- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
سال ۳ هجری قمری
یک روز پس از بازگشت پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش از جنگ احد به مدینه منوره، رسول خدا صلی الله علیه و آله به یارانش دستور داد، آنهایی که در غزوه احد حاضر بودند، لباس رزم بپوشند و آماده حرکت برای غزوه دیگر باشند.
با شکست سنگین مسلمانان در جنگ احد، بدست کفار و مشرکان قریش، احتمال جرئت و جسارت سایر دشمنان اسلام و شبیخون آنان به مدینه، فراوان بود و همین امر روحیه مسلمانان را تضعیف و روحیه دشمنان را تقویت کرده بود. ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با کاردانی و دوراندیشی ذاتی و خدادادی خویش، درصدد پیشگیری از تهاجمهای احتمالی دشمن برآمد.
با این که بسیاری از مسلمانان مبارز و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و خود آن حضرت در جنگ احد، آسیبهای زیادی دیده و به شدت زخمی و افتاده و تازه به مداوای زخمهای خویش پرداخته بودند، پیامبر صلی الله علیه و آله، آنان را به نبرد دیگری فراخواند و دستور داد تنها آنهایی که در احد شرکت داشتند، در این نبرد حاضر شوند و از پذیرفتن سایر مسلمانان و همپیمانان آنها خودداری کرد.
آن حضرت، سپاه خویش را آماده و تجهیز و به تعقیب مشرکان مکه پرداخت، تا آنان را بیابد و انتقام نبرد احد را از آنان بگیرد. پیامبر صلی الله علیه و آله تا سرزمین “حمراء الاسد” پیش رفت، ولی به مشرکان دست نیافت و خبر تعقیب پیامبر صلی الله علیه و آله به اطلاع آنان رسید و از شدت ترس و رعب انتقام مسلمانان، بر رفتن خود شتاب کرده و هر چه سریعتر از مدینه دور شده و به مکه معظمه بازگشتند.
پیامبر صلی الله علیه و آله بدون دستیابی به دشمن، به مدینه مراجعه نمود، ولی به هدف مورد نظرش رسیده بود و آن عبارت بود از ایجاد رعب و وحشت در میان مشرکان قریش و تقویت روحیه رزمندگان مسلمان و توجه و تنبه به سایر دشمنان اسلام.(۱)
به گفته واقدی، این غزوه از هشتم شوال، در سی و دومین ماه حضور پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه، آغاز شد و رفت و بازگشت آن حضرت به مدت پنج روز به درازا کشید.(۲) ولی، ابن حبیب بغدادی، تاریخ آغاز غزوه “حمراء الاسد” را شانزدهم شوال، ذکر کرده است.(۳)
پی نوشتها:
(۱). المغازی (واقدی)، ج ۱، ص ۳۳۴٫
(۲). همان.
(۳). المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۱۱۳٫