- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
ولادت و تحصیلات
در سال ۱۳۰۱ شمسى کودکى به دنیا آمد که او را عبدالرحیم نام نهادند. دارالفضیله شیراز زادگاه اوست. شهر تاریخى با مردمى اصیل و فرهنگى و هنرى که در طول تاریخ مشاهیر و مفاخر گرانقدرى مثل سعدى و حافظ، میرزا محمد حسن شیرازى، میرزا محمد تقى شیرازى، میرزا على آقا شیرازى، ملاصدرا و… به خود دیده است. تا سن ۲۰ سالگى نزد پدر، آداب زندگى معاشرت، تحصیل و کسب و کار را فرا گرفت.
عبدالرحیم پس از آموختن روش زندگى و چگونگى اداره آن از محضر پدر بزرگوارش – تصمیم به زندگى مستقلى گرفت. ابتدا مغازه اى کوچک در بازار شیراز دست و پا کرد و از کنار پدر به آنجا رفت. انصاف او با مشتریان سبب شده بود که بیشتر اوقات دکانش محل ازدحام جمعیتى باشد که براى خرید سوغات به بازار آمده بودند. زائران مرقد مطهر احمد بن موسى (ع) “شاهچراغ ” از مغازه عبدالرحیم اجناسى از قبیل مهر و تسبیح، سجاده، انگشتر… خریدارى مى کردند.
عبدالرحیم ربانى شیرازى در کنار فعالیتهاى حزبى، براى تکمیل اطلاعات دینى به مدرسه علمیه آقا بابا خان رفت.
فرزندش انگیزه پدر مبنى بر ورود ایشان به حوزه علمیه را چنین بیان کرده است:
روزى از روزها که مثل همیشه در مغازه اش مشغول کار بود صداى داد و فریادى را شنید نزدیک رفت تا ببیند چه خبر است. مشاهده کرد که یکى از ماموران انتظامى رضا شاه، وسط بازار با روحانى پیرمردى که گویا به عمل پاسبانى در مورد کشیدن چادر از سر زن مسلمانى اعتراض کرده بود، درگیر شده است و پس از آنکه عمامه اش را از سرش برداشته او را به زمین کوفته و با مشت ولگد و ناسزا به جانش افتاده است.
آیت الله ربانى گفته است:
من با دیدن این صحنه، در یک لحظه ماجراهاى پیامبران در ذهنم مجسم شد و با خود گفتم که پس معلوم مى شود که اینها بر حق اند که اینگونه با آنان رفتار مى شود و از همانجا این احساس در من به وجود آمد که بروم طلبه بشوم.
هجرت به قم
آیت الله ربانى شیرازى در سال ۱۳۲۷ شمسى پس از کسب علم و معرفت در حوزه علمیه شیراز، در زمان مرجعیت آیت الله بروجردى (ره) به قم مشرف شد. چند سالى در مدرسه حجتیه مسکن گزید و از درس اساتید و مراجع معظم آن زمان از جمله مرحوم آیت الله بروجردى بهره مند شد تا آنکه ازدواج کرد و به منزلى که در یکى از محله هاى مستضعف نشین قم اجاره کرده بود نقل مکان نمود. بنا داشت که از سهم امام مصرف نکند و به همین سبب براى امرار معاش به بیع و شرا پرداخت. چون کتاب شناس بود، بیشتر سعى مى کرد که از طریق خرید و فروش کتاب هزینه زندگى اش را تامین کند گاهى هم فرش معامله مى کرد.
