- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : آقای بابایی
- 0 نظر
اشاره
آل کاکویه یا بنی کاکویه دودمانی از امرای دیلمی بودند که در دوره فروپاشی آنها در باختر ایران روی کار آمدند و در برابر قدرت سلجوقی استقلال خویش را از دست دادند و به صورت امرای تابع آنها درآمدند.بنیادگزار این دولت، ابوجعفر محمد بن رستم دشمنزیار ملقب به علاءالدوله محمد نامدار به ابن کاکویه است. کاکویه واژهای فارسی و به معنای دایی است زیرا پدر علاءالدوله، دایی مجدالدوله دیلمی و به گفتاری دایی مادر او بود. نام پدر علاءالدوله در سکهها، «دشمنزار» ثبت شده، ولی تاریخ نویسان آن را «دشمنزیار» نوشتهاند و به گمان بسیار دشمنزار و کاکویه به یک شخص یعنی همان پدر علاءالدوله اطلاق میشدهاست.[۱]
دربار علاءالدوله محمد مشوق امرا و دانشمندان بود و فیلسوف نامدار ایرانی، ابن سینا تا هنگام مرگ وزارت او را داشت. دانشنامه علایی نوشتهی ابن سینا و نیز نزهتنامه علایی نوشتهی شهمردان بن ابیالخیر رازی، هردو به علاءالدوله تقدیم شدهاست. تاختنهای ترکان غز وضع سیاسی ایران را به کلی دگرگون ساخت و بنی کاکیه را مانند دیگر نیروهایدیلمی به حالت دفاعی درآورد. هنگامی که ابنکاکویه در سال ۴۳۳ق(۱۰۴۱م) مرد و پسرش فرامرز در اصفهان به جای او نشست ولی ناچار شد دستیابی سلجوقیان را به رسمیت بشناسد.[۲] حکومت آل کاکویه به سه بخش تقسیم میشود: ۱.نخست؛دوران تثبیت که با حکومت ابوجعفر محمد بن رستم دشمنزیار شروع و تا سقوط آل بویه ادامه می یابد.در این زمان، علاءالدوله توانست مشروعیت خود را از سمت خلیفه، القادر بالله دریافت کند و پایه های حکومت خود را تثبیت کند.علاء الدوله نیز بعد از دریافت منشور، نام خلیفه را بروی سکه هایش آورد.طی سال های اولیه حکومت وی، صرف جمع آوری سپاه برای گسترش فتوحات بود برای مثال میتوان به همکاری علاءالدوله با فرهاد بن مردآویج برای تصرف و تسلط بر همدان اشاره کرد. وی سرانجام با دختر مشرف الدوله دیلمی ازدواج کرد که با این اقدام توانست همدان را برای خود تثبیت کند. بعد از فروپاشی آل بویه و تسلط غزنویان بر ری و جبال، ابوالجعفر خود را تابع سلطان محمود غزنوی اعلام کرد و توانست حکومت اصفهان و ری حفظ کند.۲.دوره دوم؛ دوران حفظ حکومت که بعد از علاءالدوله شروع و تا حکومت ۲ پسرش، ابوکالیجار گرشاسب و ابومنصور فرامرز، ادامه می یابد.در سال ۴۲۱ هجری، مسعود غزنوی به کاکویان حمله کرد و توانست ابتدا همدان و سپس اصفهان را تصرف کند. دلایل این حمله را میتوان از زمان علاءالدوله بررسی کرد.بعداز مرگ محمود، مسعود به حکومت غزنویان رسید، در این زمان خلیه نامه را به مسعود مبنی بر شفاعت کاکویان فرستاد و مسعود قبول کرد که حکومت کاکویان در قسمت مرکزی ایران حفظ کند ولی علاءالدوله با فرهاد بن مردآویج علیه شورید ولی در آخر محبور شد اصفهان را به صورت اقطاع به مسعود غزنوی دهد. بعد از سقوط غزنویان و به قدرت رسیدن سلجوقیان که همزمان با ابومنصور فرامرز بود، طغرل حکومت وی را تایید کرد ولی اتحاد ابومنصور با ابوکالیجار دیلمی، پیمان وی را با طغرل از بین برد و همزمان ابوکالیجار با طغرل صلح کرد بنابراین ابومنصور تنها ماند و توانست در مقابل حمله طغرل به اصفهان کاری انجام دهد، پس اصفهان سقوط کرد ولی در آخر در زمان، ابومنصور فرامرز از حکومت اصفهان برکنار و به حکومت یزد و ابرقو می رسد.۳.دوره سوم؛دوران ضعف و در آخر سقوط آل کاکویه. در ابتدای این دوره، ابومنصور فرامرز وارد یزد شده و به آبادانی آن دیار پرداختند از جمله ساخت حصار و بارویی به دور شهر، مسجد، کتابخانه و مدرسه. بعداز ابومنصور، نوادگان وی به قدرت رسیدند که توانستند در یزد آثاری از خود به جا بگذارند که بسیار ارزنده بودند ولی سرانجام قدرت خود را در سال ۵۱۳ یا ۵۱۹ هجری در برابر سلجوقیان در زمان گرشاسب ثانی از دست دادند[۳].
فرمانرواهاابتدا ابوجعفر محمد بن رستم دشمنزیار که در سال ۳۹۸ توسط سیدخاتون، دختر عمه خود، به حکومت اصفهان رسید و ۳۵ سال بر اصفهان و همدان حکومت کرد.وی ۵ فرزند داشت؛فرامرز، گرشاسب، دشمنزیار، ابوصرب و یک دختر داشت.بعد از وی ابومنصور فرامرز با کش و قوس های فراوان به حکومت رسید و ابوکالیجار گرشاسب به حکومت همدان رسید و بعد از فتح اصفهان بدست طغرل، حکومت وی به یزد منتقل شد.بعد از ابومنصور، ابوکالیجار گرشاسب به حکومت رسید و بعد از وی، موید الدوله ابومنصور علی بن فرامرز به حکومت رسید و با یکی از دختران خاندان سلجوقی ازدواج کرد ولی سرانجام در جنگی کشته شد. در وصف وی شعری سروده شده است:
کف دست موسی پیغمبرست و یا اتش اژدها پیکرست
امیر اجل فخر عالم علی که دل پرور شاه دین پرورست
علی بن بوطالب اندر بهشت علی بن شمس الملوک ایدرست
یکی آنکه داماد جعفری بک است دگر انکه داماد پیغمبرست
پنجمین حاکم از این سلسله، گرشاسب ثانی است که توانست برای مدتی حکومت کند. این خاندان در آبادانی شهر یزد بسیار کوشیدند و خدمات ارزنده برای این دیار انجام دادند[۴]..
پانویس
۱٫ استانلی لین پل، و.و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل. ترجمهٔ صادق سجادی. چاپ اوّل. تهران: نقش جهان، تابستان ۱۳۶۳. ص۲۴۶.
۲٫ کلیفورد ادموند بوسورث. سلسلههای اسلامی. ترجمهٔ فریدون بدرهای. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه)، ۱۳۷۱. ص۱۵۵.
۳٫ جعفر بن محمد بن حسن جعفری، تاریخ یزد، ۲۱۱و۲۱۲. جعفر بن محمد بن حسن جعفری، تاریخ یزد، ۲۱۱و۲۱۲.منابع
۴٫ جعفر بن محمد بن حسن جعفری. تاریخ یزد. یزد: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳.