- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در باره امامت ائمه دلایل مختلفی قابل اقامه است. یکی از دلایل نص امام قبلی بر امام بعدی است. امامت همه امامان اهل بیت (علیهالسلام) از سوی امام قبلی تنصیص شده است.امام رضا (علیهالسلام) یکی از امامان اهل بیت (علیهمالسلام) است که امامتش با نص امام قبلی قابل اثبات است. در اینجا به برخی از این احادیث درباره امامت امام رضا (علیهالسلام) اشاره می شود.
حدیث ۱:
عن أبی الحسن موسی علیه السلام فی حدیث: أنه قال: «- و علی ابنه جالس بین یدیه -: «من ظلم ابنی حقه و جحده امامته من بعدی کان کمن ظلم علی بن أبی طالب حقه و حجده امامته بعد رسول الله (صلیالله علیه و آله)» .
امام موسی کاظم علیه السلام در ضمن حدیثی، در حالی که فرزندشان امام رضا (علیه السلام) در برابر شان نشسته بود، فرمود: «کسی که در حق این پسرم ستم ورزد و امامتش را بعد از من انکار نماید، مانند کسی است که در حق علی بن ابی طالب (ع) ستم ورزیده و امامتش را بعد از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) انکار نموده باشد.»[۱]
حدیث ۲:
عن علی بن یقطین قال: کنت عند العبد الصالح موسی بن جعفر (علیهماالسلام) جالسا فدخل علیه الرضا (علیه السلام) فقال «یا علی، هذا سید ولدی و قد نحلته کنیتی.» فقال هشام بن صالح: أخبرک و الله: ان الأمر فیه من بعده.» .
علی بن یقطین گوید:
نزد بنده شایسته حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نشسته بودم که حضرت رضا علیه السلام وارد شد، پس فرمود: «ای علی، این آقای فرزندان من است که کنیه خود (ابوالحسن) را به او بخشیدم.» هشام بن صالح گفت: بخدا سوگند تو را آگاه ساخت که امر (امامت) پس از وی در این امام خواهد بود.[۲]
حدیث ۳:
عن داود الرقی قال: قلت لأبی ابراهیم (علیه السلام): جعلت فداک قد کبر سنی فحدثنی من الامام بعدک؟ قال: فأشار الی أبی الحسن الرضا (علیه السلام) و قال: «هذا صاحبکم من بعدی.»
داود رقی گوید:
به ابو ابراهیم (امام موسی کاظم) (علیهالسلام) گفتم: فدایت شوم، سن من بالا رفته است، بیان نمایید امام بعد از شما کیست؟ پس آن حضرت اشاره به ابوالحسن الرضا (علیه السلام) کرد و فرمود: «این صاحب شما بعد از من است.»[۳]
حدیث ۴:
عن سلیمان المرزوی قال: دخلت علی أبی الحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) و أنا أرید أن أسأله عن الحجه علی الناس بعده فابتدأنی و قال: «یا سلیمان ان علیا ابنی و وصیی و الحجه علی الناس بعدی و هو أفضل ولدی فان بقیت بعدی فاشهد له بذلک عند شیعتی و أهل ولایتی و المستخبرین عن خلیفتی من بعدی.»
سلیمان مروزی گوید:
من خدمت ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) رسیدم و می خواستم از حجت بر مردم، پس از وی سؤال نمایم که ابتدا به ساکن فرمود: «ای سلیمان، علی پسرم، وصی و حجت بر مردم بعد از من است. او. برترین فرزندانم می باشد. اگر بعد از من زنده بودی، این را نزد شیعیان و دوستدارانم و کسانی که خواستار شناخت جانشین بعد از من هستند، گواهی بده.»[۴]
حدیث ۵:
قال حسین بن بشیر: «أقام لنا أبوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام ابنه علیا (علیهالسلام) کما أقام رسول الله (صلیالله علیه و آله) یوم غدیر خم فقال: یا أهل المدینه أو قال: یا أهل المسجد هذا وصیی من بعدی.»
حسین بن بشیر گوید:
«ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام پسرش علی (بن موسی الرضا) علیه السلام را (جهت معرفی به امامت) بلند نمود، همان گونه که رسول خدا (صلیالله علیه و آله)، علی علیه السلام را روز غدیر خم بلند نمود و فرمود: ای مردم مدینه – یا فرمود: ای اهل مسجد – این جانشین بعد از من است.»[۵]
حدیث ۶:
عن المفضل بن عمر قال: «دخلت علی أبی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام و علی ابنه علیه السلام فی حجره و هو یقبله و یمص لسانه. و یضعه علی عاتقه و یضمه الیه و یقول: بأبی أنت ما أطیب ریحک و أطهر خلقک و أبین فضلک»! قلت: جعلت فداک لقد وقع فی قلبی لهذا الغلام من الموده ما لم یقع لأحد الا لک. فقال لی: «یا مفضل هو منی بمنزلتی من أبی (علیهالسلام) ذریه بعضها من بعض و ا لله سمیع علیم. قال: قلت: هو صاحب هذا الأمر من بعدک؟ قال: نعم، من أطاعه رشد و من عصاه کفر.» .
