- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نقش قاطعیت و صلابت در تربیت کودک
اساساً پدر به برخوردارى از یک رابطه عاطفى قوى با کودکان خود، از همان ابتداى کودکى جهت اجراى وظایف پدرانه خویش نیازمند است. وقتى رابطه عاطفى به دور از افراط و تفریط برقرار شد، می توان گفت که پدر نیمى از راه خود در مسیر تربیت و انضباط دهى به کودکان را طى کرده است. اما این به تنهایى کافى نیست. پدر به مقبولیت نیز احتیاج دارد.
جلب اعتماد کودک
هدف از تربیت، درونى کردن انضباط و ادب است، لذا عشق و اعتماد به مربى، بیشترین تأثیر را در این زمینه خواهد داشت. «اگر هزار سخن از بیرون بگویى تا مصدقى از درون نباشد، سودى ندارد. تربیت بدون آمادگى روانى و عاطفى عقیم است و چون درختى که ریشه در خاک ندارد. سودى از آب نبرد.» (۱)
براى مربى لازم است که اعتماد متربى را از طریق راستگویى، صداقت عملى، عمل به وعده و دورى از فریب و ریا مخصوصاً در حضور کودک جلب نماید.
«برتر اندراسل» می گوید: کسانى که با کودک به راستى و درستى رفتار می کنند، پاداش خود را می گیرند. به این ترتیب که اعتماد کودک به آنان افزون می گردد.
در کودک، این میل طبیعى وجود دارد که گفته شما را راست بپندارد، مگر این که با میل و رغبت و تمایل شدید خودش معارض باشد. او می نویسد:
روزى پسر من خواست در رودخانه اى بازى کند. من او را از این کار منع کردم و گفتم گمان می کنم در آنجا تکه هاى سفال باشد و به پایت آسیب رساند ولى میل او شدید بود و در وجود سفال شک می کرد. من تکه اى از آن را پیدا کردم و لبه تیزش را به او نشان دادم کاملاً قانع و ساکت گردید.
البته اگر من وجود سفال را براى ممانعت از او جعل کرده بودم اعتماد او را نسبت به خودم از بین می بردم. اگر واقعاً تکه اى از آن را نمی یافتم، ناچار بودم به او اجازه دهم در آب بازى کند. در نتیجه این گونه تجارب مکرر، تقریباً هر وقت چیزى به او می گفتم و دلیل می آوردم، دیگر شک و تردید نمى کرد. (۲)
پدر می تواند در مورد امر و نهى خود مخصوصاً وقتى که مورد میل و پذیرش کودک نیست به صورتى منطقى و مدلل توضیح دهد و سطح فهم او را در آن لحاظ کند. به این طریق به جاى آن که در مقابل او قرار گیرد و او را به موضع گیرى و مخالفت در برابر خود تحریک کند، با تقویت حس اعتماد او نبست به خود، کودک را در کنار خود قرار داده و بدون آن که وى متوجه حکمروایى پدر شود، او را به سمت هدف مطلوب هدایت کند.
باید توجه داشت که صرف امر و نهى از موضع قدرت و اجبار و اکراه کودک در پذیرش، هیچ اثر مثبتى در زمینه تربیت حاصل نخواهد کرد. زیرا «هرگاه کودک را به اجبار و اکراه و اعمال زور تربیت کنیم از انجام تربیت درونى مانع شده ایم، پس به یک معنا تربیت کردن مانع تربیت شدن است.» (۳)
رفتار شایسته نیز از مهمترین راه هاى جلب اعتماد است. اعتماد کودک چیزى نیست که با میل و خواست پدر ایجاد شود بلکه او خود با رفتارى که از پدر می بیند، به یک قضاوت دست می یابد، که مبناى اعتماد او به پدر خواهد شد.
وجود دوگانگى در رفتار و گفتار پدر قطعاً موجب حیرت و تردید کودک شده و او را نسبت به صداقت و درستکارى پدر شکاک و نامطمئن می سازد. طفل با چند تجربه از این دوگانگى، درمى یابد که لزوماً آنچه پدر می گوید درست نیست و لازم نیست حتماً طبق مقررات عمل کرد. بر پدر فرض است که در حضور کودک از دو رویى، دوگانگى در رفتار و گفتار، ریا و فریبکارى و دروغگویى و … بپرهیزد. نباید جثه کوچک کودکان، بزرگترها را در مورد میزان هوش و درک آنها به اشتباه بیندازد.
شایسته است که کودک را چون فردى بالغ، بزرگوار و با شخصیت تصور نمود تا در مقابل او از ارتکاب اعمال ناپسند جلوگیرى نموده و در تربیت این امانت الهى خیانت ننمود بلکه باید وحدت نظر و عمل در شخصیت ما متجلى گردد. یعنى ابتدا خود به آنچه می گوییم واقعاً اعتقاد داشته باشیم و به آن عمل نماییم و سپس آن را به کودکان بیاموزیم.
