- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
تعدادی از یاران خاصّ حضرت درمکه اجتماع کرده حضرتش را جستجو میکنند. دراین هنگام مردی از نزد امام به پیش آنان آمده از ایشان میپرسد: شما اینجا چند نفرید؟
پاسخ میدهند: حدود چهل نفریم.
آن مرد گوید: وضعتان چگونه خواهد بود؛ اگر سرورتان صاحب الزّمان حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را ببینید؟
آنان پاسخ دهند والله، اگر فرمان برخاستن دهند که همراهشان با کوهها بجنگیم، با کوهها پیکار خواهیم نمود(با بیان چنین جملهای از عمق اعتقادشان به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و آمادگی فراوانشان برای قربانی شدن و شهادت و انجام فرمان آن حضرت سخن میگویند).
شب بعد همان مرد نزد آنان آید و گوید: ده نفر برگزیده خود را به من معرّفی نمائید. آنان برگزیدگان خود را به وی نشان میدهند. وی نیز آنان را میآورد تا با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ملاقات نمایند.[۱]
شبهای دیگر برای افرادی دیگر فرصت پیش میآورند تا به صورتی علنی با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ملاقات نمایند. سرانجام تعداد مشخصی (یعنی ۳۱۳ نفر)نزد امام حاضرگردیده با آن بزرگوار در مکه و یا یکی از نواحی اطراف آن جمع میشوند. وقتی که روز بیست و پنجم ماه ذی حجّه فرا میرسد حضرت ولیّ عصر ـ ارواحنا فداه ـ مردی ملقّب به نفس زکیّه را ـ که سابقاً در بحث از علامات حتمی ظهور حضرت از وی گفتگو نمودیم ـ به سوی اهل مکه میفرستد ولی آنان وی را دستگیر نموده بین رکن و مقام شهید مینمایند و سر وی را به شام نزد سفیانی میفرستند.
پس از آن … حضرت بقیه الله روز عاشورا در مسجدالحرام حاضرگردیده چند رکعت نماز در مقام ابراهیم ـ علیه السّلام ـ میگزارند و در حالی که یاران خاصّ در اطراف حضرت گرد آمدهاند، این خطبه را القا میفرماید:
خطبه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به هنگام قیام
روایت شده که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ پشت به خانه کعبه خطبه تاریخی خود را آغاز میفرمایند:
فکر میکنید امام در خطبه خویش چه میفرمایند؟!
با ستایش خدای تعالی و ثنای بر او و درود بر رسول گرامی و خاندان پاکش آغاز سخن میفرمایند. سپس چه؟
اینجا به حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ گوش فرا میدهیم تا ما را از آنچه که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در ابتدای خطبه خویش به هنگام قیام بیان میکنند بیاگاهانند.
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ چنین میفرمایند:«قائم در آن هنگام در مکه است پشت به بیت الله الحرام تکیه داده چنین ندا کند: ای مردم! ما از خدا یاری میطلبیم و از مردمی که دعوت ما را اجابت کنند. ما اهل بیت پیامبرتان محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ هستیم و از سزاوارترین مردم به خدا و به محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ . هرکه در مورد آدم ـ علیه السّلام ـ با من محاجّه کند، باید بداند که من نزدیکترین کس به آدمم. هرکه درباره نوح ـ علیه السّلام ـ با من به گفتگو برخیزد بداند که من سزاوارترین کس به نوحم. هر که در زمینه ابراهیم ـ علیه السّلام ـ با من احتجاج نماید، بداندکه شایستهترین مردمان به ابراهیمم. هرکه در مورد محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ بامن محاجه نماید، بداندکه من نزدیکترین مردمان به محمدم. هرکه درباره پیامبران با من گفتگو نماید، من سزاوارترین مردمان به پیامبرانم. آیا خدای تعالی درکتاب خویش نمیفرماید:
إِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحَاً و آلَ إبْراهیمَ و آلَ عِمرانَ عَلَی العالمینَ ذَرِّیَّهً بَعْضُها مِن بَعْضٍ و اللهُ سَمیعٌ عَلیم [۲]
(خدای متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برجهانیان برگزید؛ فرزندانی که برخی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است.) من بازمانده آدمم و ذخیرهای از نوح و برگزیدهای از ابراهیم و انتخاب شدهای از محمد صلی الله علیهم اجمعین. بدانید! هرکه درکتاب خدا با من به محاجه برخیزد، من سزاوارترین مردم به کتاب خدا هستم. بدانید! هر که در سنت رسول خدا با من محاجه نماید، من به سنت رسول خدا سزاوارترینم.
