- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
روشهای ارتباطی والدین با فرزندان
مقدمه
روشهای ارتباطی والدین با فرزندان، در جوامع مختلف و زمانهای متفاوت، از تنوع بسیاری برخوردار است. دیدگاه هر فرهنگ تا حدودی جهت دهنده روابط والدین با فرزندان است. والدین میتوانند برای فرزند نوجوان خود نقش بهترین معلم و الگو را داشته باشند.
همان طور که در خردسالی، کودک از والدین خود، خصوصیات اخلاقی، عقیدتی، شخصیتی و دیگر گرایشها و نگرشها را میآموزد و در این زمینه از آنها تقلید میکند، در دوران نوجوانی هم میتواند این اثرگذاری همچنان ادامه داشته باشد؛ به شرط اینکه والدین نسبت به ویژگیهای دوران نوجوانی فرزند خود، آگاهی داشته باشند و روابط خود را بر اساس آنها پایه گذاری کنند.
شیوههای روابط والدین با فرزندان
دیانا بومریند(۱) روابط والدین با فرزندان را سه دسته کلی تقسیم میکند: ۱- والدین سهل گیر؛ ۲- والدین سخت گیر؛ ۳- والدین مقتدر.(۲) بدیهی است والدین بر اساس ویژگیهایی که مایلند فرزندانشان دارا باشند، یکی از روشهای الگویی فوق را در روابطشان در پیش میگیرند.
والدین سهلگیر
از ویژگیهای والدین سهل گیر، بی توجهی به آموزش رفتارهای اجتماعی و اخلاقی است؛ در این گونه خانوادهها به طور کلی قوانین بسیار محدودی وجود دارد و افراد نسبت به اجرای قوانین و آداب و رسوم اجتماعی چندان تقیدی ندارند و هر کس هر کاری بخواهد، میتواند انجام دهد و دخالت در کارهای یکدیگر معنا ندارد؛ زیرا در این خانواده به تعداد افراد خانواده نظر وجود دارد.(۳)
مادری که به سهل گیری معروف بود، میگفت: در صورتی در رفت و آمدهای دخترم دخالت میکنم که موجب مشکل خاصی برای خانواده شود و اگر قرار است دیر به خانه بیاید، به منزل اطلاع ندهد.
از دیگر ویژگیهای والدین سهل گیر این است که تسلیم قهر، پرخاشگری و لج بازی فرزندان میشوند، مقررات انضباطی و ناهمگون دارند، رفتار بد را نادیده میگیرند یا آن را میپذیرند و خشم و عصبانیت خود را پنهان نمیکنند.
فرزندان این خانوادهها در مقابل بزرگ سالان مقاوم و لجوج اند؛ اتکای به نفس آنان در سطح پایینی قرار دارد؛ تشخیص موقعیت پیشرفتی آنان نیز در سطح پایینی است؛ ضمن آنکه پرخاشگرند و زود خشمگین میشوند.
والدین سختگیر
والدین مستبد بر قدرت خود تکیه دارند. فرزندان باید دستورهای والدین را بدون چون و چرا اطاعت کنند و والدین لزومی برای ارائه دلیل نسبت به رفتار و دستورهای خود نمیبینند. فرد مستبد، اعم از پدر یا مادر، تصمیم گیرنده و تعیین کننده وظایف دیگر اعضای خانواده است و آنچه را مطابق میل و دلخواه خود اوست، وضع و اجرا میکند.
از جمله ویژگیهای والدین قدرت طلب و سخت گیر، میتوان به این مورد اشاره کرد: «قوانینشان به صورت خشک و غیر قابل انعطاف بر فرزندان تحمیل میشود، با رفتارهای غیر قابل قبول فرزندان مقابله میکنند و فرزندان را مورد تنبیه قرار میدهند، خواستهها و انتظارات فرزندان را در نظر نمیگیرند، ابراز محبت و دوستی آنها با فرزندان بسیار سرد و بی روح است، از نظر انضباطی خشن و تنبیه گر هستند».(۴)
فرزندان چنین خانوادههایی سلطه جو و عقده ای هستند؛ ثبات روحی و فکری ندارند و خود را بدبخت میدانند؛ رفتارهای مکارانه و پنهان کارانه دارند؛ بی هدف اند و یا فعالیتهای هدف دار آنها بسیار کم است؛ استقلال رأی ندارند و قدرت تصمیم گیری آنها پایین است؛ رفتارهای پرخاشگرانه آنها نیز زیاد است.
