- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
شبهه
یکی از آیاتی که وهابیها برای اثبات عدالت همه صحابه به آن استناد میکند آیه ۱۸ سوره فتح است که خداوند در این آیه میفرماید : «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ»
پاسخ شبهه
این آیه شامل تمامی صحابه نمیشود؛ بلکه حد اکثر شامل کسانی میشود که در زمان بیعت رضوان حضور داشتهاند و تعداد آنها آن طور که علمای اهل سنت نقل کردهاند ، ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ نفر بودهاند؛ چنانچه محمد بن اسماعیل بخاری مینویسد :« عَنْ جَابِرٍ قَالَ کُنَّا یَوْمَ الْحُدَیْبِیَهِ أَلْفًا وَأَرْبَعَ مِائَهٍ[۱] .
ثانیاَ: رضایت خداوند، شامل تمامی کسانی که در آن روز بیعت کردهاند، نخواهد شد؛ بلکه فقط شامل کسانی میشود که با ایمان قلبی بیعت کردهاند؛ زیرا خداوند رضایت خود را مشروط به داشتن ایمان کرده است.« رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ ». زیرا اگر قرار بود که ایمان حقیقی شرط رضایت نباشد، خداوند میفرمود:« لقد رضی الله عن الذین یبایعونک…»
به عبارت دیگر: حد اکثر چیزی که از این آیه استفاده میشود، این است که خداوند از تمامی«مؤمنینی» که بیعت کردند راضی شده است؛ اما هرگز ثابت نمیکند که تمامی کسانی که بیعت کردهاند، مؤمن حقیقی نیز بودهاند؛ پس خداوند با قید«عَنِ الْمُؤْمِنِینَ» منافقینی همچون عبد الله بن أبی و… و یا کسانی در ایمان خود شک داشته و حقیقتا بیعت نکردهاند، خارج میکند و رضایت خداوند شامل حال آنها نخواهد شد؛ چنانچه شامل کسانی که در این بیعت حضور نداشتهاند نیز نمیشود .
جواب سوم: رضایت خداوند محدود و مشروط است و دائمی نیست[۲]
کلمه«اذ» در «إِذْ یُبَایِعُونَکَ» ظرفیه است، و هنگامى که ظرفیه شد معناى آیه چنین مىشود که خداوند از مؤمنین، در همان ظرف زمانی؛ یعنى در همان زمانى که بیعت کردند راضى بوده است، نه این که به خاطر آن بیعت، همواره از آنها راضى خواهد بود؛ پس به طور قطع شامل آینده همه افراد حاضر در آن واقعه، نمى باشد.
جواب چهارم:
«مالک بن أنس» در الموطأ مىنویسد:
«عَنْ أَبِی النَّضْرِ مَوْلَى عُمَرَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ أَنَّهُ بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِشُهَدَاءِ أُحُدٍ هَؤُلاءِ أَشْهَدُ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ الصِّدِّیقُ أَلَسْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ بِإِخْوَانِهِمْ أَسْلَمْنَا کَمَا أَسْلَمُوا وَجَاهَدْنَا کَمَا جَاهَدُوا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَلَى وَلَکِنْ لا أَدْرِی مَا تُحْدِثُونَ بَعْدِی فَبَکَى أَبُو بَکْرٍ ثُمَّ بَکَى.»
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم با اشاره به شهیدان احد فرمود: گواهى مىدهم که اینان برادر من و مردان نیکى بودند، ابوبکر گفت: مگر ما برادران آنان نبودیم، ما هم آن گونه که آنان مسلمان شدند و در راه خدا جهاد کردند، مسلمان شدیم و در راه خدا پیکار کردیم، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: آری؛ ولى نمىدانم که شما پس از من با دین خدا چه خواهید کرد، ابوبکر با شنیدن این سخن گریه کرد.[۳]
اگر رضایت مطرح شده در بیعت رضوان دائمی باشد، باید بگوئیم که پیغمبراکرم نعوذبالله با این کلامشان،به قرآن اعتراض داشته اند! قرآن می گوید: لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ…؛ ولی پیغمبر می گوید: «نمىدانم که شما پس از من با دین خدا چه خواهید کرد» خود ابوبکر هم به رضایت دائمی اعتقادی نداشته است، لذا می گوید: «ابوبکر با شنیدن این سخن گریه کرد.
