- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
شیخ بزرگوار، شهید سعید، ابوعلى، محمد بن حسن بن على بن احمد بن على واعظ مبارز، محدث و حافظ احادیث بسیار بوده است. وى در نیشابور به دنیا آمده و داراى عمر طولانى بوده است؛ اما تاریخ ولادت او معلوم نیست. در مورد نام کامل او اختلاف وجود دارد، گاهى او را محمد بن حسن و گاهى محمد بن على و گاهى محمد بن احمد گفته اند، که نام پدرش را حسن، احمد و على گفته اند. از جمله القاب نیشابورى، ابن الفارسى و فتال و کنیه او ابو على و ابو جعفر است.
ولادت
شیخ بزرگوار، شهید سعید، ابوعلى، محمّد بن حسن بن على بن احمد بن على واعظ مبارز، محدّث و حافظ احادیث بسیار بوده است.[۱]
وى در نیشابور به دنیا آمده و داراى عمر طولانى بوده است امّا تاریخ ولادت او معلوم نیست. دکتر محمود مهدوى دامغانى در مقدمه ترجمه «روضه الواعظین» گفته است:
ولادت او نمى تواند بعد از سال (۴۲۵ هـ .ق.) باشد و اگر شهادت او را در سال (۵۰۸ هـ .ق.) بدانیم به هنگام شهادت عمر او حدود هشتاد سال بوده است، با این قرینه که ابن شهرآشوب مى نویسد[۲]: روایتى را که از سیّد مرتضى علم الهدى نقل مى کنم از فتّال است، که او و پدرش هر دو از آن بزرگوار شنیده و نقل کرده اند و با توجّه به اینکه وفات سیّد مرتضى بدون هیچ اختلافى در سال (۴۳۶ هـ .ق.) بوده لذا نباید سن فتّال در آن هنگام کمتر از ۱۰ یا ۱۱ سال بوده باشد و بعید نیست در این سن و سال به محضر سیّد مرتضى و او به طور آزاد راه یافته باشد. حتّى خود فتّال در مجلس ششم از روضه، درباره مطلبى مى گوید «قال الشیخ الامام السیّد»، که ظاهراً سیّد مرتضى است.[۳]
در مورد نام کامل او اختلاف وجود دارد، گاهى او را محمّد بن حسن و گاهى محمّد بن على و گاهى محمّد بن احمد گفته اند، که نام پدرش را حسن، احمد و على گفته اند.
امّا آنچه مسلّم است نام پدر او حسن و از استادان فتّال بوده است. ریشه این اختلاف از این جهت است که گاهى او را به پدرش و گاهى به جدّش، احمد و گاهى به پدر پدربزرگش نسبت داده اند، که همگى از بزرگان علم و ادب بوده اند. و البتّه این جور نسبت، امرى شایع بود. مثل سیّد بن طاووس و ابن شهرآشوب، که منسوب به پدربزرگ خود هستند. بعضى گمان کرده اند که محمّد بن حسن و محمّد بن احمد یا محمّد بن على چند نفرند.[۴]
از جمله القاب نیشابورى، ابن الفارسى و فتّالو کنیه او ابوعلى و ابوجعفر است.
از لقب «ابن الفارسى» معلوم مى شود که او از نژاد ایرانى است. فتّال یکى از اسم هاى بلبل است و علّت ملقب شدن او به فتّال به خاطر خوش صوتى و لطافت زبانى است که در منبر داشته و از نطق بالایى برخوردار بوده است.[۵]
تخصّص
فتّال نیشابورى در امر خطابه و وعظ و منبر سرآمد بوده و خطابه از جمله تخصص هاى او به شمار مى آید، ضمن این که در خیلى از کتاب ها از او به عنوان متکلّمى بزرگ و فقیه نام برده شده است.[۶] از خیلى از کتاب هاى تحقیق و چیزى مهم به دست نیامده.
