- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه
چرا به زیارت قبور اولیا و انبیاء می رویم و چه فائده ای از این کار نصیب زائر می گردد؟
پاسخ شبهه
علت رفتن به زیارت قبور را می توان از ابعاد و زوایای مختلف بحث و بررسی نمود، یکى از آنها آثار تربیتی رفتن به دیار خاموشان است که در آن بزرگان و قدرتمندان و ثروتمندان جهان با یک لباس سفید همشکل آرمیدهاند و چیزى جز کفن همراه خود نبرده اند. همین دیدار، سبب مى شود که انسان، از حرص و آز خویش بکاهد. در روایاتى که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده، این نکته تصریح شده است:«کنتُ نَهَیْتُکُم عن زیارهِ القُبُورِ. ألا فَزُوروها فإنَّها تُرِقُّ القلبَ و تُدْمِعُ العَیْنَ و تُذَکِّرُ الآخِرَه؛[۱] من شما را از زیارت قبور نهى کرده بودم- به خا طر اینکه به زیارت قبور مشرکان مى رفتند که خود ممنوع است- اکنون (که قبور مسلمانان و شهیدان در برابر شماست)، زیارت کنید! زیرا زیارت دلها را نرم مى کند و دیدگان را اشکبار مى سازد و آخرت را به خاطر مى آورد».
و در حدیث دیگر فرمودند:
«زُوروا القُبُورَ فإنّها تُذَکِّر الآخِرهَ؛[۲] گور مردگان را زیارت کنید زیرا آخرت را به یاد شما مى آورد».
آنچه گفته شد مربوط به زیارت قبور مردم عادى است که کمترین فایده آن، یادآورى مرگ و روز رستاخیز است؛ ولى زیارت تربت عالمان، اثر دیگرى دارد؛ زیرا علاوه بر اینکه از شخص آنان تجلیل مى شود، نوعى ترویج از علم و دانش به شمار مىرود و سبب مى شود که نسل جوان، به خاطر احترامى که عالمان- در زندگى و پس از مرگ- دارند به علم، گرایش پیدا کنند و در شمار آنان درآیند و همچنین با ارتباط با روح علما و صلحا می توان استفاده علمی نمود. از فخرالدّین رازی نقل شده که وی در کتاب المطالب العالیه ضمن بررسی فائده زیارت قبور مؤمنان و صالحان گفت: «حکایت میشود که پیروان ارسطو، هر وقت مسئلهای برای آنان دشوار میشد، به کنار قبر او میرفتند و بحث مینمودند، حل آن مسئله بر ایشان کشف میشد و مانند این در کنار قبور بزرگان از عالمان و زاهدان حاصل میشود»[۳]
ابن حِبّان از علماى اهل سنت متوفى ۳۵۰ ه صاحب کتاب ثقات مى گوید: بارها به زیارت قبر على بن موسى الرضا رفتم در مدتى که در طوس بودم هر وقت مشکلى برایم عارض مى شد به زیارت قبر آن حضرت مى رفتم و از خدا مى خواستم که مشکلم را حل کند و الحمد للَّه مشکل بر طرف مى شد بارها امتحان کردم و نتیجه گرفتم.[۴]
زیارت تربت شهیدان که با خون سرخ خویش از شرف و عزّت ملّتى دفاع کردهاند، مفهومى فراتر از زیارت قبور افراد عادى دارد. حضور در کنار مرقد آنان نوعى بستن پیمان با آنان است که راه آنها را ادامه خواهند داد. پس زیارت قبر شهید، گذشته از تکریم و احترام او، پاسدارى از آرمانهاى اوست.
حضور در حرم پیامبر (ص) گذشته از اینکه قدرشناسى از جانفشانى ها و فداکارى هاى اوست، بیعت با آن حضرت و نشان پایدارى بر آرمانهاى او به شمار مى رود. این مطلب از امام هشتم علیه السلام وارد شده است:«إنّ لِکُلِّ إمامٍ عَهداً فى عُنُقِ أوْلِیائِهِ و شِیعَتِهِ و إنَّ مِنْ تَمامِ الوَفاءِ بِالعَهْدِ زیارهَ قُبُورِهِم؛[۵] هر امامى بر گردن دوستان و شیعیان خویش پیمانى دارد و زیارت قبور پیشوایان، بخشى از عمل به این پیمان است».
تو گویى با این زیارت، با پیشواى خود پیمان مى بندد که جز راه و رسم آنان، از راه و رسم دیگرى پیروى نکند.
یکی دیگر از فوائد زیارت قبور انبیاء و اولیاء طلب آمرزش از روح بلند آنان است، در قرآن مجید به گناهکاران دستور داده شده به حضور پیامبر (ص) برسند و از او درخواست آمرزش کنند و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هم در حق آنان دعا کند. در این صورت خدا گناهان آنان را مى بخشد:« وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً؛ اگر آنان که بر خویش ستم کردهاند نزد تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر نیز براى آنان آمرزش مى خواست، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند».[۶]
این آیه هر چند در آغاز نظر، مربوط به دوران حیات پیامبر صلى الله علیه و آله است، ولى با توجه به اینکه پیامبرِ شهیدان بهتر از شهیدان، زنده است و پیام هاى زائران را مى شنود و پاسخ درودفرستندگان را نیز مى گوید؛ مىتواند براى زائران مرقد خویش طلب مغفرت کند.
