- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ولادت
فاضل اصفهانی (معروف به فاضل هندی) در سال ۱۰۶۲ هـ .ق. در اصفهان متولد شد. پدرش، تاج الدین حسن اصفهانی، فرزند شرف الدین محمد مشهور به ملا تاجا مردی دانشمند و فاضل بود. وی نام این کودک را «ابوالفضل» نهاد که بعداً به «فاضل هندی»[۱] و «بهاء الدین محمد»[۲] معروف شد.
خاندان
تاج الدین حسن از علمای اصفهان در اواخر قرن یازدهم و از شاگردان علامه مجلسی بود و از وی روایت نقل میکرد. زادگاه این عالم فرهیخته «فلاورجان» ـ از توابع اصفهان ـ است.[۳] تخصص ملاتاجا در زمینه تصحیح کتب روایی بود.[۴] وی در هشتم رجب ۱۰۹۸ هـ .ق. در گذشت.[۵]
آثار
برخی از تألیفات تاج الدین حسن بدین شرح است:
۱. شرح بر کافیه؛[۶]
۲. شرح بر شافیه؛
۳. شرح بر صحیفه سجادیه؛
۴. جامع الفصول و قامع الفضول (به زبان فارسی)؛
۵. رساله التزویجیه.[۷]
کودکی
از کودکی فاضل هندی اطلاع دقیقی در دست نیست. نوشتهاند: «چون در صغر سن با والد خود به هند رفت، به فاضل هندی مشهور شد.[۸]»
این کودک نابغه در ۸ سالگی به تدریس شرح مختصر و مطوّل تفتازانی پرداخت و در ۱۱ سالگی کتاب «منیه الحریص علی فهم شرح التخلیص» را تألیف کرد.
تحصیلات
فیلسوف معاصر، سید جلال الدین آشتیانی درباره تحصیلات فاضل، چنین میگوید:
«حقیر در جُنگی قدیمی در زمان گذشته، عبارتی از شخصی که در اواخر صفویه میزیسته است دیدم که چنین نوشته است: در مدرسه، صبیّ مُراهقی (پسر نزدیک به بلوغ) را دیدم که در بحث، علیم ماهر و واجد مقام عالی در علوم عصر (روز) بود و آثار نبوغ از ناصیه (پیشانی) او آشکار بود. از نسبش پرسیدم، گفتند: او فرزند ملاتاج و نامش بهاء الدین محمد است.»[۹]
وی در ۱۳ سالگی به اجتهاد رسید. فاضل اصفهانی در سال ۱۰۷۷ هـ .ق. (تقریباً در ۱۶ سالگی) در ردیف فضلای به نام بود.[۱۰]
استادان
درباره استادان فاضل هندی چیزی ننوشتهاند. برخی از پژوهشگران معاصر بر این باورند که اولین استاد فاضل هندی، پدرش (مولی تاج الدین حسن بن شرف الدین فلاورجانی اصفهانی) بود.[۱۱]
فاضل درباره پدرش آورده است: «و اکثر روایاتی عن والدی العلامه تاج ارباب العمامه».[۱۲]
خانواده
همسر فاضل از اهالی اِجِه (اژیه) از توابع اصفهان بود. نوشتهاند: «فاضل هندی» با علامه مجلسی اول نسبتی نیز داشته[۱۳] و با واسطه، داماد وی بوده است.[۱۴]
تنها پسر فاضل هندی، محمد تقی همانند پدرش دانشوری فرزانه بود. محمدتقی را چنین ستودهاند: «خورشید آسمان فضل و دانش و قطب دایره کمال، مولی محمد تقی بن فاضل هندی با سید نصر الله مکاتبه داشته است. وی اشعاری را در فضیلت مولی محمد تقی سروده است و برای وی ارسال داشته و از پسر فاضل هندی جواب خواسته است.»[۱۵]
شاگردان
۱. شیخ احمد بن حسین حلی: وی از فاضل، اجازه روایی نیز داشته و این اجازه را فاضل به خط خود، پشت کتاب «قرب الاسناد» نوشته است که در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی موجود است.[۱۶]
۲. سید محمد علی کشمیری: وی در سال ۱۱۲۹ هـ .ق. از فاضل اجازه روایی گرفت.[۱۷]
۳. سید ناصر الدین احمد بن سید محمد بن سید روح الامین مختاری سبزواری (۱۰۸۰ ـ ۱۱۳۰ هـ .ق.): وی مورد توجه فاضل هندی بود. فاضل هندی به وی اجازه روایی داد، سبزواری دارای آثار بسیاری است، از جمله: زواهر الجواهر، شرح بر احتجاج طبرسی و شرح نهج البلاغه.[۱۸] قبر او در تخت فولاد اصفهان است.[۱۹]
۴. ملا عبدالکریم بن محمد هادی طبسی: او از فاضل هندی اجازه روایی داشت. فاضل این اجازه را پشت کتاب من لایحضره الفقیه ـ که در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است ـ نوشت.[۲۰]
۵. شیخ محمد بن حاج علی بن امیر محمود جزائری تستری، سید عبدالله جزائری وی را صاحب تألیفات فراوان دانسته است.[۲۱]
۶. مولی نصیری امینی: وی از فاضل اجازه نقل روایت داشت.[۲۲]
۷. میرزا عبدالله افندی: وی از شاگردان آقا حسین خوانساری، آقا جمال، فاضل هندی و علامه مجلسی بود.[۲۳]
۸. میرزا بهاء الدین محمد مختاری (۱۰۸۰ ـ ۱۱۴۰ هـ .ق): وی فرزند سید محمد باقر حسینی مختاری سبزواری نائینی اصفهانی است و اجازهای از صاحب کشف اللثام دارد.[۲۴]
از او بیش از ۴۰ کتاب و رساله به یادگار مانده است.[۲۵]
۹. علی اکبر بن محمد صالح حسنی لاریجانی: وی نسخهای از کشف اللثام را به خطّ خود نوشته و اجازه استادش نیز در آن موجود است.[۲۶]
۱۰. محمد صالح کزازی قمی: وی در سال ۱۱۲۶ هـ .ق. به اصفهان رفت و نزد فاضل هندی به تحصیل پرداخت. وی فتواهای فاضل هندی را در رسالهای به نام «تحفه الصالح» گرد آورد.[۲۷]و به شاه سلطان حسین صفوی اهداء کرد.[۲۸]
۱۱. سید صدر الدین محمد حسینی قمی همدانی: وی شرحی بر «عده الاصول» نوشته که تقریظی از فاضل هندی بر آن موجود است. این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است.[۲۹] وی استاد وحید بهبهانی بود.[۳۰]
۱۲. محمد تقی اصفهانی، مشهور به «ملا تقیا» اجازهای از فاضل هندی برای او در سال ۱۱۱۸ هـ .ق صادر شده است.[۳۱]
۱۳. شیخ عبدالحسین بن عبدالرحمن بغدادی: فاضل در سال ۱۱۳۴ هـ .ق. رساله «الاحتیاطات اللازمه العمل» را بر او املا کرده است.[۳۲]
مقام علمی و مرجعیّت
وی در مقدمه «کشف اللثام» میگوید: «در ۱۳ سالگی از معقول و منقول فارغ التحصیل شدم.» او تألیف را قبل از بلوغ آغاز کرد و پیش از بلوغ به اجتهاد دست یافت. فاضل هندی در ۱۶ سالگی موفق شد شفای بوعلی را تلخیص کند، گرچه این نسخه سوخت و از میان رفت. فاضل در ۲۲ سالگی، بار دیگر به تلخیص شفا پرداخت.[۳۳] مرجعیت علمی فاضل هندی پس از رحلت مرحوم مجلسی (۱۱۱۰ هـ .ق) و درگذشت آقا جمال خوانساری (۱۱۲۵ هـ .ق) فراگیر شد.[۳۴]
اجتهاد در عصر فاضل
فاضل هندی در عصری میزیست که اخباریگری در حوزههای علمیه رواج داشت. علامه محمد باقر مجلسی گرچه اخباری بود، روش میانه و معتدلی را در پیش گرفته بود و اکثر آثارش ـ حتی آثار فقهی و کلامیاش ـ در قالب ترجمه احادیث بود. در کنار این حرکت مقدس، مجتهدانی بودند که آثار آنها بر اساس استدلالهای عقلانی و بهرهگیری از دانش اصول بود. پیشتازان این اندیشه، آقا جمال خوانساری و فاضل هندی بودند.
