- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از رجال نام آور شهر آشتیان (واقع در استان مرکزی)، میرزا جعفر فرزند محمد نام دارد که در سال ۱۲۴۸ هـ . ق صاحب فرزندی گردید که نامش را محمد حسن گذاشت. محمد حسن آشتیانی سه ساله بود که پدر پارسایش از دنیا رفت.(۱)(۲)
پس از رحلت پدر، مادر پاکدامن و مشتاق معارف دینی، وی را تحت تربیت های سازنده خود قرار داد. پس از آن که محمد حسن آشتیانی به سن تمییز رسید، مادرش او را جهت فراگیری قرآن، حساب و سواد فارسی نزد معلمان و مربیان فرستاد.
در این مدت، ذهن کنجکاو محمد حسن مشاهده کرد مربیانش در خصوص مباحث علم نحو با یکدیگر به گفت و گو مشغول اند، او با دیدن وضع، مشتاق فراگیری علوم و معارف دینی گردید و در حدود سال ۱۲۶۱ هـ . ق در حالی که نوجوانی ۱۳ ساله بود، عازم بروجرد گردید. (۳)
تحصیلات علوم دینی
هنگامی که محمد حسن آشتیانی به بروجرد گام نهاد، حوزه علمیه این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت توأم با ابتکار ملا اسدالله بروجردی، آن چنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را به دست آورده بود که به یکی از معروف ترین و بزرگترین حوزه های ایران تبدیل شده بود.
محمد حسن آشتیانی، چهار سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و فقه و اصول را یاد گرفت و به تدریس آنها پرداخت. او در سن کم، به تدریس مطوّل می پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شرکت می کردند.
میرزا محمد حسن آشتیانی به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه سید شفیع جاپلقی را غنیمت شمرد و حدود ۱۸ ماه در محضر این عالم محقق به فراگیری معارف تشیع اشتغال داشت.(۴)(۵)(۶)
عزیمت به نجف اشرف
میرزا محمد حسن آشتیانی ۱۷ بهار را با تحمل مشکلات فراوان سپری کرد و در سال ۱۳۶۵ هـ . ق برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف اشرف گردید. او در مسیر راه، بر اثر گزیدگی حشرات، دچار بیماری سختی شد و با سیمای رنجور و بدنی متورم، وارد کربلا شد و پس از زیارت سالار شهیدان، این شهر را به قصد اقامت در نجف ترک نمود.
وی وقتی به محلی به نام «خان جضغان» رسید و دیدگانش متوجه حرم مولای متقیان گردید، موجی از هیجان و شورو شعف روح و ذهنش را تحت تأثیر قرار داد. محمد حسن آشتیانی در گوشه ای از حرم امیر مؤمنان (علیه السلام) نشست و برای رهایی از مشکلات گوناگون، به پیشگاه مقدس آن امام همام متوسل گردید. با عنایت و کرامت نخستین امام، در مدتی کوتاه کسالت وی برطرف شد، زخم هایش التیام یافت و سلامتی خویش را به دست آورد.
محمد حسن آشتیانی هنگام خروج از صحن مطهر حضرت علی (علیه السلام)، با یکی از همشهریان خود به نام شیخ علی نقی آشتیانی ملاقات کرد که بیش از ۴۰ سال در نجف می زیست. همشهری اش وقتی به قیافه این جوان ۱۷ ساله می نگرد، سیمای میرزا جعفر در ذهنش نقش می بندد و با هوشیاری و فراست در می یابد که وی محمد حسن، فرزند جعفر است.
محمد حسن با او به گفتگو می پردازد. شیخ علی نقی به او می گوید: خیلی مایل بودم به علوم دینی روی آوری. نامه ای درباره ات به مادرت نوشتم. اکنون حجره ام را با تمام وسایل آن و کتابهایم در اختیارت می گذارم. اگر مرا به عنوان میهمان خویش پذیرفتی که نزدت می مانم و در صورتی که تمایلی به این کار نداری، می روم حجره ای دیگر برای خودم تدارک می نمایم. آن گاه دست محمد حسن را گرفت و به حجره خود برد و خدمتگزاری او را عهده دار گردید.
