- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
ابو منصور حسن بن زین الدین، فرزند شهید ثانى، معروف به صاحب معالم، در سال (۹۵۹ ه’.ق.) در روستاى جباع از توابع جبل عامل لبنان به دنیا آمد. پدرش مى پنداشت این فرزند زنده نمى ماند؛ زیرا پیش از این چند فرزند خود را از دست داده بود.[۱] «مولد بنده نیازمند به عفو خداى بى نیاز و بخشنده، حسن بن زین الدین بن على بن احمد بن جمالالدین بن تقى الدین در دهه آخر از ماه مبارک رمضان سال (۵۹۵ ه’.ق.) اتفاق افتاده است.
افندى در مورد تولدایشان مى نویسد:
«… صاحب معالم به خط خود مى نویسد: پدرم پس از تواریخ منوط به برادرانم چنین نوشته: برادر او ابومنصورحسن ملقب به جمال الدین در آغاز شب جمعه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال ۹۵۹ هجرى درحالى متولد شد که خورشید در سوم درجه میزان و برج طالع آن عقرب بوده است.»[۲]
شهید ثانى به شاگردش، سید على صائغ علاقه زیادى داشته و پیوسته آرزومند بوده است که خداوند به او فرزندى کرامت فرماید تا تحت نظر او تربیت شود. آرزوى شهید برآورده شد و شیخ حسن تحت تربیت ایشان قرار گرفت.[۳]
خاندان
نَسبِ پدر صاحب معالم (شیخ زینالدین) معروف به شهید ثانى و اجداد بزرگوارش که همگى از دانشوران بوده اند تا «شرف النحاریرى» بدین شرح است:
«على بن احمد بن محمد بنعلى بن جمالالدین بن تقى الدین بن صالح بن شرف النحاریرى الجباعى الشامى».[۴]
همراه صاحب مدارک
برخى از فقیهان درباره نسبت صاحب معالم با صاحب مدارک چنین اظهار داشتها ند: شهید ثانى، مادرِ پدرِ صاحب مدارک (سید نورالدین على بن حسین ابن ابى الحسن موسوى جبعى عاملى) را به همسرى اختیار کرد که شیخ حسن (صاحب معالم) یکى از ثمرات این ازدواج است. سپس دختر خود را که از زن دیگرش بود به همسرى سید نورالدین درآورد که ثمره این وصلت هم صاحب مدارک بوده است؛ بنابراین صاحب معالم دایى و عموى صاحب مدارک است.
آیهاللَّه میر محمدباقر خوانسارى در کتاب «روضات الجنات» این مطلب را رد کرده و مى نویسد:
«ممکن است قائلین به این قول شنیده اند که معظم له با مادر نورالدین على ازدواج کرده و چنین پنداشته اند که منظور از نورالدین پدر صاحب مدارک است غافل از این که نام و لقب نورالدین على متعلق به برادر صاحب امل در دو عنوان به نام نورالدین على بن الحسین و نورالدین على بن على چنین نوشته است: سید نورالدین على بن الحسین بن ابى الحسن الموسوى عاملى جبعى، عالمى فاضل و منشىء جلیل القدر و عظیم الشأن بود و از محضر پدر و برادرش صاحب مدارک که برادر پدریش بوده و برادر دیگرش شیخ حسن صاحب معالم که برادر مادریش بوده استفاده کرده.»[۵]
افندى این قول را رد کرده و مى نویسد:
سید محمد صاحب مدارک خواهر زاده صاحب معالم است.[۶]
این دو عالم بزرگ همیشه دو دوست همدل و دو برادر مهربان براى یکدیگر بودهاند و در کلیه کمالات پا به پاى هم حرکت کرده و محققانه حقایق علمى را موشکافى کرده و نه تنها در امور علمى بلکه حتى در نماز هم به یکدیگر اقتدا مى کرده اند.
صاحب مدارک قبل از صاحب معالم رحلت کرد و صاحب معالم بیش از همان مقدار که تفاوت سن داشتند پس از ایشان باقى نماند و بر لوح قبر ایشان مرقوم است:
رجال صدقوا ما عاهدوااللَّه علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.[۷]
استادان
شیخ حسن به مدت چهار سال و به قولى هفت سال تحت تربیت عالمانه پدر بزرگوارش قرار گرفت. پس از شهادت پدر چند سالى نیز در زادگاه خود به سر برد و از محضر عالمان فرهیخته آن دیار استفاده کرد.
