- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
۲- «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرهاً و وضعته کرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنى ان شکر نعمتک التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لى فى ذریتى انى تبت الیک و انى من المسلمین»(احقاف ۱۵)
و آدمى را به نیکى کردن با پدر و مادر خود سفارش کردیم. مادرش بار او را به دشوارى برداشت و به دشوارى بر زمین نهاد. و مدت حمل تا از شیر باز گرفتنش، سى ماه است تا چون به سن جوانى رسد و به چهل سالگى در آید. گوید: اى پروردگار من! به من بیاموز تا شکر نعمتى که بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آرم. کارى شایسته بکنم که تو از آن خشنود شوى و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیم شدگانم.
این آیه، از نیکى و شکر به پدر و مادر که مقدمهاى براى شکر پروردگار است، شروع میکند. «وصیت» و توصیه، به معناى مطلق سفارش است. و مفهوم آن، منحصر به سفارشهاى مربوط به پس از مرگ نیست. لذا جمعى از مفسران آن را در این آیه، به معناى دستور و فرمان تفسیر کرده اند. سپس به دلیل لزوم حقشناسى از مادر، تاکید میشود که در طول ۳۰ ماه باردارى و شیر دهى، وى بزرگترین ایثار و فداکارى را درباره فرزندش انجام میدهد.
این که قرآن در اینجا فقط از ناراحتیهاى سخن میگوید، و سخنى از پدر در میان نیست، نه به خاطر اهمیت ندادن به پدر است؛ چرا که هم در بسیارى از این مشکلات شریک مادر است. اما چون سهم بیشترى دارد، بیشتر بر او تاکید شده است.
هنگامى که انسان به کمال قدرت نیروى جسمانى رسید و به مرز ۴۰ سالگى وارد شد، سه چیز را از خدا تقاضا میکند: شکر پدر و مادرش، انجام دادن کارهاى خوب و تداوم در رستگاری اش در فرزندانش، این تعبیر، نشان میدهد که انسان با ایمان در چنین سن و سالى، هم از عمق و وسعت نعمتهاى خدا بر او، و هم از نعمتهاى که پدر و مادر به او کرده است، آگاه میشود؛ زیرا در این سن و سال، معمولاً خودش پدر یا مادر میشود و با درک زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو، بىاختیار به یادشان میافتد و به جایشان در پیشگاه خدا شکر مىکند.
تعبیر: «لى»(براى من)، ضمناً اشاره به این است که صلاح و نیکى فرزندان من در چنان باشد، که نتایجش عاید من نیز بشود. تعبیر: «فى ذریتى»(فرزندان من)، به طور مطلق اشاره به تداوم صلاح و نیکوکارى در تمام دودمان است. جالب این که در دعاى اول، پدر و مادر را و در دعاى سوم، فرزندان را شریک میکند. ولى در دعاى دوم، براى خود دعا میکند. انسان صالح این گونه است که اگر با یک چشم به خویشتن مینگرد، با چشم دیگر به افرادى که بر او حق دارند، نگاه میکند.
نیکى به پدر و مادر، وظیفهاى اخلاقى است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسى است که به او نیکى کرده است. سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى میکند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على وهن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛(۲۴۶) و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مییابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است.
و همان طور که کسى نمیتواند شکر پروردگار به جاى آورد، شکرگزارى از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حد محال است. از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: لن یجزى ولد عن والده حتى یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه؛(۲۴۷) هرگز فرزندى پاداش پدرش را ادا نمیکند، مگر آن که پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد.
و نیز از ایشان روایت شده است: بر الوالدین افضل من الصلوه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فى سبیل اللَّه؛(۲۴۸) نیکى به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست.
نیکى به پدر و مادر چنان اهمیتى دارد که حتى پدر و مادرى که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کردهاند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکى کند.(۲۴۹)
مادر حق ویژهاى دارد و نیکى به او مقدم است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: شخصى نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و پرسید اى پیامبر! به چه کسى نیکى کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به پدرت.(۲۵۰)
وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر
خداوند در قرآن کریم نیکى به پدر و مادر را وظیفهاى واجب معرفى فرموده است؛ وظیفهاى که پس از توحید در پرستش ذکر شده است: و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما؛(۲۵۱) پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید؛ اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.
مطابق این آیه به پدر و مادر امرى واجب وکوچکترین بیاحترامى به آنان ممنوع است. این وجوب و ممنوعیت چنان که گفتیم پس از بیان وجوب یگانهپرستى ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است. اهانت و بیاحترامى نسبت به والدین به هیچ روى پذیرفته نیست؛ حتى کوچکترین رفتار یا گفتارى که موجب آزار آنان باشد بر طبق این آیه ممنوع است.