شخصیت علمی میرزا محمد حسن آشتیانی
میرزا محمد حسن آشتیانی در اوایل که در درس شیخ مرتضى انصارى شرکت می کرد به علت کمى سنش خجالت کشیده و چهره اش را مى پوشاند، اما پس از مدتى با تکیه بر هوش و نبوغى که داشت مطالب استادش را به خوبى درک کرده و شروع کرد به سؤال کردن در درس و به مرور مورد توجه شیخ اعظم قرار گرفت، به حدى که شیخ روزى از منبر پایین آمده و از نام و شهرش سؤال کرد. او به تدریج از خواص شیخ شد، تا جایى که مقرِر بحث هاى شیخ گردید.
میرزا محمد حسن آشتیانی از دانشمندان محقق و مدقق در فقه و اصول و از مبرزترین شاگردان شیخ مرتضى انصارى بود. او درس استادش را به بهترین وجه و گسترده ترین صورت مى نوشت و اولین کسى که درس و سبک شیخ انصارى را در ایران پایه گذارى و منتشر ساخت او بود.
بازگشت به ایران و تدریس در حوزه علمیه تهران
میرزا محمد حسن آشتیانی تا ۳۳ سالگى یعنى سال ۱۲۸۱ قمرى (سال وفات استادش شیخ انصارى) در نجف اقامت داشت. سپس به تهران آمد و تا پایان عمر در تهران به سر برد. ناصر الدین شاه نمی خواست مردم تهران از وی استقبال کند، امّا او با استقبال باشکوه مردم، وارد پایتخت گردید. (۷)
دراین موقع، وی بر فرازین قله اجتهاد نائل آمده بود. او در اصول فقه، مباحث تازه و نکته های پژوهشی عمیقی را مطرح کرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده کنند. رفته رفته وی بر سایرعالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع گردید. (۸)
آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی، ضمن تشکیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امکانات و مقدورات، در جهت رفع مشکلات و معضلات مردم می کوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا کرد. (۹)
آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی علاوه بر دقت و موشکافی که در بحث های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود. (۱۰) وی از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود (۱۱) و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی که تولیت آنها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید. (۱۲)
شاگردان میرزا محمد حسن آشتیانی
روش علمی، شیوایی سخن و یافته های جدید علمی آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی و تشریح اندیشه های شیخ انصاری توسط او، آوازه اش را در سراسر ایران طنین افکن نمود.
یکی از شاگردانش می گوید: «من گمان می کنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می بود، تصدیق می کرد که بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اکمل از تقریرش نمی شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می کنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره …». (۱۳)
شماری از افرادی که در درس پر فیض میرزا محمد حسن آشتیانی شرکت کردند عبارتند از:
۱-سید حسین طباطبایی قمی (۱۲۸۱-۱۳۶۶ هـ.ق)
۲-سید عباس شاهرودی
۳-حاج سید نصر الله تقوی
۴-ابراهیم، فرزند ابوالفتح زنجانی
۵-سید محمد بن محمد تقی حسینی تنکابنی
۶-میرزا محمد علی شاه آبادی
۷-میرزا محمد قزوینی
۸-محمد فیض قمی
۹-شیخ فیاض الدین زنجانى(درگذشت ۱۳۶۰ هجرى(
۱۰-میرزا مسیح طالقانی
۱۱-شیخ علی اکبر حکمی یزدی
۱۲-سید ابوالقاسم حسینی
۱۳-ملا رحمت الله کرمانی
۱۴-سید اسماعیل مرعشی
۱۵-ملا اسماعیل محلاتی
۱۶-شیخ علی اکبر صدر الفضلاء
۱۷-شیخ علی اکبر نهاوندی (درگذشت ۱۳۶۹ هجرى)
۱۸-حاج شیخ ابوالقاسم قمی معروف به کبیر قمی
۱۹-شیخ محمد تقی نهاوندی
۲۰-ملا عبد الرسول نورى مازندرانى
۲۱-شیخ فضل الله صادقى آشتیانى
۲۲-شیخ جواد شاه عبد العظیمى
۲۳-شیخ عیسى لواسانى (درگذشت ۱۳۶۴ هجرى(
آثار آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی
آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی علاوه بر مسئولیت های سنگین مرجعیت، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشکلات آنان، این توفیق را به دست آورد که اندیشه های علمی و دانسته های فقهی و اصولی خود را تدوین کند. نوشته های پرارزش وی که به صورت کتاب، رساله و حاشیه بر کتاب های دیگران، به یادگار مانده است، عبارتند از:
۱-بحر الفوائد فی حاشیه الفرائد
۲-رساله فی الاجزاء: در سال ۱۳۱۵ هـ . ق به چاپ رسید.
