- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
با توجه به این که فرشتگان در عالم ثبات هستند؛ آیا وجود مراتب و درجات در بین آنان؛ عدل خداوند را نقض نمیکند؟
پاسخ:
مفهوم عدل (= إعطأ کل ذی حق حقه) است یعنی هر که شایسته است، بر حسب شایستگی حقش داده شود.
البته عدل، مفاهیم دیگری هم دارد که از محل بحث ما خارج است.
با توجه به این مفهوم، باید توجه داشت که نظم دوگونه است: ۱٫ ذاتی؛ ۲٫ عرضی. در نظم ذاتی، هستی موجودات مساوی نظم آنهاست و در نظم عرضی، نظم از خارج بر موجود عارض میشود؛ چون نظم اجزای ساعت، دوچرخه و…
تفاوتها، اختلافها و ظرفیتهای مخلوقات، ذاتی آنهاست و مانند تفاوتهای اجتماعی و نظمهای عرضی نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد؛ به عبارت دیگر، موقعیتهای موجودات در آفرینش، چونان اَشکال هندسی، ذاتی آنهاست. وقتی میگوییم: خاصیتِ مثلث این است که مجموع زاویههایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است، معنایش این نیست که به آن خاصیت دو قائمه داشتن و به این، خاصیت چهار قائمه داشتن را عطا کردهاند؛ لذا این پرسش جا ندارد که چرا به مثلث ستم کردهاند و خاصیت چهار قائمه را ندادهاند؛ چرا که مثلث، جز همان خاصیّت معین را نمیتواند داشته باشد.
بنابراین، اینکه چرا من در مرتبه دیگری نمیتوانم باشم؟ مثل این است که گفته شود چرا مثلث نمیتواند مربع باشد. مثلث را کسی مثلث نکرده است؛ یعنی چنین نیست که مثلث قبلاً در وضع دیگری بوده و خواص دیگری داشته و کسی آمده آن را تبدیل به مثلث کرده باشد و یا مثلث و مربع و… در یک مرحله از مراحل هستی خود و در یک مرتبه از مراتب واقعیت خود، فاقد همه خواص بودهاند و بعد یک قدرت قاهرهای آمده است و این خواص را میان آنها تقسیم کرده است و دلش خواسته که به مجموع زوایای مثلث، خاصیت تساوی با دو قائمه بدهد و به مجموع زوایای مربع، خاصیت تساوی با چهار قائمه را؛ تا این پرسش پیش آید که چرا تبعیض شده؟ و مثلث به زبان حال، اعتراض کند که به من جفا شده و باید به من هم خاصیتی مانند خاصیت مربع داده میشد! بلکه هستی مثلث و مربع مساوی با همین سه ضلعی، چهار ضلعی بودن است.
تفاوت موجودات جهان نیز همینطور است؛ اینکه جمادات، رشد و اراده ندارند و گیاهان رشد دارند و اراده ندارند و حیوان، هم رشد دارد و هم اراده دارد، ذاتی مرتبه وجود جماد و نبات و حیوان است؛ نه آنکه همه اول یکسان بودهاند و بعد آفریدگار به یکی خاصیت اراده و رشد را داده و به دیگری هیچکدام را نداده است و به سومی یکی را داده و یکی را نداده است. بوعلیسینا جمله معروفی دارد که مبین همین حقیقت است. وی گفته است: “ما جعل الله المشمشه مشمشه بل أوجدها؛ خدا زردآلو را زردآلو نکرده است، بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.”
زردآلو برای مثال ذکر شده و منظور همه موجودات است.
قرآن میفرماید: “رَبُّنَا الَّذِیَّ أَعْطَیَ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَیَ؛ (طه، ۵۰) پروردگار ما آن کسی است که به هر چیز، آفرینش خاص آن را داده و سپس آن را به سوی هدف رهبری کرده است.”
از اضافه “خلق” به ضمیر “ه” استفاده میشود که هر چیز، خلقت خاصی دارد که از آنِ خود اوست؛ یعنی هر چیز فقط گونهای خاص از وجود را میتواند بپذیرد و بس و خداوند همان خلقت خاص را به آن میدهد و این همان عدلی است که به معنای “امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود و یا کمال وجود دارد.”(ر.ک: عدل الهی، ص ۸۱ و ۸۲ و ۱۷۰ و ۱۷۲٫)
امّا اینکه چرا در ایجاد ذاتها ـ که همه به اراده خدا خلق شدهاند ـ تفاوت است و چرا مثلاً ذاتی، مرد شد و دیگری زن و چرا ذاتی حیوان شد و دیگری سنگ و آن دیگر چوب و… پاسخ این است که غیر از آنچه گذشت، تفاوت موجودات، لازمه نظام احسن جهان خلقت و نظام علّی آن و موافق حکمت پروردگار است؛ این جهان، همچون باغ و گلستانی است که همه نوع درخت و گل و میوه در آن هست:
جهان چون خدّ و خال و چشم و ابروستکه هر چیزی به جای خویش نیکوست.
اگر یک نقطه را برگیری از جایخلل یابد همه عالم سراپای.
فرضِ یکسان بودن همه مخلوقات برابر با ترک آفرینش است. از طرفی پدید آمدن این یا آن نوع از پدیدهها با این یا آن شکل و ویژگی، تابع اسباب و شرایطی است که در جریان حرکت و تحوّل ماده، فراهم میشود و روشن است که هر سببی، مسبب خاص خود را دارد و شرایط متفاوت، محصول متفاوت خواهد داشت.
البته راز و فلسفه وجود تفاوت در عالم، محدود به آنچه گفته شده نیست.
(ر.ک: عدل الهی، شهید مطهری)
آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، ج ۱، ص ۱۶۴ و ۱۶۵٫)
آفرینش فرشتگان در درجات و مراتب مختلف نیز این گونه است؛ خداوند سبحان فرشتگان را در صورتهای مختلف، اندازههای گوناگون و برای مأموریتهای متفاوت آفریده است. گروهی حاملان عرشند، عدهای کارگزاران آسمانند، برخی مأمور وحیند، و برخی دیگر مأمور، رزق و روزی یا زنده کردن و میراندن و یا… هستند.(ر.ک: نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه ۹۱، ص ۱۶۳، انتشارات مشهور / فرشتگان، علی رضا رجالی تهرانی، ص ۹۱ـ۹۵، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.)
بنابراین عدل خداوند اقتضا میکرد تا هر فرشتهای مطابق با کارش آفریده شود؛ جبرئیل بودن اقتضا میکرد در چنین مرتبهای باشد، و اگر در این درجه نبود، جبرئیل نبود، حامل عرش بودن اقتضا میکرد که درجه فرشتگان حامل عرش از برخی دیگر بیشتر باشد؛ لذا فرشتگان در درجات و مراتب مختلف آفریده شدند، و این نوع آفرینش، چنان که بیان شد هیچ منافاتی با عدل خدا ندارد.