- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ولادت
محمد بـن ابراهیم شیرازى ملقب به صدر الدین و مشهور به ملا صدرا یا صـدر المتألهیـن در حـدود سال ۹۸۰ هـ.ق در شهر شیراز متولد گردید.
پدر او از خانـواده قـوام و مردى با نفـوذ و ثروتمند بـود و با نهایت کوشش به تربیت و تعلیـم یگانه پسر خود کمر همت بست و در این راه از هیچ امـرى مضایقه ننمـود. صـدر الـدیـن نیز از اوان کـودکى استعداد فـوق العاده خـود را نشان داد و پـس از اندک مدتـى به کسب فضایل نفسانى و اخلاقـى و طى مدارج علمى نایل آمد.
تحصیلات
ملاصـدرا بـراى کسب معرفت و تکمیل تحصیلات خـود شیراز را تـرک نمود و عازم اصفهان گردید. در اثر همت سلاطیـن صفوى در اصفهان مدارس متعددى تأسیس شده بـود که در آن اساتید و علما به تدریـس شعب گوناگون دانش اشتغال داشتند.
پـس از تکمیل تحصیلات علوم صـورى، آخـونـد، اصفهان را ترک گفته و یازده سال، در یکـى از روستاهاى قـم دور از قیل و قال و جاه و رفاه دنیا سـر کـرد و بالاخـره به مرتبه شهود و کشف حقایق رسید و به مقام علـم حضـورى نایل آمـد، همـان طـور که قبلا علـوم صـورى را به کمـال رسـانـده بود.
اساتید
صـدر الـدیـن نخست نزد شیخ بهاء الـدیـن عاملى ، مشهور به (شیخ بهائى) علـوم نقلى را آموخته به کسب اجازه و درجه اجتهاد نایل گشت. سپـس به شـاگـردى میـردامـاد در آمـد و سالها در محضر وى کسب فیض نمود و رموز حکمت را از وى آمـوخت. احتمال دارد که در دوره تحصیلات خود در اصفهان آخـونـد از محضـر میر ابـوالقاسـم فندرسکى عارف و زاهد و ریاضـى دان بـى همتاى آن عصر نیز استفاده کرده باشد اگر چه در این مورد نمى تـوان یقیـن حاصل کرد.
تدریس
بتدریج آوزاه شهرت آخـوند، عالم گیر گشت و مریدان و طالبان حکمت از اطراف و اکناف براى درک فیض به حضورش شتافتند. در ایـن موقع (الله ودرى خان )، والی فارس مـدرسه اى در شهر شیراز بنا نمـود و از آخونـد، دعوت کـرد، تا به وطـن اصلـى خـود باز گـردد و در آن مدرسه به تعلیـم و تدریـس اشتغال ورزد. آخوند دعوت را پذیرفت و به شیراز مراجعت کرد. با حضـور وى در شیراز مدرسه خان مهم تریـن مرکز علمى ایران گردید و تا هنگام حیات ملا صدرا طالبان علـم را از دور و نزدیک به خود جلب مـى نمـود. آخـونـد، تا پایان عمر در شیـراز به تألیف و تـدریـس پـرداخت.
زندگانى آخـوند را مى تـوان به سه دوره تقسیـم نمـود:
اول: دوره طلبگـى و تلمذ و بحث و مطـالعه کتب قـدماء و آراء حکماء سلف در شیـراز و اصفهان.
دوم: مـرحله تهذیب نفـس و ریـاضت و مکـاشفه که بالاخره به کشف حقایق ربانـى و علـوم الهى منجـر گردیـد.
سـوم: مرحله تألیف و رساله به نام طـرح الکـونیـن، حل اشکالات فلکیه و وحدت عالـم که در دوره دوم نگاشته بود، تصنیف نمود.
شاگردان
آخوند شاگردان عالى قدرى تربیت نمود که مشهور تریـن آنان:
ملا حسیـن فیض کاشانى, مولانا عبد الرزاق لاهیجى می باشند.
