- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
عدم رضایت صدیقه شهیده حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آنها را زیر سوال می برد؛ چرا که ثابت می کند تنها یادگار رسول خدا (ص)، برترین بانوى دو عالم، سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آنها ناراضى و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندى که در صحیح ترین کتاب هاى اهل سنت آمده است، رضایت حضرت فاطمه (س) رضایت رسول خدا (ص) و خشم او خشم رسول خدا (ص) است.
طرح شبهه
بر فرض که قبول کنیم، حضرت فاطمه (س) در مقطعى از شیخین دلگیر شده باشد؛ ولى این مطلب نیز ثابت است که شیخین در آخرین روزهاى حیات حضرت فاطمه (س) آمدند و از وى رضایت گرفتند؛ چنانچه بیهقى و دیگران نقل کرده اند:
عن الشعبی قال لما مرضت حضرت فاطمه (س) أتاها أبو بکر الصدیق فأستئذن علیها فقال علی یا حضرت فاطمه (س) هذا أبوبکر یستئذن علیک فقالت أ تحب أن أأذن؟ قال نعم فأذنت له فدخل علیها یترضاها و قال والله ما ترکت الدار و المال و الأهل و العشیره إلا لإبتغاء مرضاه الله و مرضاه رسوله و مرضاتکم أهل البیت ثم ترضاها حتى رضیت.
هنگامى که حضرت فاطمه (س) بیمار شد ابوبکر براى کسب رضایت نزد وى آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات کند، علی به حضرت فاطمه (س) فرمود: ابوبکر براى ملاقات اجازه می خواهد حضرت فاطمه (س) فرمود: آیا شما دوست دارید وارد شود؟ علی فرمود: آری، پس حضرت فاطمه (س) اجازه داد، ابوبکر وارد شد و جویاى کسب رضایت حضرت فاطمه (س) بود، ابوبکر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگى و مال و ثروتم و خویشانم را ترک نکردم؛ مگر براى به دست آوردن رضایت و خوشنودى خدا و رسول و شما خاندان پیامبر، پس حضرت فاطمه (س) از وى راضى شد.[۱]
پاسخ شبهه
عدم رضایت صدیقه شهیده (سلام الله علیها) از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آنها را زیر سوال می برد؛ چرا که ثابت می کند تنها یادگار رسول خدا (ص)، برترین بانوى دو عالم، سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آنها ناراضى و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندى که در صحیح ترین کتاب هاى اهل سنت آمده است، رضایت حضرت فاطمه (س) رضایت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از این رو عالمان اهل سنت دست به کار شده و روایتى را جعل کرده اند تا ثابت کنند که شیخین پس از آن که دختر رسول خدا (ص) را به خشم آوردند، در واپسین روزهاى زندگى آن حضرت به عیادت ایشان رفته و از او درخواست رضایت کردند و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز از آنها راضى شد!
در پاسخ می گوییم:
اولاً: سند روایت مرسل است؛ چرا که شعبى از تابعین است و خود شاهد ماجرا نبوده و این روایت همان اشکالى را دارد که اهل سنت به روایت بلاذرى و طبرى مىکردند.
ثانیاً: بر فرض این که مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمی توان روایت شعبى را پذیرفت؛ زیرا شعبى از دشمنان امیرمومنان (علیه السلام) و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى می نویسند:
عن مجالد عن الشعبی قال: قدمنا على الحجاج البصره، و قدم علیه قراء من المدینه من أبناء المهاجرین و الأنصار، فیهم أبو سلمه بن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه… و جعل الحجاج یذاکرهم و یسألهم إذ ذکر علی بن أبی طالب فنال منه و نلنا مقاربه له و فرقاً منه و من شره….
در شهر بصره همراه عده اى بر حجاج وارد شدیم گروهى از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار که ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نیز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود یادى از علی بن ابوطالب کرد و از او بدگویى نمود و ما نیز به خاطر رضایت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علی بدگویى کردیم ….[۲]
آیا روایت یک ناصبى می تواند براى ما حجت باشد؟
نارضایتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از ابوبکر در صحیح ترین کتاب هاى اهل سنت
غضب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بر ابوبکر از آفتاب روشن تر و غیر قابل انکار است. بخارى در صحیح ترین کتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بر ابوبکر، سخن گفته است.
در کتاب أبواب الخمس، می نویسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه و سلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ.
حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وى روى گردان شد و این ناراحتى ادامه داشت تا از دنیا رفت.[۳]
در کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، حدیث ۳۹۹۸ می گوید:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَهُ على أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى تُوُفِّیَتْ
حضرت فاطمه (س) بر ابوبکر غضب کرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنیا رفت.[۴]
در کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبى (ص) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَهٌ حدیث ۶۳۴۶ می نویسد:
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ.
پس حضرت فاطمه (س) از ابوبکر کناره گیرى کرد وبا وى سخن نگفت تا از دنیا رفت.[۵]
و در روایت ابن قتیبه آمده است که هنگامى که آن دو براى عیادت آمدند، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) متوسل شوند و آن حضرت وساطت کرد، در پاسخ امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: البیت بیتک. یعنى علی جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر کسى را که دوست دارى اجازه ورود بدهی.
امیر مؤمنان (علیه السلام) براى اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما می خواستیم از حضرت فاطمه (س) رضایت بگیریم؛ ولى علی نگذاشت، به آن دو اجازه ورود داد.