این دو شیوه ارتباطی از سوی والدین، شیوههای غلط و آسیب زایی است؛ زیرا والدینی که فرزندانشان را کاملاً آزاد میگذارند، همان قدر دچار مشکلات مختلف میشوند که والدین سخت گیر؛ چون فرزندانشان به موجوداتی خودخواه و کنترل ناپذیر تبدیل میشوند که نه میل به همکاری نشان میدهند و نه برای خواستههای والدینشان اهمیتی قایل هستند.(۵)
والدین قاطع و اطمینانبخش
مراد از قاطع و اطمینان بخش، این است که والدین، فرزندان خود را به شیوه ای که در نظر آنها اطمینان بخش است، آزاد میگذارند؛ با فرزندان خود رابطه برقرار میکنند، آنها را به استقلال و آزادی فکری تشویق میکنند. در عین حال رفتار آنها را کنترل میکنند و از آنها انتظار رفتاری عاقلانه دارند.
ارتباط کلامی در این خانواده زیاد است، ولی والدین بر مواضع خود محکم میایستند و دلایل قاطعانه ای در مورد دیدگاههای خود اراده میدهند. انضباط همرا با رفتار خودمختارانه و واگذاری مسئولیت همراه با تقسیم کار اعمال میشود. همه افراد خانواده قابل احترام اند، و حق اظهارنظر دارند.(۶)
«فرزندان والدین قاطع و اطمینان بخش، متکی به نفس اند، خویشتن دارند، شاداب و سرزنده اند، با همسالان روابط دوستانه دارند، با فشارهای روانی به خوبی مقابله میکنند، با بزرگ سالان همکاری میکنند و دوراندیش و هدف گرا هستند».(۷)
این الگوی ارتباطی، نزدیک ترین الگو و روش ارتباطی والدین با فرزندان، به الگوی مورد پذیرش اسلام میباشد. حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند: اکرموا اولادکم، احسنو آدابکم یغفر لکم؛(۸) «به فرزندان خود احترام بگذارید و آنان را نیکو تأدیب کنید، این، موجب مغفرت شما خواهد شد».
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «خداوند والدینی را که فرزندان خود را بر نیکی یاری میدهند، مشمول رحمت خود قرار میدهد. فردی سؤال کرد چگونه او را بر نیکی یاری کنند؟ حضرت فرمود: هر چه را فرزندان به قدر توانایی شان انجام میدهند، بپذیرند و آنچه را که انجام دادنش بر او سخت و سنگین است، بر او تحمیل نکنند».(۹)
یکی از توصیههای اکید اولیای دین، آماده ساختن فرزندان برای زمانی است که میخواهند در آن زندگی کنند؛ نه تحمیل آداب و رسوم گذشتگان.
حضرت علی(علیه السلام) فرموده اند: «آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید؛ چرا که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند».(۱۰)
عوامل تأثیرگذار بر روابط والدین با فرزندان
به آخرین ارتباط موفق خود با دخترتان فکر کنید. در ارتباطی که در آن نتیجه مطلوب گرفتید و احساس کردید ارتباطی صریح و بدون مشکل داشتید، چه عواملی نقش داشت؟
در مقابل، به زمانی فکر کنید که ارتباط ناموفقی داشتید و با احساس خشم یا درگیری، از ادامه گفت و گو با فرزند خود بازماندید و مجبور شدید صحنه گفت و گو را ترک کنید، چه عواملی زمینه این عدم موفقیت را فراهم کرد؟ آیا باورها و ارزشهای او را در نظر گرفتید؟ آیا به سخنان او گوش میدادید و یا اینکه به فکر پیدا کردن پاسخ بودید؟ آیا رابطه دوستانه و حسن تفاهم داشتید؟ آیا حرف او را درک میکردید؟ و….
در ادامه به بعضی عوامل مشکل زا در روابط والدین با فرزندان اشاره میکنیم:
۱- تفاوت باورها و ارزشها
یکی از عوامل تأثیرگذار بر روابط والدین با فرزندان، تفاوتی است که میان ارزشها و باورهای والدین با ارزشها و باورهای فرزندان وجود دارد. به دلیل مراحل مختلف رشد ذهنی میان این دو نسل، انتظار میرود ارزشهای فرزندان با ارزشهای والدین متفاوت باشد. او دنیا را با دیدی کاملاً متفاوت مینگرد و با توجه به سن و سال و سطح رشد و نداشت مسئولیت زندگی، دارای باورها و ارزشهای خاصی است که برای بزرگ ترها قابل درک نیست.