تألیفات
تألیفات آخوند که هر یک در نوع خـود شاهکارى است، جمله به زبان عربـى است، به استثناى رساله (سه اصل) و ابیاتـى که به زبـان فـارسـى سـروده است اجمالا مـى تـوان نـوشته هاى او را به دو دسته تقسیـم نمـود ، دسته اول: حکمت، عرفـان، علـوم عقلـى و دسته دوم: علـوم دینى و نقلـى. البته ایـن دو جنبه هیچگاه کاملا از یکدیگر متمایز نمى باشند.
کتب و رسایل ملا صـدرا در حکمت و عرفان عبارت است از:
۱ـ الحکمه المتعالیه فـى الاسفـار الاربعه.
۲ـ الشـواهد الربـوبیه فى المناهج السلوکیه.
۳ـ المبـداء و المعاد.
۴ـ المشـاعر .
۵ـ الحکمه العرشیه .
۶ـ حـاشیه بـر شـرح حکمه الاشـراق.
۷ـ رساله المسایل القدسیه .
۸ـ شـرح الهدایه الاثیـریه .
۹ـ حـاشیه بـر الهیـات شفـاء .
۱۰ـ فى اتحاد العاقل و المعقول .
۱۱ـ فـى اتصـاف المـاهیه بـالـوجـود .
۱۲ـ فى بداء وجود الانسان .
۱۳ـ فى التصور و التصدیق .
۱۴ـ فى الجبر و التفویض .
۱۵ـ فـى الحـدوث .
۱۶ـ فـى الحشـر .
۱۷ـ فـى سـریـان الـوجـود .
۱۸ـ فـى القضـاء و القـدر .
۱۹ـ فـى التشخص .
۲۰ـ دیبـاچه عرض التقـدیـس میـردامـاد .
۲۱ـ الوجود .
۲۲ـ اکسیـر العارفیـن .
۲۳ـ الـواردات القلبیه .
۲۴ـ المظاهـر .
۲۵ـ القواع الملکوتیه.
۲۶ـ حـاشیه بـر رواشح سمـاویه میـرداماد .
۲۷ـ حل المشکلات الفلکیه.
۲۸ـ خلق الاعمال.
۲۹ـ کسر اصنام الجاهلیه.
۳۰ـ رساله سه اصل.
۳۱ـ اجوبه المسایل الانصیریه.
۳۲ـ رسـایل و مکتـوبـات که در پـاسخ به سئوالات نگاشته است.
۳۳ـ اشعار شـامل منتخب مثنـوى و چنـد رباعى است.
۳۴ـ المزاج.
۳۵ـ المعاد الجسمانى.
۳۶ـ تنقیه در منطق.
۳۷ـ مفاتیح الغیب.
۳۸ـ اسرار الآیات.
۳۹ـ تفسیرهاى مختلف چندیـن سـوره قرآنـى که شامل چهارده رساله است.
۴۰ـ تفسیـر حـدیث نبـوى (النـاس نیام فـاذا مـاتـوا انتبهوا).
۴۱ ـ فى الامامه.
۴۲ـ حاشیه بر تفسیر بیضاوى.
۴۳ـ حـاشیه بـر تجـریـد خـواجه نصیـر الـدیـن طـوسى.
۴۴ـ حـاشیه بـر شـرح لمعه (روضه شهیـد ثـانى).
۴۵ـ شرح اصول کافى.
۴۶ـ متشابه القرآن.
گفتار بزرگان
۱ ـ علامه طباطبایى : ملا صدرا حکیـم الهى و فیلسـوف ربانـى بـى نظیرى بـود که حکمت الهى را وارد مـرحله جـدیـدى کرد.
۲ ـ شهید مطهرى : سبک و روش صدر المتالهیـن سر شار از الهامات قرآن، نهج البلاغه و کلمات ائمه اطهار است.
۳ ـ استاد راشـد : ملا صـدرا نظریه اى اظهار داشت که عالـم فلسفه اسلام را تکان داد.