استادان او در لبنان عبارتند از:
۱. سید على صائغ.
۲. سید نورالدین على موسوى.
۳. شیخ احمد بن سلیمان نباطى عاملى.
۴. شیخ حسین بن عبدالصمد حارثى همدانى.
۵. ملا عبداللَّه یزدى، هنگام حضور در جبل عامل.[۸]
شیخ حسن زمانى که به حد بلوغ جسمانى و عقلانى رسید، همراه صاحب مدارک به نجف اشرف مهاجرت کرد و تا اواخر عمرشریفش در آن جا ماندگار شد.
استادان او در نجف عبارتند از:
۱. ملا عبداللَّه یزدى؛ شیخ در نجف منطق وریاضیات را از ملا عبداللَّه یزدى فراگرفت.
۲. مقدس اردبیلى؛ صاحب روضات به نقل از کتاب حدائق المقربین مى نویسد:
هنگامى که صاحب معالم و صاحب مدارک وارد عراق شدند و به حضور مقدس اردبیلى رسیدند درخواست کردند تا مراتب و مطالبى که در اجتهاد دخالت دارند به آنان بیاموزد. مقدس پذیرفت و نخست مقدارى از فن منطق به آنها تعلیم داد. سپس به آنها دستور داد تا اصول فقه را بخوانند و مخصوصاً متعرض شد بهترین کتابى که در اصول تألیف شده شرح عمیدى است. شیخ پس از آن که مراتب علمى را از جناب مقدس فراگرفت و خواست به وطن بازگردد از مقدس درخواست کرد تا مطالبى را محض تذکر و پند براى او مرقوم بدارد. مقدّس هم چند حدیثى در ورقهاى گرد آورد و در پایان آن نوشت: «این احادیث را احمد طبق درخواست دوست ارجمندش گرد آورده تا فرمان او را امتثال کرده و مراتب خشنودى او را به دست آورده باشد.[۹]
شاگردان
شیخ بعد از رسیدن به کمالات علمى وقتى به زادگاه خویش برگشت شاگردان زیادى تربیت نمود که بسیارى از آنها عالمان بزرگى بودند. به نام بعضى از آنها اشاره مى شود:
۱. نجیب الدین على بن مد بن مکى عاملى جبیلى.
۲. سید نورالدین على موسوى، معروف به نورالدین صغیر.
۳. شیخ محمد، پسرش.
۴. شیخ على، پسر دیگرش.
۵. سید نجم الدین بن محمد حسینى عاملى سکیکى.
۶. سید على حسینى عاملى.
۷. شیخ عبدالسلام حرعاملى مشغرى.
۸. شیخ محمد حر عاملى مشغرى.
۹. سید محمد حسینى عاملى.
۱۰. على بن محمد حرعاملى مشغرى.
ویژگى هاى اخلاقى
۱. بى اعتنایى به دنیا
نقل شده است که صاحب معالم آذوقه بیش از یک هفته خود را جمع نمى کرد، تا بدینوسیله با بینوایان همدردى کرده و خود را شبیه ثروت اندوزان نکرده باشد.
۲. عشق به حضرت ولى عصر(عج)
سالى که صاحب معالم به مکه مکرمه مشرف شد به همراهان خود گفت: امیدوارم امسال به زیارت حضرت ولىعصر (عج) نائل شوم، زیرا آن حضرت هر سال به مکه مشرف مى شود. در عرفات از یارانش خواست که او را در خیمه تنها بگذارند تا به دعا و امور مربوط به آن روز بپردازد.او در حالى که به راز و نیاز با خداى خود مشغول بود مرد ناشناسى وارد خیمه شد و سلام کرد و نشست. صاحب معالم از دیدار آن بزگوار چنان مبهوت شد که نتوانست سخنى بگوید. حضرت سخنانى بر او فرموده بود که او فراموش کرده بود. وقتى حضرت از خیمه خارج شد او با تنى لرزان و شگفت زده بیرون آمد و براى دوستانش تعریف کرد: «… وى به گمانم همان آیت حق و همان نهایت آرزوى من بود. از خیمه به دنبال او خارج شدم ولى متأسفانه کسى را ندیدم.[۱۰]
ویژگى هاى هنرى
شیخ حسن علاوه بر مراتب علمى و اخلاقى صاحب برخى ویژگى هاى هنرى نیز بود. آفندى مى نویسد: خط او در کمال خوبى و ارزندگى بوده است.[۱۱]
وى شعر را در کمال زیبایى و سلاست مى گفت. اشعار زیر نمونه اى از اشعار اوست:
عجبت لمیت العلم یترک ضایعا
و یجهل ما بین البریه قدره
و قد وجبت احکامه مثل میتهم
وجوبا کفائیا محقق امره
فذا میت حتم على الناس ستره
و ذا میت فرض على الناس نشره
تعجب من از این است که چرا دانش مانند مردهاى در میان مردم نابود گردیده و کسى پى به ارزش آن نمى برد. با آن که توجه به چنین میتى مانند مرده هاى دیگران واجب کفایى است و هم چنان که بر مردم لازم است مردهاى را که مى بینند به زودى دفنش کنند؛ علم هم که حکم مرده را پیدا کرده بر مردم لازم است نشرش دهند.
