- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در موارد بسیار و در موقعیت های گوناگون، حدیث منزلت را در شأن مولای متقیان امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرموده اند. اینک به اختصار به چند مورد آن اشاره می کنیم.
۱. پیمان برادری بین اصحاب پیامبر
نخستین مورد بیان حدیث منزلت، در جریان پیمان برادری بین اصحاب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) است.ابن ابی اَوفی گوید: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بین اصحابش – از جمله ابوبکر و عمر – پیمان برادری بست، علی (علیه السلام) عرضه داشت:
یا رسول الله! ذهب روحی وانقطع ظهری حین رأیتک فعلت ما فعلت بأصحابک غیری، فإن کان هذا من سخط عَلَیّ فلک العتبی و الکرامه. ای رسول خدا! قالب تهی کردم و کمرم شکست آن گاه که دیدم شما بین اصحاب خود جز من پیمان برادری بستی. پس اگر خشم شما از من باعث شده که مورد توجه قرار نگیرم، شایسته سرزنشم و بزرگواری از آنِ شماست.
در این هنگام پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
و الذی بعثنی بالحق! ما أخّرتک إلاّ لنفسی، و أنت منّی بمنزله هارون من موسی غیر أنّه لانبیّ بعدی، و أنت أخی و وارثی.
به خدایی که مرا به حق به پیامبری مبعوث کرد! تو را فقط برای خود برگزیدم و تو برای من همانند هارون برای موسی هستی، جز این که پیامبری پس از من نیست، و تو برادر و وارث من هستی.حضرت علی (علیه السلام) عرضه داشت:
ما أرث منک یا رسول الل؟
چه چیزی از شما به ارث می برم ای رسول خدا؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
ما ورث الأنبیاء من قبلی.
هر آن چه پیامبران پیش از من به ارث گذاشته اند.
حضرت علی (علیه السلام) پرسید:
ما ورّث الأنبیاء من قبلک؟
پیامبران قبل از شما چه چیزی به ارث گذاشته اند؟
فرمود:
کتاب ربّهم و سنّه نبیّهم و أنت معی فی قصری فی الجنّه مع فاطمه ابنتی و أنت أخی و رفیقی.
کتاب پروردگارشان و راه و روش پیامبرشان. و تو در قصر من در بهشت، همراه دخترم فاطمه با من خواهی بود، و تو برادر و رفیق من هستی.آن گاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) این آیه را تلاوت فرمود:
«إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ». (۱)
برادرانی که بر تخت ها رو به روی هم نشسته اند.
این حدیث را حافظ جلال الدین سیوطی در الدرّ المنثور در ذیل تفسیر آیه شریفه نقل کرده است، آن جا که خداوند متعال می فرماید:
«اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلاَئِکَهِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ». (۲)
خداوند از فرشتگان رسولانی برمی گزیند و نیز از انسان ها که خدا شنوا و بیناست.
تناسب این آیه شریفه با آن حدیث در خور توجه است. وی این حدیث را از بغوی، باوردی، ابن قانع، طبرانی و ابن عساکر (۳) نقل نموده است. این حدیث در این منابع نیز آمده است: مناقب علی (علیه السلام) تألیف احمد بن حنبل، (۴) الریاض النضره فی مناقب العشره المبشّره. (۵)
متّقی هندی نیز در کنز العمّال این حدیث را از مناقب علی (علیه السلام) ذکر کرده است. (۶)
۲. به هنگام ولادت امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)
دومین مورد بیان این حدیث به هنگام ولادت امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) است.
ملاعلی قاری در سیره خود می نویسد: جابربن عبدالله انصاری در ضمن حدیثی گوید: به هنگام ولادت امام حسن (علیه السلام) جبرئیل به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و به امر خدا به پیامبر عرضه داشت:
إنّ علیاً منک بمنزله هارون من موسی. (۷)
به راستی که علی برای تو همانند هارون برای موسی است.