فاضل هندی متن فقهی مفصلی را به عنوان شرح بر قواعد الاحکام علامه حلّی نوشت و نام آن را «کشف اللثام عن حدود قواعد الاحکام» نهاد. او پیش از این شرح، شرحی بر لمعه با عنوان «المناهج السویّه» را نوشت. آقا جمال خوانساری جز حاشیه بر لمعه و نگارش آثار فقهی کوتاه، متن مفصلی آماده نکرد. بعد از این دو شخصیت، تا مدتی طولانی، یعنی در تمام قرن دوازدهم متن فقهی مفصلی نوشته نشد. بنابراین «کشف اللثام» موقعیتی ممتاز یافت. زمانی که صاحب جواهر و صاحب ریاض المسائل دست به نگارش کتابهای مفصل خود زدند، آخرین اثر فقهی مفصل عالمانه را همین کشف اللثام دانسته، از آن در تدوین کتاب خویش بهرهی فراوان بردند. صاحب جواهر اعتماد عجیبی به فاضل هندی و کتابش (کشف اللثام) داشت و چیزی از جواهر را نمینوشت مگر آن که کشف اللثام در دسترس او باشد.[۳۵] از قول صاحب جواهر نقل کردهاند:
«لو لم یکن الفاضل فی ایران ما ظننت أنّ الفقه صار الیه؛[۳۶] اگر فاضل (هندی) در ایران نبود، گمان نمیکردم فقه به آنجا برسد.»
صاحب جواهر، از کشف اللثام در نگارش جواهر فراوان استفاده کرده است. از جمله: ۸۰ مورد در جلد اول، ۱۳۸ مورد در جلد هشتم، ۸۰ مورد در جلد نهم، ۸۵ مورد در جلد دهم، ۱۵۰ مورد در جلد یازدهم، ۲۰۰ مورد در جلد چهل و یکم و ۲۸۰ مورد در جلد چهل و سوم.
شیخ انصاری نیز در کتاب مکاسب خود، به کشف اللثام بسیار استناد کرده است.
بنابراین باید فاضل هندی را حلقه واسط مهمی در تاریخ اجتهاد شیعی بر شمرد. این سلسله اجتهاد در عصر صفویه از محقق کرکی (متوفا: ۹۴۰ هـ .ق.) آغاز میشود. محقق، بنیان گذار مکتب فقهی منحصر به فردی است که تداوم بخش مکتب او عبارتند از:
شیخ حسین بن عبدالصمد (متوفا: ۹۸۴ هـ .ق.) پدر شیخ بهایی، شیخ بهایی (متوفا: ۱۰۳۰ هـ .ق.) میرداماد (متوفا: ۱۰۴۰ هـ .ق)، حسین بن رفیع الدین معروف به سلطان العلماء (متوفا: ۱۰۶۴ هـ .ق)، آقا حسین خوانساری (متوفا: ۱۰۹۸ هـ .ق.)، آقا جمال خوانساری (متوفا: ۱۱۲۵ هـ .ق.) و فاضل هندی.[۳۷]
این مکتب توسط صاحب جواهر و صاحب ریاض المسائل استمرار پیدا کرد. در این فاصله، نقش اصلی را در احیای مکتب اجتهاد، وحید بهبهانی برعهده داشت. در امتداد حرکت پویای فقهی مکتب محقق کرکی، مکتب ژرف نگر فقهی مقدس اردبیلی است که توسط محمد بن علی موسوی عاملی (متوفا: ۱۰۱۱ هـ .ق.) نویسنده مدارک الاحکام، حسن بن زینالدین عاملی(متوفا: ۱۰۱۱ ه. ق.)مؤلف کتاب منتقی الجمان، عبدالله بن حسین شوشتری (متوفا: ۱۰۲۱ هـ .ق.) محقق سبزواری (متوفا: ۱۰۹۰ هـ .ق.) نویسنده کتاب کفایه الاحکام و فیض کاشانی ادامه یافت.[۳۸]
تألیفات
در برخی از آثار فاضل هندی آمده است که وی ۸۰ تألیف درباره موضوعات مختلف علوم اسلامی نگارش کرده است.[۳۹] گرایش و تبحّر وی در فقه و اصول بود. وی در زمینههای: عقاید، کلام، تفسیر، نحو و … به تلخیص و شرح آثار پیشینیان پرداخت. برخی از شرحهای وی مانند کشف اللثام چنان عمیق و مبسوط است که خود تألیفی مستقل به حساب میآید.
