- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : آقای بابایی
- 0 نظر
اشاره:
توقیع به نامهها و نوشتههای امامان به ویژه امام مهدی (عجالله فرجه)، گفته میشود. در روایات بسیاری، تصریح شده که توقیعات امام زمان(عجالله فرجه) به خط خودِ امام بوده است. از دلایل این انتساب را وجود مهر امام (عجالله فرجه) در نوشته و یا تأکید امام (عجالله فرجه) بر نگارش نامه به دست خود شمردهاند. توقیعاتی که در عصر غیبت صغرا صادر شدهاند، غالباً متضمن عنصر خرق عادت و کرامتاند. از این رو، توقیعات را یکی از دلایل امامت امام زمان (عجالله فرجه) دانستهاند.
مرحوم شیخ طبرسی در کتاب «احتجاج» دو نامه را که امام مهدی (علیهالسلام) به شیخ مفید نوشته است روایت نموده است.(۱) در این مقال به نقل ترجمه ای فارسی هر دو نامه اشاره می شود:
الف) «به برادر استوار و درست کردار و دوست رشید و هدایت یافته، شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، که خداوند عزّت و احترامش را پایدار بدارد، از سوی آنکه خزانه عهد و پیمانی است که خداوند از بندگان گرفته است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» اما بعد، سلام برای تو ای دوست با اخلاص در دین، که در اعتقاد به ما از روی علم و یقین، امتیاز داری. من درنامه خود به سوی تو خداوندی را که جز او خدایی نیست سپاس گذارده و از او، درود و رحمت بر آقا و مولا و پیامبرمان حضرت محمد و نیز خاندان پاکش خواستارم.
و تورا، که پروردگار، توفیقت را برای یاری حق دوام بخشد و پاداشت را به خاطر سخنانی که با صداقت از جانب ما می گویی افزون گرداند، آگاه می کنیم که به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت و افتخار مکاتبه مفتخر سازیم و موظّف کنیم که آن چه به تو می نویسیم به دوستان ما که نزد تو می باشند برسانی. دوستانی که خداوند به اطاعت از خود گرامی شان بدارد و با حراست و عنایت خود امورشان را کفایت بنماید و مشکلات شان را برطرف سازد. پس تو که خداوند با یاریش در برابر دشمنانش که از دینش خارج شده اند تأییدت بنماید، به آن چه که یادآور و متذکر می شویم متوجه و آگاه باش و در رسانیدن و ابلاغ آن به کسانی که اعتماد به آنها داری بر طبق آن چه که برای تو اگر خداوند بخواهد ترسیم و تعیین می کنیم، عمل نما. ما اگرچه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران سکنی گزیده ایم ـ که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را مادامی که حکومت دنیا به دست تبهکاران می باشد در این کار به ما ارائه فرموده است ـ ولی در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست. از خواری و مذلّتی که دچارش شده اید باخبریم. از آن زمان که بسیاری از شما به برخی کارهای ناشایستی میل کردند که ـ پیشینیان صالح شما از آنها دوری می جستند، و عهد و میثاق مأخوذ خدایی را چنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند…وان گاه (به کیفرگناهان) به این شرایط غم باروخفت انگیز گرفتار گشتید .
ما از رسیدگی (به امور) و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. که اگر جز این بود، دشواری ها و مصائب بر شما فرود می آمد، و دشمنان شما را ریشه کن می نمودند.
پس تقوای الهی پیشه کرده و ما را یاری دهید، تا از فتنه ای که به شما روی آورده، شما را نجات بخشیم. فتنه و آشوبی که هر کس مرگش فرا رسیده باشد، در آن هلاک می گردد، و آن کس که به آرزوی خود رسیده باشد از آن دور ماند. و آن فتنه، نشانه نزدیک شدن حرکت و جنبش ما و آگاه کردن شما به امر و نهی ما است (یا: اظهار و پخش کردن شما امر و نهی ما را است) و خداوند نور خود را تمام خواهد کرد، گرچه مشرکان را خوش نیاید.
ازبرافروختن و شعلهور ساختن اتش پر شراره ی جاهلیت که گروه های اموی مسلک ، ان را برافروخته وگروه هدایت یافتگان را به وسیله ی ان می ترسانند ، به سپر دفاعی «تقیه » پناه برده وبدان چنگ زنید . من نجات ان کسی را تضمین می کنم که در ان فتنه برای خود ،موقعیت وجایگاهی نجوید ودر انتقاد وعیب جویی از ان به راه خدا پسندانه گام بر دارد .
از حادثه ای که به هنگام فرا رسیدن ماه جمادی الاولی همین سال روی خواهد داد، عبرت گیرید، و از خوابی که شما را فرا گرفته، برای حوادث بعدی بیدار شوید. به زودی از آسمان نشانه ای روشن و آشکار و از زمین نیز علامتی همانند آن برای شما پدیدار می شود. در مشرق زمین، حوادثی غمبار و نابسامان کننده روی خواهد داد، و بعد از آن گروههایی که از اسلام روی گردانیده و خروج کرده اند، بر عراق سلطه پیدا خواهند کرد. و بر اثر بدکاری و سوء اعمال آنان، اهل عراق دچار تنگی معیشت می گردند. و پس از مدتی با هلاکت و نابودی فرمانروائی بدکار، ناراحتی ها برطرف می شود، و سپس پرهیزکاران نیکوکار از هلاکت و نابودی او شاد می گردند. کسانی که از گوشه و کنار دنیا به حجّ می روند، به تمام آرزوها و اهداف خود می رسند، و هرچه می خواهند در دسترس آنها وجود خواهد داشت و ما را در آسان نمودن حجّ آنان بر طبق دلخواهشان برنامه ای است که با انسجام و نظم ظاهر می گردد. بنابراین هر یک از شما باید کاری بکند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک می نماید، و از آن چه که خوش آیند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ما است، دوری گزینید، زیرا امر ما ناگهان فرا می رسد، در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد و پشیمانی او از گناه، از کیفر ما نجاتش نمی بخشد. و خداوند راه رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به رحمت خود و سائل توفیق را به آسانی برای تان فراهم فرماید.»(۲) گواهی و امضاء امام نیز در انتهاء نامه مندرج است.
