- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
خداوند در قرآن کریم به صراحت همسران رسول خدا صلى الله علیه وآله را مادران مؤمنان معرفى کرده است، آن جا که مىفرماید:
النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. الأحزاب/۶. پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب مى شوند.
این که همسران رسول خدا مادران مؤمنان هستند، امرى است قطعى و از ویژگىهاى رسول خدا صلى الله علیه وآله است؛ اما سؤالى که این جا پیش مىآید این است که «ام المؤمنین» بودن به چه معنا است و چه احکامى بر آن مترتب مىشود؟
حرمت ازدواج، تنها معنای «ام المؤمنین»
بدیهى است که تشبیه آنان به مادران مؤمنین، تشبیه به برخى از آثار مادرى است و شامل همه آثار آن نشده و تمام احکام، حقوق و ضوابطى که بر مادر واقعى هر فرد حکمفرما و جارى است، شامل آنان نمىشود؛ از جمله محرمیت طرفینى، ارث بردن از یکدیگر، ازدواج با دخترى که از همسر قبلى دارد و…
واضح است که کسى نمىتواند ادعا کند که همسران پیامبر با همه مؤمنان محرم هستند و تمام احکام و آثار محرمیت بین آنها برقرار است و نیز نمىتواند ادعا کند که مؤمنان از همسران پیامبر ارث مىبرند و آنها نیز از تمام مؤمنان ارث خواهند برد و… تنها اثرى که با روایات و شواهد تاریخى قطعى ثابت شده است، حرمت ازدواج با خود آنها بعد از رسول خدا صلى الله علیه وآله است و بیشتر از آن از آیه استفاده نمىشود.
دهها نفر از بزرگان اهل سنت در ذیل آیه «وازواجه امهاتهم» به همین مسأله تأکید کردهاند که ما به نقل دیدگاه برخى از آنها بسنده مىکنیم:
محمد بن ادریس شافعى در کتاب الأم در این باره مىنویسد:
«النبی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» وقال: «وما کان لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ من بَعْدِهِ أَبَدًا» فَحَرَّمَ نِکَاحَ نِسَائِهِ من بَعْدِهِ على الْعَالَمِینَ لیس هَکَذَا نِسَاءُ أَحَدٍ غَیْرِهِ…
فَقَوْلُهُ «أُمَّهَاتُهُمْ» یَعْنِی فی مَعْنًى دُونَ مَعْنًى وَذَلِکَ أَنَّهُ لَا یَحِلُّ لهم نِکَاحُهُنَّ بِحَالٍ وَلَا یَحْرُمُ علیهم نِکَاحُ بَنَاتٍ لو کُنَّ لَهُنَّ کما یَحْرُمُ علیهم نِکَاحُ بَنَاتِ أُمَّهَاتِهِمْ اللَّاتِی وَلَدْنَهُمْ أو أَرْضَعْنَهُمْ….
«پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها محسوب مىشوند» و خداوند فرموده: « و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید» پس خداوند ازدواج با همسران رسول خدا صلى الله علیه وآله را بعد از آن حضرت بر جهانیان حرام اعلام کرده است و این حکم شامل زنان دیگران غیر از پیامبر نمىشود… این گفته خداوند که آنها مادران مؤمنان هستند، شامل همه آثار و معانى «مادر» نمىشود و به این معنا است که در هیچ حالى ازدواج با آنها حلال نیست؛ اما ازدواج با دختران همسران پیامبر حرام نیست؛ در حالى که ازدواج با دختر مادران خودشان که او را به دنیا آورده یا شیر داده حرام است.[۱]
ام المومنین کیست
ابن ملقن شافعى در باره تقسیم بندى مادران و احکام اختصاصى هر کدام از آنها مىنویسد:
قَالَ أَصْحَابنَا فالأمومه ثَلَاث وأحکامها مُخْتَلفَه.