امام رضا(علیه السلام) فرمودند: اگر لفظى کوتاهتر و سبکتر از اف وجود داشت، خداوند آن را در آیه ذکر میفرمود.(۲۵۲)
و در روایت دیگرى آمده است که مقصود از اف کمترین ازار است و اگر کلمهاى وجود داشت که بر آزارى کوچکتر دلالت میکرد، خداوند از آن نهى میفرمود.(۲۵۳) روایات بسیارى در نهى از آزار پدر و مادر آمده است. امام باقر(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمودهاند: ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف سنه و لا یجدها عاق…(۲۵۴)
از آزار پدر و مادر بپرهیزید، زیرا بوى بهشت از هزار سال فاصله بوییده میشود، ولى آزار دهنده پدر و مادر آن را نمییابد. آزار والدین حتى اگر آنان ظالم باشند جایز نیست. امام صادق(علیه السلام) فرمود: من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل اللَّه تعالى له صلوه؛(۲۵۵) کسى که به پدر و مادرش به حالت دشمنى و تنفر نگاه کند خداوند نمازش را نمیپذیرد.
فروتنى در برابر والدین
فروتنى در برابر پدر و مادر از سر مهربانى، سفارش خدا و مصداقى از نیکى به پدر و مادر است و نشانهاى از روح شکرگزارى به شمار میرود: و احفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب رحمهما کما ربیانى صغیرا؛(۲۵۶)
دو بال فروتنى خویش را از سر مهربانى در برابر آنان فرود آر، و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردى پروردند.
از این بخش از آیه که فرمود: و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا میتوان دریافت که طلب رحمت و بخشایش براى والدین نیز ریشه در احساس شکرگزارى انسان دارد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمه و رقه، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدک فوق ایدیهما، و لا تقدم قدمهما؛(۲۵۷) چشمانت را جز به مهربانى و نرمى به آنان مدوز و صدایت را از صداى آنان بلندتر مکن و دستت را بالاتر از دست آنان مبر و بر آنان پیشى مگیر.
وظیفه فرزند پس از درگذشت والدین
فرزند حتى پس از آن که پدر و مادرش از دنیا میروند. همچنان وظیفهاى اخلاقى دارد. او باید براى آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند. از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است: ان العبد لیکون باراً بوالدیه فى حیاتهما ثم یموتان فلا یقصى عنهما دینهما و لا یستغفر لهما فیکتبه اللَّه عاقاً و انه لیکون عاقا لهما فى حیاتهما غیر بار بهما فاذا ما تا قضى دینهما و استغفر لهما فیکتبه اللَّه باراً؛(۲۵۸)
هر آینه کسى که نسبت به پدر و مادر خود نیکوکار بوده پس از مرگ آنها دین آنان را ادا نمیکند و براى آنان استغفار نمینماید پس خداوند او را در شمار آزار دهندگان قرار میدهد. و بسا که کسى آزار دهنده پدر و مادرش بوده و در حیاتشان به آنان نیکى نمیکرده است ولى پس از مرگ آنها دین آنها را ادا کرده و برایشان استغفار نموده است پس خداوند او را در شمار نیکى کنندگان به والدین قرار میدهد.
از این روایت فهمیده میشود که اولا: وظیفه سپاسگزارى از پدر و مادر با مرگ آنها خاتمه نمییابد و دیگر این که خداوند راه را براى جبران کوتاهیهاى فرزند خطا کار باز گزارده است. آنچه را خداوند از آن نهی فرموده است، برای سلامتی مادی و معنوی انسان زیانآور است. هیچ گناهی بدون خسران و ضرر نخواهد بود هر چه گناه شنیعتر باشد زیانبارتر است. عقوق والدین نیز آثار و عواقب ناگواری برای فرد و جامعه دارد که نخست مفاسد اجتماعی و سپس زیانهای فردی آن را میآوریم:
مفاسد اجتماعی
امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: خداوند عقوق والدین را حرام فرمود به جهت این که:
۱- فرزندان را از احترام به فرمان خدا و احترام به پدر و مادر باز میدارد.
۲- کفران نعمت انجام میگیرد.(چرا که پدر و مادر از نعمتهای بزرگ الهیاند).
۳-سپاسگزاری و شکرگزاری از میان میرود.
۴-موجب کمی و نابودی نسل بشر میگردد.
۵- احترام و حقشناسی نسبت ایشان کاستی مییابد.
