- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
۱. کلبی، محمد بن سائب (- ۱۴۶ ق)
تاریخ نگار، نسب شناس، مفسر، عالم علوم قرآن ۱، ازیاران امام محمد باقر(ع) و امام جعفرصادق (ع) .
ابونضرمحمد بن سائب کلبی . درمنابع آمده است که جدش، بشربن عمرو، همراه با علی بن ابی طالب (ع) درجنگ جمل شرکت کرد (ابن سعد، ج ۶، ص ۲۵۰ ؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۹، ص ۱۸۰) . برخی او را ازمنظرروایی ضعیف شمرده و گاه وی را به بدعت گذاری متهم کرده اند واین درحالی است که برخی دیگر او را قائل به رجعت دانسته ودرسخن ازاو بسیار غلو کرده اند اما، ازآن رو که توانمندی او در علم حدیث وتفسیرروایی ازبزرگان در رتبه ای بالایی بوده، به رغم اتهام ها وتضعیف های رجالی، هم چنان هم ازاوروایت می کردند وهم به تفسیراو اشاره می کردند (سیوطی، الاتقان، ج ۴، ص ۲۰۹) .
ابن ندیم در الفهرست بخشی را به او اختصاص داده و در آن آورده است که وی از عالمان کوفه در علم تفسیر بوده است و توان او را در اخبار و سیر و علم انساب بیان کرده است . در منابع آمده است که محمد بن سائب را سلیمان بن علی ازکوفه به بصره برد و درخانۀ خود نشست و محمد تفسیر قرآن را بر مردم املا کرد آقا بزرگ طهرانی، در مجموعۀ پر قدر الذریعه، کتاب تفسیر کلبی را آورده و از قدمت آن سخن گفته است (معرفت، ج ۱، ص ۲۶۹ – ۲۷۰ ؛ عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ج ۱، ص ۳۹۲ – ۳۹۴) .
احکام القرآن محمد بن سائب نخستین کتابی است که در بارۀ آیات الاحکام تدوین شده است و دیگر افراد، با نمونه قرار دادن اثر او، به تألیف این دست آثار پرداختند . محمد بن عبد الرحمان فنتی نیز تفسیر کلبی را همراه با تفسیرهای ابان وعطیه بن حارث دریک کتاب گرد آورده است . نسخه های این اثر هم موجود است . محمد علی فهیمی، با بررسی روایات تفسیری وی، بیان کرده که در اثر او تفسیر قرآن به قرآن و استنادات به روایات نبوی و اقوال صحابه و استنادهای لغوی بسیاردیده می شود . وی، هم چنین، بر آن است که روایات محمد بن سائب درموضوعاتی مانند کلمات مشکل قرآن و ترتیب نزول آیات و سوره ها ومکی بودن ومدنی بودن سوره هاست .
۲. مقاتل بن سلیمان (بلخ – ۱۵۰ ق)
مقاتل بن سلیمان با نسب ازدی خراسانی مروزی و اهل بلخ . در زادگاهش به تحصیل پرداخت وسپس به بصره وبغداد رفت وتا آخرعمر در همان سر زمین عراق ماند . منابع شرح حال او در بارۀ مذهب او دارای اختلاف اند ؛ چه، برخی او را شیعۀ امامی و گروهی او را شیعۀ زیدی و یا گرونده به مذهب بتریه قلمداد کرده اند (شیخ طوسی، الرجال، ص ۱۴۶ ؛ابن ندیم، ص ۳۶ ؛ شوشتری، قاموس الرجال، ج، ۱۰، ص ۲۲۳) . بنابراین، دربارۀ شخصیت رجالی اوسخن چندان به نیکی گفته نمی شده است (عقیلی، ج ۴، ص ۲۳۸ ؛ ابن حبان، ج۳، ص ۱۴ ؛ مزّى، ج ۲۸، ص ۲۲۵) ؛ مخصوصا که به تدلیس ] = پنهان کاری ودغل[ درحدیث هم متهم بوده است (مزّی، همان جا) . اما آنجه کم تر مورد نقد منابع قرارگرفته است علم او به ویژه درحیطۀ تفسیرقرآن است . وی درنزد عطاء بن ابی ریاح وضحاک بن مزاحم وقتاده بن دعامه وابواسحاق سبیعی دانش اندوخت . وی علم خود را به نسل بعد از خود انتقال داد . درمنابع به آثاری تفسیری ازاو با عناوین زیراشاره شده است : التفسیرالکبیر، الناسخ والمنسوخ، تفسیرخمس مأه آیه (آیات الاحکام)، نوادرالتفسیر، الجوابات فی القرآن، الآیات المتشابهات (شیخ طوسی، رجال) .
با این که پیش ازمقاتل برخی ازبزرگان صحابه وتابعان چندین تفسیر نوشته اند . قدیم ترین اثرمدون وکاملی که همۀ آیات الهی را در بردارد وبه دست ما رسیده تفسیر مقاتل بن سلیمان است . این تفسیر به اعتبارقدمت وحجم مناسب وپرهیزازغلو ونسبت های ناروا وسادگی وروانی مطالب وخودداری ازاطالۀ کلام و طرح نکردن اختلافات آرا و بسیاری ازاین دست موارد ازجایگاه ویژه ای برخوردار است . مقاتل، با کمال دقت ورعایت امانت، شیوۀ نقل خود را درمقدمه تبیین کرده است . درمتن اصلی کتاب، درتفسیر هرسوره، ابتدا نام سوره وسپس مکی بودن یا مدنی بودن وتعداد آیات آن رابیان کرده است . او درتفسیرخود تخست بخشی ازآیه را بیان کرده وبعد ازتوضیح مفهوم کلی آیه به بیان مفاهیم گوناگون تاریخی و اعتقادی وجزآن پرداخته است . ازشاخصه های مهم تفسیر اوازجنبۀ معنی یابی بیان معانی مناسب وروان و وجوه معانی والتفات به واژگان دخیل است . او به مفاهیم کلامی، از جمله موضوعات تجسیم وعصمت وامامت، نیزدقت کرده است . به موضوعات فقهی وتاریخی نیزدرتفسیرمقاتل بسیارتوجه شده است (شایسته نژاد، ص ۱۰۳ – ۱۱۸) .
۳. ابان بن تغلب (- ۱۴۱ق)
تاریخ نگار، محدث، مفسر۱دردوران حضرت امام سجاد (ع) وامام باقر(ع) وامام جعفرصادق (ع) .
ابوسعید اَبان بن تغلب بن ربُاح بکری، اهل کوفه . محضرامامان سجاد و محمد باقروجعفرصادق (ع) را درک کرد و انبوهی از روایات او از امام صادق (ع) از دورۀ طولانی دانش اندوزی نزد آن حضرت حکایت دارد . او هم چنین از عکرمه، مولای ابن عباس، دانش اندوخت و با توجه به آن که اصلی ترین گرایش علمی عکرمه تفسیر بود، از عکرمه در علم تفسیر بهرۀ فراوان برد (مزّی، ۲، ص ۶ – ۷ ؛ نجاشی، ص ۸ ؛ کشی، ص ۳۳۰ ؛ شیخ طوسی، الاستبصار، ج ۱، ص ۲۱۴) . مخصوصاً، باید به یادآورد که اَبان بن تَغلب نزد عالمان طراز اول علم قرائت دانش اندوخته وخود دارای سبکی درعلم قرائت بود . با نگاهی به حافل قرائی کوفه درآن زمان، درمیابیم که دو تن ازبزرگ ترین عالمان قرائت، یعنی سلیمان اعمش که ادامه دهندۀ قرائت ابن مسعود بود وعاصم که قرائت زید بن ثابت را ادامه داد، دوطیف مختلف قرائت کوفی بودند . اَبان بن تغلب این مکان را یافته بود تا ازمحضرهردوی این بزرگان علم قرائت بهره ببرد وحامل هردوطیف قرائی کوفه شود و این امر از مهم ترین شاخصه های قرائی ابان است (ابن سعید، ج ۶، ص ۲۳۸ – ۲۳۹ ؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۷ ؛ ابن مجاهد، ص ۶۷، ۷۴ ؛ ابن جوزی، ج ۱ص ۱۶۵) . دو کتاب پر اهمیت معانی القرآن وسپس تفسیر غریب القرآن، که به ترتیب ابن ندیم (همان جا) وشیخ طوسی (الفهرست، ص ۶ – ۷) از آن ها نام برده اند، در علوم قرآنی با منظر قرائت وتفسیراست .