أ – أمومه الْولادَه وَیثبت فِیهَا جَمِیع أَحْکَام الأمومه
ب – وأمومه أَزوَاجه عَلَیْهِ الصَّلَاه وَالسَّلَام وَلَا یثبت إِلَّا تَحْرِیم النِّکَاح
ج – وأمومه الرَّضَاع متوسطه بَینهمَا
اصحاب ما گفتهاند که مادران بر سه قسم هستند و احکام هر کدام نیز متفاوت است:
الف: مادرى که شخص را به دنیا آورده است که تمام احکام مادرى براى او ثابت است؛
ب: مادر بودن همسران پیامبر که جز حکم حرمت ازدواج با آنها چیزى دیگرى را ثابت نمىکند؛
ج: مادران رضاعى که چیزى بین مادران واقعى و ام المؤمنین است.[۲]
طبرى در تفسیر خود مىنویسد:
وَقَوْلُهُ {وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ} [الأحزاب: ۶] یَقُولُ: وَحُرْمَهُ أَزْوَاجِهِ حُرْمَهُ أُمَّهَاتِهِمْ عَلَیْهِمْ، فِی أَنَّهُنَّ یَحْرُمُ عَلَیْهِنَّ نِکَاحُهُنَّ مِنْ بَعْدِ وَفَاتِهِ، کَمَا یَحْرُمُ عَلَیْهِمْ نِکَاحُ أُمَّهَاتِهِمْ؛ این گفته خداوند که «همسران پیامبر مادران مؤمنان هستند» یعنى حرمت همسران آن حضرت همانند حرمت مادران مؤمنان است، به این معنا ازدواج با آنها بعد از وفات رسول خدا صلى الله علیه وآله براى مؤمنان حرام است؛ همان طورى که ازدواج با مادرانشان حرام است.[۳]
محمد بن سعد در الطبقات الکبرى، از مسروق نقل کرده است که: عَنْ عَامِرٍ عَنْ مَسْرُوقٍ أَنَّ امْرَأَهً قَالَتْ لِعَائِشَهَ: یَا أُمَّهْ. فَقَالَتْ: لَسْتُ بِأُمِّکِ. أَنَا أُمُّ رِجَالِکُمْ؛ زنى به عائشه گفت: اى مادر. عائشه جواب داد: من مادر تو نیستم، من مادر مردان شما هستم.[۴]
و بیهقى در سنن کبراى خود مىنویسد:
باب ما خص به من أن أزواجه أمهات المؤمنین وأنه یحرم نکاحهن من بعده على جمیع العالمین قال الله جل ثناؤه: « النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» وقال: « وَما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً» الآیه.
أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدَانَ، أنبأ أَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدٍ، ثنا ابْنُ أَبِی قِمَاشٍ، ثنا ابْنُ عَائِشَهَ، ثنا أَبُو عَوَانَهَ، عَنْ فراسٍ، عَنْ عَامِرٍ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَهَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا أَنَّ امْرَأَهً قَالَتْ لَهَا: یَا أُمَّهْ، فَقَالَتْ: ” أَنَا أُمُّ رِجَالِکُمْ لَسْتُ بِأُمِّکِ “
باب: ویژگى آن حضرت از این جهت که همسران آن حضرت مادران مؤمنان هستند و ازدواج با آنها بعد از وفات رسول خدا صلى الله علیه وآله بر تمام جهانیان حرام است؛ خداوند فرموده است: « پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب مىشوند» و نیز فرموده است: « و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید».
از مسروق از عائشه نقل شده است که زنى به عائشه گفت: اى مادر ! عائشه در جواب گفت: من مادر مردان شما هستم، مادر تو نیستم.[۵]
این روایت ثابت مىکند که تنها معناى «ام المؤمنین» حرمت ازدواج با همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله است و معناى غیر از آن ندارد و گرنه معنا نداشت که عائشه این مسأله را از زنان نفى نماید.
بسیارى از بزرگان اهل سنت از این روایت همین معنا را فهمیده و به آن استدلال کردهاند. حسین بن مسعود بغوى از او با عنوان «محیى السنه» یاد کردهاند در تفسیر آیه «ام المؤمنین» مىگوید:
قَالَ الشَّافِعِیُّ: تَزَوَّجَ الزُّبَیْرُ أَسْمَاءَ بِنْتَ أَبِی بَکْرٍ وَهِیَ أُخْتُ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ، وَلَمْ یَقُلْ هِیَ خَالَهُ الْمُؤْمِنِینَ، وَاخْتَلَفُوا فِی أَنَّهُنَّ هَلْ کُنَّ أُمَّهَاتِ النِّسَاءِ الْمُؤْمِنَاتِ؟ قِیلَ: کُنْ أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَمِیعًا. وَقِیلَ: کُنْ أمهات المؤمنین دون النساء. وروى الشَّعْبِیُّ عَنْ مَسْرُوقٍ أَنَّ امْرَأَهً قَالَتْ لِعَائِشَهَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: یَا أُمَّهْ فَقَالَتْ لَسْتُ لَکِ بِأُمٍّ إِنَّمَا أَنَا أَمُّ رِجَالِکُمْ، فبان بهذا أن معنى هذه الأمومه تَحْرِیمُ نِکَاحِهِنَّ.
شافعى گفته: زبیر با اسماء دختر ابوبکر ازدواج کرد؛ و خواهر ام المؤمنین (عائشه) بود؛ در حالى که به او «خاله مؤمنان» گفته نمىشود. علما در این زمینه اختلاف دارند که آیا همسران پیامبر مادران زنان مؤمنه نیز هستند یا خیر. برخى گفتهاند که آنها مادران مردان مؤمن و زنان مؤمنه نیز هستند، برخى گفتهاند که تنها مادر مردان مؤمن هستند و مادران زنان مؤمنه نیستند، شعبى از از مسروق نقل کرده است که زنى به عائشه گفت: اى مادر، عائشه در جواب گفت: من مادر تو نیستم، من تنها مادر مردان شما هستم. طبق این روایت روشن مىشود که معناى این نوع مادرى، حرمت ازدواج با آنها است.[۶]
و سیوطى به نقل از بغوى مىنویسد:
قَالَ الْبَغَوِیّ وَهن أُمَّهَات الْمُؤمنِینَ من الرِّجَال دون النِّسَاء لِأَن فَائِدَه الأمومه فِی حق الرِّجَال وَهِی النِّکَاح مفقوده فِی حق النِّسَاء؛ بغوى گفته است که آنها مادران مردان مؤمن هستند نه مادران زنان؛ چرا که فایده مادرى در حق مردان که همان حرمت ازدواج با آنها است، در حق زنان مفقود است.[۷]
در کتاب مسانید فراس بن یحیى آمده است:
۲۵ – حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ حَیَّانَ، حَدَّثَنَا أَبُو یَعْلَى، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْحَجَّاجِ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَهَ، عَنْ فِرَاسٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ مَسْرُوقٍ، أَنَّ امْرَأَهً قَالَتْ لِعَائِشَهَ: یَا أُمَّهْ، فَقَالَتْ: «إِنِّی لَسْتُ أُمَّکِ، إِنَّمَا أَنَا أُمُّ رِجَالِکُمْ» فِی التَّفْسِیرِ إسناده صحیح.
از شعبى از مسروق از عائشه نقل شده است که زنى به عائشه گفت: اى مادر، عائشه در جواب گفت: من مادر تو نیستیم، من تنها مادر مردان شما هستم. سند این روایت صحیح است.[۸]
ابن عربى مالکى در باره معناى «ام المؤمنین» مىنویسد:
اخْتَلَفَ النَّاسُ، هَلْ هُنَّ أُمَّهَاتُ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ، أَمْ هُنَّ أُمَّهَاتُ الرِّجَالِ خَاصَّهً، عَلَى قَوْلَیْنِ: فَقِیلَ: ذَلِکَ عَامٌّ فِی الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ. وَقِیلَ: هُوَ خَاصٌّ لِلرِّجَالِ؛ لِأَنَّ الْمَقْصُودَ بِذَلِکَ إنْزَالُهُنَّ مَنْزِلَهَ أُمَّهَاتِهِمْ فِی الْحُرْمَهِ، حَیْثُ یُتَوَقَّعُ الْحِلُّ، وَالْحِلُّ غَیْرُ مُتَوَقَّعٍ بَیْنَ النِّسَاءِ، فَلَا یُحْجَبُ بَیْنَهُنَّ بِحُرْمَهٍ. وَقَدْ رُوِیَ أَنَّ امْرَأَهً قَالَتْ لِعَائِشَهَ: یَا أُمَّاهُ. فَقَالَتْ: لَسْت لَک بِأُمٍّ، إنَّمَا أَنَا أُمُّ رِجَالِکُمْ، وَهُوَ الصَّحِیحُ؛ مردم اختلاف دارند که آیا همسران پیامبر مادران مردان مؤمن و زنان مؤمنه است یا تنها مادر مردان مؤمن هستند، دو دیدگاه در این باره وجود دارد: برخى گفتهآند که این حکم هم شامل مردان مىشود و هم شامل زنان، برخى گفتهاند که تنها شامل مردان مىشود؛ چرا که مقصود از این که آنها به منزله مادران آنها قرار داده است، حرمت ازدواج با آنها است؛ زیرا از مادر بودن، حلال بودن توقع مىرود و حلال بودن بین مردان و زنان نیست؛ به همین خاطر بین همسران پیامبر و زنان مؤمن به خاطر حرمت حجاب واجب نیست. به درستى روایت شده است که زنى به عائشه گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نیستیم، من تنها مادر مردان شما هستم. و این دیدگاه (دوم) صحیح است.
إبن العربی، ابوبکر محمد بن عبد الله (متوفاى۵۴۳هـ)، أحکام القرآن، ج۳، ص۵۴۲، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر – لبنان.
و ابن جوزى حنبلى بعد از نقل روایت عائشه، تصریح مىکند که تنها معناى «ام المؤمنین» حرمت ازدواج با آنها است:
وقد روى مسروق عن عائشه أن أمرأه قالت: یا أُمَّاه، فقالت: لستُ لکِ بأُمٍّ إِنَّما أنا أُمُّ رجالکم فبان بهذا الحدیث أن معنى الأُمومه تحریمُ نکاحهنَّ فقط؛ از مسروق از عائشه نقل شده است که زنى به او گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نیستم و تنها مادر مردان شما هستم، با این روایت روشن مىشود که معناى مادرى همسران پیامبر، تنها حرمت ازدواج با آنها است.[۹]
ابن عادل حنبلى نیز مىنویسد:
روى الشعبِیُّ عن مسروق أن امرأه قالت لعائشه یا أمه فقالت: لست لک بأم إنما أنا أمُّ رِجَالِکُمْ فدل هذا على أن معنى هذه الأمومه تحریم نکاحهن.
از مسروق از عائشه نقل شده است که زنى به او گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نیستم و تنها مادر مردان شما هستم، این روایت دلالت مىکند که معناى مادر بودن همسران پیامبر، حرمت ازدواج با آنها است. (ابن عادل الدمشقی الحنبلی، ابوحفص عمر بن علی (متوفاى بعد ۸۸۰ هـ)، اللباب فی علوم الکتاب، ج۱۵، ص۵۰۴، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود والشیخ علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۹ هـ ـ ۱۹۹۸م.)
ابن زمنین در تفسیر خود تصریح مىکند که «ام المؤمنین» به معناى تحریم ازدواج با آنها است و سپس به روایت عائشه استناد مىکند:
{وأزواجه أمهاتهم} أَیْ: هُنَّ فِی التَّحْرِیمِ مِثْلُ أُمَّهَاتِهِمْ. یَحْیَى: عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ، عَنْ فِرَاسٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَهَ ” أَنَّ امْرَأَهً قَالَتْ لَهَا: یَا أُمَّهْ. فَقَالَتْ: لَسْتُ لَکِ بِأُمٍّ! إِنَّمَا أَنَا أُمُّ رِجَالِکُمْ “.
همسران پیامبر مادران مؤمنان هستند، یعنى در مسأله حرمت ازدواج همانند مادران آنها هستند. از مسروق از عائشه نقل شده است که زنى به او گفت: اى مادر، پس عائشه گفت: من مادر تو نیستم و تنها مادر مردان شما هستم.[۱۰]
و بیقهى در دیگر کتاب خود با قرار دادن دو آیه «ام المؤمنین» و تحریم ازدواج با زنان پیامبر، نتیجهگیرى مىکند که تنها معناى «ام المؤمنین» حرمت ازدواج با آنها است:
وجعلهن أمهات المؤمنین فقال: « النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» وحرم نکاحهن بعد وفاه نبیه صلى الله علیه وسلم فقال: « وَما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً»؛ و همسران پیامبر را مادر مؤمنان قرار داده و فرموده: « پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها محسوب مىشوند» و ازدواج با همسران پیامبر بعد از وفات آن حضرت را حرام کرده است و فرموده: «و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید».(البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفاى۴۵۸هـ) الاعتقاد والهدایه إلى سبیل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحدیث، ج۱، ص۳۲۴، تحقیق: أحمد عصام الکاتب، ناشر: دار الآفاق الجدیده – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۱هـ)
جلال الدین سیوطى در الدر المنثور مىنویسد:
وَأخرج ابْن أبی حَاتِم عَن قَتَادَه رَضِی الله عَنهُ فِی قَوْله {وأزواجه أمهاتهم} یَقُول: أمهاتهم فِی الْحُرْمَه لَا یحل لمُؤْمِن أَن ینْکح امْرَأَه من نسَاء النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم فِی حَیَاته ان طلق وَلَا بعد مَوته هِیَ حرَام على کل مُؤمن مثل حُرْمَه أمه؛ ابن أبى حاتم از قتاده در باره این سخن خداوند «وازواجه امهاتهم» نقل کرده است که مىگفت: آنها مادران شما هستند، در این که حرام است بر هر مؤمنى ازدواج با همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله) هم در زمان زندگى آن حضرت؛ اگر چه آن زن را طلاق داده باشد و هم بعد از رحلت ایشان.[۱۱]
ابو منصور ثعالبى تصریح مىکند که معناى «ام المؤمنین» حرمت ازدواج با آنها است و سپس به آیه دوم سوره مجادله استناد مىکند که: «مادران شما تنها همانهایى هستند که شما را به دنیا آوردهاند»:
وفی القرآن الکریم: «وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» أی: هن مثلهن فی التحریم، ولیس المراد أنهن والدات قد جاء فی آیه أخرى: «إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئی وَلَدْنَهُم» فنفى أن تکون الأم غیر الوالده.
در قرآن کریم آمده است که « همسران پیامبر مادران آنها هستند» یعنى همانند مادران در حرمت ازدواج هستند، و منظور این نیست که آنان همانند مادرانى هستند که آنها را به دنیا آورده است؛ چرا که در آیه دیگر آمده است: « مادرانشان تنها کسانىاند که آنها را به دنیا آوردهاند!» پس خداوند با این آیه، مادر بودن زنانى را که آنها را به دنیا نیاورده، نفى کرده است.
الثعالبی، ابومنصور عبد الملک عبد الملک بن محمد بن إسماعیل (متوفاى۴۲۹هـ)، فقه اللغه، ج۱، ص۸۴، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ابو الفرج نهروانى تصریح مىکند اگر خداوند از همسران پیامبر با عنوان «ام المؤمنین» تعبیر کرده، تأکید بر این مسأله است که ازدواج با آنها حرام است:
وَهُوَ أَب لَهُم وأزواجه أمهاتهم ” وَعبر عَنِ الْأزْوَاج بأنهن للْمُؤْمِنین أُمَّهَات توکیداً لحرمتهن وَدلَالَه على تأبید تَحْرِیم نِکَاحهنَّ عَلَى غَیْر النَّبیّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ
«همسران پیامبر مادران مؤمنان هستند» از همسران رسول خدا با عنوان «مادران مؤمنان» تعبیر شده است تا حرمت آنها را تأکید کند و دلالت کند بر این که ازدواج غیر پیامبر با آنها براى همیشه حرام است.
