- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
بریلویه فرقه ای از سلسله قادریه است و بنابر نظر عزیز احمد، این سلسله فراگیرترین طریقه در شبه قاره هند در عصر جدید است. از مهم ترین بزرگان سلسله قادریه در هند که مورد توجه بسیار بریلویه است، می توان از محمد میر[۱] یاد کرد که به میان میر مشهور است. میان میر وحدت وجودی و سخت تحت تأثیر ابن عربی است. طریقه قادریه با سعه صدر بیشتری با غیر مسلمانان برخورد می نمایند.[۲] بریلویه نیز که پیرو میان میر است، به دست احمدرضاخان بریلوی[۳] بنیانگذاری شد.
وی در بانس بریلی متولد شد. سپس نزد پدر و سید احمد زینی دحلان شافعی که بسیار مخالف وهابیت بود ـ در مکه ـ درس خواند و طریقه خود را از سید آل رسول حسینی مارهروی (۱۲۹۶ م) اخذ کرد. او بعد از اتمام دروس به تدریس و تألیف روی آورد و به شدت با وهابیان، دیوبندیه وندویان به مخالفت پرداخت. او سریع دیگران را تکفیر می کرد و به قول ندوی حدود صد رساله در رد و تکفیر آنان نوشت که نام یکی از آنها فتاوی الحرمین برجف ندوه المین است که در رد ندوه العلما نوشته است.[۴] وی کتابی نیز در رد دیوبندیه به نام حسام الحرمین علی منحر اهل الکفر و المین نوشته و آنان را کافر دانسته است.
همچنان که از نام کتابها پیداست، احمدرضاخان کتب خود را برای علمای مکه و مدینه می فرستاد و از آنان توثیقات و تاییدهایی برای مطالب خود به دست می آورد. وی کثیر التألیف بود و بعضی تا پانصد رساله و کتاب و گاه تا هزار کتاب و رساله برای وی نام برده اند. از مهم ترین کتب وی الفتاوی الرضویه، مجموعه فتاوای وی است که در هشت جلد به چاپ رسیده است. وی در سال ۱۳۴۰ ق از دنیا رفت.[۵] او همچنین بانوگرایی سرسید احمدخان مخالف بود و برخلاف شاه عبدالعزیز، هند را دارالاسلام می دانست و نه دارالحرب، لذا با اتحاد هندوها برای مبارزه با انگلیس مخالف بود؛ عملی که از سوی علمای دیوبند و جمعیت علمای هند پیگیری می شد. از سوی دیگر، او با انگلیسیان رفتاری خصومت آمیز داشت، ولی برای مبارزه با انگلیس به هیچ دسته ای وارد نشد. عده ای نوشته اندکه اوتحت تأثیر عبدالحق محدث دهلوی بوده است. پیروان احمد رضاخان مدارس دینی بسیاری در سراسر شبه قاره تأسیس کرده اند. بنابر اظهار نظر بعضی، آنان تا سال ۱۹۷۲ م فقط در پاکستان ۱۲۴ مدرسه دایر نموده اند و سازمانهای همچون جمعیت العلمای پاکستان[۶] و منهج القرآن را ایجاد کرده اند. از سازمانهای دیگر آنان «رضای مصطفی» و «انصار الاسلام» است.[۷]
بزرگان بریلویه
از بزرگان بریلویه می توان از نعیم الدین مرادآبادی[۸] نام برد که مؤسس مدرسه ای به نام الجامعه النعیمیه است و شاگردان این مدرسه به نعیمیون معروف اند. وی کتابی به نام اطیب البیان تألیف نموده که ردی بر کتاب تقویه الایمان شاه اسماعیل دهلوی است. کتاب دیگر وی با نام الکلمه العلیا درباره علم غیب پیامبر است. از دیگر بزرگان بریلویه امجد علی[۹] است که بعد از شاگردی نزد بریلوی، کتب زیادی در تأیید او نوشت و کتاب بهار شریعت وی، کتاب فقهی و درسی بریلویه است. دیدار علی[۱۰] یکی دیگر از بزرگان بریلویه است که به قول بعضی شهر لاهور را از عقاید مسموم وهابیت و دیوبندیه حفظ کرد. از مفتیان بزرگ بریلویه احمد یار بدیوانی[۱۱] است که مدرسه جامعه الغوثیه النعیمیه را تأسیس کرد و کتب بسیاری در رد وهابیان و در تأیید بریلویه نوشت که از مهم ترین آنها کتاب جاء الحق در رد وهابیان است[۱۲].
