- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
صرفهجویی، به مفهوم مصرف چیزى به شکل درست و مناسب آن است. این مساله برای ایجاد تعادل میان درآمد و هزینه، بسیار مهم و اساسی است و در حوزه اقتصاد خانواده نیز مىتواند تاثیرگذار و سرنوشتساز باشد. با این همه، صرفهجویى علاوه بر این که در حوزه اقتصاد شخصى، معنا و مفهوم مىیابد در حوزه اقتصاد عمومى نیز معنا دارد. امام خمینى (ره) بر این اساس است که مصرف زیاد و بیش از نیاز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام مىداند بلکه آن را ضمانآور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مدیون مىشمارد.
قرآن نیز به این مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زیرا قرآن، کتاب هدایت و راهنمایى آدمى به سوى کمال است و به مساله اقتصادی که ارتباط تنگاتنگى با مساله آسایش و آرامش دارد، توجه داشته و برای این که انسان در مسیر کمالى حرکت کند، به مساله اقتصاد و روشهای مناسب و درست کسب درآمد و هزینههاى آن نیز پرداخته است. بازخوانى نگرش و تحلیل قرآن مىتواند در این زمینه براى دستیابى به شیوههاى درست کمک کند. نوشتار حاضر، تلاشى است تا این مساله را از دیدگاه قرآن واکاوی نماید.
مفهوم صرفهجویی
واژه عربی صرف که به معناى تغییر و تحویل آمده است، در علوم مختلف معانى و مفاهیم گوناگونى را بیان مىکند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو، به معناى ساختن صیغههاى مختلف از یک اصل مىباشد که در ادبیات عربى معروف و مشهور است.
در علوم قرآنى، صرفه به معناى بازداشتن شخص از آوردن آیه و یا سورهاى است که در مقام تحدى انجام مىگیرد. در این که این نظریه درست و یا نادرست است، سخنى نیست بلکه تنها بیان این که صرفه به معناى بازداشتن شخص به شکل تکوینى از آوردن سوره و یا آیه نیز به کار رفته است.
در علم اقتصاد چون سخن از تولید و توزیع و مصرف است، واژه صرفهجویی به معناى مصرف درست و مناسب چیزى است که در اختیار شخص قرار دارد و در ازاى آن کار و یا هزینهاى پرداخت شده است. بنابراین صرفهجویى در ارتباط با مصرف چیزی است که داراى مالیت مىباشد و انسان در قبال آن، کار و یا هزینهاى پرداخته و یا مىپردازد.
صرفهجویی، کممصرفکردن نیست
عدهای صرفهجویى را به معناى کممصرفکردن معنا کردهاند ولى به نظر مىرسد این معنا نمىتواند اقتصادى باشد؛ زیرا هدف از تولید یک شىء اقتصادی، مصرف آن است و مصرف چیزی، زمانى به وقوع مىپیوندد که آدمى به آن نیاز داشته باشد و با مصرف آن چیز، نیازى از نیازهاى وی برآورده مىشود.
بنابراین شخص لازم است تا در حد نیاز و برآورد آن، چیزى را مصرف نماید و کممصرفکردن نمىتواند نیاز وى را برآورده سازد، مگر آن که در مساله نیاز به نیازهای اساسى و نیازهاى غیر اساسى و یا نیازهای لازم و غیر لازم توجه داده شود. در این صورت مىتوان گفت که مصرف چیزى، مىبایست در حد برآورد نیازهای اساسى و لازم باشد.
ولی مشکلى که در اینجا خود را نشان مىدهد، آن است که همان گونه که نیازهاى آدمى به دو دسته نیازهاى اساسى و لازم و غیر اساسى و غیر لازم دستهبندى مىشود و به شکلى، اولویت خود را تحمیل مىکند، در حوزه چیزهایی که به عنوان مواد مصرفى مورد توجه قرار مىگیرد نیز اولویتبندى صادق است؛ به این معنا که هر چه نیاز شخص و یا جامعه به چیزى اساسى و ضرورى و لازم باشد، آن چیز به شکل امرى با مالیت بیشتر و اساسىتر مطرح مىشود.
از این رو، ارزش نیازى انسان به چیز اقتصادی، آن چیز را ارزشمندتر مىسازد چنان که کماهمیتى آن نیز، آن را در درجه دوم اهمیت قرار مىدهد.