النهروانی، أبو الفرج المعافى بن زکریا (متوفاى۳۹۰هـ)، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۱۰۱، طبق برنامه الجامع الکبیر؛ صالحى شامى، مىگوید که همسران پیامبر، مادران زنان مسلمان نیست؛ چرا که تنها فایده «ام المؤمنین» بودن آنان، حرمت ازدواج با آنها است و این فایده در حق زنان مسلمان منتفى است:
أنهن کن أمهات المؤمنین من الرجال دون النساء؛ لان فائده الامومه فی حق الرجال، وهی النکاح مفقوده فی حق النساء؛ آنها مادران مردان مؤمن هستند نه مادران زنان مؤمنه؛ چرا که فایده مادرى در حق مردان که همان ازدواج باشد، در حق زنان مفقود است.[۱۲]
واحدى در تفسیر خود مىنویسد:
«وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» فی حرمه نکاحهن علیهم.
همسران پیامبر مادران آنها هستند، یعنى ازدواج با آنها براى مردان حرام است.[۱۳]
محمد بن مفلح مقدسى مىگوید که «ام المؤمنین» به معناى حرمت ازدواج با آنها است و این حکم به دیگر نزدیکان همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله سرایت نمىکند و سبب نمىشود که مثلا دختران آنها خواهران امت شوند: وَهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِینَ – بِمَعْنَى فِی حُکْمِ الْأُمَّهَاتِ – فِی تَحْرِیمِ النِّکَاحِ، وَلَا یَتَعَدَّى ذَلِکَ إلَى قَرَابَتِهِنَّ
همسران پیامبر مادران مؤمنان هستند، به این معنا که آنها در حرمت ازدواج همانند مادران هستند و این حکم به سایر نزدیکان همسران پیامبر سرایت نمىکند.[۱۴]
مرداوى حنبلى مىنویسد:
وَهُنَّ أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِینَ؛ یَعْنِی فی تَحْرِیمِ النِّکَاحِ؛ همسران پیامبر مادران مؤمنان هستند؛ یعنى ازدواج با آنها حرام است.[۱۵]
ابوجعفر نحاس، مفسر، ادیب و لغت شناس مشهور اهل سنت در باره معناى «ام المؤمنین» مىنویسد: «وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» أی فی الحرمه ولا یحل لهم تزوجهن؛ همسران پیامبر مادران آنها هستند؛ یعنى در حرمت و این که ازدواج با آنها حلال نیست.[۱۶]
ابو اللیث سمرقندى نیز تصریح مىکند که «ام المؤمنین» به معناى حرمت ازدواج با آنها است: «وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» یعنی کأمهاتهم فی الحرمه؛ همسران پیامبر مادران شما هستند؛ یعنى آنها در حرمت ازدواج همانند مادران شما هستند.[۱۷]
در تفسیر جلالین نیز آمده است: « وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» فی حرمه نکاحهن علیهم؛ همسران پیامبر مادران شما هستند، یعنى ازدواج با آنها حرام است.[۱۸]
عبد الرحمن سعدى از مفسران معاصر وهابى در تفسیر خود که این تفسیر توسط ابن عثیمن وهابى تحقیق شده است، در باره معناى «ام المؤمنین» مىنویسد:
وترتب على أن زوجات الرسول أمهات المؤمنین، أنهن لا یحللن لأحد من بعده؛ همسران رسول خدا مادران مؤمنان هستند؛ یعنى براى احدى جایز نیست بعد از آن حضرت با همسرانش ازدواج کند. (السعدی، عبد الرحمن بن ناصر (متوفاى۱۳۷۶هـ)، تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان (تفسیر السعدی)، ج۱، ص۶۵۹، تحقیق: ابن عثیمین، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت – ۱۴۲۱هـ ـ ۲۰۰۰م)
پی نوشت:
[۱] . الشافعی، ابوعبد الله محمد بن إدریس (متوفاى ۲۰۴هـ)، الأم، ج۵، ص۱۴۱، ناشر: دار المعرفه – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۳۹۳هـ.
