- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
از اخلاق خاص على، کرم و بخشش او بود که حد و مرزى نداشت، ولى بخششى که در اصول و هدف پاک و سالم بود نه مانند بخشش فرمانداران و زورمندانى که از مال و کوشش مردم بخشش مى فرمایند! اینان وقتى که چنین بخششى مى کنند فقط به خویشان و نزدیکان و یا هوادارانشان مى بخشند که در راه حکومت و سلطنت آنها شمشیر مى زنند واگر گامى بالاتر نهند براى آن بخشش مى کنند که گفته شود آنها اهل کرم و بخشش هستند! تا مورد توجه عامه مردم قرار گیرند و اختلاسها و دزدیها و ستمها و ضعف ادارى امور و غیره را بدین ترتیب پرده پوشى کنند.
و این شکل از اشکال بخشش را که در واقع فرقى با رشوه ندارد – و اکثریت کسانى که در تاریخ ما و تاریخ قدرتمندان دیگران به کرم و بخشش مشهورند با این نوع بخشش سرو کار داشتند – على بن ابیطالب در سراسر زندگى خود ندید و یک بار هم به آن دست نیالود و آن را نشناخت. کرم و بخشش على چیزى است که از همه مردانگیهاى او پرده برمى دارد و با جان و دل او به هم آمیخته است او با اینکه دختر خود را از اینکه گردنبندى را از بیت المال به امانت گرفته که در عیدى از اعیاد به آن آرایش کند توبیخ مى کند و با اینکه برادر خود عقیل را که مختصرى از مال عمومى مردم را بیجا خواسته بود از خود مى رنجاند و با اینکه او هرگونه رشوه خوار و هوادار مال بى کوشش و بدون حق را، از خود طرد مى کند، با این حال، چنانکه در روایات صحیح آمده است او با دست خود نخلهاى گروهى از یهودیان را در مدینه سیراب مى کند، تا آنجا که دست او تاول مى زند و زخم مى شود و آنگاه مزدى را مى گیرد و به بیچارگان و درماندگان مى بخشد و یا با آن بندگانى را مى خرد و بلافاصله آزاد مى سازد.
«شعبى » از زبان کسانیکه على را خوب مى شناختند روایت مى کند که او بخشنده ترین مردم بود که از مال خود براى مردم مى بخشید واگر گواهى دشمن در بعضى موارد صحیحترین شهادتها باشد باید فهمید که بخشش و کرم على تا چه پایه بوده که معاویه بن ابى سفیان هم به آن شهادت داده، در حالى که او همیشه مى کوشید که از على عیب جویى کند و از او انتقاد نماید.
معاویه مى گوید: «اگر على خانه اى پر از طلاى ناب و خانه اى پر از علوفه داشته باشد، طلا را پیش از علوفه مى بخشد!»
پی نوشت:
- جرج جرداق؛ کتاب امام على (ع) صداى عدالت انسانى. ج ۲ – ۱ صفحه ۱۲۲