از جمله کارهای تفسیری او تنظیم بخشهای تفسیری کتاب امالی سید مرتضی است.
فاضل هندی در تلخیص برخی متون نحوی نیز کوشش بسیاری نمود.
شمار آثار او را تا ۱۵۰ کتاب و رساله نوشتهاند. تعدادی از آثار او عبارتند از:
۱. تفسیر قرآن.
۲. التّمحیص، (در علم بلاغت)
۳. چهار آئینه: این کتاب به زبان فارسی است و فاضل آن را در اثبات خدا، اجماع امت بر امامت غیر معصوم، ملازم کفر است، تفسیر آیه ۴۰ سوره توبه و اثبات عصمت آل عبا، نوشته است.[۴۰]
۴. حاشیه بر شرح مواقف.
۵. شرح هدایه.
۶. رساله عدم وجوب نماز جمعه در زمان غیبت امام (ره)
۷. زبده در اصول دین.
۸. شرح قصیده حمیری.
۹. شرح ملخص التلخیص.
۱۰. شرح عوامل.
۱۱. شرح زبده.
۱۲. شرح عقاید النسفیه.
۱۳. کشف اللثام فی شرح قواعد الاحکام، در فقه.
۱۴. کلید بهشت.
۱۵. مناهج السویه فی شرح الروضه البهیه، چهار جلد.[۴۱] این کتاب را فاضل هندی در ۲۵ سالگی به رشته تحریر درآورده است.[۴۲]
۱۶. منیه الحریص علی فهم شرح التلخیص: این کتاب از نخستین آثار فاضل اصفهانی و موضوع آن علم بلاغت است که وی قبل از بلوغ نگارش آن را به پایان رسانده است.[۴۳]
۱۷. التنصیص علی معانی التّمحیص: این کتاب در موضوع بلاغت نوشته شده و شرح مزجی است بر رساله «التمحیص» خودش، او تلخیص المفتاح خطیب قزوینی را در آن مختصر کرده است. این رساله در سال ۱۰۷۳ هـ .ق به پایان رسید[۴۴] و در پایان کشف اللثام چاپ شده. این کتاب را فاضل هندی در ۱۲ سالگی تألیف کرد.[۴۵]
۱۸. الزهره فی مناسک الحج و العمره.
۱۹. احاله النظر فی القضاء و القدر.
۲۰. الزبده العربیه.
۲۱. شرح الدره البریعه فی علم اصول الشریعه.
۲۲. الحور البریعه فی الاصول الشریعه.
۲۳. خلاصه المنطق.
۲۴. الحاشیه علی المواقف.
۲۵. الحاشیه علی الهدایه الاثیریه للمیبدی.
۲۶. رساله فی الاحتیاط الازمه العمل.
۲۷. عون اخوان الصفا علی فهم کتاب شفاء.
۲۸. اثبات الواجب فی اثبات الواجب.
۲۹. حکمت خاقانیه.
۳۰. السؤال و الجواب.
۳۱. شرح العوامل ملامحسن قزوینی.
۳۲. فهرست کنز الفؤاد.
۳۳. اللألیء العبقریه فی شرح العینیّه الحمیریّه: این کتاب به زبان عربی و شرح ادبی مفصل و مهمی است بر قصیده عینیه سید اسماعیل حمیری.
۳۴. النجاه: فارسی و درباره اصول دین است.
۳۵. بینش، غرض آفرینش.
۳۶. کاشف اسرار الیقین من اصول الشرع المبین فی شرح معالم الدین.
۳۷. قراح الاقتراح: به زبان عربی و درباره نحو میباشد و فاضل هندی در سال ۱۰۸۱ هـ .ق. آن را نوشته است.[۴۶]
۳۸. موضح اسرار النحو.
۳۹. الرساله التهلیلیه.