۴. سعید بن جبیر (کوفه نیمۀ دهۀ ۴۰ – ۹۴ / ۹۵ ق)
عالم قرائت، محدث، مفسر، هم عصرامام سجاد (ع).
ابوعبدالله (ابومحمد) سعید بن جبیراسدی، اهل کوفه واز درس آموختگان محفل ابن عباس وازاصحاب امام سجاد (ع) . از زمان دقیق تولد او اطلاعی در دست نیست . دروس اولیه را درکوفه آموخت وبعدها به مدینه نزد امام چهارم شیعیان شتافت . درعلم قرائت سرآمد زمان خود بود وعمرخود را درفراگیری علم سپری کرد . نام وی درمنابع رجال فریقین آمده وتوثیق شده است . وثاقت اودرحدیث و نقل چندان بود که، وقتی برخی کوفیان برای کسب دانش نزد ابن عباس می شتافتند، با اعتراض وی مواجه می شدند که مگر سعید بن جبیردرمیان شما نیست که به نزد دیگری می روید، واین درحالی است که میزان ارادت سعید به استاد خود، ابن عباس، دوچندان بود که گفته بود : « اگراستادم، ابن عباس، اجازتی می داد، بر سرش بوسه می زدم » (ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء، ج ۴، ص ۲۸۳ ؛ ابن حجرعسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۴، ص ۱۱- ۱۲) .
بعد ازآن که ابن عباس نابینا شد، سعید بر کرسی فتوا به جای شیخ خود نشست . درمنابع آمده است که عطاء بن ابی ریاح با مناسک آشنا بود وعکرمه با تاریخ و سیره وحسن بصری با فقه وسعید بن جبیر با تفسیر، چنان که عبدالملک بن مروان، خلیفۀ اموی، درنامه ای ازاوخواسته بود تا کتابی درتفسیرقرآن بنویسد (ذهبی، میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۷۰) . روایت این تفسیربه قلم عطاء بن دیناردردست بوده است (ابن ابی حاتم، ج ۳ (جزء ۱)، ص ۳۳۲) . ابو نعیم اصفهانی هم گزیده های از تفاسیرمنقول ازسعید را گردآوری کرده وبه آن فصل مجزایی اختصاص داده است وآن را با عنوان « آثارسعید بن جبیردرتفسیر» درحلیۀ الاولیاء ىرج کرده است (ج ۴، ص ۲۸۳ – ۲۸۸) .
سعید دانش خود را به نسل بعد انتقال داد وبسیاری ازتابعان طبقۀ دوم، ازجمله ضحاک وابواسحاق سبیعی، نزد او دانش اندوختند (سمعانی، ج ۵، ص ۶۵۷ ؛ نسفی، ص ۲۷۰) . سعید چندی نیزدرمقام قاضی القضات کوفه به دادرسی پرداخت . آن گاه که حجاج بن یوسف ثقفی به ولایت کوفه منصوب شد آن گاه که حجاج نیزاو را عزل کرد وی درقیام عبدالرحمان بن محمد بن اشعث در برابرحجاج به عبدالرحمان پیوست . مناظرۀ جنجالی سعید با حجاج سعید با حجاج درتاریخ ثبت شده است . درروایت است که اقتدای سعید به امام علی بن حسین (ع) اسباب شهادت او به دست حجاج را فراهم آورد (کشی، ج ۱، ص ۳۳۵ – ۳۳۶) . آمده است که حجاج دستور داد تا او را گردن زنند (ابن خلکان، ج ۲، ص ۳۷۱- ۳۷۴ ؛ ابن قتیبه، المعارف، ص ۱۹۷) . اودر۹۴ یا ۹۵ ق به شهادت رسید ومزارش درواسط جای دارد . قاضی نورالله شوشتری، که آرامگاه اورا زیارت کرده، آن را مربوط به عصرصفویه یاد کرده گوید احداث آن در قرن ۱۱ق بوده است (قاموس الرجال، ج ۵، ص ۸۷) .