۶-قطع رحم میشود(و خانوادهها از هم میپاشد).
۷-پدر و مادرها از فرزنددار شدن دلسرد میگردند.
۸-بیمیلی آنان نسبت بر تربیت فرزند را در پی دارد.
زیانهای فردی
۱-ذلت و درماندگی
در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، جوان ثروتمندی پدر خویش را آزرده ساخت و از مال هنگفتش او را بهرهای نداد. بر اثر این کار زشت خداوند تمام اموالش را نابود کرد بطوری که به نان شب هم محتاج شد و همراه فقر و تنگدستی، مریضی هم به او روی آورد و ذلیل و درمانده گشت. وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از این جریان مطلع شد فرمود: «ای کسانی که پدر و مادرتان را آزرده میسازید! از حال این جوان(نگونبخت) عبرت بگیرید و بدانید همانطور که در دنیا سرمایه او از کفش رفت، در آخرت نیز هر درجهای در بهشت داشت تبدیل به درکهای در جهنم شد».
امام هادی(علیهالسلام) نیز میفرماید: «العقوق یعقب القله و یودی إلی الذله»؛ «جفا کردن به پدر و مادر، کمبود و پریشانی در پی دارد و منجر به خواری و ذلت میگردد».
۲-رد شدن نماز
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «هر کس به پدر و مادر خویش نگاه خشمگین افکند، هر چند آنان به او ستم کرده باشند خداوند نمازش را نمیپذیرد».
از این روایت استفاده میشود که اگر پدر و مادر به فرزند ظلم و ستم هم بکنند باز هم فرزند حق ندارد با ایشان بد رفتاری کند، چه رسد به این که آنان به او بدی هم نکرده باشند.
۳-محروم شدن از نظر لطف خدا
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «به سه نفر خدای متعال نظر مرحمت نمیکند:
۱-آن که کاری انجام دهد و منت زیاد بگذارد.
۲-جفا کار به پدر و مادر
۳-معتاد به شرابخوری».
برخوردار نشدن از بوی بهشت
یعقوب بن شعیب میگوید: امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «روز قیامت پردهای از پردههای بهشت کنار میرود و هر صاحب روحی بوی بهشت را(حتی) با ۵۰۰ سال فاصله استشمام میکند. مگر یک گروه. پرسیدم آنها کیستند؟ فرمود: آزاردهندگان پدر و مادر» رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نسبت به مادر و پدر، نیکوکار باش، جایگاهت بهشت است و اگر جفاکار شدی با جهنم بساز».
نتیجه
پس از بررسى موضوع احترام به پدر و مادر از نگاه قرآن کریم و ارتباط آن با اطاعت از دستورهاى خداوند، اکنون میتوانیم این گونه جمع بندى کنیم که احترام به والدین، از دستورهاى اکید دینى است. درباره تعامل اطاعت از والدین با اطاعت از خدا، میتوان گفت که ما ابتدا اطاعت از دستورهاى خداوند را واجب مى دانیم. سپس، خداوند دستور داده است که از پدر و مادر اطاعت کنیم، و به آنان احترام بگذاریم. پس، اطاعت از این دستور خداوند، احترام به والدین را به همراه میآورد.
البته، اگر اطاعت از والدین موجب زیر پا نهادن دستورهاى الهى شود، بر اساس نظر اسلام نباید از آنان اطاعت کرد، و دستور خداوند بر دستور والدین ارجحیت داده شده است. با این حال، در چنین مواردى، اسلام تاکید میکند که باید با نرمى و متانت با پدر و مادر برخورد کرد. و اسلام، اجازه پرخاش را حتى در زمانى که پدر و مادر بر خلاف دین دستور داده باشند، به فرزندان نداده است.
پینوشتها
۱- طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، تهران، کانون انتشارات محمدى، ۱۳۵۸
۲- مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰
۳- مولانا(تبریزى)، سید مصطفى، حقوق والدین و فرزند،۱۳۴۹
(۲۴۶) – لقمان، ۱۴.
(۲۴۷) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۴.
(۲۴۸) – همان.
(۲۴۹) – همان، ص ۴۴۲، ۴۴۱.
(۲۵۲) – اصول کافى، ج ۲، ص ۳۴۱، حدیث ۷.
(۲۵۳) – مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۳۱.
(۲۵۴) – همان، ص ۴۴۲.
(۲۵۵) – همان.
(۲۵۶) – اسراء، ۲۴.
(۲۵۷) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۸.
(۲۵۸) – همان، ص ۴۴۱.
(۲۵۰) – همان، ص ۴۳۹.
منبع: تدبر؛ آسیه افشار