البته این امر به چیزهایى برمىگردد که ارزش مالى داشته و برای تولید و تهیه آن نیازمند کار و پرداخت هزینه هستیم. بنابراین با آن که هوا و اکسیژن براى آدمى دارای ارزش و اهمیت بسیار و حیاتى است ولى از آن جایی که در حال حاضر براى آن هزینهاى پرداخته نمىشود و نیاز به تولید آن نداریم و کارى براى آن انجام نمىدهیم چیزى بىارزش بوده و از مالیت خارج مىشود و سخن از صرفهجویى در آن، معنا و مفهومى ندارد؛ ولى اگر فرض کنیم که در آینده براى تولید اکسیژن مصرفى انسان، نیازمند تولید و یا کار براى آن باشیم، مىبایست برای آن مالیت قرار داده و درباره شیوههاى مصرف و استفاده آن سخن بگوییم.
دیدگاه اقتصاددانان درباره صرفهجویی
به هر حال صرفهجویى، ارتباط تنگاتنگى با مسأله مالیت و مقدار تولید و توزیع دارد. هر چیزى که از نظر مالى ارزشمند و از نیاز بشر به آن بیشتر باشد، درباره نحوه و چگونگى مصرف آن نیز مسایل و مطالب بیشترى مطرح مىشود.
اقتصاددانان درباره نحوه مصرف، به این نکته توجه مىدهند که مراد از صرفهجویی، کممصرفکردن نیست؛ زیرا مىبایست در هر چیزی که بخشى از نیاز آدمى را برطرف مىسازد، به مقدار مورد نیاز از آن استفاده کرد. بنابراین شخص مىبایست در حد نیاز طبیعی خود، از هر چیز اقتصادى استفاده کند. تنها مسألهاى که اقتصاددانان آن را مطرح مىسازند، این است که در زمان بحرانهای اقتصادى و کاهش توزیع و یا تولید چیزی، میبایست به حد اقل بسنده کرد و در حد رفع حاجت و نیاز ضرورى از آن استفاده نمود تا فرصت بیشترى به دیگران داده شود.
در حقیقت در زمان بحران، سخن از مصرف در حد ضرورت و رفع نیاز است ولى این بدان معنا نیست که شخص آن چیز را کم مصرف کند. صرفهجویی در این زمان به شکل ضرورت خود را تحمیل مىکند و اگر در زمانهای دیگر صرفهجویى به معناى مصرف درست و متناسب از کالای اقتصادى است در زمان بحران این نکته از جهات دیگر مورد تأکید قرار مىگیرد تا شخص به حد ضرورت بسنده کرده و به قول معروف به مستحبات نپردازد.
به سخن دیگر، صرفهجویى در همه حال و هر زمانى، چه بحران و چه غیربحران، به معناى مصرف درست کالاى اقتصادى همانند آب و برق است ولی در زمان بحران، تنها برآورد نیازها در حد ضرورت به معناى صرفهجویی است که نوعى محدودیت را نیز سبب مىشود که تحمیلی از سوى بحران است.
بنابراین صرفهجویى از نظر اقتصاددانان، به معناى استفاده درست و مناسب از کالاى اقتصادى و بهرهورى و آگاهى نسبت به نیازهای واقعى است.
در اینجاست که مسئله آگاهى و شناخت، خود را بر اقتصاد مصرف تحمیل میکند. در حوزه اقتصاد تولید مسئله این است که چگونه و چه چیزی را در چه مقدار و حجم تولید کنیم، اصلى است که هر تولیدکننده اقتصادى بدان توجه دارد. در اقتصاد مصرف نیز شخص مىبایست به این نکته توجه کند که چه چیزى نیاز واقعى است و تا چه مقدار مىتواند نیاز واقعى او را برآورده کند و افزون بر آن امرى بیرون از نیاز واقعى او مىباشد؟
به عنوان نمونه مصرف ۷ تا ۱۵ لیوان آب براى سلامت مفید و سازنده است. بنابراین ۷ لیوان آب، نیاز واقعى او را تشکیل میدهد که شخص مىبایست آن را مصرف کند و کمتر از آن مىتواند به او زیان برساند.
