- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
یزید بن عبدالملک بن مروان (۷۲ق-۱۰۵ق/ حک ۱۰۱ق-۱۰۵ق)، نهمین خلیفه اموی، که از سال ۱۰۱ هجری تا سال ۱۰۵ هجری بعد از عمر بن عبدالعزیز، خلافت کرد. مادرش «عاتکه» دختر یزید بن معاویه بود. وی در تاریخ فردی اهل عیش و عشرت و خوشگذران و بی لیاقت معرفی شده است.
وی در سال ۷۲ هجری در دمشق متولد شد، و در ۲۵ ماه رجب سال ۱۰۱ هجری بعد از عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید.[۱][۲][۳] برادرش، سلیمان او را بعد از عمر بن عبدالعزیز به ولایتعهدی برگزیده بود.[۴]
مادرش «عاتکه» دختر یزید بن معاویه است. (عاتکه دختر یزید بن معاویه بن ابوسفیان، همان زنی است که بر ده نفر از خلفای بنی امیه حرام بود. جدش معاویه و پدرش یزید و پدر شوهرش مروان بن حکم، فرزندان شوهرش عبدالملک، ولید، سلیمان، یزید و هشام، پسر خودش یزید، پسرزاده اش ولید بن یزید، پسرزاده شوهرش یزید بن ولید.)[۵][۶]کنیه یزید «ابا خالد» بود.[۷]
شخصیت
وی در تاریخ فردی اهل عیش و عشرت و خوشگذران و بی لیاقت معرفی شده است.[۸][۹] او دلباخته دو کنیزک به نام های حبّابه و سلامه بود. روزی حبّابه شعری را با آهنگ برای او خواند: و بین التراقی و اللهاه حراره و ما ظمئت ماء یسوع فتبردا؛ یعنی: حرارتی ما بین دهان و گلو احساس می شود. این حرارت ناشی از تشنگی نیست که با نوشیدن آب سرد می شود. (حرارت و التهاب عشق است)
او پس از شنیدن این شعر آن چنان به طرب آمد که گفت: می خواهم پرواز کنم! حبّابه به او گفت: ای امیرالمؤمنین! ما به تو نیازمندیم؛ اگر بمیری امامت را به چه کسی وا می گذاری؟ گفت: به تو و دست او را بوسید.[۱۰][۱۱] پس از مدت کوتاهی که این کنیزک مرد یزید از فرط ناراحتی اجازه دفن جنازه او را نمی داد و سرانجام خودش نیز بعد از چند روز از دنیا رفت.[۱۲][۱۳] [۱۴]
سیاست
یزید بن عبدالملک رسوم عادلانه عمر بن عبدالعزیز را کنار گذاشت و دست ماموران را درگرفتن مالیات های گوناگون باز گذاشت. (او به عاملش در یمن دستور داد مالیات هایی که عمر بن عبدالعزیز لغو کرده است دوباره برقرار سازد.)[۱۵][۱۶] او همه عمال عمر بن عبدالعزیز را از کار برکنار کرد.[۱۷]
یعقوبی می نویسد: «یزید به عمر بن هبیره که عامل عراق بود، فرمانی نوشت که سواد را مساحی کند، (اراضی خراجی را دقیقا مشخص کند.) او این کار را در سال ۱۰۵ انجام داد.
او بر نخل ها و درختان خراج نهاد و به خراج گزاران زیان رسانید و بر دهقانان خراج نهاد و کار بدون مزد و هدیه ها و آنچه را در نوروز و مهرگان گرفته می شد، دوباره برقرار کرد.[۱۸]
بلاذری نیز می نویسد: «یزید بن عبدالملک به عمر بن هبیره نوشت که امیرالمؤمنین را در سرزمین عرب نصیبی نیست. به اقطاعات سرکشی کن و آنچه را زائد بر احتیاج است، برای امیرالمؤمنین بستان. پس عمر به اقطاعات مراجعه می کرد و درباره آنها می پرسید و همه را مساحی می کرد.»[۱۹]
روش حکومتی و بی عدالتی های یزید بن عبدالملک به حدی رسید که عده ای از بزرگان و سران بنی امیه نزد وی آمدند و از وی خواستند تا در روش خود تجدید نظر کند و همچون عمر بن عبدالعزیز رفتار نماید؛ ولی عموی یزید یعنی محمد بن مروان بن حکم آنان را گرفت و مدت بیست ماه به زندان افکند و پس از آن به همه آنان سم خوراند و همه آنان کشته شدند.