هنگامى که آن دو عذرخواهى کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آنها این چنین اعتراف گرفت:
نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا حضرت فاطمه (س) من رضای و سخط حضرت فاطمه (س) من سخطی فمن أحب حضرت فاطمه (س) ابنتی فقد أحبنی و من أرضى حضرت فاطمه (س) فقد أرضانی ومن أسخط حضرت فاطمه (س) فقد أسخطنی »
شما را به خدا سوگند می دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودى حضرت فاطمه (س) خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم حضرت فاطمه (س) را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس حضرت فاطمه (س) را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس حضرت فاطمه (س) را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟
هر دو نفرشان اعتراف کردند: آرى ما از رسول خدا این گونه شنیده ایم؛ نعم سمعناه من رسول الله صلى الله علیه و سلم.
سپس صدیقه طاهره فرمود: فإنی أشهد الله و ملائکته أنکما أسخطتمانی و ما أرضیتمانی و لئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه. پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کردهاید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.
به این نیز بسنده نکرده و فرمود: والله لأدعون الله علیک فی کل صلاه أصلیها. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد. [۶]
با این حال چگونه می توان باور کرد که صدیقه شهیده (سلام الله علیها) از آن دو راضى شده باشد؟ آیا روایت بخارى مقدم است یا روایت بیهقی؛ آنهم روایت شخصى که دشمن امیرمؤمنان (علیه السلام) محسوب مىشده و خود نیز شاهد ماجرا نبوده است؟
ثالثاً: اگر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن دو نفر راضى شده بود، چرا وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند و هیچ یک از کسانى را که به وى ستم روا داشته اند، براى تشییع جنازه و نماز خبر نکنند؟
محمد بن اسماعیل بخارى می نویسد:
وَ عَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه و سلم سِتَّهَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَ صَلَّى علیها؛
حضرت فاطمه (س) پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنیا رفت همسرش علی شبانه او را دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر بدن حضرت فاطمه (س) نماز خواند.[۷]
ابن قتیبه دینورى در تأویل مختلف الحدیث می نویسد:
و قد طالبت حضرت فاطمه (س) أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلى الله علیه و سلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا و أوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا؛
حضرت فاطمه (س) از ابوبکر میراث پدرش رسول خدا (ص) را درخواست نمود و چون ابوبکر سرپیچى کرد سوگند یاد کرد که دیگر با وى سخن نگوید و وصیت کرد شبانه او را دفن کنند تا ابوبکر در تشییعش شرکت نکند.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه (متوفای۲۷۶هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج ۱، ص ۳۰۰، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳، ۱۹۷۲٫
و عبد الرزاق صنعانى می نویسد:
عن بن جریج و عمرو بن دینار أن حسن بن محمد أخبره أن حضرت فاطمه (س) بنت النبی صلى الله علیه و سلم دفنت باللیل قال فر بها علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء؛
از حسن بن محمد نقل است که گفت: حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر شب دفن شد تا ابوبکر بر پیکرش نماز نخواند؛ زیرا کدورتى بین آن دو وجود داشت.
و در ادامه نیز می گوید:
عن بن عیینه عن عمرو بن دینار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلک.
از حسن بن محمد نیز همانند روایت پیشین نقل شده است؛ الا این که در این روایت گفته شده: حضرت فاطمه (س) بر دفن شبانه وصیت کرد.[۸]
البته ممکن است که کسى بگوید: ابوبکر بعدا پشیمان شد و توبه کرد، در پاسخ باید گفت: توبه زمانی مفید و ارزشمند است که همراه با ندامتى بر خواسته از عمق وجود آدمى باشد. و از طرفى گذشته را هم جبران نماید به این معنى که شخص توبه کننده حقوق تضییع شده را؛ چه الهى باشد و چه مردمى تمام آن را جبران نماید.
حال پرسش ما این است که آیا ابوبکر فدک را به صدیقه طاهره بازگرداند تا توبه اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذیرفته شود؟
جمع بندی
خشم حضرت فاطمه (س) از شیخین تا واپسین لحظات زندگی اش و عدم رضایت از آن دو، از مسائلى است که در صحیح ترین کتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده و روایت بیهقى که از آن استفاده کسب رضایت حضرت فاطمه (س) شده است، به دلیل وجود یک ناصبى در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.
پی نوشت ها
[۱] . البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای ۴۵۸هـ) دلائل النبوه، ج ۷، ص ۲۸۱؛ البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای ۴۵۸هـ) الاعتقاد والهدایه إلى سبیل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحدیث، ج ۱، ص ۳۵۴، تحقیق: أحمد عصام الکاتب، ناشر: دار الآفاق الجدیده – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۱هـ.
[۲] . البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای۲۷۹هـ) أنساب الأشراف، ج ۴، ص ۳۱۵؛
الغزالی، محمد بن محمد أبو حامد (متوفای۵۰۵هـ)، إحیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۳۴۶، ناشر: دار االمعرفه – بیروت.
[۳] . البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۱۲۶، ح۲۹۲۶، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫
[۴] . البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹، ح۳۹۹۸، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫
[۵] . البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۶، ص ۲۴۷۴، ح۶۳۴۶، کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَهٌ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫
[۶] . الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه (متوفای۲۷۶هـ)، الإمامه والسیاسه، ج ۱، ص ۱۷، باب کیف کانت بیعه علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۷م.
[۷] . البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹، ح۳۹۹۸، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫
[۸] . الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای۲۱۱هـ)، المصنف، ج ۳، ص ۵۲۱، ح ۶۵۵۴ و ح ۶۵۵۵، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۰۳هـ.
منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)