۵. ابوالجارود
راوی تفسیر، ازرجال نیمۀ قرن ۲ ق وازاصحاب امامان محمد باقروجعفرصادق (ع) .
ابوالجارود زیاد بن منذرعبدی ثقفی، بنیانگذارفرقۀ جارودیه، ازفرق مشهور شیعی . اززندگی وی اطلاع چندانی دردست نیست ؛ فقط دربرخی منابع اورا به قبیلۀ همْدان از تیرۀ خارف منسوب کرده اند (شیخ طوسی، رجال، ص ۱۲۲، ۱۹۷ ؛ ابن غضائری، ص ۱۰ ؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، ج ۲ (جزء ۱)، ص ۳۷۱؛ ابن حبان، ج ۱، ص ۳۰۶) .
دربرخی منابع آمده که او به درک محضرامام سجاد (ع) هم نائل آمده (راوندی، الدعوات، ص ۱۳۵) که چندان صحیح نمی نماید، اما وی ازاصحاب امام محمد باقر (ع) بوده وروایات بسیاری ازآن حضرت نقل کرده است . گرایش های خاص اودرعقیده سبب شد تا امام باقر(ع) اورا طرد کند . درعصرامامت حضرت صادق (ع) نیزبه سبب حفظ عقایدش مورد طعن ونکوهش آن امام قرارگرفت) فرق الشیعه، ص ۴۸ – ۴۹ ؛ کشی، ص ۲۲۹ – ۲۳۱) . همراهی او با زید بن علی و قرارگیری درشماریاران او موجب دورشدن وی ازامام محمد باقر (ع) شد ؛ چه، نوع خاص نگرش او به موضوع امامت ومفهوم تقیه، که درآن عصر ازموضوعات مهم وحساس نزد شیعیان بود، اسباب گرایش اوبه سمت زید را مهیا ساخت، زیدی که، برخلاف عقیدۀ رایج عصرش، معتقد به تقیه نبود، بلکه قائل به قیام با شمشیربود . همین امور حتى جایگاه ابوالجارود را نزد اهل سنت نیزمتزلزل ساخت، چندان که حتی غالباً روایات منقول ازاو را ناصواب می شمردند (یحیی بن معین، ج ۳، ص ۴۵۶ ؛ احمد بن حنبل، مسند، ج ۳، ص ۳۸۲) .