شما را به خدا سوگند میدهم که هر که سخن مرا امروز بشنود، به دیگری که حاضر نیست، برساند. به حق خدا و حق پیامبرش و به حق خودم ـ حق من بر شما حق قرابت من به پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است ـ از شما میخواهم که ما را یاری نمایید و در برابر کسانی که به ما ظلم کردند از ما حفاظت کنید. ما را بیم دادند و به ما ستم نمودند و ما را از دیار و فرزندانمان راندندو برما جور نمودند و حقمان را سلب کردند و اهل باطل برما دروغ بستند.
خدا را! خدارا! ما را در نظر آورید. ما را رها نکنید و یاریمان کنید که خدای تعالی شما را یاری خواهد نمود [۳]
خطبه دیگری برای امام ـ علیه السّلام ـ روایت نمودهاند که باخطبه ذکر شده مختصر اختلافی دارد؛ مانند اینکه ایشان فرمودهاند:« ای مردم هرکه درباره موسی با من به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به موسی ـ علیه السّلام ـ هستم. ای مردم، هر که درباره عیسی بامن به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به عیسی هستم.»
از احادیث این گونه برمیآید که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از اصحاب و یاران خویش براساس شرایطی که در کتابها ذکر گردیده بیعت میگیرد. برخی از این شرایط اموری هستندکه ارتکاب آنان در هر حال حرام بوده نیازی به شرط کردن ندارد، مانند زنا و سرقت و خوردن مال یتیم و مشابه آن.
برخی از این شرایط واجباند و وجوب آنها ارتباطی با بیعت ندارد مانند: امربه معروف و نهی از منکر، برخی از این امور به زهد و اخلاق تعلق دارند آن زمان که یاران حضرت به این شرایط ملتزم گردیده براساس آنها بیعت نمودند حکم بر آنان مؤکدتر و شدیدتر میشود؛ مانند انسانی که سوگند میخورد که مرتکب سرقت نگردد و هنگامی که مرتکب دزدی شد مستحق دو گونه عقاب خواهد بود: مجازاتی به خاطر سرقت و مجازاتی به خاطر خلاف سوگند رفتار نمودن[۴].
بیعت با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نیز همین گونه است، چراکه بیعت با آن بزرگوار بیعت با خدا محسوب میگردد. خدای سبحان میفرماید:« إِنَّ الْذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یَبایِعُونَ اللهَ، یَدُ اللهِ فَوْقِ أیْدیهِم » ( ای پیامبر کسانی که با تو بیعت میکنند با خدا بیعت مینمایند، دست خدا بالای دست آنان است)[۵]
با وجودآنکه یاران حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از مزایا و شایستگیهای فراوانی بهرهمندند پایبندی به این شرایط لازم است، چرا که آن حضرت از یاران خویش میخواهند که نمونههای فضائل و کمالات باشند تا لیاقت فرماندهی و سرپرستی کره زمین را داشته باشند پس باید از محرمات اجتناب نموده به انجام واجبات پایبند باشند، از امور فریبنده و بیارزش دنیا اجتناب نموده از هر گونه خوش گذرانی و اشرافیت باز ایستند و در زندگی طریقه زهدو سختی را برگزینند تا شایستگی اداء وظائفی را که بر دوش آنان نهاده شده به بهترین وجه داشته باشند.
سپاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ
ازحضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده که ـ در حدیثی که راجع به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ سخن میگفتند چنین فرمودند:
«… سپس از مکه بیرون نمیرود مگر آنکه درمیان تعدادی به اندازه حَلَقه باشد.»
راوی سؤال میکند حَلَقه چیست؟ فرمودند:«۱۰ هزار نفر» [۶]
از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال شد که:« همراه قائم چند نفر خروج مینمایند؟ میگویند:همراه وی عدهای به اندازه نفرات بدرند، یعنی ۳۱۳ نفر. حضرت فرمودند:خروج نمیکند مگر با نیرومندانی که دارای توان باشند و تعداد نیرومندان کمتر از ۱۰ هزار نفر نیست.[۷]
ما در منابعی که نزدمان موجود است، توضیحی درباره حَلَقه ـ که ۱۰ هزار نفرند ـ نیافتیم ولی آنچه میتوان استفاده کرد آن است که آنها جماعتها و گروههایی میباشند که از ایمان کامل و عقیده پابرجا و محکم بهرهای فراوان بردهاند. آنان جزء سپاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ محسوباند ولی امتیازات آنان مانند امتیازات ۳۱۳ نفر نیست، جز آنکه آنان در مکه به حضرتش ملحق گردیده در زیر پرچم آن بزرگوار گرد میآیند.
در برخی از احادیث به جای کلمه «حَلَقه» کلمه «عقد» به کار رفته است[۸] که مراد از هر دو کلمه یکی است. حضرت امام مهدی ـ علیه السّلام ـ با این تعداد از لشکریان فراوان از مکه خروج مینمایند و طبیعی است که میلیونها تن از مردم در طول راه و در ایام اقامت ایشان در کوفه به آن حضرت ملحق میشوند. بنابراین، نمیتوانیم میزان فراوانی سپاهیان و لشکریان امام ـ علیه السّلام ـ را تصور نمائیم ولی این مقدار را میتوانیم بگوییم که هرمردی که به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ایمان داشته و توانائی حمل سلاح داشته باشد از سپاهیان امام ـ علیه السّلام ـ محسوب خواهد گردید و هنگامی که فرمان امام ـ علیه السّلام ـ به آمادگی و بسیج صادر شود تمام طبقات در هر سنی و شرائطی که باشند برای لبیک گفتن به ندای آن حضرت بر یکدیگر سبقت میگیرد. میراثهای پیامبران که نزد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است:
میراثهای پیامبران کدام است؟
پاسخ این است که: مقصود از میراثها در اینجا آنچه شخصِِِِِِِ از دنیا رفته از مال و غیره برای ورثه خود باقی میگذارد نیست؛ بلکه مقصود اشیائی است نفیس وقیمتی که پیامبران برای اوصیاء پس از خود باقی میگذارند و از یک وصی به وصی بعد منتقل میگردد.
پاسخ میدهند: حدود چهل نفریم.
آن مرد گوید: وضعتان چگونه خواهد بود؛ اگر سرورتان صاحب الزّمان حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را ببینید؟
آنان پاسخ دهند والله، اگر فرمان برخاستن دهند که همراهشان با کوهها بجنگیم، با کوهها پیکار خواهیم نمود(با بیان چنین جملهای از عمق اعتقادشان به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و آمادگی فراوانشان برای قربانی شدن و شهادت و انجام فرمان آن حضرت سخن میگویند).