تحصیلات
همان طور که گفته شد، متأسفانه کمتر در این موارد بحث شده است. امّا آنچه مسلّم است، وى در محضر بزرگان شرکت مى کرده و از تحصیلات عالیه اى برخوردار بوده و حتّى خود محضر درس داشته و شاگردانى تربیت کرده است. وى از دوران کودکى در محضر پدرش درس مى خوانده و از برخى کتاب ها استفاده مى شود که فقیه بوده است پس حتماً به درجه اجتهاد رسیده و در بحث کلامى هم انسانى خبره بوده است.
استادان
از جمله استادان شیخ فتّال نیشابورى که در کتاب هاى تراجم نامشان آمده عبارتند از:
۱. شیخ حسن بن على بن احمد، که پدر مرحوم فتّال است. درباره زندگى پدر وى در هیچ کتابى بحث نشده است.
۲. شیخ طوسى، در بعضى از منابع فقط به همین نکته که وى شاگرد شیخ طوسى بوده، اشاره شده امّا این که در کدام شهر در محضر شیخ شاگردى کرده معلوم نیست.[۷]
۳. سیّد مرتضى، در بعضى از کتاب هاى تراجم آمده است که فتّال مدّتى در محضر سیّد مرتضى تحصیل کرده است. وى در سفرى با پدرش به بغداد رفته و چند ماه از محضر سیّد مرتضى بهره برده است.[۸] البتّه نیشابورى در این زمان سنّ کمى داشته است.
مشایخ
۱. سیّد مرتضى[۹]
۲. شیخ طوسى، ابن شهرآشوب تصریح مى کند که «یروى من الشیخ بلا واسطه قرائه و سماعاً و مناوله و اجازه باکثر کتبه و روایات».[۱۰]
۳. شیخ حسن بن على، پدر فتّال نیشابورى.
۴. عبدالجبار بن عبدالله، که ظاهراً به خاطر شیعه بودن به اصفهان گریخت و در آن جا کشته شد.[۱۱]
شاگردان
۱. على بن الحسن بن عبدالله النّیشابورى، در مورد زندگى نامه او خبرى در دست نیست.
۲. محمّد بن على بن شهرآشوب ساروى مازندرانى[۱۲] (۴۸۹ ـ ۵۵۸ هـ .ق.).
ابن شهرآشوب ملقب به رشیدالدّین، عزّالدّین و شیخ الطائفه، شیعه دوازده امامى، فقیه، محدّث، مفسّر، ادیب، شاعر، عالم رجالى و آگاه به علم حدیث، جامع هنرها و فضیلت هاست. وى از سوى مخالفان و بیگانگان مورد احترام و تعظیم بوده. او در ۸ سالگى قرآن را حفظ نمود و از دانشى گسترده برخوردار بود، بسیار عبادت مى کرد و همیشه با وضو بود.