این روش نه تنها یک نوع اعتماد و اطمینان را در فرزندانمان نسبت به ما به وجود می آورد، بلکه بر اعتماد به نفس ما نیز خواهد افزود. (۴) روانشناسان معتقدند کودکان به مراتب بیش از آنچه از گوش هایشان یاد می گیرند، از چشمانشان فرا می گیرند.
میل شدید کودکان به تقلید و الگو گرفتن از بزرگترها، ضرورت برخوردارى از فضائل اخلاقى و دورى از بدی ها را دوچندان می نماید. چرا که «کودکان آنچه ما می خواهیم نمى شوند، آنچه ما هستیم می شوند.» (۵)
در روایات اسلامى نیز به اهمیت این نکته فراوان توجه داده شده است امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مردم را با غیر زبان هایتان به اسلام دعوت کنید. (۶)
از حضرت على (علیه السلام) نیز روایت شده است که: «کسى که خود را بر مسند رهبرى قرار می دهد، قبل از تعلیم دیگران، ابتدا باید به تعلیم و تربیت خود بپردازد و قبل از آن که با زبان به تربیت دیگران همت گمارد، باید با رفتار و کردارش چنین کند.» (۷)
نقش مادر در اعتماد کودک به پدر
رفتار و موضع گیرى مادر نیز در قبال پدر، در ایجاد اعتماد کودک به پدر و یا سلب آن بسیار تأثیرگذار است. مادر با گرامیداشت پدر در حضور فرزندان می تواند نقش مهمى در این خصوص ایفا نماید.
تأثیر رفتارهاى پدر مخصوصاً در موارد تنبیه و ملامت، و تفهیم این که پدر صلاح او را می خواهد، اعتماد کودک را نسبت به پدر تقویت می کند.
رفتار پدر نیز با مادر، در اعتماد فرزندان نسبت به خود او تأثیرگذار است. چرا که مادر، نزدیکترین و محبوب ترین فرد نزد کودک است. کودک همواره میل دارد، مادرش را نزد همگان گرامى و محبوب ببیند تحمل کمترین رنجش و ناراحتى مادر را ندارد. هر کس مادرش را بیازارد، نزد او مبغوض و منفور است، حتى اگر پدر باشد.
به همین خاطر چه بسیارند پدرانى که زحمت فراوانى را در راه رفع نیازهاى فرزندان متحمل شده و به ایشان عشق می ورزند اما فرزندان آنچنان که شایسته است از پدر قدردانى نمى کنند و به او مهر نمى ورزند. بلکه به خاطر بدرفتارى وى با مادرشان از او ناراحت و ناراضى اند. در حدیث است که یکى از حقوق فرزند بر عهده پدر آنست که مادرش را در آسایش قرار داده و او را گرامى بدارد. (۸)
نکته قابل توجه در این روایت آن است که احترام به مادر را از حقوق کودک می داند. چرا که رعایت حق مادر و احترام به او تأثیر بسزایى در تربیت شایسته فرزندان و رابطه نیکوى آنها با پدر دارد.
غالباً کودکان در دعاوى خانوادگى – حتى اگر حق با پدر باشد – طرف مادر را می گیرند. بنابراین دعاوى خانوادگى به تدریج شکاف بین پدر و فرزندان را زیاد می کند و از اعتماد آنها به پدر می کاهد. پدرى که می خواهد از رابطه ایده آلى با فرزندانش برخوردار باشد باید صبر و تحمل پیشه سازد و از خشونت و بدرفتارى بر علیه مادر فرزندش بپرهیزد.
گاهى لازم است که پدر دوران کودکى و خاطرات خود با مادرش را به یاد آورد تا قضاوت درستى از رفتارهاى کودکان در اینگونه موارد داشته باشد.
پی نوشت ها
۱) هشدارها و نکته هاى تربیتى، عبدالعظیم کریمى، ص ۷۱؛
۲) برتر اندراسل، در تربیت غیر مستقیم، ص ۱۵۳؛
۳) عبدالعظیم کریمى، همان، ص ۴؛
۴) محمدرضا شرفى، خانواده متعادل، ص ۱۷۷؛
۵) همان، ص ۱۵۵؛
۶) کلینى، همان، ص ۶۴، باب الورع، حدیث ۱۴؛
۷) نهج البلاغه، حکمت ۷۳، ص ۶۳۸؛
۸) بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۱۸؛
منبع: پیام زن؛ شماره ۲۱۱؛ انسیه نوش آبادى