- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پژوهشگران علوم دینى پس از مطالعه آثار موجود در تمدن اسلامى که به ارزش هاى الهى و کمالات انسانى پرداخته اند، با دو گونه آثار نظام مند مواجه شدند: یکى آثار عرفانى که آینه علم سلوک هستند و دیگرى آثار اخلاقى که نماینده علم اخلاق می باشند؛ از این رو در صدد یافتن وجوه تمایز میان این دو نظام ارزشى و الهى برآمدند.
علم اخلاق به عنوان نظام سازمند اخلاقى، علمى است که پس از بازشناسى صفات پسندیده و ناپسند انسان به گونه روش مند به «بایدها» و «نبایدها» می پردازد.
در تمدن اسلامى، این علم به طور کلى دو جریان و گرایش یافته است: یکى گرایش اخلاق عرفانى که سران آن، علم اخلاق را بر پایه آموزه هاى عرفانى، استوار ساخته اند و صفات خوب و بد انسان را اعمال قلبى دانسته، آنها را موانع و عوامل رشد سلوکى برشمرده اند؛ مانند ابوحامد غزالى در احیاء علوم الدین و فیض کاشانى در المحجه البیضاء.
گرایش دیگر؛ اخلاق فلسفى است که رهبران آن، علم اخلاق را بر اساس تفکر اخلاقى ارسطو و نظریه اعتدال رفتارى وى که به نوعى بر انسان شناسى فلسفى متکى است، بنیان نهاده اند و آن را با آموزه هاى اسلامى تطبیق داده، تلفیق کرده اند؛ مانند ابن مسکویه در تهذیب الأخلاق و محمد مهدی نراقى در جامع السعادات.[۱]
خواجه نصیرالدین طوسى – چنان که در مقدمه «اوصاف الأشراف» یاد می کند[۲]- با آگاهى از این دو گرایش، دو اثر علم الاخلاقى به وجود آورد: یکى اوصاف الأشراف که با گرایش عرفانى نگاشته و دیگرى اخلاق ناصرى که با گرایش اخلاق فلسفى به رشته تحریر درآورده است.
از این رو؛ با مطالعه آثار مربوط به گرایش اخلاق عرفانى درمی یابیم که؛ اخلاق عرفانی، با عرفان و علم سلوک تفاوت چندانى ندارد، بلکه به گونه اى ذیلِ علم سلوک جاى می گیرد؛ چرا که بزرگان اخلاق عرفانى، اگرچه فضایل را به عنوان منازل و به صورت ترتیبى بیان نکرده اند، ولى به گونه توصیفى به آنها پرداخته، و با نگاه سلوکى به آنها نگریسته اند.[۳] در واقع هدف غایى عرفان حقیقى، وصول به مرتبه «توانایى نفس به معرفت شهودى حق» است و این شناخت برآمده از «عمل» و «مجاهده و ریاضت» است که جدا و بی ارتباط با اخلاق نیست.
بنابراین، هدف اخلاق عرفانی، تربیت انسان کامل یا کون جامع است که عصاره خلقت و جامع جمیع نشأت وجود و غایت آفرینش است. در نتیجه طی نمودن مقامات عرفانی؛ متخلق شدن به اخلاق عرفانی می باشد.
پی نوشت:
[۱]. فضلى، على، علم سلوک، ص ۶۶ – ۶۷، قم، نشر معارف.
[۲]. ر. ک: نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اوصاف الاشراف، ص ۳ – ۴، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
[۳]. علم سلوک، ص ۶۷٫
منبع: اسلام کوئست