[۲] . الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن (متوفاى۸۰۴هـ)، غایه السول فی خصائص الرسول (صلی الله علیه واله)، ج۱، ص۲۵۰، تحقیق: عبد الله بحر الدین عبد الله، ناشر: دار البشائر الإسلامیه – بیروت، ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۳م.
[۳] . الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى۳۱۰)، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۱، ص۱۲۲، ناشر: دار الفکر، بیروت – ۱۴۰۵هـ
[۴] . الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفاى۲۳۰هـ)، الطبقات الکبرى، ج۸، ص۶۵ و ۶۸، ناشر: دار صادر – بیروت.
[۵] . البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفاى ۴۵۸هـ)، سنن البیهقی الکبرى، ج۷، ص۶۹ـ۷۰، ناشر: مکتبه دار الباز – مکه المکرمه، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۴.
[۶] . البغوی، الحسین بن مسعود (متوفاى۵۱۶هـ)، تفسیر البغوی، ج۳، ص۵۰۷، تحقیق: خالد عبد الرحمن العک، ناشر: دار المعرفه – بیروت.
[۷] . السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، الخصائص الکبرى، ج۲، ص۴۳۸، ناشر:دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۰۵هـ – ۱۹۸۵م.
[۸] . الخارفی الکوفی، فراس بن یحیى المکتب (متوفاى۱۲۹هـ)، مسانید أبی یحیى فراس بن یحیى المکتب الکوفی، ج۱، ص۸۵، تحقیق: محمد بن حسن المصری، ناشر: مطابع ابن تیمیه – القاهره، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۳هـ.
[۹] . ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى ۵۹۷ هـ)، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۶، ص۳۵۳، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۴هـ.
[۱۰] . أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین (متوفاى۳۹۹هـ)، تفسیر القرآن العزیز، ج۳، ص۳۸۷، تحقیق: أبو عبد الله حسین بن عکاشه – محمد بن مصطفى الکنز، ناشر: الفاروق الحدیثه – مصر/ القاهره، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۳هـ – ۲۰۰۲م.
[۱۱] . السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج۶، ص ۵۶۶، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳.
[۱۲] . الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج۱۰، ص۴۴۸، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۴هـ.
[۱۳] . الواحدی، علی بن أحمد ابوالحسن (متوفاى۴۶۸هـ)، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز(تفسیر الواحدی)، ج۲، ص۸۵۸، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، ناشر: دار القلم، الدار الشامیه – دمشق، بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۵هـ.
[۱۴] . المقدسی الحنبلی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن مفلح (متوفاى۷۶۲هـ)، الفروع وتصحیح الفروع، ج۵، ص۱۲۰، تحقیق: أبو الزهراء حازم القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۸هـ.
[۱۵] . المرداوی المقدسی الحنبلی، علاء الدین أبو الحسن علی بن سلیمان بن احمد بن محمد (متوفاى۸۸۵ هـ)، الإنصاف فی معرفه الراجح من الخلاف على مذهب الإمام أحمد بن حنبل، ج۸، ص۴۲، تحقیق: محمد حامد الفقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
[۱۶] . النحاس المرادی المصری، أبو جعفر أحمد بن محمد بن إسماعیل (متوفاى۳۳۸هـ)، إعراب القرآن، ج۳، ص۳۰۳، تحقیق: د.زهیر غازی زاهد، ناشر: عالم الکتب – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۹هـ- ۱۹۸۸م.
[۱۷] . السمرقندی، نصر بن محمد بن أحمد ابواللیث (متوفاى۳۶۷ هـ)، تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، ج۳، ص۴۲، تحقیق: د. محمود مطرجی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
[۱۸] . محمد بن أحمد المحلی الشافعی + عبدالرحمن بن أبی بکر السیوطی (متوفاى۹۱۱ هـ)، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۴۹، ناشر: دار الحدیث، الطبعه: الأولى، القاهره.