۳. در خطبه غدیرخم
سومین جایگاه بیان این حدیث شریف، خطبه غدیرخم است. گفتنی است که ما این حدیث را در کتاب نگاهی به حدیث غدیر نقل کرده ایم.
۴. در ماجرای بستن در خانه های اصحاب به مسجد
چهارمین مورد بیان این حدیث در ماجرای بستن درهاست. ما در پژوهشی که درباره ی این ماجرا انجام داده ایم، به این حدیث اشاره کرده ایم. در روایت چنین آمده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
و إن علیاً منی بمنزله هارون من موسی.
و همانا علی برای من، به منزله هارون است برای موسی.
این روایت را فقیه ابن مغازلی در مناقب امام علی (علیه السلام) (۸) نقل کرده است.
۵. تقاضای عمر بن خطّاب
پنجمین مورد همان است که عمر بن خطاب گفت که «کفّوا عن ذکر علی…»؛ (سخن گفتن از علی را بس کنید…).
ما پیش تر این جریان را از منابع بسیاری نقل کردیم.
۶. در ماجرای دختر حمزه سیدالشهداء
ششمین مورد بیان حدیث شریف منزلت در ماجرای دختر حضرت حمزه سیّدالشهداء است. ماجرا از این قرار است:
هنگامی که دختر حضرت حمزه از مکه به مدینه ی منوره آمده، امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، جعفر و زید برای کفالت و سرپرستی او اختلاف نظر پیدا کردند و قصه را نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بردند تا آن حضرت داوری نماید. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود:
أما أنت یا علی! فأنت منّی بمنزله هارون من موسی إلا النبوّه.
اما تو یا علی! تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی، مگر در مقام نبوت.
این روایت را ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق (۹)، احمد بن حنبل در مسند، (۱۰) بیهقی در السنن الکبری (۱۱) و دیگران نیز نقل کرده اند.
۷. در حدیثی از جابر
هفتمین مورد، حدیثی از جابر بن عبدالله انصاری است. وی گوید: ما در مسجد خوابیده بودیم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و چنین فرمود:
أترقدون بالمسجد؟ إنه لایرقد فیه.
آیا در مجسد می خوابید؟ مسجد جای خوابیدن نیست.
علی (علیه السلام) نیز همراه آنان بود، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت رو کرد و فرمود:
تعال یا علی! إنّه یحلّ لک فی المسجد ما یحلّ لی. أما ترضی أن تکون منّی بمنزله هارون من موسی إلاّ النبوّه؟!
علی جان! نزدیک بیا، آن چه در مسجد برای من حلال است برای تو نیز روا است. آیا راضی نیستی که برای من همانند هارون برای موسی باشی، مگر در مقام نبوت؟!
این حدیث نیز در تاریخ مدینه دمشق آمده است. (۱۲)
۸. در حدیث اُمّ سلمه
هشتمین مورد بیان حدیث منزلت حدیث امّ سلمه است.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به همسرش امّ سلمه فرمود:
یا أمّ سلمه! إن علیاً لحمه من لحمی و دمه من دمی و هو منّی بمنزله هارون من موسی إلاّ أنّه لانبیّ بعدی.
ای اُمّ سلمه! گوشت علی از گوشت من، خون او از خون من و او برای من همانند هارون برای موسی است، مگر آن که پس از من پیامبری نیست.این حدیث نیز در تاریخ مدینه دمشق موجود است. (۱۳)
موارد فراوان دیگری نیز وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در آن موقعیت ها، حدیث منزلت را در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرموده اند. البته ما تمامی آن موارد را بررسی کرده ایم، ولی به جهت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده نموده و از ذکر آن ها خودداری می کنیم.
چکیده دلالت حدیث منزلت بر خلافت
صراحت حدیث منزلت در جانشینی و امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در این نکات خلاصه می شود:نکته یکم: برخی از اصحاب بزرگ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آرزوی چنین مقامی را می نمودند.نکته دوم: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در موقعیت های گوناگون این حدیث را تکرار فرموده است.نکته سوم: قراینی که در متن حدیث و نقل های مختلف آن وجود دارد.