وى به دنبال مخالفت با والى مازندران، آن دیار را به قصد بغداد ترک کرد و این زمان در سنه (۵۳۰ ـ ۵۵۵ هـ .ق.) زمان مقتفى بود. احتمالاً در راه بغداد بود که با عالمان رى، کاشان، اصفهان و همدان دیدار کرد، چند سال در بغداد ماند و در زمان حکومت مقتفى به موصل مهاجرت کرد و پس از آن در زمان امیران شیعه مذهب آل حمدان در حلب، از شهرهاى سوریه، رحل اقامت افکند و در همان جا درگذشت و در دامنه کوهى به نام جوشن، که قبرستانى مخصوص براى دفن بزرگان شیعه بود، به خاک سپرده شد. ابن شهرآشوب آثار بسیارى دارد که تعدادى از آن ها عبارتند از:
مناقب آل ابى طالب، مثالب النّواصب، المحزون المکنون فى عیون الفنون، فائده الفوائد، المثال فى الأمثال، الحاوى، الاوصاف، المنهاج و غیره… .[۱۳]
معاصران
از جمله بزرگانى که فتّال با آنان هم عصر بوده مى توان چنین نام برد:
۱. شیخ مفید
۲. شیخ طوسى
۳ سیّد مرتضى
۴. سیّد رضى
۵. ابوعلى طبرسى
۶. ابوالفتوح رازى
۷. اسحاق بن بابویه قمى
۸. ابوالصّلاح حلبى
۹. ابوعلى طوسى فرزند شیخ طوسى
۱۰. سعدالدّین بن البرّاج
۱۱. حسین بن فتح جرجانى
۱۲. شیخ ابوالحسن على بن احمد الفنجکردى نیشابورى
شیخ ابوالحسن از اعاظم بزرگ عصر خود به شمار مى رفته و فتّال از او به شیخ الامام و یا شیخ الادیب تعبیر مى کند. جماعتى هم از او حدیث نقل مى کنند. وى در ۱۳ رمضان (۵۱۳ هـ .ق.) از دنیا رفت و در قبرستان حیره نیشابور به خاک سپرده شد.[۱۴]
تألیفات
فتّال نیشابورى صاحب دو کتاب به نام «روضه الواعظین و تبصره المتعظّین» و کتاب «التّنویر فى معانى التّفسیر» است. روضه الواعظین یکى از کتاب هاى معروف شیعه است و مؤلّف، آن را در ایّام جوانى به رشته تحریر درآورده است. فتّال مى گوید:
در ایّام جوانى مجالس وعظ و موعظه زیاد برایم اتّفاق مى افتاد که مردم در آن مجالس از من، از اصول و فروع دین سؤال مى کردند و من جواب مى دادم، از من موعظه طلب مى کردند و از آداب سؤال مى نمودند و من براى جوابگویى، به کتاب هاى اصحاب مراجع مى کردم. کتابى جامع که مشتمل بر این مطالب باشد نیافتم پس به کتاب هاى مختلف رجوع کردم و مطالب زیادى را برداشت نمودم. به فکرم رسید همه این ها را جمع کنم که مشتمل باشد بر بعض کلمات خداوند و اخبار ائمه معصومین(علیهم السلام) و آن مطالب را باب باب و مجلس مجلس کردم و هر مطلبى و موضوعى را در جایى مخصوص قرار دادم که قبل از من کسى این کار را نکرده بود. در اوّل کتاب از کلام خدا شروع و بعد، آثار و اخبار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و سپس اخبار ائمه معصومین(علیهم السلام) را ذکر کردم و نام کتاب را روضه الواعظین و تبصره المتعظین نامیدم که در جمع آورى آن خیلى زحمت کشیدم و خیلى هم خسته شدم.
اسناد احادیث را حذف کردم زیرا احادیث مشهور است، لذا نیازى ندیدم که سندها را ذکر کنم.
این کتاب مکرّر در ایران چاپ شده و از منابع علاّمه مجلسى در تألیف «بحارالانوار» است که علامت اختصارى آن «روضه» است. در این کتاب ۹۶ مجلس و در بعضى چاپ ها ۱۰۵ مجلس آمده است. سه مجلس اوّل درباره ماهیت عقل و فضل آن و معرفت خداوند است، چند مجلس درباره نبوّت و معجزات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و مجلس ۷ تا ۱۱ درباره حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. مجلس دوازدهم درباره شرح حال حضرت ابوطالب(علیه السلام)و همسرش فاطمه بنت اسد(علیها السلام)است. مجالس سیزده و چهارده شرح حال حضرت زهرا(علیها السلام)است، در مجلس ۱۷ تا ۳۱ شرح حال و فضائل اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)ذکر شده و در بقیه مجالس به امور اخلاقى و فروعات دین پرداخته شده است.