شعر زیر نیز از سروده هاى ادبى عرفانى ایشان است:
فئوادى ظاعن اثر النیاق
و جسمى قاطن ارض العراق
و من عجب الزمان حیاتشخص
ترحل بعض و البعض باق
و حل السقم فى بدنى فامسى
له اللیل النوى لیل المحاق
و صبرى راحل عما قلیل
لشده لوعتى و لظى اشتیاق
و فرط الوجد اصبح بى حلیفا
و لما ینوفى الدنیا فراق
آرى دلم همراه کاروان است و بدنم در سرزمین عراق اقامت نموده و شگفت این جاست که شخصى در حال، زنده بماند که برخى از آن کوچ کرده و بعضى از آن باقى مانده باشد.
بدون من در دریاى رنجورى فرو رفته و تیرگى همه جا را فراگرفته بود. دیرى نخواهد پایید که صبر و شکیبایى از کف من بیرون خواهد رفت. زیرا به شدت از جدایى ناراحتم و آتش اشتیاقم زبانه مى کشد.[۱۲]
از نگاه دانشوران
آفندى: معظم له فقیه ى جلیل و محدثى اصولى و وجودى پاکیزه گوهر بود و فضلى جامع و مکارمى روشن داشت… او علامه و فهامه دهر بود و او پدر و جد اعلا و ادنا و فرزند و نوادهاش همگى از اعاظم دانشوران بوده اند.[۱۳]
صاحب امل الآمل:
معظم له عالمى فاضل و عاملى کامل و متبحرى محقق و ثقهاى فقیه و موجهى نبیه و محدثى جامع فنون و ادیبى شاعر و پارسایى عابد و جلیل القدر و کثیرالمحاسن و یکتاى دهر و از دیگران به فقه و حدیث و رجال داناتر بوده است.[۱۴]
تفرشى:
حسن بن زین الدین بن على بن احمد عاملى – رضىاللَّه عنه – یکى از وجوه اصحاب ماست که ثقه اى بزرگ و مسلم و صحیح الحدیث بوده و روشى روشن و سخنى پیراسته و آثارى پسندیده و با اعتبار داشته است.[۱۵]
صاحب فوائد الرضویه:
خط شریف صاحب معالم مانند اسمش حسن بوده و حدیث را نیکو ضبط مى فرمود. حافظ رجال و اخبار و اشعار بود و عادتش بر آن بود که مواضع مشتبه احادیث را اعراب مى گذاشت؛ بلکه همگى احادیث را اعراب گذارى مى کرد و از این راه به حدیث حضرت امام صادق(ع) عمل مى کرد که فرموده بود: اعربوا احادیثنا فانا قوم فصحاء.