افزون بر شهرت ابوالجارود به سبب فرقۀ جارودیه ونقش سیاسی او درقرن ۲ ق، درنزد امامیه نیزبه اعتبارنقل روایاتی تفسیری، که مضامین آن ها را ازامام محمد باقر(ع) شنیده ودرک کرده بود، دارای اهمیت واشتهارشده است . با این حال، تفسیر ابوالجارود، که گاه دربرخی منابع به تفسیرامام باقر (ع) نیزشهرت دارد، اثری مدون ودراختیار نیست، بلکه روایات آن درآثار گوناگون پراکنده است . نقل قول های فروانی از تفسیرابوالجارود درضمن تفسیرعلی بن ابراهیم قمی (- حدود ۳۰۷ ق) آمده است . ماهرجرارتلاش کرده تا با استخراج روایات ابوالجارود درتفسیرقمی مجموعه ای ازتفسیر وی را تدوین کند . وی توانسته است مطالب تفسیری حدود ۳۷۹ آیه را گرد آورد وبرهمان اساس به تحلیل شیوۀ تفسیری ابوالجارود بپردازد . ماهرجراربراین نظراست که دراین اثرتوجهی به لغت ونحو وبلاغت نشده و درتفسیر کلمات غریب قرآن نیز نزدیک ترین هم معنای آن ذکرشده است . سادگی و روانی ازشاخصه های متن است وبرخی نمونه های تأویل نیزدرروایات تفسیری ابوالجارود وجود دارد (جرار، ص ۱۵ – ۴۲) . سرانجام، باید گفت آنچه تفسیرابوالجارود ودر برخی منابع تفسیرامام باقر(ع) شناخته می شود (ابن ندیم، ص ۳۶) بسیارمورد استفادۀ فرات کوفی (ص ۱۰۱، ۱۲۰) وعیاشی (ج، ص ۱۷، ۸۶) درتفسیرقرارگرفته است نزد اهل سنت هم، به رغم نکوهش این اثر، کسانی مانند طبری درتفسیر خود (ج ۳۰، ص ۱۷۱) وحسکانی درشواهد التنزیل (ج ۱، ص ۲۷۴) ازآن سود برده اند (حسین زاده، ص ۲۷۰ – ۲۸۱) .
۶. ابوحمزۀ ثُمالی (- ۱۵۰ ق)
فقیه محدث، لغوی، صاحب یکی ازقدیم ترین تفاسیرامامی ۱در قرن ۲ ق .
ثابت بن ابی صفیه، معروف به ابو حمزۀ ثُمالی اَزدی، اهل کوفه . ابوحمزه ازمحضرامامان زین العابدین، محمد باقر، جعفرصادق وموسی الکاظم (ع) بهره برد وازایشان بسیار روایت کرده است . اوازبرگزیدگان رجال شیعه وثقات ومعتمدان آنان درروایت وحدیث است ودراسناد بسیاری ازروایات امامان (ع) نام وی درنقش حلقه ای اساسی دیده می شود . برخی ازرجالیان عامه او را درنقل حدیث ضعیف و واهی الحدیث خوانده اند که احتمالاً به سبب گرایش های شیعی او بوده است، اما برخی دیگرازعالمان ونویسندگان اهل سنت اورا ستوده ووثاقتش را تأیید کرده وازاو روایت کرده اند (برقی، ج ۱، ص ۳ ؛ شوکانی، ج ۵، ص ۱۹۶) .
مشهورترین روایات او یکی دعای سحر، معروف به دعای ابو حمزۀ ثمالی، است که آن را ازامام سجاد (ع) روایت کرده و دیگررساله الحقوق آن امام بزرگواراست که ازطریق ابوحمزه به ما رسیده است (بخش حدیث ازهمین مجموعه) . افزون براین ها، ابوحمزه ازافراد شاخص درعصرامامان (ع) است . وی تفسیری دارد که درقرن های متمادی درمیان شیعه رواج داشته وهمیشه مورد توجه بوده و، با آن که امروزه نسخه ای ازآن موجود نیست، براساس نقلیات ذکرشده ازاین کتاب در دیگر آثار آمده، نسخه ای ازآن به همت عبدالرزاق حرزالدین بازسازی وبه نام تفسیرابوحمزۀ ثمالی چاپ شده است . این تفسیر یکی ازقدیم ترین تفاسیری است که درمحافل شیعی تألیف شده واکنون هم آن را دراختیارداریم (پاکتچی، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ص ۹۲) . افزون براستفاده ازروایات واحادیث درشرح وتوصیف آیات قرآنی، ازشاخصه های این اثر آن است که مکرراً آیات قرآنی را به کمک آیات دیگر قرآنی تفسیرکرده است (حرزالدین، ص ۶۲) .