همه منابعى که در تألیف روضه الواعظین از آن ها استفاده شده در این کتاب از آن ها نام برده شده، با این که چنین کارى معمول نبوده است. مصادر مهمّ مورد استفاده در تألیف این کتاب عبارتند از: کافى مرحوم کلینى، امالى شیخ طوسى، امالى و خصال شیخ صدوق، کتاب الاقتصاد شیخ طوسى و امالى و ارشاد مرحوم مفید.[۱۵]
این کتاب تا کنون چند بار چاپ شده است که عبارتند از:
۱. چاپ تبریز در سال (۱۳۰۳ هـ .ق.) قطع وزیرى، مکتبه حاج ملاّ عبّاسعلى در ۴۱۲ صفحه.
۲. منشورات الأعلمى للمطبوعات، چاپ بیروت. سال (۱۴۰۶ هـ .ق.) در ۵۵۸ صفحه.
۳. چاپ و ترجمه و تحشیه دکتر محمود مهدوى دامغانى، چاپ تهران، به سال (۱۳۶۶ هـ .ش.) چاپخانه ۱۷ شهریور.
۴. انتشارات شریف الرضى چاپ امیر، قم(۱۳۶۸ هـ .ش.) که نسخه بردارى از چاپ نجف است.
۵. چاپ کتاب فروشى مصطفوى، قم، به سال (۱۳۷۷ هـ .ش.) در ۵۹۱ صفحه.
عدّه اى هم این کتاب را ترجمه کرده اند از جمله: دکتر محمود مهدوى دامغانى، حجت الاسلام شیخ حسن یا محسن هشترودى تبریزى، علاّمه شیخ احمد آرانى کاشانى، علاّمه آخوند ملاّ محمّدعلى آرانى و غیره. حجج اسلام مجیدى و فرجى در سال ۱۳۸۱ش. این کتاب را مورد تحقیق قرار داده اند. که در دو جلد توسط منشورات دلیل ما و در چاپخانه چاپِ نگارش چاپ شده است.
نسخه خطى آن در بعضى از کتابخانه ها موجود است، از جمله در کتابخانه حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام).
امّا کتاب دیگر او «التّنویر» مرحوم شیخ منتجب الدّین بابویه قمى معتقد است: فتّال نیشابورى فقط صاحب کتاب «روضه الواعظین» است و فتّال «صاحب التنویر فى معانى التّفسیر» غیر از فتّال «صاحب روضه الواعظین» است. ابن شهرآشوب مازندرانى که از شاگردان فتّال نیشابورى است و به خصوصیات استاد خود، بیشتر از بقیه آشنا است معتقد است که مؤلّف روضه الواعظین و التنویر یک نفر است و عمده بزرگان همین عقیده را دارند. التّنویر از جمله تفاسیر ارزشمند شیعه است که در قرن ششم هجرى از تفاسیر مشهور بوده است به طورى که عبدالجلیل قزوینى آن را در ردیف تفسیر «تبیان شیخ طوسى» و «مجمع البیان» طبرسى مى شمارد. فتّال درتفسیرش، از تفسیر شیخ طوسى و طبرسى استفاده کرده امّا متأسفانه از این کتاب هیچ نشانى در دست نیست و ظاهراً از بین رفته است.[۱۶] وى در این تفسیر به مباحث کلامى فراوانى مى پردازد و در دفاع از مذهب حقه تشیّع، مطالبى را نقل مى کند.
در زمان شیخ فتّال، تهمت هایى به شیعه وارد مى آورند. یکى از این تهمت ها این بود که شیعه قائل به جبر و تشبیه است. شیخ عبد الجلیل قزوینى صاحب «النّقض» از تفاسیر نقل مى کند، که تعدادى از تفاسیر این را ردّ کرده اند و در مقابل آن موضع گرفته و در مقام دفاع از شیعه برآمدند از جمله تفسیر شیخ طوسى، تفسیر فتّال نیشابورى، تفسیر ابوعلى طبرسى و تفسیر ابوالفتوح رازى. قزوینى درباره اعتماد کردن به فتّال نیشابورى خیلى تأکید مى کند. فتّال در تفسیر خود از تفاسیر: شیخ الطائفه ابوجعفر طوسى، شیخ طبرسى و ابوالفتوح رازى استفاده کرده است.[۱۷] کتابى دیگر به نام «مونس الحزین» هم از آثار فتّال شمرده شده است که درباره اش خبرى در دست نیست.[۱۸]
ویژگى هاى اخلاقى
از جمله ویژگى هاى اخلاقى فتّال نیشابورى مى توان به ساده زیستى، تواضع و صمیمیت او با مردم اشاره کرد به طورى که مردم خیلى او را دوست داشتند و مورد اعتماد آن ها بود.