ب) «سلام و درود خدا بر تو ای یاور حق، و ان که با گفتار راستین، مردم را به سوی حق فرا می خوانی. ما خدا را در نامه ی خود به سوی تو سپاس می گذاریم، خداوندی که جز او خدایی نبوده و خدای ما و نیاکان ما است. و درود بر آقا و مولای مان حضرت محمد خاتم پیامبران و بر خاندان پاکش را از او خواهانیم. و بعد: ما شاهد و ناظر مناجات تو ـ که خداوند با آن وسیله ای که به سبب اولیاء خویش به تو بخشیده، تو را حفظ می فرماید و از مکر دشمنانش در امان دارد ـ بودیم، و برآورده شدن آن را از خدا خواستیم، در حالی که در جایگاه مان در قلّه کوهی در مکانی ناشناخته، سکونت داریم که اخیراً به خاطر افرادی بی ایمان به ناچار از منطقه ای پُر درخت به اینجا آمده ایم و به همین زودی از این محل به دشتی هموار که چندان از آبادی دور نباشد، فرود آئیم. و از حالات آینده خود آگاهت سازیم، تا به این وسیله از اعمالی که موجب تقرّب به ما می گردد آگاه گردی. و خداوند تو را به رحمت خود برای این کار توفیق بخشد. پس تو ـ که خداوند با چشم عنایت خویش که هرگز آن را خواب نگیرد نگهداریت کند ـ به سبب آن (آشنایی با اعمال مزبور) باید رو در روی آشوبی که مردمی را که بیهوده و باطل را در دل کاشته اند به هلاکت خواهد افکند، بایستی تا باطل اندیشان و بیهوده کاران را بترسانی که از سرکوبی آنان، مؤمنان شاد گشته و تبهکاران اندوهگین می گردند. و نشانه جنبش ما از این راه تنگ حادثه ای است که در مکّه معظّمه روی خواهد داد، از سوی پلیدی منافق و نکوهیده که خون ریزی را مباح دانسته، و با کید و نیرنگ خود آهنگ جان مؤمنان کرده، ولی به هدف ظالمانه ـ خود نخواهد رسید. زیرا که ما پشت سر مؤمنان ایستاده و با دعایی که از سوی پادشاه آسمان و زمین استجابتش تأخیر نمی افتد، آنان را نگهداری می کنیم. پس دلهای ـ دوستان ما به آن اطمینان یابد و بدانند که از آسیب و زیان او را در امان خواهند بود ـ گرچه دشواری ها و درگیری های هولناک آنان را بترساند ـ و فرجام کار برای آنان با دخالت و کار نیکوی خداوند، مادامی که شیعیان از گناهان دوری گزینند، پسندیده و نیکو خواهد بود.
و ما به تو- ای دوست با اخلاص که در راه ما با ستمگران در ستیز و پیکاری، خداوند تو را به همانگونه که دوستان شایسته پیشین ما را تأیید فرموده است، تأیید نمایید.- گوشزد می کنیم که هر یک از برادران دینی تو که تقوای خدا پیشه کرده و آنچه را که به گردن دارد به مستحقّانش برساند، در فتنه ویرانگر بر باددهنده و گرفتاری و آشفتگی های تاریک و تیره کننده آن در امان خواهد بود. و آن کس که در دادن نعمت هایی که خداوند به او کرامت فرموده به کسانی که فرمان رسیدگی به آنها را داده، بخل ورزد، بدین سبب در دنیا و آخرتش زیانکار خواهد بود.
و اگر چنانچه شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعت شان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند. همدل می شدند، یمن ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت. دیداری بر مبنای معرفتی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما. پس ما را از ایشان دور نمی دارد، مگر آن دسته از کردارهای آنان که ما را ناپسند و ناخوشایند است و از آنان روا نمی دانیم. و خداوند یاری کننده است، و ما را کفایت کرده و وکیل خوبی است. و درود او بر آقای بشارت دهنده و بیم دهنده ما، محمّد و خاندان پاک او باد.
این نامه در اول ماه شوال سال چهارصد و دوازده نوشته شد. دست خط مبارک که درود خدا بر نویسنده آن باد. این است نامه ما به تو ای دوستی که به حقیقت والائی الهام یافته ای که به املاء و تقریر ما و خطّ یکی از افراد مورد اطمینان ما نوشته شده است پس آن را از همگان پنهان بدار و آن را در هم پیچ و به هیچ کس منمای. و نسخه ای از روی آن بردار، و آن عدّه از دوستان مان را که به امانت شان اطمینان داری، بر آن آگاه کن. ان شاء الله خداوند آنان را به برکت ما، مشمول بگرداند. «و الحمدلله، و الصلاه علی سیدنا محمد النبی و اله الطاهرین»(۳)
پی نوشت
۱. ر.ک. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۵۳.
۲. نامه اول در اواخر ماه صفر سال ۴۱۰ ـ سه سال به اخر عمر شیخ مفید و نامه دوم در سال ۴۱۲ ـ یکسال به آخر عمر ایشان به او رسیده است.
۳. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه از سیدحسن افتخار زاده، نشر نیک معارف، بهار ۱۳۷۱ش، ص۷۴ و ۱۹۶.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.