در محضر استاد
حضور آیت الله ربانى شیرازى در حوزه درس آیت الله بروجردى به گونه اى ملموس و محسوس بود که اگر تصادفا روزى نمى توانست در کلاس درس حاضر شود، همگان متوجه عدم حضور وى مى شدند. بارها اتفاق افتاده بود که آیت الله بروجردى از میان آن همه شاگرد که به درس وى حاضر مى شدند سراغ آقاى ربانى را گرفته بود و وقتى گفته مى شد که کسالت دارد و مریض است افرادى را به نیابت از خود جهت عیادت و احوال پرسى او به منزلشان مى فرستاد. و این جلب توجه استاد به شاگرد به سبب نقدهاى دقیق علمى آیت الله ربانى به کلام حضرت آیت الله العظمى بروجردى، بود که بارها استاد را وادار به تجدید نظر در راى و مطلب ارائه شده کرده بود.
فقط قدرت علمى و دقت نظر مرحوم ربانى نبود که منزلت وى را نزد استاد بالا برده بود؛ روح دینى و فکر روشن و تقواى شدید او در امر دین نیز از دیگر علل علاقه آیت الله بروجردى به وى به شمار مى رفت. و این اعتماد استاد به شاگرد تا جایى بود که کرارا آقاى ربانى را به عنوان نماینده خویش براى رسیدگى به امور مسلمین به شهرهاى مختلف بفرستد.
بر کرسى تالیف
۱. بنا به پیشنهاد آیت الله العظمى بروجردى مبنى بر تشکیل و تاسیس مکتب فقهى جدیدى تحت عنوان (فقه الحدیث )، آیت الله ربانى یکى از سه نفر شاگردان ممتاز و قبول شدگان از بین شصت نفر شاگردان برجسته معظم له بود، که در احیاء وسائل الشیعه از طریق تصحیح و تعلیق و چاپ، همت گمارد. ضمن اینکه در گروه تدوین کتاب (جامع الحدیث ) نیز حضور فعال داشت.
۲. تصحیح و تعلیق بر بحار الانوار
دقت و مهارتى که مرحوم ربانى شیرازى در تصحیح وسائل الشیعه و نگاشتن پاورقى هاى آن از خود نشان داد، آوازه فضلش را به دور دست ها رساند و متعاقب پیشنهاد تصحیح و تنقیح کتاب عظیم بحارالانوار به حضرت علامه طباطبایى از سوى یکى از ناشران متعهد، علامه طباطبایى را بر آن داشت تا در اجراى این امر مهم از آیت الله ربانى دعوت به همکارى کند. از مجموعه ۱۱۰ جلدى بحارالانوار کار تصحیح و تعلیق ۴۰ جلد آن توسط ایشان انجام گرفته است.
۳. قضاءالحقوق فى ترجمه الصدوق
این کتاب را به منظور حق شناسى از صدوق علیه الرحمه به رشته تحریر در آورده است.
۴. حرکت طبیعى از دو دیدگاه
این اثر از آخرین نوشته هاى مرحوم ربانى شیرازى است که زندان شاه به رشته تحریر در آورده است.
آثار چاپ نشده
۱. ولایت فقیه
۲. سلاسل الصوفیه
۳. شرح حال علماء و دانشمندان
۴. و چند اثر دیگر در فقه و اصول از جمله آثار منتشر نشده از ایشان است.
شکنجه به خاطر برپایى نماز
ساواک پس از این استقامت زندانیان مذهبى در خصوص اقامه نماز اول وقت صبح، آیت الله ربانى را مسبب و محرک اصلى معرفى کرد و با احضار ایشان به نگهبانى و اعمال شکنجه جسمى و تراشیدن محاسن ایشان به شکنجه روحى نیز پرداخت و سپس وى را به سلول انفرادى منتقل ساختند.
قساوتها و شکنجه هاى ساواک در مورد زندانیان مذهبى سودى نبخشید و موضوع اقامه نماز در اول وقت شرعى همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه سرهنگ محررى رئیس کل زندان قصر، به منظور جلوگیرى از رسوایى بیشتر به زندان آمد و صریحا دستور سرهنگ زمانى را لغو کرد.