با مردم خیلى ساده نشست و برخاست مى کرد و به مشکلات آنان در حدّ توان رسیدگى مى نمود من جمله در امور دینى مردم فعّال بود و تلاش فوق العاده اى از خود نشان مى داد.
وى از زندگى ساده اى برخوردار بود و مورد قبول مردم واقع شد. مواعظ او براى مردم از کلام خدا و از گفتار و احادیث ائمه معصومین(علیهم السلام)اقتباس مى شد.
عالم میدان علم و عمل بود، کان خطیباً واعظاً باقواله و افعاله.[۱۹]
از دیدگاه عالمان
عالمان بزرگ درباره شیخ فتّال نیشابورى گفته اند: متکلّم جلیل القدر، واعظ، فقیه، زاهد و پرهیزکارى است که از تواضع بالایى برخوردار بود و مورد وثوق همه علما است و از بزرگان علماى شیعه و عالمان شهید به شمار مى آید.[۲۰]
اوضاع سیاسى، اجتماعى قرن ۵ و ۶
چهره واقعى بنى عبّاس که ابتدا با شعار حمایت از اهل بیت(علیهم السلام) و مخصوصاً امام رضا(علیه السلام)به قدرت دست یافته بودند آشکار شد و آنان دست به کشتار بزرگان شیعیان على(علیه السلام) و سادات اعم از زیدیه و سادات حسنى و اسماعیلیه و واقفیه و اثنى عشریه زدند. بعد از آن هر گاه قبائلى چون آل بویه و نظائر ایشان به قدرت مى رسیدند وضع شیعیان بهتر مى شد و اجتماعاتى تشکیل مى شد و حتّى در مقابل حکومت موضع مى گرفتند و قیام هایى از ناحیه علویان و فاطمیان و خاندان هاى ایرانى رخ مى داد. عبّاسیان براى نجات خود ترکان را تقویت کردند و نخست غزنویان و سپس سلجوقیان را ترجیح دادند. در دوره سلجوقیان، دو مذهب حنفى، که مذهب پادشاهان و مذهب شافعى، که مذهب خاندان نظام الملک طوسى بود، بر دیگر مذاهب ایرانى چیره بود. آنان هم نسبت به هم تعصّب داشتند و خشونت درباره عالمان مذاهب بسیار بالا بود و این دوره دوره عجیبى به شمار مى رفت، زیرا تعصّبات فراوانى بین مذاهب بوده است. عالمانى هم بودند که در دفاع از شیعه، کتاب و مطلب مى نوشتند، از جمله کتاب «النّقض» به قلم عبدالجلیل قزوینى که در پاسخ کتاب «بعض فضایح الروافض» نوشته شده و همچنین کتاب روضه الواعظین فتّال نیشابورى[۲۱] در این دوره حملات فراوانى بر علیه شیعه نه تنها در ایران بلکه در بسیارى از ممالک شیعه نشین خصوصاً در کشور عراق و خراسان جریان داشت. دانشوارن بزرگوار هم به هر نحو اعم از مباحثه، مقالات و سخنرانى ها به مبارزه برخاسته ولى چون در حکومت پایگاهى نداشتند در تنگنا قرار گرفته و عده فراوانى از آن ها به خاطر دفاع از تشیّع علوى به شهادت رسیدند. از جمله همین شهدا، مرحوم شیخ فتّال است که در نیشابور، در جلسات کوچک با مردم و مخصوصاً در سخنرانى ها، در مقابل دشمنان مذهب شیعه ایستادگى فراوان کرد و حتّى در کتاب تفسیر خود و کتاب روضه الواعظین به دفاع از شیعه برخاست و در نهایت در همین راه به شهادت رسید.
