- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
وقتی که حضرت جواد علیه السلام متولد شد امام رضا علیه السلام در تمام شب بالاى گهواره اش با آن حضرت گفتگو مى کرد و آن برگزیده خدا را نوازش مى فرمود. امام هشتم شیعیان جهان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام چهل و ششمین بهار عمر شریف خویش را پشت سر گذاشته بود لیکن هنوز جهان به نور جمال نهمین ستاره تابناک آسمان ولایت و امامت منور نشده بود. این موضوع باعث تشویش خاطر و نگرانى شیعیان شیفته ولایت از یک طرف و گستاخى معاندان امامت از سوى دیگر شده بود که در طلیعه سخن از هر کدام نمونه اى ذکر مى شود.
از کلثم بن عمرن روایت شده است که گفت من به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم : شما که فرزند دوست دارى پس دعا کن تا خدا پسرى به تو مرحمت فرماید. حضرت رضا علیه السلام فرمود: فقط یک پسر به من نصیب مى شود که او وارث امامت من خواهد بود(۱).
حسن بن بشار واسطى گوید: حسن بن قیام صیرفى از من خواست که از امام رضا علیه السلام براى او اجازه شرفیابى بگیرم و من اجازه گرفتم ، وقتى به محضر امام رسید گفت : آیا تو امام هستى ؟
امام رضا علیه السلام فرمودند: بله
گفت : همانا من شهادت میدهم که تو امام نیستى .
امام به او فرمودند: تو از کجا مى دانى که من امام نیستم ؟!شیعیان
اهل بیت
گفت : من از امام صادق نقل مى کنم که ایشان فرمودند: امام عقیم نمى شود و تو به این سن رسیده اى و پسر ندارى .
امام رضا علیه السلام سرش را به سوى آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا من تو را شاهد مى گیرم که چندى نمى گذرد مگر اینکه به من فرزندى روزى فرمایى که زمین را از عدل و داد پر مى کند همانطورى که از ظلم و ستم پر شده .
حسین بن بشار گوید: ما وقت را محاسبه کردیم فاصله این ماجرا و تولد امام نهم علیه السلام ماههاى باردارى بود(۲).
ولادت :
حکیمه خاتون دختر حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت مى کند که : یک روز برادرم حضرت رضا علیه السلام مرا خواست و فرمود: امشب فرزند مبارک خیزران متولد مى شود و لازم است که تو در زمان ولادت حاضر باشى .
من در حضور حضرت رضا علیه السلام ماندم زمانیکه شب فرا رسید آن بزرگوار مرا با خیزران و زنان قابله وارد اطاق و خود آن حضرت پس از آن که چراغى براى ما روشن کرد از اطاق خارج شد و در را به روى ما بست.
زمانى که درد زایمان بر سبیکه مادر آن حضرت عارض شد و ما او را در میان طشت جاى دادیم، چراغ خاموش شد و خاموشى آن باعث اندوه ما گردید.
در همین زمان بود که نهمین خورشید امامت طلوع کرد و در میان طشت جاى گرفت پرده نازکى که مثل جامه بود آن بزرگوار را فراگرفته بود، نورى از جمال حضرت جواد ساطع شد که همه اطاق روشن گردید و ما از چراغ بى نیاز شدیم.
من حضرت امام محمد تقى علیه السلام را در بر گرفته و در دامنم جاى دادم و آن پرده نازکى که آن عزیز را احاطه کرده بود از صورت مبارک ایشان دور کردم، در این زمان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام وارد اطاق گردید و بعد از آنکه امام محمد تقى علیه السلام را در میان لباس هاى پاک پیچیده بودیم از ما گرفت و آن برگزیده خدا را در میان گهواره گذاشت و آن را به من سپرد و فرمود: از این گهواره جدا مشو.
وقتى روز سوم ولادت آن حضرت فرا رسید چشمان مبارک خود را به سوى آسمان گشود و پس از آنکه به طرف راست و چپ خود نگاه کرد فرمود:
اشهد ان لااله الالله و ان محمدا رسول الله صلى الله علیه و آله من همینکه این اعجاز از حضرت جواد علیه السلام مشاهده کردم به حضور امام رضا علیه السلام شتافته جریان را به عرض ایشان رساندم حضرت در جواب من فرمود: آن معجزاتى که بعد از این از امام جواد علیه السلام خواهى دید بیش از این است که فعلا دیدى (۳).