نه تنها پیامبر صلى الله علیه و آله به طور شفاهى، یاران را به زیارت قبور مى خواند، بلکه خود نیز عملًا به زیارت آنها مى رفت، عایشه- همسر پیامبر صلى الله علیه و آله- مى گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله در آخرین بخش شب، خانه را به قصد زیارت بقیع ترک مى کرد و آنگاه وارد این سرزمین مى شد و با آرمیدگان در دل خاک چنین مى گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم دارَ قَومٍ مُؤمنینَ وَ أتاکُم ما تُوعَدوُنَ غَدَاً مُؤَجَّلوُنَ وَ إنّا إن شاءَ اللَّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ. ألّلهُمَّ اغْفِرْ لأهلِ البَقیعِ الغَرْقد؛[۷] درود بر شما اى ساکنان خانه افراد باایمان! آنچه که به وقوع آن در آینده وعده داده مى شدید، سراغ شما آمد (و شما میان مرگ و روز رستاخیز به سر مىبرید.) ما نیز به شما خواهیم پیوست. پروردگارا! اهل بقیع غرقد را بیامرز!».
تقى الدین سبکى شافعى (م ۷۵۶) از فقیهان چیره دستى است که عقاید ابن تیمیه را در مورد عدم استحباب زیارت قبر پیامبر (ص) نقد کرده و کتابى به نام «شفاء السّقام فى زیاره خَیْرِ الأنام» نوشته است. وى در این کتاب، احادیثى را که محدّثان در باره زیارت قبر پیامبر (ص) نقل کرده اند گردآورده است که مىتواند مسأله را به حد تواتر برساند.
عبداللَّه بن عمر از پیامبر (ص) نقل مى کند:
«مَنْ زارَ قَبْرى وَجَبَتْ لَهُ شَفاعَتى؛ هر کس قبر مرا زیارت کند حتماً او را شفاعت خواهم کرد».[۸]
امام محمد باقر علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى کند:
«مَنْ زارَنى حَیّاً و مَیِّتاً کُنْتُ لَهُ شَفیعاً یَومَ القیامهِ؛ [۹]هر کس مرا زنده یا مرده زیارت کند او را شفاعت خواهم کرد».
امیرمؤمنان علیه السلام مى فرماید:
«أتِمُّوا بِرَسولِ اللَّهِ حَجَّکُمْ إذا خَرَجْتُم الى بیتِ اللَّهِ فَإنَّ تَرْکَهُ جفاءٌ و بِذلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالقُبُورِ الَّتى ألْزَمَکُمُ اللَّهُ زِیارَتَها وَ حَقَّها؛ زمانى که آهنگ زیارت خانه خدا کردید حج خود را با زیارت مرقد پیامبر صلى الله علیه و آله به پایان برسانید زیرا ترک زیارت مرقد او جفا بر آن حضرت است و شما به این کار مأمور شدهاید و نیز با زیارت قبورى که به زیارت آنها ملزم شدهاید حج خود را به پایان برسانید».[۱۰]
روى این اساس، همه مسلمانان جهان، در أیام حج، برنامه سفر خود را طورى تنظیم مى کنند که یا در رفتن و یا به هنگام برگشتن، به زیارت مرقد پیامبر صلى الله علیه و آله موفق شوند.
پی نوشت:
[۱] . علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: ۹۷۵هـ)، کنز العُمّال، مؤسسه الرساله، الخامسه، ۱۴۰۱هـ/۱۹۸۱م ج ۱۵، حدیث ۴۲۵۵۵.
[۲] .مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: ۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی – بیروت ج ۲، ص ۶۷۱.
[۳] . عبد الله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، اسراء، ج ۳ْ، ص ۱۵۱.
[۴] . محمد بن حبان البُستی (المتوفى: ۳۵۴هـ)، الثقات، دائره المعارف العثمانیه بحیدر آباد الدکن الهند، الأولى، ۱۳۹۳ ه ، ج ۸، ص ۴۵۶
[۵] . محمد بن حسن. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۰، باب ۴۴، از ابواب مزار، حدیث ۲.
[۶] . نساء، آیه ۶۴.
[۷] . صحیح مسلم، ج ۳، ص ۶۳، کتاب جنائز.
[۸] . أبو الحسن علی بن عمر بن أحمد بن مهدی بن مسعود بن النعمان بن دینار البغدادی الدارقطنی (المتوفى: ۳۸۵هـ)، سنن دارقطنى، حققه وضبط نصه وعلق علیه: شعیب الارنؤوط، حسن عبد المنعم شلبی، عبد اللطیف حرز الله، أحمد برهوم،
مؤسسه الرساله، بیروت – لبنان ج ۲، ص ۷۸، باب المواقیت.
[۹] . عبد الله بن جعفر حمیرى، قرب الاسناد، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۱۳ ق، ص ۳.
[۱۰] . محمد بن على ابن بابویه، الخصال، ۳۸۱ ق، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲ ش، ج ۲، ص ۴۰۶.
منبع: ضیائی