قراینی از حدیث
پیرامون این واقعه شواهد و قراین بسیاری است که ما پاره ای از این قراین را بیان می نماییم.نخستین شاهد: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این حدیث چنین فرمود:
لابدّ أن أقیم أو تقیم.
حتماً یا باید من در مدینه بمانم و یا تو بمانی.
از این جمله استفاده می شود که در هیچ کاری کسی جز علی (علیه السلام) نمی تواند به جای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بنشیند و نایب آن حضرت باشد، کارهای او را انجام دهد، شریک و همیار او باشد و مسئولیت های او را به انجام رساند.
این امر نمونه های دیگری نیز دارد که از جمله می توان به جریان رساندن سوره ی برائت به اهل مکه توسط امیرمؤمنان علی (علیه السلام) اشاره نمود.دومین شاهد: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
خلّفتک أن تکون خلیفتی.
تو را به جای خود نهادم تا جانشین من باشی.این عبارت نیز شاهد دیگری بر مطلب است که شرح آن گذشت.سومین شاهد: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
أنت منّی بمنزله هارون من موسی...تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی….
تا آن جا که فرمود:
فإن المدینه لاتصلح إلاّ بی أو بک.
زیرا که امور مدینه به غیر من یا تو سامان نخواهد یافت.حاکم نیشابوری پس از نقل این حدیث در المستدرک می گوید: سند این حدیث صحیح است؛ ولی بُخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند.
چهارمین شاهد: پیامبر اکرم به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
لک من الأجر مثل مالی و مالک من المغنم مثلما لی.
هر آن چه به من اجر و پاداش دهند، به تو نیز خواهند داد و هرچه غنیمت نصیب من شود، برای تو نیز همانند آن خواهد بود.این حدیث را نویسنده ی کتاب الریاض النضره فی مناقب العشره المبشره آورده است. (۱۴)
پنجمین شاهد: در یکی از نقل های حدیث منزلت آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) چنین فرمود:
إنّه لاینبغی أن أذهب إلا و أنت خلیفتی.
سزاوار نیست من بروم مگر آن که تو جانشین من باشی.
به طور قطع این حدیث، حدیث صحیحی است و در منابع بسیاری نقل شده است؛ از جمله در مسند احمد، (۱۵) مسند ابی یعلی، المستدرک، (۱۶) تاریخ مدینه دمشق، (۱۷) تاریخ ابن کثیر، (۱۸) الإصابه (۱۹) و دیگر منابع.
ششمین شاهد: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
أنت خلیفتی فی کل مؤمن بعدی. أنت منّی بمنزله هارون من موسی و أنت خلیفتی فی کل مؤمن بعدی.
پس از من، تو جانشین من برای هر مؤمنی خواهی بود. تو برای من همانند هارون برای موسی هستی و تو پس از من جانشین من بر هر مؤمنی خواهی بود.این حدیث نیز با سند صحیح در خصائص نَسائی موجود است. (۲۰)
قراینی خارج از متن حدیث
شواهدی که خارج از متن حدیث برای این معنا گواهی می دهد بسیار زیاد است. ما حدیث منزلت را از نظر سندی و دلالتی بررسی کردیم و روشن شد که حدیث منزلت، به صراحت برخلافت و جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دلالت می کند.
اگر کسی بکوشد امامت و جانشینی پس از پیامبر را در رتبه چهارم قرار دهد، بایستی ابتدا با دلیل های قطعی، حقانیت خلافت سه شیخ پیشین را اثبات کند تا بتواند این حدیث را بر رتبه چهارم پس از عثمان حمل نماید، در غیر این صورت چنین کاری صحیح نخواهد بود.
از طرفی این حدیث عصمت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را ثابت می کند. همین طور برتری آن حضرت از جهات اعلمیّت و افضلیّت را بر دیگران ثابت می نماید.