از دیدگاه سید علی خان کبیر:
صاحب معالم یکى از اجلاى مشایخ است که ریاست ملت و مذهب شیعه را به عهده داشته و او را روشن کننده راه و بیان کننده واجبات و سنن و دریاى دانشى بوده که به دیگران به فیض مى رسانده و جامع فضایل بى پایان بوده که کم و کاست نداشته است. او محققى است که قلم، تاب نوشتن مراتب او را ندارد و مدققى است که آوازه دقت او همه جا را فراگرفته است. او به همه فنون متفنن بوده و پدران و فرزندان به وجود او مى بالیده اند. در استوار ساختن قواعد شریعت جایگزین پدرش به شمار مى آمده و با آثار خویش سینه ها را از علوم گشادگى داده، حله هایى از نور دانش براى نشر آن به دست با برکت خود بافته و نقاب از چهره آن برداشته و گوشهاى تیزشن و را به گوهرهاى غلطان کمالات خود، شنوایى و زینت بخشیده و طالبان علم را از جوایز گران بهاى دانش خود بهرهور فرموده است. در فن ادب بوستانى سبز و خرم بوده و زمام سجع و قافیه را با کمال شهامت در اختیار گرفته و گوهرهاى غلطان کلمات را به رشته نظم درآورده و نیک را از بد و زیبا را از نازیبا جدا ساخته است.[۱۶]
آثار
صاحب معالم داراى آثار زیادى بوده که به برخى از آنها اشاره مى شود:
۱. منتقى الجمان فىاحادیث الصحاح و الحسان در حدیث؛ وى در این اثر از میان انواع حدیث، به حدیث صحیح و حسن اکتفا نموده و این کتاب را به سبک «الدرر المرجان»
علامه حلى تألیف کرده است. ایشان در این کتاب، مخصوصاً درباره اخبار، روش دشوارى را انتخاب کرده که با توجه بدان، حداکثر اخبار امامیه از اعتبار مى افتند. از بین
ابواب فقهیّه این کتاب که دو جلد، به غیر از عباداتش تدوین نشده است.[۱۷]
۲. التحریر الطاووسى در رجال؛ صاحب معالم این کتاب را از کتاب «حل الاشکال فى معرفه الرجال» نوشته سید جمالالدین احمد بن موسى بن طاووسى الحسنى استخراج کرده است. سید بن طاووس کتابى در رجال تألیف کرد و اسم آن را «حل الاشکال فى معرفه الرجال» گذاشت و آنچه در کتاب هاى پنجگانه رجالى (رجال نجاشى، فهرست الطوسى و رجال او، الضعفا ابن غضائرى، اختیار از کتاب کشى شیخ طوسى) بود در این کتاب جمع کرد. صاحب معالم وقتى به این کتاب دست یافت و آن را مشرف به
تلف شدن دید تصمیم به ترمیم و بازنویسى آن گرفت و مطالب و حواشى اى که حاوى فوائد زیادى بود بر آن اضافه کرد. نسخ هاى از این کتاب به خط شاگردش، شیخ موسى بن على الجبعى در آستان مقدس رضوى موجود است.[۱۸]
۳. جواب المسائل المدنیات؛این کتاب پاسخ سه سؤال سید محمد بن جوبیر از صاحب معالم است. در سؤال اول آمده: آیا خمس در زمان غیبت حلال است؟ آیا پرداخت آن واجب نیست و مطالبى که مربوط به این مسئله است. در سؤال دوم آمده: آیا غیبت کردن از مخالفان جایز است و مطالب مربوط به مسئله غیبت. سؤال سوم در اصل کتاب نیامده است.
۴. مناسک حج؛ ظاهراً صاحب معالم این کتاب را در راه مکه نوشته است و آن را با آداب سفر شروع کرده و سپس آداب مدینه منوره را آورده است. این کار وى خلاف عادت متعارف بوده؛ چون عالمان دیگر، اعمال مدینه را در آخر ذکر مىکردهاند و او در این باره معذور بوده چون مدینه را قبل از مکه مکرمه زیارت کرده بود. روش او این طور بوده که اول حکم را متذکر شده، سپس دلیل آن را از اخبار صحیحه یا حسنه مى آوردند. همان طورى که سید محسن امین گفته – نسخ هاى از این کتاب پیش من است – به این کتاب در جبل عامل مىتوان دست یافت. ظاهراً این کتاب دچار آتش سوزى شده و صفحاتى از اول و آخر آن سوخته است.
۵. حاشیه بر مختلف؛ حاشیه مبسوطى است بر کتاب مختلف علامه که در یک جلد قرار گرفته است. نسخ هاى از آن به خط مؤلف در نزد صاحب تکمله امل الآمل سید حسن صدر موجود است.
۶. مشکات القول السدیددر اجتهاد و تقلید؛این کتاب در معنى اجتهادو تقلید است.