شب بعد همان مرد نزد آنان آید و گوید: ده نفر برگزیده خود را به من معرّفی نمائید. آنان برگزیدگان خود را به وی نشان میدهند. وی نیز آنان را میآورد تا با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ملاقات نمایند.[۱]
شبهای دیگر برای افرادی دیگر فرصت پیش میآورند تا به صورتی علنی با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ملاقات نمایند. سرانجام تعداد مشخصی (یعنی ۳۱۳ نفر)نزد امام حاضرگردیده با آن بزرگوار در مکه و یا یکی از نواحی اطراف آن جمع میشوند. وقتی که روز بیست و پنجم ماه ذی حجّه فرا میرسد حضرت ولیّ عصر ـ ارواحنا فداه ـ مردی ملقّب به نفس زکیّه را ـ که سابقاً در بحث از علامات حتمی ظهور حضرت از وی گفتگو نمودیم ـ به سوی اهل مکه میفرستد ولی آنان وی را دستگیر نموده بین رکن و مقام شهید مینمایند و سر وی را به شام نزد سفیانی میفرستند.
پس از آن … حضرت بقیه الله روز عاشورا در مسجدالحرام حاضرگردیده چند رکعت نماز در مقام ابراهیم ـ علیه السّلام ـ میگزارند و در حالی که یاران خاصّ در اطراف حضرت گرد آمدهاند، این خطبه را القا میفرماید:
خطبه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به هنگام قیام
روایت شده که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ پشت به خانه کعبه خطبه تاریخی خود را آغاز میفرمایند:
فکر میکنید امام در خطبه خویش چه میفرمایند؟!
با ستایش خدای تعالی و ثنای بر او و درود بر رسول گرامی و خاندان پاکش آغاز سخن میفرمایند. سپس چه؟
اینجا به حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ گوش فرا میدهیم تا ما را از آنچه که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در ابتدای خطبه خویش به هنگام قیام بیان میکنند بیاگاهانند.
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ چنین میفرمایند:«قائم در آن هنگام در مکه است پشت به بیت الله الحرام تکیه داده چنین ندا کند: ای مردم! ما از خدا یاری میطلبیم و از مردمی که دعوت ما را اجابت کنند. ما اهل بیت پیامبرتان محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ هستیم و از سزاوارترین مردم به خدا و به محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ . هرکه در مورد آدم ـ علیه السّلام ـ با من محاجّه کند، باید بداند که من نزدیکترین کس به آدمم. هرکه درباره نوح ـ علیه السّلام ـ با من به گفتگو برخیزد بداند که من سزاوارترین کس به نوحم. هر که در زمینه ابراهیم ـ علیه السّلام ـ با من احتجاج نماید، بداندکه شایستهترین مردمان به ابراهیمم. هرکه در مورد محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ بامن محاجه نماید، بداندکه من نزدیکترین مردمان به محمدم. هرکه درباره پیامبران با من گفتگو نماید، من سزاوارترین مردمان به پیامبرانم. آیا خدای تعالی درکتاب خویش نمیفرماید:
إِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحَاً و آلَ إبْراهیمَ و آلَ عِمرانَ عَلَی العالمینَ ذَرِّیَّهً بَعْضُها مِن بَعْضٍ و اللهُ سَمیعٌ عَلیم [۲]
(خدای متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برجهانیان برگزید؛ فرزندانی که برخی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است.) من بازمانده آدمم و ذخیرهای از نوح و برگزیدهای از ابراهیم و انتخاب شدهای از محمد صلی الله علیهم اجمعین. بدانید! هرکه درکتاب خدا با من به محاجه برخیزد، من سزاوارترین مردم به کتاب خدا هستم. بدانید! هر که در سنت رسول خدا با من محاجه نماید، من به سنت رسول خدا سزاوارترینم.
شما را به خدا سوگند میدهم که هر که سخن مرا امروز بشنود، به دیگری که حاضر نیست، برساند. به حق خدا و حق پیامبرش و به حق خودم ـ حق من بر شما حق قرابت من به پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است ـ از شما میخواهم که ما را یاری نمایید و در برابر کسانی که به ما ظلم کردند از ما حفاظت کنید. ما را بیم دادند و به ما ستم نمودند و ما را از دیار و فرزندانمان راندندو برما جور نمودند و حقمان را سلب کردند و اهل باطل برما دروغ بستند.