۳-مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.
۴-رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج: در سال ۱۳۱۴ هـ . ق در تهران چاپ شد.
۵-کتاب القضاء و الشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری است و در موضوع خود اثری بدیع و پر نکته است. این اثر در ۴۹۰ صفحه، توسط انتشارات هجرت، در سال ۱۳۶۳ هـ. ش منتشر شد.
۶-رساله فی حکم اوانی الذهب و الفضه: در سال ۱۳۱۳ هـ . ق چاپ شد.
۷-ازاحه الشکوک فی حکم اللباس المشکوک: در ۱۴۱ صفحه، در سال ۱۳۱۳ هـ . ق در تهران چاپ شد.
۸-رساله فی الجمع بین تصدی القرآن و الدعاء: در ۱۳۹ صفحه،در سال ۱۳۱۴ هـ . ق در تهران چاپ شد.
۹-رساله فی نکاح المریض: در سال ۱۳۱۴ هـ . ق در تهران چاپ شد.
۱۰-کتاب الاجاره: تقریر درس های شیخ انصاری می باشد. شیخ آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان کتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده است. (۱۴)
۱۱-الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از کتاب شرایع الاسلام می باشد. نسخه ای خطی از آن به شماره ۷۷۴۱ در کتابخانه آستان قدس رضوی نگاهداری می شود.
۱۲-رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یکتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.
۱۳-رساله سؤال و جواب.
۱۴-کتاب الوقف: تقریر درس های شیخ انصاری است.
۱۵-کتاب الخمس.
۱۶-کتاب الزکاه.
۱۷-احیاء الموات و الاجاره.
۱۸-کتاب الرهن.
۱۹. کتاب الغصب.
۲۰-کتاب الصید و الذباحه.
در تدوین آثار آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی، از منابع ذیل کمک گرفته شده است: الذریعه الی تصانیف الشیعه،(۱۵)(۱۶) (۱۷)(۱۸)(۱۹)(۲۰)(۲۱)نقباء البشر، (۲۲) مقدمه ای بر فقه شیعه، (۲۳) ؛ اعیان الشیعه ، سید محسن امین، (۲۴) کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، (۲۵) چهل مقاله، (۲۶) سیری کوتاه در جغرافیای تفرشی، (۲۷) مجله مسجد، (۲۸) و مجله مشکوه، (۲۹)
مبارزات میرزا محمد حسن آشتیانی با سلطه گری
ناصر الدین شاه (۱۲۶۴ ـ ۱۳۱۳ هـ . ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال ۱۳۰۶ هـ . ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباکو را در داخل و خارج به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد و در ازای این حرکت که استقلال سیاسی ایران را تهدید می کرد و راه را برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می گشود، مبلغی دریافت داشت.
دست اندرکاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می زنند و سپس مردم کوچه و بازار به آنان می پیوندند و مسئله به صورت قیام عمومی در می آید. نایب السلطنه، کامران میرزا که برای ساکن نمودن مردم جلو می آید، کتک می خورد و سربازان دولتی به مردم تیراندازی می کنند. عده ای کشته می شوند و شاه سخت می ترسد.
دامنه نهضت بالا می گیرد و مردم به علما متوسل می شوند که در صدر آنها آیت الله حاج میرزا محمد حسن آشتیانی قرار دارد. (۳۰) میرزا محمد حسن آشتیانی در مقام رهبری این مقاومت، کوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیان های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود.
مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دست به قیام گسترده و عمومی زدند و کار به آنجا کشید که فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی صادر گردید و بساط سلطه را درهم نوردید.
آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی قرار داد مذکور را مخالفت مذهب اسلامی و استقلال کشور قلمداد نمود و چندین مرتبه با امین السلطان و ناصرالدین شاه ملاقات کرد و آثار سوء این قرارداد را به آنان گوشزد کرد. ولی آنان به بهانه این که امضای شاه اعتبار دارد و طرف قرارداد، در حقیقت دولت انگلیس است، به سخنان وی وقعی ننهادند. (۳۱)
در واقع، هسته اصلی مبارزه ضد این امتیاز، آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی بود. (۳۲) حاج میرزا محمد حسن آشتیانی در آن موقع، در محلّه سنگلج و در یکی از کوچه های گلوبندک ساکن بود. در واقع، باید گفت بزرگترین نهضت سیاسی ایران برضد استعمار خارجی (واقعه رژی) از همین خانه آغاز شد و از همین مکان بود که وی مقاومت در مقابل استبداد و استکبار را پی گرفت و فعالیت های عزت آفرین او به پیروزی شیعیان ایران و شکست بیگانگان و دولت وابسته به اجانب انجامید. (۳۳)
به همت و پشتکاری علما، نهضت تنباکو پا گرفت و زمینه برای حرکت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی، وقتی چنین دیدند، از میرزای شیرازی خواستند حکم خویش را ابلاغ کند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مکاتبات فراوان با ناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر کرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این فتوا توسط وی در ایران انتشار یافت. (۳۴)
مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا کردند، هیجان عظیمی ایران را فتوا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمق جان ها اثر کرد. امین السلطان (صدراعظم) و نایب السلطنه (حاکم تهران) به مأموران دستور داده بودند که با تمام نیرو از نشر این فتوا جلوگیری کنند.
امین السلطان که در این قرارداد، رشوه کلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیر مختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست که میرزا محمد حسن آشتیانی را تبعید کند. شاه که از این کار بیمناک بود، با اصرار وی تن به چنین کاری داد و حکم کرد که میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بکشد، یا این که از تهران خارج شود.
این دستور توسط عبدالله خان ولی، در روز یک شنبه دوم جمادی الثانی ۱۳۰۹ هـ . ق به میرزا محمد حسن آشتیانی ابلاغ شد. وی در مقام اجرای حکم شاه بر می آید و به میرزا می گوید: حتماً باید قلیان بکشید و مسلمانان را به استفاده از دخانیات رخصت دهید یا این که از تهران بیرون بروید. میرزای آشتیانی در پاسخ می گوید: برایم امکان ندارد که حکم میرزای شیرازی را نقض کنم، امّا رخت خود را از این موج فتنه خیز بیرون کشیده، از این شهر نقل مکان می کنم. (۳۵)
پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان باردیگر از میرزا محمد حسن آشتیانی حکم جواز را می خواهد که او در جواب می گوید: «وضع این حکم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حکم از حضرت حجت الاسلام (میرزای شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است.» (۳۶)
در یکی از سفرهای میرزاى آشتیانى به دمشق، وی در مباحثاتى که بین او و علماى آن دیار صورت گرفت با واضح ترین بیانات و براهین، دلایل تحریم دخانیات به وسیله میرزاى شیرازى را تبیین نموده و علت اصلى آن را ضرر حاصل از بیگانگان در چپاول منافع مسلمانان ذکر کرد و حرمت آن را تا زمان رفع محذور کفار موقتى دانست، که پس از آن به اباحه تبدیل مى شود.
پس از سفر به دمشق، به سامراء مسافرتى نمود که به دستور میرزاى شیرازى، طلاب علوم دینى به استقبال او رفتند و خود میرزاى شیرازى هم احترام خاصى نسبت به ایشان مبذول داشت.
وفات
سرانجام آن عالم مجاهد و فقیه فرزانه در تاریخ ۲۸ جمادی الاول سال ۱۳۱۹ هـ . ق در ۷۱ سالگی، در تهران هنگام قرائت زیارت جامعه کبیره بدرود حیات گفت و میهمان قدسیان گردید. پیکرش را پس از تشییعی شکوهمند و با حضور علما و مردم سوگوار در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم به امانت سپردند، تا پس از مدتی به نجف انتقال دهند.
فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از ۸ ماه که تصور می کردیم بدنش دیگر خشک شده و سبک گشته، از امانتگاه درآوردیم که به عتبات ببریم، مشاهده کردیم بدنش هیچ تغییری نکرده و همان طور که سپرده بودیم، می باشد و حتی این که ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداً کم نشده بود.