۷. جابربن یزید جعفی (- ۱۲۸ ق ۹)
تاریخ نگار، مقتل نویس، مفسر، راوی حدیث ۱دردوران حضرت امام محمد باقر(ع) وحضرت امام جعفرصادق (ع) .
ابومحمد جابربن یزید جعفی، اهل کوفه . وی امکان آن را یافته بود تا ازبرخی بزرگان صحابۀ پیامبر (ص) کسب فیض کند که ازجملۀ آن ها می توان به جابربن عبدالله انصاری وابوعطفیل عامربن واثلۀ لیثی اشاره کرد (ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۲۴۲ ؛ خزاز، ص ۶۶ – ۶۷) به رغم دانش اندوزی ازاین بزرگان، بیش ترین زمان حضوراو درمدینه نزد امام باقر(ع) بود وحدود هیجده سال دراین دیارازآن بزرگواربهره برد (شیخ طوسی، رجال، ص ۲۹۶) . اگرچه اهل تسنن وفرقه شناسان جابررا ازرؤسای فرقۀ مغیریه معرفی کرده اند (ابن حزم، الفصل، ج ۵، ص ۴۴)، ظواهرامورتاریخی درمنابع نشان ازآن دارد که وی پس ازشهادت امام باقر(ع) به امام صادق (ع) وفاداربوده است (کلینی، ج ۸، ص ۱۵۷) . جابرازفقهای امامیه وازمردم کوفه بود ودارندۀ روایات فراوان . برخی ازحدیث شناسان بزرگ اورا ستوده اند وبرخی دیگراو را به اعتقاد به رجعت متهم کرده اند . نجاشی می گوید که وی درباورهایش نارسایی داشت واین بدان علت است که وی دربارۀ امامان اهل بیت (ع) عقیده ای برتر ووالاتر ازدیگران داشت وهمین موجب شد که او را غالی شمارند . انبوهی روایات وارد شده دربازۀ برخی سخنان واعمال ورفتاراو درمنابع ثبت است که به نظرمی رسد عامۀ مردم تاب شنیدن ودرک آن ها را نداشته اند . حتی درروایتی ازامام باقر(ع) نقل است که به وی گوشزد کرده بوده است که چیزی از اسراررا برای مردم فاش نسازد وبرای ایشان آنچه عقلشان توان شنیدن ندارد بیان نکند (معرفت، ج ۱، ۳۸۵ – ۳۸۶) . به هر حال . درشرح حال او، انتساب به غلات، به ویژه نصیریه، بسیارمشهوراست و نام او درآثارایشان فراوان مشاهده می شود (خصیبی، ص ۳۷۶ – ۳۷۷) . حتی درکتاب مجموع الاعیاد، که ازآن نصیریه است، به ده عید ازاعیاد اشاره شده که از میان آن ها دوعید به جابرجعفی اختصاص دارد (ص ۵ – ۷) .
جابر درتفسیر قرآن شهرت دارد ودرزمان خود مورد رجوع مردم بود . درواقع، او ازاعلام وپیشوایان تفسیردرمیان تابعان بود وروایات وآرای تفسیری او درکتاب های شیعه وسنی مکرر نقل شده است . وی تفسیر را مانند دیگر علوم از امام باقر(ع) اخذ کرد ؛ اما، علاوه بر ایشان، برخی دیگر از مشایخ وی، از جمله مجاهد بن جبر و عکرمه وعطاء بن ابی رباح وعامرشعبی وطاووس بن کیسان، نیز درشمارمفسران بوده اند .
سفیان ثوری، ازشاگردان نام دارجابر، نیزمفسربوده و درتفسیربرخی ازآیات به آرای تفسیری جابراستناد کرده است . مُنَخَّل بن جمیل اسدی، شاگرد دیگر جابر، هم تفسیری تأویلی وباطن گرایانه داشته است که تقریباً بیش ترآن را ازجابرجعفی اخذ کرده بوده است . آرای جابررا شاگردان دیگروی، ازجمله شریک بن عبدالله و عمرو بن شمرو اسرائیل بن یونس، انتشارداده اند (کریمی، ص ۱۸۸ – ۱۹۰) . نجاشی (ص ۱۲۹) وشیخ طوسی (الفهرست، ص ۱۶۷) با دو طریق مختلف سلسلۀ اسناد خود را به او می رسانند .