۴۰. الکواکب الدری: این کتاب در موضوع تفسیر و ادبیات و به زبان عربی میباشدو در سال ۱۰۹۷ هـ .ق تألیف شده است.[۴۷]
۴۱. حاشیه بر کافیه ابن حاجب.
۴۲. تطهیر التطهیر عن اوهام شبه الحمیر.
۴۳. الزام العار لصاحب الغار: تفسیر آیه ۳۸ سوره توبه.[۴۸]
۴۴. حاشیه بر قرب الاسناد.
۴۵. الرسائل الکثیره.
۴۶. تحفه الصالح: پاسخ به پرسشهای شاگردش، مولی صالح بن عبدالله کزازی قمی است. وی در سال ۱۱۲۶ هـ .ق. آن را به شاه سلطان حسین اهدا کرد.[۴۹]
۴۷. تحریم خمر.
کتابخانه
اعتباری را که فاضل هندی برای کتاب قائل بوده، قابل توجه است. او در شرایطی که فقر بر زندگیاش حاکم بوده، توانست نسخههای منحصر به فردی از آثار پیشینیان را در کتابخانه شخصیاش جمع کند. وی برای تألیف کتاب پرارزش کشف اللثام به نقلهای دیگران از کتابهای پیشینیان، اعتماد نکرد؛ بلکه با در اختیار داشتن مصادر اصلی، مستقیماً از آنها ـ در خلق این اثر جاودان ـ استفاده کرد.
شماری از کتابهایی که در کتابخانه فاضل هندی وجود داشت، عبارتند از:
الجُمل و الانتصار، المزار للشهید، حاشیه علی القواعد، رساله فی جواز السفر، اللوامع و المقدادیات، الغنیه فی العلوم، الشامیات و البحریات لابن فهد حلّی، المسائل الغرویه، شرح نهج المسترشدین، شرح الارشاد لابن المصنف، اجوبه المسائل المختلفه للشیخ علی، مناهج الیقین فی اصول الدین، رساله ایضاح الاشتباه فی اسماء الرواه و اسامی الرجال، مجلی مرآه المنجلی فی علم الکلام، قواعد ابن میثم، فرج بعد الشدّه للتنوخی، ترجمه تورات، الانوار البدریه، نثر اللآلی و تفسیر بلابل القلاقل.[۵۰]
وفات
فاضل هندی که فخر عالم است نیز، دامنگیرش این خاک غم است
فاضل هندی در روز سه شنبه بیست و پنجم رمضان سال ۱۱۳۷ هـ .ق. به سرای باقی شتافت و پیکرش در قبرستان تخت فولاد اصفهان دفن شد.[۵۱] در کنار قبر او، قبر ملا محمد فضل معروف به فاضل نایینی قرار گرفته است که به همین سبب، مردم قبر این دو شخصیت علمی را به نام «فاضلان» میشناسند.[۵۲]
تخت فولاد اصفهان
این قبرستان از متبرّکترین آرامگاههای ایران است. «و مؤمنین مخصوصاً به جهت برآمدن حاجت به سر قبر او (فاضل هندی) برای زیارت میروند و توسل میجویند. بسا باشد که بعضی از مؤمنین به تخت فولاد میروند محض زیارت فاضل و اکتفا به زیارت آن بزرگوار نموده، به مزارهای دیگر نمیروند؛ که او را اهمّ از همه میدانند.»[۵۳]
ن: ۲۷۶۴ م علی محمد نیکان
پی نوشت ها:
[۱] . تاریخ حزین، ص ۶۴.
[۲] .ریاضالعلما، ج ۷، ص ۳۶.
[۳] . ترجمه روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۱۵.
[۴] . وقایع السنین و الایام، میر عبدالحسین حسینی خاتون آبادی، ص ۵۴۲.
[۵] . زندگینامه علامه مجلسی، ج ۲، ص ۸۲؛ تذکره العلما، محمد بن سلیمان تنکابنی، ص ۱۶۹.
[۶] . زندگینامه علامه مجلسی، سید مصلح الدین مهدوی، ج ۲، ص ۸۳.
[۷] . طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۹۰.
[۸] . تاریخ حزین، ص ۶۴.
[۹] . منتخب آثار الحکماء، ج ۳، ص ۵۴۴، پاورقی.
[۱۰] . ترجمه روضات الجنات، ج ۷، ص ۳۵۷.