نحوه شهادت
درباره شهادت شیخ فتّال و سبب شهادت او چیزى ذکر نشده است امّا روشن است که قاتل او ابوالمحاسن عبدالرزّاق شهاب الاسلام رئیس نیشابور است. عبدالرزّاق که پسر برادر خواجه نظام الملک طوسى و یا برادر اوست، در ایّام جوانى از دوستان ائمه و عالمان و روحانیت بود و به تحقیق در احکام شرع و احادیث نبوى مشغول بوده و جواب اشکالاتى را که درباره دین مى شد پاسخ مى داده است. وى صاحب محراب و محضر درس و مورد اعتماد بوده تا این که سلطان سنجر سلجوقى او را از محراب و مدرسه به وزارت مى کشاند و او را وزیر خود قرار مى دهد و امور شهر را به دست او مى سپارد. وى که انسانى متواضع و متدین بود کم کم در، دربار حکومت تبدیل به انسانى فاسد و داراى صفات زشت چون: بخل و شرب خمر مى شود تا جایى که خود سلطان سنجر سلجوقى، در مرو، به وزیر، معین الدّین ابى نصر احمد کاشى مى گوید، تمام صفات پست را در او مى بینم و این همه بدى از چنین شخصى که از اصحاب درس و تقوا و علم است سزاوار نیست امّا نکته مهم این است که عبدالرزّاق از سال ۵۱۳ تا ۵۱۵ حاکم و رئیس نیشابور بود، در حالى که فتّال در سال ۵۰۸ به شهادت رسیده پس در زمان ریاست عبدالرزّاق نبوده است الاّ این که گفته شود: عبدالرزّاق در زمانى که صاحب محراب و درس بوده فتوا به قتل او داده است و این قبل از ایّام وزارت اوست.
امّا در بعض عبارات آمده است: قتله و هو رئیس النیشابور[۲۲]. سبب قتل او معلوم نیست، در برخى از کتاب هاى تاریخى گفته شده که شیعه بودن او سبب قتل و شهادت او بوده، ظاهراً تبلیغ تشیّع و پافشارى بر آن موجب شهادت او شده است.[۲۳]
پیکرش در قبرستانى به نام «خیرق» در نیشابور مدفون است.[۲۴] گفته شده، نام قبرستان «حیره» است و قبر فتّال در جلوى آن گورستان واقع شده است. گورستان حیره در شمال تلاجرد علیا و در جنوب گورستان سردمیدان قرار داشته که نام آوران و بزرگ مردانى در آن جا به خاک سپرده شده اند، که برخى از آنان عبارتند از: سعید بن سلام، ابوعثمان المغزى، عبدالله فرزند منازل، امام اسحاق فرزند حنظل.[۲۵] ظاهراً از این گورستان هیچ اثرى نیست.
پی نوشت:
[۱]. سفینه البحار، ج ۷، ص ۲۳.
[۲]. مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۱۲، (مقدمه).
[۳]. مقدمه ترجمه روضه الواعظین.
[۴]. الذّریعه، ج ۱۱، ص ۳۰۵، چاپ اسماعیلیان، قم، سال ۱۴۰۸ هـ .ق اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۹۱ معالم العلماء، ص ۱۱۶.
[۵]. همان ریاض العلما، ج ۵، ص ۷۵، چاپ خیام، قم، ۱۴۰۱ هـ .ق. ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۹۱، چاپخانه شفق تبریز.
[۶]. تمام منابع قبلى.
