- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
دکتر سالوس در اشکال بر حدیث ثقلین مى گوید: «در روایت دوّم ترمذى على بن منذر کوفى است که او از شیعیان کوفه به حساب مى آید…».(۱)
در پاسخ مى گوییم:
۱ ـ در جاى خود اشاره شده به اینکه، در صورتى که راوى ثقه باشد تشیّع ضررى به احادیث وى وارد نمى کند.
۲ ـ از ترجمه على بن منذر کوفى استفاده مى شود که او از مشایخ ترمذى، ابن ماجه و نسائى و جماعت کثیرى از بزرگان ائمه حدیث؛ از قبیل: ابوحاتم، مطیّن، ابن منده، سجزى، ابن صاعد و ابن ابى حاتم بوده است.
۳ ـ عده زیادى از رجالیین اهل سنت؛ از قبیل: ابوحاتم رازى، نسائى، ابن حبّان، ابن نمیر و دیگران او را توثیق کرده اند.
۴ ـ ناصرالدین البانى بعد از نقل حدیث ثقلین مى گوید: «حدیث صحیح است؛ زیرا براى او شاهدى از حدیث زید بن ارقم است… همچنین احمد طبرانى و طحاوى از طریق على بن ربیعه نقل کرده که سند آن نیز صحیح است… و شاهد دیگرى از حدیث، عطیه عوفى از ابوسعید خدرى است که سند آن حسن است… شاهد دیگرى از حدیث، ابوهریره است که حاکم و دارقطنى نقل کرده و آن را تصحیح نموده است. آن گاه شاهد قوىّ دیگرى از طریق ابوعامر عقدى نقل مى کند که طحاوى در «مشکل الآثار» آن را آورده و توثیق کرده است. شاهد دیگرى از طریق زید بن ثابت است که آن را احمد بن حنبل و ابن ابى عاصم و طبرانى آورده و سندش را هم حسن دانسته است؛ همان گونه که هیثمى نیز رجال آن را ثقه مى داند».(۲)
ناصرالدین البانى بعد از تصحیح سند ثقلین مى گوید: «براى من دعوت نامه اى فرستاده شد که مسافرتى از دمشق به عمان و از آنجا به امارات عربى داشته باشم.
در قطر با برخى از اساتید و دکترها ملاقاتى داشتم؛ در آنجا رساله اى به من هدیه دادند که در آن حدیث ثقلین تضعیف شده بود. بعد از مطالعه آن دریافتم که نویسنده آن شخصى تازهوارد در فنّ حدیث است (مقصود او دکتر سالوس است) زیرا: اوّلا: در تخریج حدیث به بعضى از مصادر متداول اکتفا کرده، لذا کوتاهى فاحشى در این زمینه داشته است و بسیارى از طرق و سندهایى که به طور مستقل صحیح یا حسن است، از او فوت شده است.
ثانیاً: او التفات و توجهى به اقوال علما در تصحیح حدیث نکرده است و نیز توجهى به قاعده علماى حدیث نداشته که مى گویند: حدیث ضعیف باکثرت طرق تقویت مى شود و به همین جهت است که از او این چنین اشتباه فاحش سرزده و حدیث صحیح را تضعیف نموده است».(۳)(۴)
پی نوشتها
۱. أثر الإمامه فى الفقه الجعفرى و أصوله.
۲. سلسله الاحادیث الصحیحه، ج ۴، ص ۳۵۶ـ۳۵۸.
۳. سلسله الاحادیث الصحیحه، ج ۴، ص ۳۵۶ـ۳۵۸.
۴. على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(۲)، ص ۳۳۷.