۴ ـ استاد محمـد تقـى جعفرى : پـس از سه قرن بار دیگر مـوضـوع حـرکت انـدیشه صـدر المتـالهیـن را به طـور جـدى مشغول نمود.
۵ ـ دکتر رامیار : اثرى که او بر فلسفه بعد از خـود به جانهاده، سخت سنگین و پر جلال است.
نظرات استاد
صـدر المتالهیـن، حکمت را بر چنـد اصل قرار داد که مخصـوص مشرب اوست و از ابتکـار و اجتهاد او در تـأسیـس مکتب حکمت متعالیه محسـوب مى گردد. بعضى از ایـن اصـول که حایز اهمیت خاصـى در فهم افکار وى دارد، به این قرار است:
۱ـ اصالت و وحـدت و تشکیک وجـود.
۲ـ حرکت جوهریه .
۳ـ اتحـاد عاقل و معقـول .
۴ـ تجرد قوه خیالیه .
در مورد علـم النفس نیز ملا صدرا نظرات خاصى اعلام نمود و در شرح قواى نفـس و مراتب تکامل و آغاز و انجام آن به کشف حقایق بسیار لطیفى نایل آمد و ایـن علـم را به مرحله اى رسانید که هیچ یک از حکماى سلف را با آن برابرى نیست. آخوند معرفت نفس را کلید علـم به حقایق ربانـى و حکمت الهى مـى دانست و با معرفتـى که خـود در راه ریاضت و تزکیه نفـس به دست آورده بـود، توانست، به بهتریـن وجهى فراز و نشیب راه تکـامل نفـس را روشـن سـازد و نقص و کمال سرشت انسان را جلوه گر نماید.
رساله (سه اصل) نمونه اى است از روش آخـوند در شناسایى نفـس و مـوانعى که آن را از وصال به معرفت واقعى باز مـى دارد و طریقـى است که باید براى از میان برداشتـن این موانع و نیل به کشف حقایق و مرحله ذوق و شهود به کار رود.
کتب و رسایل ملا صـدرا در علـم النفـس مانند سفر چهارم اسفار از پر ارزش ترین نوشته هاى حکماى اسلامى در ایـن فـن و در زمره اساسى تـریـن فصـول حکمت صـدر المتـالهیـن محسـوب مـى گردد.
چنانکه از مقدمه اسفار استنباط مـى شـود، آخـوند از بعضـى علماى ظاهر بیـن زمان خـود رنجهاى فراوان بـرد و حتـى در معرض حمله و خصـومت علمـى آنان قرار گرفت و اگر نفـوذ خانـوادگـى او نمـى بود، ممکـن بـود، به عاقبت شیخ اشراق دچار گردیده و جان را در راه اشـاعه حکمت و عرفـان از دست بـدهد.
آخوند در اظهار عقاید عارفانه خـود درباره مبـدا و معاد و عشق الهى و معنى بهشت و دوزخ و مطالب دیگـر که از لحاظ دینـى اهمیت فراوان دارد به هیچ وجه دریغ ننمـوده و به وضـوح ایـن مطالب را در کتب مختلف مطـرح ساخته در واقع ایـن سادگـى و عدم احتیاط وى باعث شد که عمرى در سر گردانـى و ملامت بعضـى از فقها به سر برد در حالى که او مى تـوانست، مانند استادش میرداماد و نیز شاگردان خـود ملا محسـن فیض و عبد الرزاق لاهیجـى تـوجه بیشترى به محیط و وضع دینى و اجتماعى نموده و از گزند منتقدیـن مصون مانده است.
وفات
سـرانجام ایـن متفکر تـوانا و فیلسـوف بـى همتا بعد از خلق آثار جاودان و مانـدگار و تحـول شگـرف در فلسفه اسلامـى در بازگشت از آخریـن سفر حج در حالی که ۷۰ سال از عمر پر بارش را سپرى نمـوده بـود. در سـال ۱۰۵۰ هـ. ق در شهر بصـره به دیدار حق شتافت .