[۷]. بعضى گفته اند که شیخ طوسى استاد فتّال نیشابورىنبوده است به دو دلیل: اولاً در رجال شیخ طوسى اصلاً اثرى از او نیست، ثانیاً زمان فتّال از زمان شیخ طوسى متأخر است، امّا به نقل ابن شهرآشوب این درست نیست چون ابن شهرآشوب شاگرد فتّال بوده است. (روضات الجنّات، ج ۶، ص ۲۵۶، انتشارات اسماعیلیان شیخ طوسى، ص ۲۰۴ المطبعه الآداب، نجف، ۱۳۹۵ هـ .ق.).
[۸]. امالى شیخ طوسى، ص ۵، دارالثقافه، قم، ۱۴۱۴ هـ .ق. روضات الجنّات، ج ۶، ص ۲۵۳، ظاهراً همراه پدر بوده نه این که براى درس رفته باشد ولى در محضر درس شرکت مى کرده.
[۹]. از سیّد مرتضى به واسطه پدرش روایت نقل مى کند.
[۱۰]. ریاض العلما، ج ۵، ص ۷۵، مطبعه الخیام، قم، ۱۴۰۱ هـ .ق. مقابس الانوار، ص ۵، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.
[۱۱]. تاریخ نیشابور المنتخب من السیاق، ص ۵۲۳، قم۱۱۲۷ منشورات جامعه مدرّسین حوزه قم، سال ۱۴۰۳ هـ .ق. نیشابور شهر فیروزه، ص ۵۱۱.
[۱۲]. دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج ۴، ص ۹۰، مقدمه کتاب روضه الواعظین.
[۱۳]. مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۲۹۲ معالم العلما، مقدمه.
[۱۴]. الغدیر، ج ۴، ص ۳۲۱.
[۱۵]. مقدمه روضه الواعظین.
[۱۶]. مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۸، تصحیح رسولى محلاّتى، المطبعه العلمیه، قم فوائد الرضویه، ص ۴۶۹ و ۵۷۴ النّقض، ص ۱۹۳، چاپ مرحوم سیّد جلال الدّین محدّث ارموى معالم العلماء، ص ۱۱۶ الذّریعه، ج ۱۱، ص ۳۰۵.
[۱۷]. النّقض، ص ۱۹۳، مطبعه الحیدریه، نجف.
[۱۸]. مناقب، ج ۳، ص ۱۷۵ بحارالانوار، ج ۱۰۵، ص ۲۷۲، بیروت فوائد الرضویه، ص ۴۶۹ و ۵۷۴.
[۱۹]. شهداء الفضیله، علامه عبدالحسین امینى، ص ۳۸، چاپ ۱۳۲۰ هـ .ق.
[۲۰]. الذّریعه، ج ۴، ص ۲۹۷ ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۹۱ اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۲۹۲.
[۲۱]. تاریخ سلسله سلجوقى، ترجمه آقاى محمّدحسین جلیل، ص ۱۶ تاریخ بیهقى، ص ۲۳۲، چاپ ۱۳۵۶ هـ .ش.، مشهد، دکتر على اکبر فیاضى.
[۲۲]. فوائد الرضویه، ص ۴۶۹ روضات الجنّات، ج ۶، ص ۲۵۹ معالم العلماء، ص ۱۱۶، منشورات مطبعه الحیدریه، نجف ۱۳۸۰ هـ .ق.
[۲۳]. مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۲۴۶ فوائد الرضویه، ص ۴۶۹، چاپ مرکزى تهران ریاض العلماء، ج ۵، ص ۷۵، چاپ خیام، قم، ۱۴۰۱ هـ .ق.
[۲۴]. مقدمه روضه الواعظین.
[۲۵]. نیشابور شهر فیروزه، ص ۲۶۴، انتشارات رامینه، چاپ مهشید، سال ۱۳۵۷ هـ .ش.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
نویسنده: سیّد حسن سیّدى