مفضل بن عمر گوید:
«خدمت ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) رسیدم، (مشاهده نمودم که) پسرش علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) در آغوشش می باشد و او را می بوسد و زبانش را می مکد و بر شانه اش می گذارد و او را در آغوش میفشرد و میفرماید: پدرم فدایت! چه رایحهی دل انگیز و خوی پاک و برتری آشکاری داری! گفتم: فدایت شوم، مهر این کودک آن چنان در دلم جای گرفت که جز مهر شما محبت کسی بدان حد به دلم راه نیافته است. فرمود: ای مفضل، منزلت او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرماست، خاندانی که برخی از ایشان از برخی دیگرند و البته خدا بسیار شنوای داناست. گفتم: آیا او بعد از شما (امام و) صاحب این امر خواهد بود؟ فرمود: آری، کسی که او را پیروی نماید هدایت یابد و کسی که نافرمانیش کند کافر می شود.»[۶]
حدیث ۷:
فی حدیث – ان علی بن یقطین قال لأبی الحسن موسی (علیه السلام): من لنا بعدک یا سیدی؟ فقال: «علی ابنی هذا، هو خیر من أخلف بعدی. هو منی بمنزله أبی، هو لشیعتی، عنده علم ما یحتاجون الیه. سید فی الدنیا و سید فی الآخره، و انه لمن المقربین.»
در حدیثی علی بن یقطین به ابوالحسن امام موسی کاظم (علیه السلام) گفت: آقای من، بعد از شما چه کسی (امام) خواهد بود؟ فرمود: این پسرم علی، که بهترین بازمانده و جانشین من است. او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرم است (که امامت را بعد از من به عهده خواهد داشت). بهره وری شیعیانم از او بدین گونه است که آنچه بدان نیازمندند نزد اوست. او سرور دنیا و آخرت و از مقربان (درگاه الهی) است.»[۷]
حدیث ۸:
قال الکاظم (علیه السلام) لأصحابه «اشهدوا أن ابنی هذا، وصیی و القیم بأمری و خلیفتی من بعدی، من کان له عندی دین فلیأخذه من ابنی هذا، و من کانت له عندی عده فلینجزها منه؛ و من لم یکن له بد من لقائی فلا یلقین الا بکتابه.»
امام کاظم (علیهالسلام) به اصحاب خود فرمود:
«گواه باشید که این پسرم (امام رضا علیه السلام) وصی و سرپرست و جانشین بعد از من می باشد، کسی که من دینی از او بر گردن دارم، آن را از این پسرم بگیرد، کسی که من به او وعدهای داده ام، انجام آن را از او بخواهد و کسی که ناگزیر از ملاقات با من است، از راه نامه نگاری با او با من پیوند برقرار سازد.»[۸]
حدیث ۹:
قال زیاد القندی: دخلت علی أبی ابراهیم (علیه السلام) و عنده ابنه أبوالحسن (علیه السلام) فقال: «یا زیاد هذا ابنی کتابه کتابی و کلامه کلامی و رسوله رسولی، و ما قال فالقول قوله.» .
زیاد قندی گوید:
خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسیدم، در حالی که پسرش ابوالحسن (امام رضا) (علیه السلام) نزد ایشان بود. سپس فرمود: «ای زیاد، این پسرم نوشته اش نوشته من، سخنش سخن من، فرستاده اش فرستاده من است و هر چه گوید، سخن، سخن اوست.»[۹]
حدیث ۱۰:
عن الرضا (علیه السلام) أنه قال له رجل من أهل خراسان: یا ابن رسول الله رأیت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فی المنام کأنه یقول لی: کیف أنتم اذا دفن فی أرضکم بعضی فاستحفظتم و دیعتی و غیب فی ثراکم نجمی؟ فقال له الرضا علیه السلام: «أنا المدفون فی أرضکم،و أنا بضعه من نبیکم، و أنا الودیعه و النجم، ألا فمن زارنی و هو یعرف ما أوجب الله تبارک و تعالی من حقی و طاعتی، فأنا و آبائی شفعاؤه یوم القیامه، و من کنا شفعاءه یوم القیامه نجا و لو کان علیه مثل وزر الثقلین الجن و الأنس» .
مردی خراسانی به امام رضا (علیه السلام) عرض نمود:
ای فرزند رسول خدا، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدم که به من فرمود: «چگونه است حال شما آن هنگام که فردی از (خاندان) من در سرزمین شما دفن گردد و شما به حفظ این امانت من اهتمام نمایید و ستاره من در خاک شما پنهان گردد؟» امام رضا (علیه السلام) فرمود: «من هستم که در سرزمین شما دفن میگردم؛ من پاره تن پیامبر شما هستم؛ و منم آن امانت و ستاره، آگاه باشید کسی که مرا زیارت کند، در حالی که بداند که خدای تبارک و تعالی (ادای) حق و پیروی مرا واجب ساخته است، من و پدرانم روز قیامت شفیعان او خواهیم بود، و کسی که ما روز قیامت شفیع او باشیم (از آتش دوزخ) رهایی می یابد، هر چند بار گناهان جن و انس بر او باشد.»[۱۰]
پی نوشت:
[۱] . اثبات الهداه ج۳ ص ۲۳۲
[۲] . اثبات الهداه ج۳ ص ۲۳۴.
[۳] . بحار الانوار ج ۴۹ ص۱۴-۱۵.
[۴] . بحار الانوار ج ۴۹ ص۱۵.
[۵] . بحار الانوار ج ۴۹ ص۱۷.
[۶] . بحار الانوار ج ۴۹ ص۲۰-۲۱.
[۷] . عوالم العلوم ج ۲۲ ص ۵۸.
[۸] . اثبات الهداه ج۳ ص ۲۲۹.
[۹] . اعلام الوری ص ۳۱۶.
[۱۰] . بحار الانوار ج ۱۰۲ ص۳۲.