عقاید بریلویه
۱. وحدت وجود:
احمدرضا بریلوی با تأثیر پذیری از تفکر قادریه هند در این زمینه می نویسد: در مرتبه وجود غیر از ذات حق وجودی نیست و تمام خلایق عکس و سایه آن وجودند[۱۳].
۲. صفات الهی:
بریلویه در باب صفات خداوند و رابطه آنها با ذات، بر اساس فکر ماتریدی مشی می نماید. کتاب المعتقد المنتقد که تعلیقات احمدرضا خان بریلوی را در حاشیه خود دارد، در این زمینه می نویسد: ما برخلاف نجدیون ـ وهابیت ـ قائلیم که خداوند متصف به تمام صفات کمال است و امکان اتصاف عجز و کذب بر خدا محال است و او حی، قادر و عالم و … است[۱۴]. بزرگان صوفیه قائل به عینیت معانی صفات با ذات اند.[۱۵] ولی این امر منافاتی با این ندارد که علمای اهل سنت گفته اند صفت عین ذات نیست؛ چرا که منظور آنان این است که مفهوم صفات غیر از مفهوم ذات است.[۱۶] اعتقاد به قضا و قدر الهی از شعب ایمان است. [۱۷] اینان در مسئله حسن قبح، مثل ماتریدیه به حسن و قبح عقلی معتقدند و با اشاعره در این زمینه مخالف اند.[۱۸]
۳. مقام پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله»:
بریلویه با رویکردی صوفیانه مقام پیامبراکرم «صلی الله علیه وآله»را بسیار بلند می دانند و معتقدند که نور پیامبر«صلی الله علیه وآله»قبل از تمام خلایق خلق شده و پیامبر«صلی الله علیه وآله» به تمام چیزها و در تمام مکانها علم غیب دارد و علمش علم ماکان و مایکون است. در نظر آنان، پیامبر«صلی الله علیه وآله»تنها موجود مرتبه ایجاد است و تمام خلایق عکس و سایه او و ملائکه شررهای نور اویند. پیامبر مظهر صفات الهی و محیی ارواح است و از او، جن و انس و عرش و کرسی به وجود آمده است. پیامبر«صلی الله علیه وآله»حق تصرف در کون را دارد و همه عالم به خاطر وجود هستی او به وجود آمده است.[۱۹] استغاثه و استعانت از پیامبر و بلکه تمام اولیای الهی جایز است؛ چرا که پیامبر«صلی الله علیه وآله»دافع بلا و معطی عطاست و عبدالقادر گیلانی نیز غوثی است که با استغاثه به او مشکلات انسان حل می شود.[۲۰]
بنابر نظر بریلویه، مردگان در قبر زنده اند و کلام ما را می شنوند و بنای قبور و نذر برای آنها، طواف حول آنها و بزرگداشتها و اعیاد جایز است، و هیچ یک از اینها حرام و بدعت نیست.[۲۱] احمدرضاخان بریلوی، تعزیه شیعیان، سجده تحیت بر مرشد و غنا به مزامیر را حرام می داند و رساله ای در این باره به نام الزبده الزکیه لتحریم سجود التحیه تألیف کرده است.[۲۲] بریلوی نیز معتقد بود که در هر زمان چهل نفر از ابدال و اولیای الهی در روی زمین زندگی می کنند تا به وسیله آنان برکات نازل و بلاها دفع شود. [۲۳] وی ائمه شیعه از حضرت امیر تا امام حسن عسکری را غوثهای عالم دانسته و به کرامات و تصرفات اولیای الهی در کون معتقد است. در نزد بریلویان اجتهاد جایز نیست.