جواب پنجم: اعتراف برخی از بیعت کنندگان به بدعت گذاری
اعتراف برخى از بیعت کنندگان به بدعت گذارى و ندامت از کردارشان، شاهدى محکم بر بطلان استدلال اهل سنت است
مثلا اعتراف «براء بن عازب»، بخارى در صحیحش مىنویسد «عَنْ الْعَلاءِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ لَقِیتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَقُلْتُ طُوبَى لَکَ صَحِبْتَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبَایَعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِی إِنَّکَ لا تَدْرِی مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ»[۴] علاء بن مسیب از پدرش نقل مىکند که: براء بن عازب را ملاقات کردم و به او گفتم: خوشا به حالت که عصر پیامبر را درک کردى و با آن حضرت در زیر درخت بیعت کردی. براء بن عازب گفت: پسر برادرم! تو نمىدانى که ما چه بدعتهایى را پس از پیامبر گذاشتهایم!
براء بن عازب» که از بزرگان صحابه و از کسانى است که در بیعت شجره حضور داشته است، شهادت مىدهد که او و دیگرانى که در این واقعه حضور داشتهاند، پس از پیامبر بدعتهاى بسیارى گذاشتهاند که این خود بهترین شاهد است بر این که رضایت خداوند از بیعت کنندگان در حدیبیه، ابدى و دائمى نبوده است.
جواب ششم: قاتل «عثمان» در میان بیعت کنندگان:
اهل سنت معتقدند که قاتلین عثمان تماماً فاسق اند و اهل جهنم هستند و چنین اند و چنان اند. از جمله قاتلین عثمان فردی است به نام «عبدالرحمن بن عدیس» که جزو بیعت کنندگان در بیعت رضوان هم هست!
ابن عبدالبر در مورد او می نویسد:«عبد الرحمن بن عدیس البلوی مصری شهد الحدیبیه ذکر أسد ابن موسى عن ابن لهیعه عن یزید بن أبی حبیب قال کان عبد الرحمن بن عدیس البلوی ممن بایع تحت الشجره رسول الله صلى الله علیه وسلم قال أبو عمر هو کان الأمیر على الجیش القادمین من مصر إلى المدینه الذین حصروا عثمان وقتلوه»[۵]؛ عبدالرحمن بن عدیس کسى بود که با پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم در زیر درخت بیعت کرد و پرچمدار گروهى بود که خانه عثمان را محاصره کرده و وى را به قتل رساندند.
آیا رضایت دائمى خداوند، شامل این افراد نیز مىشود؟ آیا رضایت خداوند شامل «عبد الرحمن بن عدیس» که رهبر شورشیان بود نیز مىشود؟
جواب هفتم: قاتل عمار بن یاسر در میان بیعت کنندگان:
«ابن تیمیه حرانى» مىنویسد: «کان مع معاویه بعض السابقین الأولین و إن قاتل عمار بن یاسر هو أبو الغادیه و کان ممن بایع تحت الشجره و هم السابقون الأولون ذکر ذلک ابن حزم و غیره»[۶]
از مهاجران نخستین، افرادى معاویه را همراهى مىکردند، و قاتل عمار یاسر، ابوالغادیه است و او از کسانى است که با پیامبر زیر شجره بیعت کرده و آنها از سابقون الأولون هستند. این مطلب را ابن حزم و دیگران نقل کردهاند.
پس ثابت شد که این آیه لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ شامل تمامی صحابه نمیشود
[۱] . محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، صحیح بخاری، دار طوق النجاه (مصوره عن السلطانیه بإضافه ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الأولى، ۱۴۲۲هـ،
[۳] . موطأ مالک، ج ۲، ص ۴۶۱.
[۴] . صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار طوق النجاه (مصوره عن السلطانیه بإضافه ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، ۱۴۲۲هـ، ج ۵ ، ج۶۵، ح ۴۱۷۰، کِتَاب الْمَغَازِی، بَاب غَزْوَهِ الْحُدَیْبِیَهِ
[۵] . الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمری القرطبی (المتوفى: ۴۶۳هـ)، دار الجیل، بیروت، الأولى، ۱۴۱۲ هـ – ۱۹۹۲ م، ج ۲، ص ۸۴۰
[۶] . منهاج السنه النبویه، قی الدین أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبی القاسم بن محمد ابن تیمیه الحرانی الحنبلی الدمشقی (المتوفى: ۷۲۸هـ)، محمد رشاد سالم، جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، الأولى، ۱۴۰۶ هـ – ۱۹۸۶ م ج ۶، ص ۳۳۳
منبع: ضیائی