- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
شیوه برخورد مناسب با سالمندان، زمانی مشکلتر میشود که آنها، پدر و مادر باشند. در این صورت، فرزندان احساس مسوولیت میکنند و از طرفی باید علاوه بر رسیدگی به امور زندگی خود، نیازهای والدین و شخصیت جدید آنها را نیز مدنظر داشته باشند.
شیوه رفتار با والدین در سن پیری و ارتباط فرزندان با آنها، تا حد زیادی به شرایط خانوادگی سالهای قبل و حتی تا دوران کودکی برمیگردد. در مواردی که فرزندان، همیشه از محبت پدر و مادر برخوردار بودهاند و احساس خلأ عاطفی نمیکنند، خود را مدیون آنها دانسته و با مهربانی و احساس قدرشناسی، سعی میکنند تا هر کاری که از دستشان بر میآید، برای آنها انجام دهند؛ اما در خانوادههایی که فرزندان، همیشه از بدرفتاریهای جسمی و روحی رنج بردهاند و در جو خانه، فقط تنبیه، سرزنش، ناراحتی و بیتوجهی حاکم بوده است، وابستگی عاطفی چندان قوی با والدین ندارند و یا اینکه خیلی کم به آنها ابراز محبت میکنند.
به عبارت بهتر، آنها نمیتوانند عشق و علاقهای را که دریافت نکردهاند، تقدیم کنند و در واقع قادر به انجام آن نیستند، چون هیچ وقت، چیزی در این زمینه یاد نگرفتهاند. این گروه از فرزندان، از طرف دیگر، از نوعی فشار اجتماعی شدید نیز رنج میبرند که باید والدین را دوست داشت و به کارهای آنها رسیدگی کرد، صرف نظر از این که نوع رفتار آنها چگونه بوده است.
این فشار اجتماعی، یک نوع احساس گناه را در آنها به وجود میآورد و این حس را منتقل میکند که: حالا که آنها پیر شدهاند و گذشتهها گذشته، تو میتوانی ناراحتیها را فراموش کنی و آنها را ببخشی، به هر حال آنها پدر و مادرت هستند و به تو امید دارند.
زندگی والدین سالخورده با فرزندان
معمولاً خانمهای تنها، مطلقه، بیوه یا مجرد، پدر یا مادر را پیش خود میآورند و با آنها زندگی میکنند. در این حالت، آنها بیآنکه کم و بیش توجه داشته باشند، کمتر احساس تنهایی میکنند. مشکل معمولاً زمانی رخ میدهد که این خانمها به مشکلات جسمی و روحی که ممکن است در آینده به وجود آید و مسوولیتی که در قبال آنها دارند، چندان توجهی نمیکنند.
همچنین بسیاری از فرزندان ترجیح میدهند که والدینشان با آنها زندگی کنند، زیرا از اینکه پدر یا مادر را به خانه سالمندان بسپارند، احساس گناه میکنند و تصور خوبی از این مراکز ندارند. در برخی موارد هم عدم توانایی مالی باعث میشود که والدین را پیش خود نگه دارند.
در این صورت، صرف هزینههای زندگی و نگهداری از آنها بسیار کمتر از خانههای سالمندان میشود؛ اما باید گفت که حضور پدربزرگ یا مادربزرگ در شرایطی که فرزندشان همسر و بچه دارد، کمی مشکل میشود و گاه کشمکشهای غیر قابل تحمل و جر و بحث بین آنها شکل میگیرد. متأسفانه در برخی خانوادهها، رابطه زن و شوهر به خاطر نگهداری از پدر و مادر دچار مشکل شده و یا اینکه خود فرزند به خاطر تحمل همه مشکلات، پس از مدتی بیمار و ناتوان میشود.
شیوه رفتار با والدین در سن پیری و ارتباط فرزندان با آنها، تا حد زیادی به شرایط خانوادگی سالهای قبل و حتی تا دوران کودکی برمیگردد. در مواردی که فرزندان، همیشه از محبت پدر و مادر برخوردار بودهاند و احساس خلأ عاطفی نمیکنند، خود را مدیون آنها دانسته و با مهربانی و احساس قدرشناسی، سعی میکنند تا هر کاری که از دستشان بر میآید، برای آنها انجام دهند.
