- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در دوران امام هادی علیه السلام، ظلم و جور و غارت بیت المال در دستگاه حکومت رواج داشت و خلفای عباسی به جای برطرف کردن مشکلات مردم و رفع حوائج آنان، به خوش گذرانی و میگساری می پرداختند و اموال بیت المال را در این راه به تاراج می بردند. از طرف دیگر حکّام عباسی چون موقعیت خود را متزلزل و ناپایدار می دیدند، از طرف علویان احساس خطر می کردند، از این رو با ایجاد نفرت نسبت به علویان آنان را تحت فشار قرار داده و از هر گونه ظلم و جنایت نسبت به آنان خودداری نمی کردند. اوج این جنایات در زمان متوکّل عباسی بود، چرا که متوکّل بغض و کینه شدیدی نسبت به اهل بیت علیهم السلام داشت و پیروان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام را مورد شکنجه و آزار قرار می داد و یا به قتل می رسانید.
ابن اثیر از مورخین اهل سنت می گوید:
«کانَ الْمُتَوَکِّلُ شَدیدَ الْبُغْضِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ علیهما السلام وَ لأَهْلِ بَیتِهِ وَ کانَ یقْصُدُ مَنْ یبْلُغُهُ عَنْهُ أَنَّهُ یتَوَلّی عَلِیاً وَ أَهْلَهُ بِأَخْذِ الْمالِ وَالدَّمِ؛ متوکل نسبت به علی بن ابی طالب و اهل بیت او بعض شدیدی داشت و اگر به او خبر می دادند کسی علی و اهل بیتش را دوست دارد، قصد مال و جانش را می کرد.»[۱]
ابو الفرج اصفهانی از دیگر مورخین اهل سنت می نویسد:
متوکّل شخصی به نام «عمر بن فرج خجی» را بر حکومت مدینه و مکّه گماشت، او آل ابی طالب را از معامله با مردم منع می کرد تا حدّی که اگر می شنید کسی به آن ها کوچک ترین خدمتی کرده، شکنجه و جریمه ای سنگین برای او قرار می داد.
سپس می گوید: «حَتَّی کانَ الْقَمیصُ یکُونُ بَینَ جَماعَهٍ مِنَ الْعَلَوِیاتِ یصَلّینَ فیهِ واحِدَهً بَعْدَ واحِدَهٍ ثُمَّ یرْفَعْنَهُ وَ یجْلِسْنَ عَلی مَفازِلِهِنَّ عَواری حَواسِرَ؛ کار به جایی رسید که زن های علویه بخاطر نداشتن لباس مجبور بودند به هنگام نماز با یک لباس به تناوب نماز بخوانند و بعد از نماز آن لباس را [که دست بافته خودشان بود] زیر خود می انداختند و بدون لباس بر روی آن می نشستند.»[۲]
از دیگر جنایات هولناک در این زمان، تخریب مقبره حضرت سید الشهداء، امام حسین علیه السلام و هموار کردن زمین های اطراف آن و زراعت بر روی آن بود که به دستور متوکّل انجام گرفت. مورخین بزرگ این حادثه اسفبار را در حوادث سال ۲۳۶ هجری بیان نموده اند.[۳]
أسوه های فضیلت
امامان معصوم و هدایت گران الهی به راستی در اوج کمال و فضائل انسانی قرار دارند، مقامی که نه تنها رسیدن به آن بلکه درک آن برای انسان های عادی، کاری سخت و دشوار است، چرا که با حسّ و عقل قاصر نمی توان به دنیای ماورای طبیعت وارد شد و واقعیات و حقایق آن را لمس نمود. امام رضاعلیه السلام در جواب شخصی که از مقام و منزلت «امام» سؤال کرد فرمودند: «إنَّ الإِمامَهَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَنُ مَکاناً وَ أَمْنَعُ جانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ یبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أوْ ینالُوا بِآرائِهِمْ اَوْ یقیمُوا إِماماً بِاِخْتِیارِهِمْ؛ همانا امامت منزلتی جلیل تر و شأنی عظیم تر و مکانتی رفیع تر و اطّلاع پیدا کردن به جوانب آن مشکل تر و غور در حقیقت آن بالاتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند و با افکار خود به آن دست پیدا کنند و به اختیار خود کسی را به امامت برگزینند.»[۴] (۷)
فضائل و مناقب امام هادی علیه السلام
با توجه به آنچه گفته شد، اگر چه از بیان تمام فضائل و مناقب امام هادی علیه السلام عاجزیم و ناتوان؛ ولی با بیان شمه ای از آن فضائل ناب، وجود خود را از بوی خوش آن عطرآگین می کنیم و صفحه سیاه دل خود را با نور آن روشنی می بخشیم.