یزید، علاوه بر این که آنان را از بین برد املاک و دارایی های آنان را نیز تصاحب کرد و فرزندان و زنان آنان مجبور شدند به بیابان ها بروند و زندگی مشقت باری را سپری کنند، حتی کسانی را که به آنان کمک کردند نیز، به دار کشیدند.[۲۰]
حوادث دوره خلافت
در دوره یزید بن عبدالملک مخالفت هایی علیه دولت اموی برپا شد.
شورش یزید بن مهلب
یزید بن مهلب بن ابی صفره که در دوره سلیمان بن عبدالملک حاکم عراق و مشرق اسلامی شده بود، در دوره عمر بن عبدالعزیز به اتهام پنهان کردن اموال دولتی به زندان افتاد.[۲۱]
او در اواخر دوره عمر بن عبدالعزیز از زندان فرار کرد و به بصره رفت و این شهر را تصرف کرد و با زندانی کردن حاکم آنجا «عدی بن ارطاه فزاری»،[۲۲] [۲۳] عملا با امویان اعلام جنگ کرد.
او بر کوفه و فارس و اهواز و کرمان مسلط شد. سرانجام مسلمه بن عبدالملک؛ برادر خلیفه، موفق شد در جنگی که در نزدیکی کوفه در «عقر» اتفاق افتاد او را شکست داده و به قتل برساند.[۲۴][۲۵]
قیام خوارج
از دیگر حرکت های مخالف نظام اموی در دوره یزید بن عبدالملک قیام خوارج به رهبری شوذب خارجی می باشد، آنها بعد از مرگ عمر بن عبدالعزیز توانستند سپاهیان عراقی را که برای سرکوب ایشان گسیل شده بودند را شکست دهند. سرانجام سپاه ۱۰ هزار نفری اموی به رهبری سعید بن عمر الحرشی آنان را شکست داد.[۲۶]
آغاز دعوت عباسیان
خلافت یزید بن عبدالملک همزمان با آغاز دعوت مخفیانه عباسیان بود. در منابع آمده است: دعوت عباسیان از سال ۱۰۱ هجری، همزمان با به خلافت رسیدن یزید بن عبدالملک آغاز شد.[۲۷][۲۸] عباسیان بر اساس داستانی خلافت خود را توجیه می کردند، آنها مدعی بودند، ابوهاشم رهبر شیعه کیسانیه پس از اینکه به دست سلیمان بن عبدالملک مسموم شد.
در ملاقات با «علی بن عبدالله بن عباس» که در «حمیمه»ی شام ساکن بود امر امامت و حق امامت را به وی واگذار کرد و زمام دعوت کیسانیه را به او سپرد. اسامی داعیانی که بر علیه عباسیان دعوت می کردند را به او گفت [۲۹][۳۰] و بدین طریق عباسیان وارث تبلیغات سری کیسانیه شدند و امر دعوت خویش را آغاز کردند.[۳۱][۳۲]
یزید بن عبدالملک روز جمعه پنج روز مانده از شعبان سال صد و پنجم در منطقه بلقا از توابع دمشق در سی و هفت سالگی درگذشت و مدت حکومتش چهار سال و یک ماه و دو روز بود[۳۳] و بنا به نقلی در «جولان» از اراضی اردن مدفون شد.[۳۴]
پی نوشت ها
- ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۱۴۲.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۴، ص۱۲۰.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۶۱.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۴، ص۱۲۰.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص ۱۶۱.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۴۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۷.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۴۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۵۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل، ج۵، ص۱۲۱.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۶۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۲۴، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷.
- ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۱۱۰، بیروت، دارالکتبالعلمیه.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۴۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۴۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۳.
- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۲، ص۴۵۰.
- ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۱۴۲.
- مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۸.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۲۰۲، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۶۴ – ۵۶۵، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۲۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۸۵، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۷۷ – ۵۷۶، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷.
- ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، اخبار الطوال، ص۳۷۵، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، ۱۳۷۱، چاپ چهارم.
- مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۲.
- مسعودی، علی بن حسین، التبیه و الاشراف، ص۲۹۲.
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۲۴۳، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم.
- ابن خلدون، عبدالرحمن، العبر، ج۲، ص ۲۷۲، ترجمه عبد المحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳، چاپ اول.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۶۱.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۴۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
منبع: سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «یزید بن عبدالملک» تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱/۱۶.