اگر تصمیم میگیریم که یکی از والدین با ما زندگی کند، باید توجه داشته باشیم که همه چیز مسلم و قطعی نیست. بهتر است در ابتدا شرایط زندگی و رفتارهای هر یک از اعضای خانواده را برای او توضیح دهیم تا بعداً دچار مشکل نشویم و احساس نکنیم که در دام افتادهایم؛ زیرا در غیر این صورت، ممکن است متأسفانه از کسی که واقعاً دوستش داریم، متنفر شویم.
خوشاخلاق و منطقی در دوران سالمندی
اگر از سنین جوانی به فکر باشیم که دوران سالخوردگی خوبی داشته باشیم، میتوانیم اقدامات پیشگیرانهای را در نظر بگیریم و کارهایی انجام دهیم که مانع از بروز برخی ناراحتیهایی شود که در آینده، مشکلات وابستگی به دیگران را در پی دارد. حتی در مورد بیماری آلزایمر که جزو مشکلترین و رایجترین مسائل دوران پیری است نیز فاکتورهای محافظی وجود دارد که میتوان آنها را فعال کرد. به بیان کلیتر، ما میتوانیم خود را از نظر روحی برای دوران پیری آماده کنیم.
بسیار خوب است که در طول زندگی، گاه از برخی چیزها چشم بپوشیم، یاد بگیریم که ناراحتیها را فراموش کنیم، وقت بگذاریم تا با مسائل ناپایدار، زندگی کنیم و مرتب از خود در مورد مفهوم زندگی سوال کنیم. اگر خاطرات خوب زیادی در ذهن داشته و روح خود را پرورش دهیم، بسیار بهتر دوران سالخوردگی را سپری میکنیم. اگر یاد بگیریم که میشود برخی شکستها را از جنبههای دیگر زندگی جبران کرد، در این صورت وقتی قادر به انجام کاری نباشیم، راحتتر زندگی را ادامه میدهیم. این برنامه کلی است که همه ما باید به آن توجه داشته باشیم.
علت عدم نگرش مثبت به دوران سالخوردگی
در جامعه ما، تصورات عمومی راجع به دوران سالخوردگی که معمولاً نیز اشتباه و منفی هستند، علت این امر شناخته میشوند. این طرز فکر جمعی، تأثیر مهمی نیز بر تصورات فردی ما دارد. “پیر شدن اصلاً خوب نیست، خدا کند هیچ وقت به پیری نرسیم، وقتی پیر میشویم، کسی دوستمان ندارد، دیگر به هیچ دردی نمیخوریم و…” از جمله مهمترین تصورات منفی در مورد دوران کهنسالی است. از آنجا که این حرفها در همه جا شنیده میشود، به ما نیز منتقل میشود و اگر آنها را باور کنیم، ممکن است تصویری که از خود انتظار داریم با آن مطابقت پیدا کند.
از طرف دیگر، امروزه سن امید به زندگی افزایش پیدا کرده است و به همین دلیل برای زندگی مطلوب، نیاز به الگو داریم؛ این در حالی است که کسی مدلی نشان نمیدهد.
تابلوی پیری را معمولاً پنهان میکنیم، گویی فقط مایه تأسف است و هیچ چیز قابل ذکری ندارد. اگر عقیده داشته باشیم که این دوران میتواند بسیار گرانبها و غنی باشد، آنگاه نگاه ما نیز تغییر میکند. همان طور که افراد سالمندی هستند که بسیار شاد زندگی میکنند. حتی بسیاری فکر میکنند که دورانی استثنایی است. با این حال، کسانی هم که ناراضیاند، زیادند. توصیه میشود با سالمندانی که روحیه مثبت دارند تعامل داشته باشید تا شما هم بتوانید زیباییهای این مرحله را بشناسید.
منبع: باشگاه خبرنگاران