داستان اروی با معاویه
اکنون جا دارد روایتی را در این جا نقل کنیم، گرچه سخن به درازا کشیده است. در روایتی آمده است:اروی دختر حارث بن عبدالمطلب بن هاشم که پیرزن کهن سالی بود نزد معاویه آمد.معاویه به او گفت: آفرین بر تو ای خاله! حالت چطور است؟
اروی پاسخ داد:
بخیر یابن أختی! لقد کفرت النعمه، و أسأت لابن عمّک الصحبه، و تسمّیت بغیر اسمک، و أخذت غیر حقّک، و کنّا أهل البیت أعظم الناس فی هذا الدین بلاءاً، حتی قبض الله نبیّه مشکوراً سعیه، مرفوعاً منزلته، فوثبت علینا بعده بنوتیم وعدی و أمیّه، فابتزّونا حقّنا، ولّیتم علینا تحتجّون بقرابتکم من رسول الله (صلی الله علیه و آله)، و نحن أقرب إلیه منکم و أولی بهذا الأمر، و کنّا فیکم بمنزله بنی إسرائیل فی آل فرعون، و کان علی بن أبی طالب بعد نبیّنا بمنزله هارون من موسی.
خوبم ای پسر خواهر! اما تو در مقابل نعمت ناسپاسی کردی و با پسر عمویت بدرفتاری نمودی، نام دیگری را بر خود نهادی و حق دیگری را گرفتی. امتحان و ابتلای ما خانواده در این دین از همه سخت تر بود تا این که خدا پیامبرش را به سوی خود برد، در حالی که از تلاشش سپاسگزاری نمود و جایگاهش را بالا برد. پس از او فرزندان قبیله تیم (ابوبکر) و عَدی (عمر) و امیه (عثمان و معاویه) بر ما هجوم بردند و حق ما را غصب نمودند. شما بر ما مسلط شده اید و به خویشاوندی خود با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استدلال می کنید، در حالی که ما از شما به پیامبر نزدیک تر و به این امر سزاوارتریم. ما در میان شما همانند بنی اسرائیل در فرعونیان هستیم و علی بن ابی طالب (علیه السلام) بعد از پیامبرمان همچون هارون برای موسی بود.
در این هنگام عمرو عاص به او گفت: بس کن ای پیرزن گمراه! سخنت را کوتاه کن که عقلت را از دست داده ای.
اروی گفت: ای پسر نابغه! تو سخن می گویی در حالی که مادرت مشهورترین فاحشه ی مکه بود و مزدش از همه ارزان تر بود. پنج نفر از قریشیان تو را از آنِ خود می دانستند. از مادرت پرسیدند که تو از کدام یک ایشان هستی.
او گفت: همه ی آن ها نزد من می آمدند. ببینید بیشتر به کدام یک شباهت دارد، بچه را از آنِ او بدانید. دیدند از همه بیشتر به عاص بن وائل می مانی. پس تو را فرزند او شمردند.به ناگاه مروان گفت: پیرزن بس کن! و فقط به کاری که به جهت آن به این جا آمده ای بپرداز.اروی گفت: تو نیز ای پسر زن سبزچشم! سخن می گویی؟
سپس به معاویه رو کرد و گفت: به خدا سوگند! جز تو کسی به این ها جرئت اهانت به مرا نداده است. به راستی تو کسی هستی که مادرت در هنگام کشته شدن حمزه این گونه سرود:
نحن جزیناکم بیوم بدر *** و الحرب بعد الحرب ذات سعر
ما کان لی فی عتبه من صبر *** وشکر وحشیّ عَلَیّ دهری
حتّی ترمّ أعظمی فی قبری
ما پاسخ روز بدر را به شما دادیم، جنگی که بعد از جنگ باشد آتشین خواهد بود.من نمی توانستم در فراق عتبه صبر کنم. تمام زندگیم سپاسگزار وحشی هستم. تا آن هنگام که استخوان هایم در قبر پنهان شود.