دیرى نگذشت که خبر رفتار وحشیانه ساواک و پلیس در برابر انجام فرائض مذهبى و شکنجه شدن روحانیون بخاطر اقامه نماز در زندان خبر داغ همه خبرگزاریهاى جهان شد و افکار عمومى جهانیان دریافتند که ادعاى شاه خائن مبنى بر اینکه مبارزان علیه رژیم، مارکسیست هستند، در چه پایه اى با حقیقت تطبیق دارد!
ماموریت به کردستان
در این میان وضع دو استان کردستان و آذربایجان از سایر مناطق نگران کننده تر به نظر مى رسید و از دیرباز همواره به عنوان اهرمهاى فشار به دولت مرکزى مورد استفاده قرار مى گرفت.
در چنین شرایطى آیت الله ربانى شیرازى اولین کسى بود که مجددا براى دفاع از انقلاب پیشقدم شد و در میدان خطر حاضر گردید. او با صلاحدید حضرت امام (ره ) در تاریخ ۲۴/۵/۱۳۵۸ ابتدا به کردستان و سپس به آذربایجان عزیمت کرد.
رفتن وى به کردستان در زمان صورت گرفت که نیروهاى ضد انقلاب بر بسیارى از امور منطقه حاکم شده و تقریبا اختیار آنجا را به دست گرفته بودند. این گروهها که نوعا چپ گرا و مارکسیستى بودند علیرغم اختلاف نظر شدیدى که در بعضى از مسائل اعتقادى و اقتصادى و حتى سیاسى و… با یکدیگر داشتند با هم مؤ تلف شده و براى باج خواهى از دولت، روانه مناطق مرزى و بخصوص کردستان شده بودند و به ایجاد آشوب و ناامنى پرداختند.
آیت الله ربانى پس از ورود به منطقه کردستان و آگاه شدن از ترکیب نیروهاى مخالفى که در آنجا جمع شده بودند و همچنین به منظور پیشگیرى از تکرار حوادث کردستان در مناطق مرزى و غیر مرزى کشور پیشنهادى را خدمت امام و دولت موقت فرستاد که به بخشى از آن پیشنهادهاى تاریخى اشاره مى شود:
۱-عملیات پاک سازى لازم منطقه و نمایش قدرت نظامى
۲. برقرارى و یا تقویت پادگان ها و پاسگاهها و تقویت روحیه پرسنل و تنبیه و اخراج بعضى از متخلفان.
۳. رسیدگى به وضع عشایر و روحانیون و طلاب اهل سنت و جماعت.
۴. دستگیرى افراد خائن و ضد انقلاب
۵. محاصره اقتصادى مهاباد در صورتى که عملیات نظامى به زودى شروع نشود و انتقال نظامیان کرد از منطقه و…
برخورد ضعیف دولت موقت با مسئله کردستان سبب شد که آذربایجان هم به آن بپیوندد و علم مخالفت برافرازد.
ماموریت به آذربایجان
اما وضع آذربایجان از جهات گوناگون با کردستان تفاوت داشت. یکى از آن جهات این بود که مردم آذربایجان بر خلاف مردم کرد، مسلمانانى شیعه مذهب و متعصب و سخت پاى بند به مقررات شرعى و مذهبى بودند. به همین سبب حزب خلق مسلمان براى اجراى برنامه هاى خود، مجبور بود که چهره ضد انقلابى خود را در پشت سر شریعتمدارى که در آن زمان در مقام مرجعیت قرار داشت پنهان کند و با زبان او به تحریک مردم بپردازد و حتى زمزه هایى براى بردن وى از قم به آذربایجان بر سرزبان ها افتاده بود.