علم امام
بدیهی است که علوم ائمه علیهم السلام موهبتی و لدنّی است و از ذات حق تعالی و از خزینه علم الهی سرچشمه می گیرد، چنان که از امام هادی علیه السلام نقل شده است: «اِسْمُ اللَّهِ الأَعْظَمِ ثَلاثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ إِنَّما کانَ عِنْدَ آصِفٍ حَرْفٌ واحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَ لَهُ الأَرْضُ… وَ عِنْدَنا مِنْهُ اِثْنانَ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ واحِدٌ عِنْدَاللَّهِ مُتَأَثَّرٌ بِهِ فی عِلْمِ الْغَیبِ؛ اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است و همانا آصف بن برخیا (یکی از بندگان صالح خدا) [۵] یک حرف از آن را می دانست که به آن یک حرف تکلّم می کرد و زمین بر او شکافته می شد (می توانست طی الارض کند و فاصله زیادی را در زمان کمی طی کند) … و حال آن که هفتاد و دو حرف از آن نزد ما است و یک حرف دیگر مخصوص خداوند و در علم غیب محفوظ است.»[۶]
به همین دلیل در آیات قرآن در مورد ائمه اطهارعلیهم السلام تعبیراتی هم چون «عِنْدَهُمْ عِلْمُ الْکِتابِ»[۷] و «اَلرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»[۸] و «أَهْلُ الذِّکْرِ»[۹] به کار رفته است و مفسرین بزرگ، مصادیق این آیات را امامان دین برشمرده اند.
حال یکی از ویژگی های بارز امام هادی علیه السلام احاطه علمی ایشان است به حدّی که متوکّل با تمام بغضی که نسبت به اهل بیت علیهم السلام داشت، در موارد زیادی برای حلّ مشکلات علمی به امام علیه السلام مراجعه می نمود. برای نمونه مورخین نوشته اند:
هنگامی که متوکل مسموم شد، نذر کرد که اگر سلامتی پیدا کند مال زیادی را صدقه بدهد. هنگامی که از مسمومیت، رهایی پیدا کرد از فقهایی که در دربارش بودند از حدّ و مقدار مال کثیر سؤال کرد. بعضی از آن ها گفتند: منظور از کثیر ۱۰۰ هزار است و بعضی گفتند: ۱۰ هزار و بعضی دیگر اقوال مختلفی را بیان کردند به حدّی که امر بر متوکّل مشتبه شد. یکی از ندیمان او به نام صفوان (جعفر بن محمود) گفت: چرا از امام هادی علیه السلام نمی پرسی؟ متوکّل گفت: آیا او چیزی در مورد این مطلب می داند؟ صفوان گفت: اگر او توانست تو را از این تردید خارج کند باید به من فلان مقدار پول بدهی ولی اگر نتوانست جواب تو را بدهد صد ضربه تازیانه به من بزن. متوکّل گفت: با این کار موافقم، نزد ایشان برو و از حدّ مال کثیر سؤال کن.
صفوان به نزد آن حضرت رفت و از حدّ مال کثیر سؤال کرد، آن حضرت فرمود: «اَلْکَثیرُ ثَمانُونَ؛ حدّ کثیر ۸۰ است.» صفوان عرض کرد: «یا سَیدی یسْأَلُنی عَنِ الْعِلَّهِ فیهِ؛ ای سرور من! درباریان از علّت این حکم از من سؤال خواهند کرد.» امام علیه السلام فرمود: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَهٍ»[۱۰] فَعَدَّدْنا تِلْکَ الْمَواطِنَ فَکانَتْ ثَمانینَ؛ خداوند عزوجل می فرماید: خدا شما را در مکان های زیادی یاری کرد، و ما آن مکان ها را شمردیم، هشتاد تا بود.»[۱۱]
شاهد دیگر بر عظمت علمی آن حضرت امام همام این بود که ایشان با وجود شرائط نامناسب و محاصره بودن در چنگال خلفای پلید عباسی، راویان و محدثان و بزرگانی از شیعه را تربیت نمود و علوم و معارف اسلامی را به آنان آموزش داد و آنان این میراث بزرگ فرهنگی را به نسل های بعدی منتقل کردند. شیخ طوسی – دانشمند نامدار اسلام – تعداد شاگردان آن حضرت در زمینه های مختلف علوم اسلامی را ۱۸۵ نفر معرفی می کند که در میان آن ها چهره های درخشانی هم چون: فضل بن شاذان، عبدالعظیم حسنی، حسین بن سعید اهوازی و علی بن مهزیار، به چشم می خورد و برخی از آنان دارای آثار و تألیفات ارزشمندی در زمینه های مختلف علوم اسلامی هستند.[۱۲]
پی نوشت ها:
[۱] . الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دار صادر، ج ۷، ص ۵۶٫
[۲] . مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، المطبعه الحیدریه، ص ۵۹۸٫
[۳] . الکامل فی التاریخ، همان، ص ۵۵٫
[۴] . اصول کافی، مرحوم کلینی، مکتبه الصدوق، ج ۱، ص ۱۹۹٫
[۵] . کسی که تخت بلقیس را کمتر از یک چشم به هم زدن نزد سلیمان علیه السلام حاضر کرد.
[۶] . مناقب ابن شهرآشوب، دار الأضواء، ج ۴، ص ۴۳۷٫
[۷] . رعد/ ۴۳٫
[۸] . آل عمران/ ۶٫
[۹] . نحل/ ۴۵٫
[۱۰] . توبه/ ۲۵٫
[۱۱] . مناقب ابن شهرآشوب، همان، ص ۴۳۴؛ حلیه الابرار، بحرانی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۲۰ و بحارالانوار، همان، ج ۱۰۴، ص ۲۱۷٫
[۱۲] . رجال الطوسی، منشورات رضی، ص ۴۰۹٫
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره ۳۸٫