بریلوی در این زمینه می نویسد:
کسانی که خود را اهل حدیث می دانند و خیال می کنند فقط باید به حدیث عمل کنند،باید بدانند فهم حدیث جز از راه فهم فقهای بزرگ جایز نیست.[۲۴]
به سبب رویکرد حدیثی دیوبندیه، بعضی احمدرضاخان راناجی فقه حنفی در هند می دانند [۲۵] بریلویه با شیعیان بهتر از دیوبندیه برخورد نکرده اند. او در این زمینه می نویسد:
رافضی اگر علی را برتر از شیخین می داند، بدعت گذار است و اگر امامت شیخین را انکار می کند، فقها آنان را کافر و متکلمان آنان را بدعت گذار می دانند. ما نیز نظر متکلمان را پذیرفته، آن را به احتیاط نزدیک تر می دانیم. ولی اگر قائل به بداء یا تحریف قرآن اند یا ائمه را از تمام انبیا افضل می دانند، یقیناً کافرند.[۲۶]
در نزد بریلویه، همچون دیوبندیه، صحابه احترام خاصی دارند و آنان حتی معاویه را نیز احترام می کنند.
پی نوشت:
[۱] . المهند علی المفند ، ص ۶۴.
[۲] . همان، ص ۶۱ و ۶۸.
[۳] . ۹۵۷ ـ ۱۰۴۵ ق.
[۴] . تاریخ تفکر اسلامی در هند، ص ۶۱ ـ ۶۲.
[۵] . البته نباید احمدرضا را با سید احمد بریلوی شهید در بالکوت در سال ۱۸۳۱ م و سرسید احمد خان نوگرا، مؤسس دانشگاه علیگره و متوفای ۱۳۱۵ ق اشتباه گرفت. باید توجه داشت که مؤسس بریلویه (۱۲۷۲ ـ ۱۳۴۰ ق) سید نیست و سالها بعد از آن دو از دنیا رفته است.
[۶] . ر.ک: فتاوی الحرمین، ص ۱۴ ـ ۱۸.
[۷] . ر.ک: نزهه الخواطر، ج ۸، ص ۴۲ ـ۴۵؛ دانشنامه ادب فارسی در شبه قاره هند، مدخل احمد رضا خان بریلوی؛ دانشنامه جهان اسلام ، مدخل بریلویه.
[۸] . شایان ذکر است که جمعیه العلمای اسلام پاکستان از دیوبندیه و جمعیه العلمای پاکستان از بریلویه است.
[۹] . دانشنامه جهان اسلام، ج ۳، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۴ و مدارس اسلامی هند، ص ۸۵ ـ ۹۹.
[۱۰] . ۱۳۰۰ ـ ۱۳۶۷ق.
[۱۱] . م ۱۳۶۷ ق.
[۱۲] . م ۱۹۳۵ م.
[۱۳] . ۱۹۰۶ ـ ۱۹۷۱ م
[۱۴] . البریلویه،احسان الهی ظهیر، ص ۵۱ ـ ۵۴ ؛ الموسوعه المیسره، ج ۱، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۳.
[۱۵] . بریلوی، صلاه الصفا، مندرج در مجموعه رسائل، ج ۱، ص ۳۷ ، به نقل از بریلویه، ص ۱۰۴.
[۱۶] . ر.ک: المعتقد المنتقد، ص ۲۳ ـ ۳۳ و ۵۳ و ۶۷ که درباره کلام نفسی، قدر، سمیع و بصیر و … بحث می نماید.
[۱۷] . همان، پاورقی ۴۲.
[۱۸] . همان، ص ۵۰.
[۱۹] . همان، ص ۵۵.
[۲۰] . همان، ص ۷۵ ـ ۷۶. وی در اینجا تصریح می کند که ما مخالف اشاعره ایم.
[۲۱] . البریلویه، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۷.
[۲۲] . همان، ص ۵۶ ـ ۵۸.
[۲۳] . همان، ص ۷۸ و ۱۱۵ ـ ۱۱۹ و ۱۲۸.
[۲۴] . نزهه الخواطر، ج ۵،ص ۴۴.
[۲۵] . دانشنامه جهان اسلام، ج ۳، ص۳۴۳.
[۲۶] . فتاوی الحرمین برجف ندوه المین، ص ۱۲ ـ ۱۴
منبع: بخش از مقاله نگاهی به تاریخ و عقاید و بزرگان «دیوبندیه» و «بریلویه» نوشته دکتر فرمانیان.