- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در میان بنی عباس فرقه های به وجود آمدند که اعتقادات خاصی داشتند. این فرقه ها را می توان گفت نه سنی بودند و نه شیعه. اما حکومت عباسیان و سلاطین و پیروان آنان از این فرقه ها نبوده بلکه آنان همگی از اهل سنت بوده اند. از میان این فرقه ها هیچ فرقه ای قائل به امامت امام حسن و امام حسین(ع) نبودند بلکه فقط فرقه رزامیه بعد از امام علی(ع) اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه داشته است که در زیر به آنها پرداخته می شود.
فرقه های که در میان بنی عباس با عقاید خاصی به وجود آمدند به صورت کلی بر سه دسته تقسیم می شود:
۱. فرقه مسلمیّه یا ابو مسلمیه منسوب به ابو مسلم خراسانی است. برخی از ملل و نحل نویسان به علت اینکه ابو مسلم خراسانی بسیاری از بنی امیه را که دشمنان خدا و اهل بیت رسول خدا(ص)بودند، کشت، این فرقه را به شیعه نسبت می دهند. در حالی که ابو مسلمیّه از فرقه های شیعی محسوب نمی شود. زیرا اعتقاد ابو مسلم این بود که امامت به میراث است بر خلاف شیعه که می گوید امامت با نص پیامبر(ص) است و نیز برخلاف اهل سنت که میگوید امامت با اختیار و انتخاب مردم است.
این فرقه در مسئله امامت معتقد است که امامت از آن عباس عموی پیامبر بوده است و ابوبکر و عمر و عثمان بر او ظلم کردند. از این رو ابو مسلم خراسانی بر علیه بنی امیه خروج کرد تا امارت را به بنی عباس برگرداند. او بعد از پیروزی بر بنی امیه امامت و خلافت را به بنی عباس سپرد. بنابراین عقیده ابو مسلم خراسانی بر امامت بلافصل علی(ع) نبوده و الا به جای اینکه امامت را به سفاح از بنی عباس بسپارد به امام صادق(ع) می سپرد.[۱]
این فرقه مىگوید: عباس بن عبد المطلب وارث پیامبر (ص) و شایستهترین مردم براى امامت پس از پیامبر(ص) بوده است ولى امت به عباس حسادت ورزیده و امامت را به او نسپردند، بلکه مسیر آن را منحرف کرده و به ابو بکر، عمر و عثمان رساندند، زیرا نمىپسندیدند که نبوت و امامت هردو درمیان بنى هاشم جمع گردد و آنان شرافت دین و دنیا را باهم به دست آورند. اینان معتقدند که عبد الله بن عباس گفته است: آنچه امت ما را از آن محروم کرد افزونتر از آن چیزى است که ما آنان را از آن بىبهره کردیم. ازاینرو پنداشتهاند که پیامبر(ص) عباس فرزند عبد المطلب را براى امامت دین برگزید و به نام او تصریح نمود. از سوى دیگر پس از پیامبر(ص) او شایستهترین مردم نیز هست. اما ابو بکر را مردم براى امامت [امور] دنیا برگزیدند. همچنین اظهار مىدارند که پس از عباس فرزندش عبد الله امام و پیشواست و بعد از عبد الله فرزندش على؛ پس از او فرزندش محمد بن على و سپس فرزندش ابراهیم بن محمد و آنگاه برادرش عبد الله بن محمد. آنان معتقدند که امامت تا روز قیامت در نسل عباس تا آخرین نفر این خاندان باقى مىماند. این سلسله با مردى خاتمه مىیابد که حضرت مسیح (ع) پشت سرش نماز خواهد خواند و او همان مهدى است که پیامبر (ص) به آمدن او بشارت داده و به عباس فرموده است: «مهدى از نسل تو خواهد بود؛ زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده باشد.» و نیز فرموده است: «هرگاه پرچمهایى سیاه را مشاهده کردید که از جانب مشرق به سوى شما مىآید، پس به سوى آنها بشتابید هرچند به صورت راه رفتن با دست و زانو به روى برف باشد، چه اینکه خلیفه خداى عزّ و جل، یعنى مهدى در میان آنان است».
این فرقه معتقدند کسى که از نسل عباس قیام کند و پیشوایى مردم را برعهده گیرد، پیروى از او واجب و امامت او مسلّم و ثابت است و بر امت واجب است که تسلیم او گردند و هرگاه در دانش دین اختلاف پیدا کردند به او مراجعه کنند؛ چرا که خداوند سبب مىشود تا اندیشه درست به ذهن امام خطور کند و شناخت صحیح را به او الهام مىنماید و حق را چنان در قلبش جلوهگر مىسازد که جز به آن حکم نکند.[۲]
۲. گروه دوم که با عنوان «خداشیّه» شناخته مىشوند پیروان خداش هستند، همان کسى که فرقه راوندیه او را «خادش الدین» یعنى معیوب کننده دین مىنامند. این گروه [در مورد امام] همانند فرقه مسلمیّه، پیروان ابو مسلم، محمد بن على نواده عبد الله بن عباس بن عبد المطلب را امام مىدانستند ولى اصحاب ابو مسلم معتقد بودند که امامت پس از مرگ ابو العباس، عبد الله بن محمد بن على از فرزندان عباس به ابو مسلم منتقل شده است، اما خداشیّه مىگفتند که مقام امامت پس از محمد بن على نوه عبد الله بن عباس به خداش رسیده و در میان فرزندان عباس محل مناسبى نیافته است. آنان معتقد بودند که محمد بن على همان کسى است که خداى عزّ و جل درباره او فرموده است: «آیات و نشانههاى خویش را بدو دادیم ولى او خود را از نشانههاى الاهى جدا کرد و به دنبال آن شیطان در پى او رفت و در نتیجه از گمراهان شد.»[۳]
۳. فرقه سوم در میان بنى عباس «رزّامیّه» است. این فرقه به مردى از عباسیان منسوب است که رزّام نامیده مىشد. فرقه رزامیه نیز از حامیان ابو مسلم است و ریشه این فرقه به کیسانیه بر می گردد.[۴]
عقیده فرقه رزامیه بر این است بعد از امام علی(ع) امامت به محمد بن حنفیه فرزن امام علی رسیده است و پس از او به پسرش ابراهیم و بعد از آن به به علی بن عبدالله بن عباس منتقل شده است. پس از او به اولاد او انتقال پیدا کرده است. این فرقه به حلول خداوند در ابو مسلم اعتقاد داشته است و می گویند که او زنده است و کشته نشده و ازدواج با محارم را جایز می دانسته است.[۵]
پی نوشت:
[۱]. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص۲۰-۲۱، مشهد، آستان قدس رضوى، چ۲، ۱۳۷۲ش؛ و سید مرتضى بن داعى حسنى رازى، تبصره العوام فی معرفه مقالات الأنام، ص۱۷۹، تهران، انتشارات اساطیر، چ۲، ۱۳۶۴ش. تصحیح: عباس اقبال آشتیانى.
[۲]. ناشئ اکبر، فرقههاى اسلامى و مسأله امامت، ص۵۸، ترجمه: علیرضا ایمانى، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، چ۱، ۱۳۸۶ش.
[۳]. فرقه های اسلامی و مسئله امامت، ص۵۵.
[۴]. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۴۷، بیروت، دارالاضواء، چ۲، ۱۴۰۴ق.
[۵]. سیف الدین آمدی، أبکار الأفکار فی أصول الدین، قاهره، دارالکتب، ۱۴۲۳ق، تحقیق: احمد محمد مهدى.