این تفسیر، که به اعتبارروایات پرشمارازآن دارای شهرت بوده، نزد عالمان فریقین معتبربوده و روایت آن را درآثارهردو گروه می توان مشاهده کرد (سفیان ثوری، ص ۱۰۲ – ۱۰۳ ؛ طبری، تفسیری، ج ۱۶، ص ۱۸۰ ؛ عیاشی، ج، ۱ص۸۱؛ قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۷۲] .
فهرست منابع
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الصادر، .
- ابن حجر، تهذیب التهذیب، حیدر آباد دکن.
- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، به کوشش محمد رضا تجدد، تهران.
- ابونعیم، اصفهانی، حلیه الاولیاء، قاهره.
- ابن خلکان، احمد، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت.
- ابن حبان، محمد، الثقات، حیدر آباد دکن.
- ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق.
- ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرین، قاهره.
- سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی، حیدر آباد دکن.
- نسفی، عمر، القند فی ذکر العلما، سمرقند، به کوشش عبدالغفار، سلیمان البنداری.
- مزّی، یوسف (۱۴۰۶ق) . تهذیب الکمال، به کوشش بشارعواد معروف، بیروت، ج ۲، ۳، ۲۸ .
- عقیلی، علیرضا (۱۳۷۵) . « منزلت وکاربرد عقل درچهارتفسیرقرن اخیر»، پژوهش های قرآنی، ش ۷ – ۸ .
- کلینی، محمد (۱۳۹۱ق) . الکافی، به کوشش علی اکبرغفاری، تهران، ج ۱، ۳، ۵، ۸
- شایسته نژاد، علی اکبر(۱۳۸۷) . « تفسیرمقاتل بن سلیمان وجایگاه آن » مطالعات قرآنن وحدیث، ش ۳ .
- نجاشی، احمد (۱۴۰۷ ق) .«الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم .
- کشی، محمد بن عمر(۱۳۸۷) . معرفه الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ج
- شیخ طوسی، محمد بن حسن (۱۳۵۶ق) . الفهرست، به کوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، چاپ مرتضویه .
- بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۳۱۵ ق) . صحیح، بولاق .
- یحیی بن معین (۱۴۰۵) . « معرفه الرجال، به کوشش محمد کامل قصار، دمشق، ج ۳ .
- برقی، احمد (۱۳۳۱) . المحاسن، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، ج ۱٫
- شوکانی، محمد (۱۹۷۳) . نیل الاوطار، بیروت، ج ۵ .
- احمد بن حنبل (۱۴۰۸ ق) . العلل ومعرفه الرجال، به کوشش وصى الله عباس، بیروت
- ابن سعد، محمد (بی تا) . الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، ج ۵ و ۶ .
- خطیب بغدادی، احمد (بی تا) . الکفایه فی علم الروایه، به کوشش ابوعبدالله سورتی وابراهیم حمدی مدنی، مدینه، المکتبه العلمیه .
- ابن مجاهد، احمد (۱۹۷۲) . السبعه، به کوشش شوقی ضیف، قاهره .
- سیوطی (۱۳۸۷ق) . الاتقان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره .
- عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱) . طبقات، مفسران شیعه، قم، نوید اسلام .
- شیخ طوسی، محمد بن حسن (۱۳۵۶ق) . الفهرست، به کوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، چاپ مرتضویه .
- شوشتری، محمد تقی (۱۳۷۴) . « سیرتکاملی تفسیرنگاری »، اندیشۀ حوزه، ش ۱٫
منبع: نقش شیعه در فرهنگ و تمدن.