یک بار دیگر به ارزشهای او فکر کنید! ببینید چه چیزیهایی برای او دارای اولویت است، آن گاه به اولویتهای خود بنگرید. ببینید آیا ارزشهای مشترکی وجود دارد که باید محور روابط صمیمی قرار گیرد و موجب شود آنچه از او خواسته اید در او این احساس را به وجود آورد که آنچه پدر و مادرم از من میخواهند، برای من ارزشمند است؟
۲- گوش ندادن فعال
یکی از عوامل مشکل آفرین در روابط سالم و صمیمی بین والدین و فرزندان، گوش ندادن فعال به سخنان فرزندان است. «گوش دادن فعال» روشی است که بسیاری از درمان گران خانوادگی و روان درمان گران از آن استفاده میکنند تا فرد مقابل خود را به ادامه گفت و گو با خود ترغیب کنند این شیوه، مهارتی است که هر پدر و مادری در ارتباط با فرزند نوجوان خود به آن نیاز دارند.
بسیاری از والدین، هنگام گوش دادن به صحبتهای نوجوان خود، بیشتر سرگرم سبک سنگین کردن پاسخ خود، مصلحت اندیشی و پیدا کردن راه حل هستند تا گوش دادن صرف و توجه صددرصد به آنچه میشنوند.(۱۱)
این دامی است که بیشتر والدین در آن گرفتار میشوند؛ زیرا آنان آن طور که خود میخواهند، میشنوند؛ ولی یک درمانگر خانواده، با استفاده از گوش دادن فعال میتواند خود را از مشکل کودک جدا کند و خوب آن را درک کند. در اینجا به نمونه ای اشاره میکنیم که مادری گوش دادن فعال به سخنان دختر نوجوان خود را نیاموخته است:
محبوبه: مامان از مدرسه متنفرم. معلم ریاضی ما واقعاً آدم بدجنسی است.
مادر: تو نباید این حرف را بزنی. همه معلمهای تو آمهای خوبی هستند. دوباره در مدرسه مشکل درست کرده ای؟ احتمالاً سر کلاس به درس گوش نمیدهی و خیال پردازی میکنی. قبلاً هم به تو گفته ام اگر میخواهی نمره خوب بگیری، باید به حرف معلمهای خود گوش کنی.
محبوبه: باشه مامان!
در این گفت و گوی مختصر، محبوبه هنوز حرف زدن خود را شروع نکرده است. مادر بدون اینکه به سخنان او گوش دهد، وسط حرف او میپرد. فرضیههای از قبل آماده شده را ارائه میدهد و مشکلات گذشته او را در مدرسه به رخش میکشد و او را محکوم میکند و اجازه نمیدهد محبوبه حرفش را بزند و دلیل ادعایش را بیان کند.
حالا به مشابه همین مشکل که برای دختری دیگر اتفاق افتاده و آن را با مادرش در میان میگذارد و مادر فعالانه به سخنان او گوش میدهد و نتیجه رضایت بخشی از این ارتباط حاصل میشود، توجه کنید:
سارا: مامان از مدرسه نفرت دارم. معلم املای زبان ما واقعاً آدم بدجنسی است.
مادر: فکر میکنی معلم املای تو این گونه است؟
سارا: بله. او مرتب از من نمره کم میکند؛ چون دست خطم بد است. من همیشه کلمهها را با املای درست مینویسم، اما او میگوید چون نمیتواند خطم را بخواند، از من نمره کم میکند.
مادر: این درست است که تو در نوشتن مشکل داری؟
سارا: خب خطم بد نیست. با حروف جدا خوب مینویسم، اما قبلاً که مسافرت رفتیم، معلممان چسبیده نوشتن را درس داد و من آن جلسه نبودم.
مادر: خب اگر من هر روز عصر در نوشتن به تو کمک کنم، چطور؟
سارا: باشه مامان! شاید آن وقت خانم معلم نمره ای که حقم است، به من بدهد. فکر میکنم تقصیر او نیست که خطم بد است؛ از کمکت متشکرم مامان.(۱۲)
۳- تصمیم گیری والدین
بعضی از والدین برای آینده نوجوانان خود به خصوص دختران خود نقشه میکشند؛ رشته تحصیلی، نوع لباس، فرد مناسب برای ازدواج و موارد دیگر که با ارزشها و باورهای شخصی نوجوان کاملاً در تضاد است. برخی والدین مانند طراحان تزئینات داخلی، آن چنان با دقت و ظرافت زندگی فرزندان خود را برنامه ریزی میکنند که گویی خانه خود را تزئین میکنند، و اغلب سخنانی مانند «تو باید»، «مجبور هستی»، «حتماً باید» بر زبان میآورند. مایلند کنترل تمام زندگی دخترانشان به دست آنها باشد.
