- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
حدیث منزلت از درجه اعتبار خاصى برخوردار است به حدّى که بخارى و مسلم آن را در صحیحین نقل کرده اند. و به تواتر از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که در حقّ على بن ابى طالب(علیه السلام) فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى»؛ «تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى.» این حدیث را حافظان و محدثان از فریقین شیعه و سنّى به سندهاى بسیارى از صحابه نقل کرده اند. اینک به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
۱.امام على(علیه السلام)
ابن عساکر به سندش از امام على(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حقّ من فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى».(۱)
۲. عمر بن خطّاب
ابن عساکر به سندش از سوید بن غفله نقل مى کند که عمر روزى مردى را دید که در حقّ على(علیه السلام) دشمنى مى ورزد. به او گفت: گمان مى کنم که از منافقین هستى. شنیدم از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که مى فرمود: «على منّى بمنزله هارون من موسى الاّ انّه لا نبىّ بعدى».(۲)
و نیز به سندش از ابن عباس نقل کرده که از عمر بن خطّاب در حالى که جماعتى نزد او بودند و صحبت از سابقین به اسلام مى کردند، شنیدم که گفت: امّا على؛ پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)شنیدم که در شأن او سه خصلت بیان داشت، دوست داشتم یکى از آن ها براى من باشد که اگر چنین مى شد براى من از هر چه خورشید بر آن مى تابد بهتر بود. روزى من و ابوعبیده و ابوبکر و جماعتى از صحابه بودیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دست خود بر شانه على زد و فرمود: اى على! تو اوّل مؤمنى هستى که ایمان آوردى و اول مسلمانى هستى که اسلام انتخاب کردى و تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى مى باشى.(۳)
۳. عبدالله بن عمر
وصابى در «أسنى المطالب» به سندش از عبدالله بن عمر نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)شنیدم که مى فرمود: «امّا على؛ پس او براى من به منزله هارون نزد موسى است جز آن که بعد از من نبى نخواهد بود».(۴)
۴. جابر بن عبدالله انصارى
ابن عساکر به سندش از جابر نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) خطاب به على(علیه السلام) فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى».(۵)
۵. ابن عباس
ابن عساکر هم چنین به سندش از ابن عباس نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که خطاب به على(علیه السلام)مى فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى غیر انّه لا نبىّ بعدى».(۶)
ابن عساکر به سندش از ابن عباس نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) خطاب به ام سلمه فرمود: «اى امّ سلمه! همانا على گوشتش از گوشت من و خونش از خون من است. و او نزد من به منزله هارون نزد موسى است جز آن که پیامبرى بعد از من نخواهد بود».(۷)
۶.معاویه بن ابى سفیان
ابن عساکر از قیس بن ابى حازم نقل کرده که شخصى درباره مسأله اى از معاویه سؤال کرد؟ معاویه گفت: از على بن ابى طالب سؤال کن؛ زیرا او از من داناتر است. او گفت: گفتار و جواب تو اى امیرالمؤمنین نزد من محبوب تر است از جواب على! معاویه گفت: بد سخنى گفتى، تو از مردى کراهت دارى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به او علم فراوان داده است. پیامبر در شأن او فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى الاّ انّه لا نبىّ بعدى…».(۸)
۷. ابوسعید خدرى
ابن عساکر به سندش از ابوسعید خدرى نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى».(۹)
۸. ابوهریره
همین مضمون از ابوهریره نیز نقل شده است.(۱۰)
۹.انس بن مالک
ابن عساکر به سندش از انس نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «یا على، انت منّى بمنزله هارون من موسى الاّ انّه لا یوحى الیک».(۱۱)
۱۰. براء بن عاذب و زید بن ارقم
ابن عساکر به سندش از این دو نفر صحابى نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «تو نزد من همانند هارون نزد موسى هستى جز آن که تو نبى نیستى».(۱۲)
۱۱. اسماء بنت عمیس
ابن عساکر به سندش از اسماء(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: جبرئیل بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد! همانا پروردگارت تو را سلام مى رساند و به تو مى گوید: «على نزد تو به منزله هارون نزد موسى است جز آن که پیامبرى بعد از تو نیست».(۱۳)
۱۲.ام سلمه
همین مضمون نیز از ام سلمه وارد شده است.(۱۴)
۱۳. سعد بن ابى وقّاص
بخارى به سندش از سعد بن ابى وقاص نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) هنگام رفتن به تبوک، على را جانشین خود قرار داد. على عرض کرد: آیا مرا جانشین خود در بین بچه ها و زنان قرار مى دهى؟ حضرت فرمود: آیا راضى نمى شوى که تو نزد من به منزله هارون نزد موسى باشى جز آن که بعد از من پیامبرى نخواهد بود».(۱۵)
مسلم نیز این مضمون را به سند خود از سعد نقل کرده است.(۱۶)(۱۷)
پی نوشت:
۱. ترجمه امام على(علیه السلام) از ابن عساکر، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۴۰۲و۴۰۴.
۲. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۴۰۳.
۳. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳، ح ۴۰۰.
۴. اسنى المطالب، باب ۶، ص ۳۰، رقم ۲۷.
۵. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۴۶، رقم ۴۲۷.
۶. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۵۵، رقم ۴۰۵.
۷. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۵۵، رقم ۴۰۶.
۸. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۱۰.
۹. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۲۰.
۱۰. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۱۲.
۱۱. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۳۶.
۱۲. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۳۳.
۱۳. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۴۴.
۱۴. ترجمه امام على(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج ۱، ص ۳۳۹، رقم ۴۴۲.
۱۵. صحیح بخارى، ج ۳، ص ۱۷۶، ح ۴۴۱۶، باب غزوه تبوک.
۱۶. صحیح مسلم با شرح نووى، ج ۱۵، ص ۱۷۴، باب فضائل الامام على(علیه السلام).
۱۷-على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(۲)، ص ۲۱۵.