش ۴۳-۴۴، ص۲۲۶
- احمدعلی رجائی و مهین سروری، اسناد سخن میگویند، ج۱، ص۳۳۹
- سیره عملی آیت الله العظمی بروجردی در ساحت سیاست، مجله علوم سیاسی، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵۱، ص۱۲۵
- نواب صفوی، راهنمای حقایق، ص۵۸
- علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۵۸
- حسن طاهری خرم آبادی، خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، ج۱، ص۸۳-۸۴
- مجله حوزه، شماره ۴۳-۴۴، مصاحبه با آیت الله فاضل لنکرانی، ص۱۵۶
- چشم و چراغ مرجعیت، ص۱۰۳ و ۱۰۴
- دوانی، مفاخر، ج۱۲ ص۳۶۲
- منظورالاجداد، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ۱۳۷۹ش، ص۴۵۷-۴۵۸.
- دوانی، خاطرات، صص۱۸۹ – ۱۹۱
فهرست منابع
- تمری، محمدرضا، شکوه شیعه،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش.
- دوانی، علی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، بنیاد فرهنگی امام رضا (علیه السلام)، تهران.
- شیرازی، سید حسن، کلمه الله، بیروت، دار الصادق، ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
- علیآبادی، محمد، الگوی زعامت، انتشارات هنارس.
- علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات تهران، ۱۳۴۱ش.
- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شکوه فقاهت، قم، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مزایا و خدمات آیت الله بروجردی، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۰ش.
- واعظ زاده خراسانی، محمد، زندگی آیت الله بروجردی، نشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش.
- مجله حوزه، آثار و تالیفات آیهالله بروجردی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰ش، شماره ۴۳ و