پیکر مطهر این عالم بزرگ پس از انتقال به نجف اشرف، در یکى از حجره هاى داخل صحن در کنار علامه شیخ جعفر تسترى و شیخ عبد الله جیلانى مازندرانى به خاک سپرده شد.(۳۷)(۳۸)(۳۹)(۴۰)(۴۱)(۴۲)
جمع بندی
میرزا محمد حسن آشتیانی در سال در سال ۱۲۴۸ هـ.ق چشم به جهان گشود و در نوجوانی وارد حوزه علمیه بروجرد گردید و دیری نپایید که با اشتیاق و هوش و نبوغی که در تحصیل علوم دینی داشت، در ۱۷ سالگی عازم نجف شد و با شرکت در دروس مرحوم شیخ انصاری از شاگردان برجسته دروس وی گردید. میرزا محمد حسن آشتیانی پس از کسب علوم به تهزان آمد و به تدریس علوم دینی پرداخت و در کنار آن، در فعالیت های مهم سیاسی و اجتماعی دوران خود از جمله نهضت ملی تحریم تنباکو نقشی بی بدیل را ایفا کرد.
پی نوشت ها
۱-نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۸۹.
۲-اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵، ص ۲۷.
۳-مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۶۷.
۴-اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵، ص ۳۷.
۵-طبقات اعلام الشیعه، ج ۱، ص ۳۹۰.
۶-چهل مقاله، رضا استادی، ص ۵۹۷.
۷-سیمای آشتیان، محسن آشتیانی، ص ۴۹.
۸-زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری، ص ۲۶۵.
۹-سیمای آشتیان، محسن آشتیانی، ص ۴۹.
۱۰-ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص ۳۹۹.
۱۱-فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، ص ۴۹۴.
۱۲-چهل مقاله، ص ۶۰.
۱۳-علما معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، ص ۳۷۹.
۱۴-الذریعه، ج ۱، ص ۱۲۲.
۱۵-الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانی، ج۱، ص۲۷۴.
۱۶-الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۳۰۹.
۱۷-الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۵۲۷.
۱۸-الذریعه الی تصنیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۲۱، ص۴۴.
۱۹-الذریعه الی تصنیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۷، ص۲۴۸.
۲۰-الذریعه الی تصنیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۱۷، ص۹.
۲۱-الذریعه الی تصنیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۱۷، ص۱۴۱.
۲۲-نقباء البشر، ج ۱، ص ۳۹۰.
۲۳-مقدمه ای بر فقه شیعه، سید حسن مدرسی، ص ۳۵۸.
۲۴-، ج ۵، ص ۳۸:
۲۵-کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، ج ۴، ص ۲۶۵؛
۲۶-چهل مقاله، ص ۵۹۹.
۲۷-سیری کوتاه در جغرافیای تفرشی، ص ۲۵۰.
۲۸-مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۷۴- ۷۵
۲۹-مجله مشکوه، شماره ۴۴، ص ۱۰۲.
۳۰-سده تحریم تنباکو، به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان، ص ۱۵ ـ ۶۴.
۳۱-تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیمور، ص ۸۶.
۳۲-تشیع و مشروطیت در ایران، عبدالهادی حائری، ص ۱۳۲.
۳۳-سیری کوتاه در جغرافیای تفرش و آشتیان، ص ۲۵۱.
۳۴-شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ۱، ص ۳۳۵.
۳۵-تاریخ دخانیه، شیخ حسن اصفهانی کربلایی، ص ۱۵۴.
۳۶-مجله حوزه، شماره ۵۰ ـ ۵۱، ص ۲۲۷. به نقل از قرارداد رژی، ص ۱۲۳.
۳۷-اختران فروزان ری و تهران، ص ۱۷۳.
۳۸-چهل مقاله، ص ۲۶
۳۹-کرامت صالحین، محمد شریف رازی، ص ۳۲۰.
۴۰-اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، ص ۲۵۷.
۴۱-فوائد الرضویه، ص ۶۷ .
۴۲-منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانی، ص ۱۹۲.
منبع: سایت اندیشه قم (با تغییراتی در متن)