دختر عموی من در پاسخ او گفت:
خَزیتِ فی بدرٍ و بعدَ بدرِ *** یا بنت جبّار عظیم الکفر
در جنگ بدر و بعد از بدر ذلیل و خوار شدی. ای دختر ستمگری که کفرش بسیار عظیم است.در این هنگام معاویه گفت: ای خاله! آن چه گذشته خداوند بخشیده است [!] نیازت را بگو.اروی گفت: من به تو نیازی ندارم؛ آن گاه از نزد معاویه بیرون رفت.
در روایتی آمده است: اروی در پاسخ معاویه گفت: دو هزار دینار می خواهم تا چشمه ای جوشان در زمینی سرسبز بخرم که برای فرزندان مستمند حارث بن عبدالمطلب باشد، دوهزار دینار دیگر برای ازدواج فقیران بنی حارث و دو هزار دینار دیگر تا از سختی روزگار آسوده شوم.معاویه دستور داد آن چه می خواهد به او بپردازید.
شاهد ما از نقل این جریان آن است که اروی دختر عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به حدیث منزلت استشهاد کرده و به این وسیله بر امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) استدلال می نماید و علی (علیه السلام) را به هارون تشبیه کرده و هم چنین اهل بیت (علیهم السلام) را همانند بنی اسرائیل در فرعونیان قرار داده است.
این روایت با اندک تفاوت در این منابع موجود است:العقد الفرید، المختصر فی اخبار بنی البشر، روضه المناظر نگارش ابن شحنه حنفی که از کتاب های تاریخی معتبر است. (۲۱)
آری، این گونه دلالت حدیث شریف منزلت پایان یافت و به تمامی اشکال های علمی پاسخ داده شد که همه ی سپاس ها از آنِ خداوند یکتاست.
پی نوشت:
۱. سوره حجر: آیه ی ۴۷.
۲. سوره ی حج: آیه ی ۷۵.
۳. الدرّ المنثور: ۷۶/۶ و ۷۷.
۴. المناقب: ۱۴۲، حدیث ۲۰۷.
۵. الریاض النضره: ۱۸۲/۳.
۶. کنز العمّال: ۱۷۶/۹، حدیث ۲۵۵۵۴ و ۱۰۵/۳، حدیث ۳۶۳۴۵.
۷. وسیله المتعبدین إلی متابعه سیّد المرسلین: ۲۲۵/۵.
۸. مناقب امام علی (علیه السلام)، ابن مغازلی: ۲۵۵-۲۵۷.
۹. تاریخ مدینه دمشق: ۳۶۸/۱، ترجمه امام علی (علیه السلام)، حدیث ۴۰۹.
۱۰. مسند احمد: ۱۸۵/۱، حدیث ۹۳۳.
۱۱. السنن اکبری: ۶/۸.
۱۲. تاریخ مدینه دمشق: ترجمه امام علی (علیه السلام)، ۲۹۰/۱، حدیث ۳۲۹.
۱۳. تاریخ مدینه دمشق: ترجمه امام علی (علیه السلام)، ۳۶۵/۱، حدیث ۴۰۶.
۱۴. الریاض النضر: ۱۱۹/۳.
۱۵. مسند احمد: ۵۴۵/۱، حدیث ۳۰۵۲.
۱۶. المستدرک: ۱۳۳/۳ و ۱۳۴.
۱۷. تاریخ مدینه دمشق: ترجمه امام علی (علیه السلام)، ۲۰۹/۱، حدیث ۲۵۱.
۱۸. البدایه و النهایه: ۳۳۸/۷.
۱۹. الإصابه: ۲۷۰/۴.
۲۰. خصائص نَسائی: ۴۹ و ۵۰.
۲۱. العقد الفرید: ۱۱۹/۲، المختصر فی اخبار بنی البشر: ۱۸۸/۱، روضه المناظر، حاشیه تاریخ ابن کثیر، وقایع سال ۶۰ ه.
منبع:حسینی میلانی، سید علی؛ (۱۳۹۰)، نگاهی به حدیث منزلت، ترجمه: هیئت تحریریه ی انتشارات الحقایق، قم: الحقایق، چاپ چهارم.