والدینی که به جای فرزندان خود تصمیم میگیرند، ویژگیهای منحصر به فرد و بی همتای فرزندشان را مورد تهدید قرار میدهند و تلاش میکنند آنان را مانند خودشان بار آورند، و ناآگاهانه تلاش میکنند از آنان نسخه برابر اصلی از خودشان بسازند. این گونه تفکر، موجب تعارض و درگیری میشود و ارتباط بین آنها را دچار خدشه و مشکل میسازد. والدین باید بکوشند با دادن آگاهی، تصمیم گیری صحیح را برای فرزندان آسان کنند، نه اینکه به جای آنان تصمیم گیری کنند.
۴- فرستادن پیامهای تحقیرآمیز
یکی دیگر از عوامل مشکل ساز در روابط والدین با فرزند نوجوانشان، فرستادن پیامهای تحقیرآمیز است. کلماتی از قبیل: «تو بی ملاحظه ترین بچه ای هستی که من میشناسم»، «تو منو کشتی»، «تو یک احمق لوسی»، «چرا یک دفعه هم که شده خوب نمیشوی؟» و صدها پیام دیگر که در شبانه روز والدین با آنها فرزندان خود را مورد حمله قرار میدهند و آنان را به عنوان انسان بد معرفی میکنند. این پیام ها، اعتماد به نفس نوجوان را خنثی میکند، احساس کفایتشان را زیر سؤال میبرد و کل شخصیتشان را به محاکمه میکشاند.(۱۳).
یکی از راههای ساده انتقال پیام سالم و مؤثر این است که والدین به جای «تو» از «من» استفاده کنند. وقتی رفتار نوجوانی برای والدین به دلیل مغایرت و تضاد با نیازهای آنان قابل پذیرش نیست، دچار مشکل میشوند و احساس غم، ناامیدی و خستگی کرده، تحت فشار قرار میگیرند.
برای بیان این احساس، باید از «من» استفاده کنند که هم تحقیرآمیز نباشد و هم احساس درونی خود را بیان کرده باشند. تفاوت تأثیر این دو پیام میتواند بسیار متفاوت باشد؛ برای نمونه مادری که توسط دختر نوجوانش لگد میشود، به دو صورت میتواند نسبت به این رفتار پیام بفرستد:(۱۴)
– «به تو میگن دختر سر به هوا. چشمت را باز کن و هیچ وقت به کسی این طور لگد نزن».
– «آه… جداً دردم آمد. هیچ دوست ندارم کسی به من این طور لگد بزند».
پیام اول به نوجوان میگوید «بد» است و از او میخواهد دیگر آن کار را نکند. نوجوان در مقابل هر دو میتواند بحث کند و احتمالاً شدیداً مقاومت کند؛ اما پیام دوم به نوجوان میگوید لگد او در مادر چه احساسی برانگیخته است؛ حقیقتی که او نمیتواند در مقابلش بحث کند. وقتی پیامی با «من» است، چندین اثر از خود باقی میگذارد:
۱- به مسئولیت تغییر رفتار را به گردن خود نوجوان میگذارد؛
۲- به او اعتماد میشود که با مشکل به شکل سازنده ای برخورد کند؛
۳- نوجوان نسبت به رفتارش احساس مسئولیت میکند؛
۴- چون «پیام من» صادقانه است، به نوجوان میآموزد اگر او هم احساسی دارد، صادقانه آن را بیان کند.
پینوشتها
۱- Diand Bumrind.
۲- جمعی از مؤلفان، روان شناسی رشد، ج۲، ص ۸۷۰ .
۳- همان، ص ۸۷۱ .
۴- همان، ص ۸۷۲ .
۵- ر. ک: تامس گوردون، فرهنگ تفاهم در رابطه با فرزندان، ترجمه پریچهره فرجادی؛ و نیز، آیین تفاهم، ص ۲۴ .
۶- پاول هنری ماسن، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، ص ۴۴۸ .
۷- همان، ص ۴۴۹-
۸- محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص ۱۹۵ .
۹- قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): رحم الله من اعان ولده علی بره. قال: قلت: کیف یعینه علی بره: قال(صلی الله علیه و آله و سلم): یقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق( محمد بن بعقوب کلینی، فروع کافی، ج۶، ص ۵۰).
۱۰- قال علی(علیه السلام): لا تقسروا اولادکم علی آدابکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص ۲۶۷).
۱۱- آلیسون مولوانی، چگونه با فرزندان خود ارتباط برقرار کنیم، ترجمه ضیاء الدین رضاخانی، ص ۶۴ .
۱۲- همان، ص ۶۵-۶۶(نقل با تصرف).
۱۳- تامس گوردون، فرهنگ تفاهم، ترجمه پریچهر فرجادی، ص ۱۵۲ .
۱۴- همان.
منبع:پناهی، علی احمد، داوود، حسینی؛(۱۳۸۹)، با دخترم(ویژه والدین و مربیان دختران نوجوان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،(۱۳۸۹).