خدا را! خدارا! ما را در نظر آورید. ما را رها نکنید و یاریمان کنید که خدای تعالی شما را یاری خواهد نمود [۳]
خطبه دیگری برای امام ـ علیه السّلام ـ روایت نمودهاند که باخطبه ذکر شده مختصر اختلافی دارد؛ مانند اینکه ایشان فرمودهاند:« ای مردم هرکه درباره موسی با من به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به موسی ـ علیه السّلام ـ هستم. ای مردم، هر که درباره عیسی بامن به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به عیسی هستم.»
از احادیث این گونه برمیآید که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از اصحاب و یاران خویش براساس شرایطی که در کتابها ذکر گردیده بیعت میگیرد. برخی از این شرایط اموری هستندکه ارتکاب آنان در هر حال حرام بوده نیازی به شرط کردن ندارد، مانند زنا و سرقت و خوردن مال یتیم و مشابه آن.
برخی از این شرایط واجباند و وجوب آنها ارتباطی با بیعت ندارد مانند: امربه معروف و نهی از منکر، برخی از این امور به زهد و اخلاق تعلق دارند آن زمان که یاران حضرت به این شرایط ملتزم گردیده براساس آنها بیعت نمودند حکم بر آنان مؤکدتر و شدیدتر میشود؛ مانند انسانی که سوگند میخورد که مرتکب سرقت نگردد و هنگامی که مرتکب دزدی شد مستحق دو گونه عقاب خواهد بود: مجازاتی به خاطر سرقت و مجازاتی به خاطر خلاف سوگند رفتار نمودن[۴].
بیعت با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نیز همین گونه است، چراکه بیعت با آن بزرگوار بیعت با خدا محسوب میگردد. خدای سبحان میفرماید:« إِنَّ الْذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یَبایِعُونَ اللهَ، یَدُ اللهِ فَوْقِ أیْدیهِم » ( ای پیامبر کسانی که با تو بیعت میکنند با خدا بیعت مینمایند، دست خدا بالای دست آنان است)[۵]
با وجودآنکه یاران حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از مزایا و شایستگیهای فراوانی بهرهمندند پایبندی به این شرایط لازم است، چرا که آن حضرت از یاران خویش میخواهند که نمونههای فضائل و کمالات باشند تا لیاقت فرماندهی و سرپرستی کره زمین را داشته باشند پس باید از محرمات اجتناب نموده به انجام واجبات پایبند باشند، از امور فریبنده و بیارزش دنیا اجتناب نموده از هر گونه خوش گذرانی و اشرافیت باز ایستند و در زندگی طریقه زهدو سختی را برگزینند تا شایستگی اداء وظائفی را که بر دوش آنان نهاده شده به بهترین وجه داشته باشند.
سپاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ
ازحضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده که ـ در حدیثی که راجع به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ سخن میگفتند چنین فرمودند:
«… سپس از مکه بیرون نمیرود مگر آنکه درمیان تعدادی به اندازه حَلَقه باشد.»
راوی سؤال میکند حَلَقه چیست؟ فرمودند:«۱۰ هزار نفر» [۶]
از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال شد که:« همراه قائم چند نفر خروج مینمایند؟ میگویند:همراه وی عدهای به اندازه نفرات بدرند، یعنی ۳۱۳ نفر. حضرت فرمودند:خروج نمیکند مگر با نیرومندانی که دارای توان باشند و تعداد نیرومندان کمتر از ۱۰ هزار نفر نیست.[۷]
ما در منابعی که نزدمان موجود است، توضیحی درباره حَلَقه ـ که ۱۰ هزار نفرند ـ نیافتیم ولی آنچه میتوان استفاده کرد آن است که آنها جماعتها و گروههایی میباشند که از ایمان کامل و عقیده پابرجا و محکم بهرهای فراوان بردهاند. آنان جزء سپاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ محسوباند ولی امتیازات آنان مانند امتیازات ۳۱۳ نفر نیست، جز آنکه آنان در مکه به حضرتش ملحق گردیده در زیر پرچم آن بزرگوار گرد میآیند.