آیت الله ربانى شیرازى که از سالها قبل آقاى شریعتمدارى را مى شناخت، از همان راهى وارد شد که خلق مسلمانى ها وارد شده بودند و آن این بود که ضمن سفرى به آذربایجان تماس با علماء و مردم آن منطقه به افشاى شریعتمدارى در دوران مبارزه و پس از آن پرداخت و آن سوى چهره اش را به مردم معرفى کرد و بدینوسیله توانست حزب خلق مسلمان را خلع سلاح نماید و توطئه هاى پشت پرده را بر ملا کند و در نتیجه در تاریخ ۲۰/۹/۱۳۵۸ ضمن همکارى مردم با نیروهاى انتظامى، با یک یورش، عناصر ضد انقلاب و ضد خلق مسلمان را از مراکز رادیو تلویزیون تبریز – که مدتى بود در اشغال و تصرف آنها قرار داشت – بیرون ریختند.
ربانى شیرازى طى پیامى اقدام شجاعانه مردم تبریز – را در پس گرفتن مراکز رادیو و تلویزیون – ستود.
مبارزه با سازشکارى
یکى دیگر از ویژگیهاى آیت الله ربانى شیرازى مبارزه وى با سازشکاران مکتبى و جریانات فکر انحرافى و التقاطى بود. او به همان نسبت که در مقابل مخالفان سیاسى و عقیدتى خود انعطاف پذیر بود و سعى در جذب آنها مى کرد به هیچ وجه حاضر به هیچ گونه عقب نشینى و گذشتى در مقابل انحرافات کسانى که با ذهن دیگران مى اندیشیدند و دست پخت مکاتب شرق و غرب را با نام اسلام، به خورد مردم مى دادند، نبود.
حجم تبلیغات و شعارهاى گروههاى چپ مثل حزب توده، سازمان چریکهاى فدایى خلق، پیکار، پیشگام، شفق سرخ، و راست متمایل به مارکسیسم و چپ مثل سازمان منافقن و جنبش مسلمانان مبارز، و افکار عمومى مردم مسلمان و جوانان انقلابى مؤ من را تحت تاءثیر قرار داده بود.
یکى از مسائلى که در آن روزها به عنوان خواسته اساسى عموم گروهکها مطرح بود، مسئله ملى کردن (تجارت خارجى) و اجراى (بند جیم) بود که آیت الله ربانى با هر دوى آنها مخالف بود و معتقد بود که هیچ یک از دو قانون ربطى به اسلام ندارد. و اول باید انسان اسلامى را شناخت تا اقتصاد – که تابعى از انسان آن مکتب است – بشناسیم.
ربانى شیرازى و قانون اساسى
تسلط آیت الله ربانى بر فقه شیعه و قانون اساسى که خود یکى از ۶ فقیه شوراى نگهبان و یکى از نمایندگان مؤ ثر مجلس خبرگان تهیه و تدوین قانون اساسى بود که توانست بسیارى از منویات خود را به صورت قانون جلوه گر سازد که از جمله آنها رد قانون ملى کردن تجارت خارجى و همچنین رد بند چهارم (بند جیم ) قانون اصلاحات ارضى و زمین ها شهرهاى بود.
شهادت
رفت و آمدهاى مکرر و مداوم ایشان از شیراز به تهران و بالعکس، که جهت انجام مسئولیتها و وظایفى که در آن هر دو شهرستان به عهده وى بود، دشمنان ربانى را به این فکر واداشت که با استفاده از حربه که با استفاده از حربه تصادف، به زندگى سراسر جهاد و مبارزه وى خاتمه دهند. لازم به ذکر است که ایشان چه در دوران تصدى نمایندگان مجلس خبرگان و چه در زمان عضویت در شوراى نگهبان نیمى از یک هفته را در تهران و بقیه را در شیراز بسر مى بردند و غالبا راه طولانى بین شیراز و تهران را نیز با اتومبیل طى مى کردند.
سرانجام در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۶۰ که براى شرکت در جلسات شوراى نگهبان از شیراز عازم تهران بود، در بین راه دلیجان و محلات، اتومبیل ایشان پس از ترکیدن لاستیک آن توسط گلوله از جاده منحرف و واژگون شد. هنوز ساعاتى از انتقال ایشان به درمانگاه نگذشته بود که خبر رسید روح پاکش به ملکوت اعلى پیوست.