مسعودى درباره این موضوع از حکیمه خواهر امام رضا علیه السلام چنین نقل مى کند:
حکیمه مى گوید: زمانیکه مادر ابى جعفر علیه السلام حامله شد به امام رضا علیه السلام نوشتم جاریه تو سبیکه حامله شده پس امام . در جوابم . نوشت او ساعت فلان از روز فلان از ماه فلان حامله شده پس زمانى که او وضع حمل مى کند هفت روز ملازمش باشد. زمانیکه مادرش او را به دنیا آورد به زمین افتاد و گفت : اشهد ان لااله الالله و ان محمدا رسول الله صلى الله علیه و آله .
و در روز سوم عطسه کرد و فرمود: الحمدلله صلى الله على محمد و على الائمه الراشدین .
حالات امام رضا علیه السلام پس از ولادت امام نهم
وقتی که حضرت جواد علیه السلام متولد شد امام رضا علیه السلام در تمام شب بالاى گهواره اش با آن حضرت گفتگو مى کرد و آن برگزیده خدا را نوازش مى فرمود.
پس از این که چند شب متوالى امام این عمل را انجام می داد کلثم بن عمران گوید به امام عرض کردم : فدایت شوم براى مردم قبل از ما نیز فرزندانى متولد مى شد آیا همه مردم فرزندان خود را اینطور عادت می دادند؟
امام در جوابم فرمود: واى بر تو، این عمل عادت دادن نیست ، بلکه من علم و دانش به فرزند خودم مى آموزم.
در آن شبى که حضرت امام محمد تقى علیه السلام متولد شد. حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام به یاران خود فرمود: امشب پسرى شبیه حضرت موسى بن عمران که دریاها را شکافت براى من متولد شده ، آن بانویى که یک چنین پسرى را زائیده پاک و پاکیزه است، آنگاه فرمود: پدر و مادرم فداى آن شهیدى (یعنى امام جواد علیه السلام ) که اهل آسمان براى او گریه مى کنند آن بزرگوار، شهید غیظ و غضب خواهد شد. خدا به قاتل آن حضرت غضب مى کند. قاتل آن برگزیده خدا، در دنیا چندان نمى ماند، خداوند او را به سرعت دچار عذاب دردناک خویش خواهد کرد(۴).
در نقلى دیگر چنین آمده: خدا به من فرزندى بخشید که شبیه است به موسى و مانند عیسى بن مریم است ، یزدان مادر او را پاک آفرید آنگاه فرمود این فرزند من به جور و ستم کشته خواهد شد.
قاتل و جفا کننده اش بعد از شهادت فرزندم از زندگانى بهره اى نخواهد برد و به زودى گرفتار مى شود(۵).
تاریخ ولادت :
راجع به روز و ماه تولد حضرت امام محمد تقى علیه السلام حداقل چهار قول هست :
۱. مرحوم کلینى در اصول کافى و مرحوم شیخ مفید در ارشاد فقط رمضان ۱۹۵ ه.ق را ذکر کرده اند(۶).
۲. مرحوم فتال در روضه الواعظین و مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب(۷) و مرحوم اربلى در کشف الغمه روز ولادت را ۱۹ رمضان ۱۹۵ ه.ق ذکر کرده اند.
۳. قولى هم وارد شده که ۱۵ رمضان ۱۹۵ ه.ق روز ولادت آن حضرت است.
۴. ۱۰رجب ۱۹۵ ه ق را مرحوم احمد بن محمد عیاش را مقتصب الاثر روز ولادت امام نهم دانسته است.
از ایام هفته شب جمعه و به نقلى مضامین وارده در دعاى ناحیه مقدسه قول چهارم را تایید مى کند که: اللهم انى اسئلک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى وابنه على بن محمد المنتجب.
مشخصات شناسنامه اى
کنیه: ابوجعفر، ابوجعفرالثانى نیز گویند، چون ابوجعفر اول کنیه امام پنجم است و بطور خاص ابوعلى هم به امام نهم گفته مى شود(۸).
القاب : جواد تقى ، قانع ، مرتضى ، نجیب ، منتجب ، متقى ، زکى ، متوکل ، مرتضى ، المختار، عالم که اشهر القاب ایشان جواد و تقى است.