در برخی از احادیث به جای کلمه «حَلَقه» کلمه «عقد» به کار رفته است[۸] که مراد از هر دو کلمه یکی است. حضرت امام مهدی ـ علیه السّلام ـ با این تعداد از لشکریان فراوان از مکه خروج مینمایند و طبیعی است که میلیونها تن از مردم در طول راه و در ایام اقامت ایشان در کوفه به آن حضرت ملحق میشوند. بنابراین، نمیتوانیم میزان فراوانی سپاهیان و لشکریان امام ـ علیه السّلام ـ را تصور نمائیم ولی این مقدار را میتوانیم بگوییم که هرمردی که به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ایمان داشته و توانائی حمل سلاح داشته باشد از سپاهیان امام ـ علیه السّلام ـ محسوب خواهد گردید و هنگامی که فرمان امام ـ علیه السّلام ـ به آمادگی و بسیج صادر شود تمام طبقات در هر سنی و شرائطی که باشند برای لبیک گفتن به ندای آن حضرت بر یکدیگر سبقت میگیرد. میراثهای پیامبران که نزد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است:
میراثهای پیامبران کدام است؟
پاسخ این است که: مقصود از میراثها در اینجا آنچه شخصِِِِِِِ از دنیا رفته از مال و غیره برای ورثه خود باقی میگذارد نیست؛ بلکه مقصود اشیائی است نفیس وقیمتی که پیامبران برای اوصیاء پس از خود باقی میگذارند و از یک وصی به وصی بعد منتقل میگردد.
پی نوشت ها:
[۱] . غیبت نُعمانی، ص ۱۸۲ از حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ . ما توضیحاتی به حدیث افزودیم. روایت فوق را همچنین یوسف بن یحیی شافعی در عقدالدُّرر (باب ۵، ص۱۳۴ )نقل نموده است .
[۲] . سوره آل عمران آیه ۳۵ـ۳۳ .
[۳] . غیبت نعمانی، باب چهاردهم. حدیث ۶۷ .
[۴] . (بیعت درحقیقت پیمان مجددی است برانجام آنچه وظیفه بوده است، یعنی خود را کاملاً تسلیم آنچه از قبل « میبایست » میکند. بیعت کننده تأکید میکند که ولایتی را که خدا برای بیعت شونده مقرر فرموده است میپذیرد، بدیهی است این ولایت با بیعت ایجاد نمیشود، از قبل بوده است)
[۵] . سوره فتح آیه ۱۰
[۶] . بحا رالانوار ج۵۲ ص ۳۰۷ .
[۷] . همان ،ص۳۲۳ به نقل از کمال الدین
[۸] . (برای نمونه رک، بحارالانوار،ج۵۱ ص ۱۵۷)
[۲] . سوره آل عمران آیه ۳۵ـ۳۳ .
[۳] . غیبت نعمانی، باب چهاردهم. حدیث ۶۷ .
[۴] . (بیعت درحقیقت پیمان مجددی است برانجام آنچه وظیفه بوده است، یعنی خود را کاملاً تسلیم آنچه از قبل « میبایست » میکند. بیعت کننده تأکید میکند که ولایتی را که خدا برای بیعت شونده مقرر فرموده است میپذیرد، بدیهی است این ولایت با بیعت ایجاد نمیشود، از قبل بوده است)
[۵] . سوره فتح آیه ۱۰
[۶] . بحا رالانوار ج۵۲ ص ۳۰۷ .
[۷] . همان ،ص۳۲۳ به نقل از کمال الدین
[۸] . (برای نمونه رک، بحارالانوار،ج۵۱ ص ۱۵۷)
اشتراک گذاری
دانلود فایل
برچسب ها
دانلود فایل
برچسب ها
فایل تصویری در سایت شما
فایل صوتی در سایت شما