۷. دیوان اشعار؛این دیوان را شاگردش شیخ نجیب الدین على بن محمد بن مکى عاملى جمع آورى کرده است.[۱۹] مع المالدین و ملاذالمجتهدین
کتاب معالم از مشهورترین تصانیف شیخ حسن است که بدین وسیله صاحب معالم شناخته شد و در تاریخ ماندگار گشت. معالم از یک مقدمه و دو قسمت مهم اصول و فقه تشکیل شده بود که به مرور زمان قسمت فقه آن جدا شده و قسمت اصولش مورد توجه دانشوران در تدریس قرار گرفته است. مقدمه این کتاب داراى یک خطبه بسیار ارزشمند است و شامل دو مقصد و یک خاتمه نیز هست. مقصد اول در فضل علم و عالمان و آنچه که بر آنها واجب است نوشته شده به ضمیمه سى و نه حدیث و نصوص قرآنى. مقصد دوم درباره نُه مطلب اصولى است که نویسنده آراى خاص خودش را ضمیمه آنها کرده باضافه مجموع هاى از آراى باارزش دانشوران دیگر. و اما خاتمه کتاب در مورد تعادل و تراجیح است. صاحب معالم تاریخ فراغت از این اثر مهم را چنین ضبط کرده است: «شب یکشنبه، ربیع الثانى، سال ۹۹۴ هجرى».
حاشیه ها و شروح زیادى بر معالم نوشته شده است که برخى از آنها عربى و برخى فارسى، برخى مبسوط و برخى مختصر، برخى مستقل و برخى هامش، برخى لفظى و برخى استدلالى، برخى خطى است و تعدادى هم چاپ شده است.
از مهمترین این حاشیه ها مى توان به حاشیه پسرش شیخ محمد، سلطان العلما، شیخ صالح مازندرانى، شیخ مدقق شیروانى، شیخ محمدتقى اصفهانى، شیخ محمد طه نجف، سید بحرالعلوم و شیخ مصطفى اعتمادى و… اشاره کرد.[۲۰]
فرزندان
صاحب معالم دو فرزندوداشت که هر دو از معظم له اجازه اجتهاد داشتند. آن دو بزرگوار یکى ابوجعفر محمد، پدر شیخ على و دیگرى شیخ زین الدین اند که هر دو از دانشمندان معروف این سلسله اند. یکى دیگر از پسرانش شیخ ابوالحسن على است که تا به حال اثرى از او به دست نیامده، و در تراجم و فهرست ها فقط از او نام برده شده است.[۲۱]
وفات
صاحب معالم پس از سال ها تلاش و کوشش خستگى ناپذیر در راه اسلام سرانجام در اول محرم سال (۱۰۱۱ ه’.ق.) در ۵۲ سالگى در زادگاه خود به رحمت ایزدى پیوست.
افندى صاحب ریاض مى نویسد: به خط شیخ على سالارتحال او را به جوار رحمت خدا چنین یافتم: صاحب معالم سال (۱۰۱۱) هجرى به جوار رحمت یافت.[۲۲]
پی نوشت:
[۱] روضات الجنات، میرمحمدباقر خوانسارى، ج ۳، ص ۷۸ و ۷۹، ترجمه شیخ محمدباقر ساعدى، اسلامیه تهران.
[۲] ریاض العلما، افندى،ج ۱، ص ۲۶۹، ترجمه شیخ محمدباقر ساعدى.
[۳] همان، پاورقى، ص۲۶۵.
[۴] مقدمه معالم، ص ۵،شرح و تعلیق از عبدالحسین محمدعلى بقال، انتشارات کتابخانه آیهاللَّه مرعشى نجفى.
[۵] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۶۸ و ۶۹.
[۶] ترجمه ریاض العلما،ج ۱، ص ۲۶۷.
[۷] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۷۱.
[۸] مقدمه صاحب معالم، ص۲۲ و ۲۳.
[۹] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۷۲.
[۱۰] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.
[۱۱] ترجمه ریاض العلما،ج ۱، ص ۲۶۹.
[۱۲] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.
[۱۳] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.
[۱۴] ترجمه ریاض العلما،ج ۱، ص ۲۵۵ – ۲۶۵.
[۱۵] همان.
[۱۶] همان.
[۱۷] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص ۷۶.
[۱۸] مقدمه معالم، ص ۶۳ -۶۸.
[۱۹] مقدمه معالم، ص ۶۸ -۶۳.
[۲۰] مقدمه معالم، ص ۶۱ و۶۲.
[۲۱] ترجمه روضات الجنات،ج ۳، ص؟؟
[۲۲] ترجمه ریاض العلما،ج ۱، ص؟؟؟؟
منبع : مجید محبوبى