نام پدر: حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام ثامن الائمه
نام مادر: سبیکه امام رضا علیه السلام ایشان را خیزران نامید.
مدت عمر: مشهور ۲۵ سال و سه ماه و ۳ یا ۱۲ یا ۱۵ یا ۱۸ روز از روى تحقیق ۲۴ سال و کسرى که کسرى آن : سه ماه و ۲۴ روز، ۴ ماه و ۲۰ یا ۲۵ روز، ۲ ماه و ۱۵ یا ۱۶ یا ۱۸ یا ۲۰ روز، ۱ ماه و ۱۱ یا۱۳ یا۱۵ روز ۱۲، مى باشد.
مدت امامت : هفده سال که در زمان خلافت ماءمون عباسى به امامت رسید و در عصر، معتصم به شهادت رسید(۹).
اولاد: پسران : ابوالحسن امام على نقى علیه السلام . ابواحمد موسى مبرقع . حسین . عمران و دختران آن حضرت : فاطمه ، خدیجه ، ام کلثوم و حکیمه (۱۰).
و نسل آن حضرت از دو پسر: امام على نقى علیه السلام و موسى مبرقع هستند.
و شیخ مفید فرزندان ایشان را چنین معرفى مى کند: على هادى علیه السلام موسى ، فاطمه ، امامه (۱۱).
نقش خاتم
چندین نقش بر خاتم حضرت جواد علیه السلام نقل شده : ۱. حسب الله حافظى بر نگین نقره و به قولى بر عقیق سرخ و اى براى کفایت مهمات مجرب است.
۲. الشکر بدوام النعم یعنى سپاس خدا را بخاطر استمرار نعمتها این کلمه در نگین براى زیاد شدن نعمت و ایجاد وسعت در معیشت نفعى عظیم دارد.
۳. المهیمن عضدى یعنى نگهبان بازوى من (قدرت من ) این نیز براى تقویت یافتن بر همه چیز نافع است.
۴. نعم القادر الله
۵. العزه لله همانند نقش خاتم پدر بزرگوار امام رضا علیه السلام(۱۲)
شاعر امام نهم علیه السلام : حماد. و دربان ایشان : عمروبن الفرات (۱۳).
سیماى امام جواد علیه السلام
ترکیبى در نهایت کمال نزاکت و ابروهاى کمانى پیوسته باریک و چون گل محمدى سرخ و سفید، چشم سیاه و درشت ، بینى کشیده باریک ، دندانهاى ریز سفید چون در خوشاب (درخشنده ) گوش هاى بزرگ ، انگشتان رسا و کشیده ، بین دو کتفه گشاده ، کمر باریک ، سینه و شکم هموار و مساوى یکدیگر و خطى از موهاى رعنا از میان سینه تا به نزدیک ناف کشیده ، محاسن سیاه و برهم پیچیده (فر) گردن بلند قامت متوسط مایل به بلندى ، مفاصل قوى ، در یکى از دو کتف مقدس نقش مهر امامت ظاهر و نمایان بود(۱۴).
پىنوشت:
۱.اثبات الوصیه ، مسعودى ص ۲۱۰ . عیون المعجزات . اصول کافى ج ۱ ص ۳۲۰ . ارشاد ص ۳۱۸.
۲.اثبات الوصیه ، ص ۲۱۰.
۳.مناقب ابن شهرآشوب . ج ۴، ص۳۷۷
۴.اثبات الوصیه ص ۲۱۰.
۵.بحارالانوار ج ۵۰، ص ۱۵.
۶.کافى ، ج ۱، ص ۴۹۲.
۷.روضه الواعظین مجلس ۲۶، مناقب ج ۴، ص ۳۷۹.
۸.مناقب ج ۴، ص ۳۷۹ . تهذیب الاحکام شیخ طوسى . ج ۶، ص ۹۰ باب۳۷
۹.زندگانى حضرت امام جواد و جلوه هاى ولایت . مدرسى چهاردهى ص ۲۳ و ۲۲.
۱۰.تحفه الازهار فى نسب انبیاء الائمه الاطهار. دلائل الامامه ص ۲۰۹
۱۱.ارشاد مفید ص ۳۱۶.
۱۲.دلائل الامامه ص ۲۰۹.
۱۳.ثلاثه ائمه ، ص ۵۶، نورالابصار، ص ۲۸۲
۱۴.جنات الخلود، چاپ تهران .