[۱۱] . زندگینامه علامه مجلسی، ج ۲، ص ۸۲ و تذکره العلماء، محمد بن سلیمان تنکابنی، ص ۱۶۹.
[۱۲] . بهجه الآمال، ص ۳۷۵.
[۱۳] . تذکره الانساب، ص ۱۰۷، و نجوم السماء، ص ۲۱۲.
[۱۴] . مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۳۲۸.
[۱۵] . اعیان الشیعه، ج ۴۴، ص ۱۳۵؛ ج ۹، ص ۱۹۷ و ج ۱، ص ۱۹۷.
[۱۶] . ترجمه روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۱۳؛ طبقات اعلام الشیعه، ص ۵۴۸ و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۶.
[۱۷] . تلامذه العلامه المجلسی و المجازون منه، ص ۶۳.
[۱۸] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱، ص ۲۳۲، شماره ۱۲۲۰.
[۱۹] . اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۱۱.
[۲۰] . مقالات تاریخی، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص ۱۳۱.
[۲۱] . الاجازه الکبیره، ص ۱۷۷.
[۲۲] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۷.
[۲۳] . الاجازه الکبیره، ص ۱۴۷ و تلامذه العلامه المجلسی و المجازون منه، ص ۳۷.
[۲۴] . الکواکب المنتشره، ص ۱۰۹.
[۲۵] . طبقات اعلام الشیعه، ص ۱۰۹، ۱۰۸، و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۴، ص ۴۲۳.
[۲۶] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۷.
[۲۷] . تراجم الرجال، ج ۲، ص ۷۲۶.
[۲۸] . اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۳۸.
[۲۹] . مقالات تاریخی، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص ۱۳۲.
[۳۰] . طبقات اعلام الشیعه، ص ۵۷۶. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱، ص ۲۳۲، الکواکب المنتشره، ص ۱۱۶.
[۳۱] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱، ص ۲۳۲؛ الکواکب المنتشره، ص ۱۱۶.
[۳۲] . همان، ج ۱۱، ص ۳۴.
[۳۳] . مقالات تاریخی، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص ۱۳۳.
[۳۴] . دستور شهریاران، ص ۲۷۳.
[۳۵] . احوال و آثار بهاء الدین محمد، رسول جعفریان، ص ۳۶ و ۳۴.
[۳۶] . فوائد الرضویه، ص ۴۷۸.
[۳۷] . مقدمهای بر فقه شیعه، ص ۵۶.
[۳۸] . همان، ص ۵۷.
[۳۹] . فوائد الرضویه، ص ۴۷۸ و فهرست مجلس، ج ۴، ص ۹۸.
[۴۰] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۵، ص ۳۱۱، ش ۱۴۸۱.
[۴۱] . سیری در تاریخ تخت فولاد، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۱۶۶.
[۴۲] . ترجمه روضات الجنات، ج ۷، ص ۳۵۷.
[۴۳] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۴، ص ۴۳۱ و ج ۲۲، ص ۳۶۱؛ ترجمه روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۱۴.
[۴۴] . فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی آیت الله نجفی مرعشی، ج ۳، ص ۱۷ و ۱۶.
[۴۵] . احوال و آثار بهاء الدین اصفهانی، رسول جعفریان، ص ۵۳.
[۴۶]. فهرست نسخههای خطی آیه الله نجفی مرعشی، ج ۳، ص ۱۷و ۱۶.
[۴۷] . فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیت الله گلپایگانی، سید احمد حسینی، ج ۱، ص ۵۲.
[۴۸] . نسخه خطی به شماره ۸۱۷، موجود در کتابخانه مرحوم آیت الله نجفی مرعشی.
[۴۹] . اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۳۸.
[۵۰] . بحار الانوار، ج ۱۱۰، ص ۱۷۷ و ۱۶۵.
[۵۱] . ترجمه روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۱۶ و سیری در تاریخ تخت فولاد، ص ۱۶۶.
[۵۲] . سیری در تاریخ تخت فولاد، ص ۱۶۶؛ ریحانه الادب، ج ۴، ص ۲۸۵ و تذکره القبور، ملا عبدالکریم گزی، ص ۳۹.
[۵۳] . تذکره القبور، ص ۴۰.