بر این اساس، مىتوان برنامهریزی در اقتصاد مصرف را این گونه داشت که در زمان بحران، شخص به جاى بیش از ۷ لیوان، مىبایست در همان اندازه مصرف کرده و صرفهجویی نماید. در این صورت، نوعى کممصرفى را مىتوان در مفهوم صرفهجویى در زمان بحران استنباط کرد ولى این کممصرفى، زیانبار نیست بلکه کممصرفى در راستاى بهینهسازى مصرف در زمان بحران است.
از این رو، آگاهىبخشى نسبت به کالاهاى مصرفى در حوزه اقتصاد مصرف ضرورى و مناسب است. درباره مصرف کالاهایى همچون برق و ایجاد محیط مناسب از نظر روشنایى و یا گرمایى و یا سرمایى مىبایست آگاهى درستى به افراد داده شود تا در حوزه اقتصاد مصرف نیز همانند اقتصاد تولید بهینهسازی و بهرهورى در دستور کار قرار گیرد.
قرآن و صرفهجویی
اصولا نگاه قرآن به مسئله اقتصادى، نگاهى در راستاى بهرهورى مناسب و درست از امکانات و وسایلى است که خداوند در اختیار بشر به طور مستقیم و یا با تولید و کار قرار داده است. از این رو، از مردم مىخواهد که هر چیزى را درست و به شکل مناسب آن مورد استفاده قرار داده و از اصراف و تبذیر و عدم بهرهمندى از آن خودداری ورزند.
به سخن دیگر، در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد که از واژه قصد گرفته شده به معنای میانهروى و اعتدال است. (مفردات راغب اصفهانى ذیل واژه قصد) از این رو بنیاد امور در حوزه تولید و توزیع و مصرف کالا در بینش و نگرش قرآنى میانهروى است.
هر گونه رفتارهای بیرون از این چارچوب از نظر قرآن نه تنها نادرست و نابهنجار بلکه گناه و گاه جرم قانونى تلقى مىشود. همان گونه که زیادهروی و اتراف و اسراف و تبذیر، امرى مردود و نادرست و گناه شمرده شده است، همین طور عدم استفاده از نعمتهاى حلال خداوند و عدم بهرهمندى از آن در راستای آسایش و آرامش و کمال، امرى مذموم و ناپسند دانسته شده و شخص مورد نکوهش و توبیخ قرار گرفته است که چرا حلال خدا را بر خود حرام مىسازد و از آنها بهرهمند نمىشود؟
خداوند در آیاتى چون آیه ۱۴۱ سوره انعام از مردم مىخواهد که از اسراف و تبذیر دورى ورزیده و هزینههاى خویش را در چارچوب اعتدالى قرار دهند. در آیه ۳۱ سوره اعراف از مردم میخواهد که از نعمتهاى خداوند استفاده کرده و از آن بخورند و بیاشامند ولى اسراف نکنند؛ زیرا اسراف، امرى ناپسند در نزد خداوند است و اهل اسراف را خداوند دوست نمىدارد.
ضرورت اعتدال در مصرف
آیه ۱۴۱ سوره انعام، به مسئله اعتدال در مصرف اشاره دارد که همان معناى صرفهجویی و بهینهسازى مصرف در اقتصاد امروز جهان است. خداوند در این آیه اعتدال در مصرف و دورى از اسراف و تبذیر را اصلى مهم در هزینه کرد اموال اقتصادى برشمرده و در آیه ۳۱ سوره اعراف و نیز ۲۶ سوره اسراء و همچنین ۶۷ سوره فرقان بر آن تأکید مىورزد.
در حقیقت از نظر اسلام و قرآن، اعتدال در مصرف و میانهروى و صرفهجویی به معناى مصرف درست و متناسب، اصلى اساسى و از اصول نخستین اقتصاد اسلامى مىباشد که مؤمنان براى دستیابى به کمال شخصى و جمعى و امت اسلامى براى رسیدن به جامعه نمونه و برتر مىبایست آن را در نظام اقتصادى خویش در نظر گیرند.
از آن جایی که قرآن، کتاب هدایت آدمى و جامعه بشرى به سوى تعالی و کمال است، برنامهها و نظام اقتصادى آن نیز در همین چارچوب میباشد. از این رو، خداوند بر لزوم وسیله قرار گرفتن ابزارهای اقتصادى براى تحصیل امر معنوى و اخروى تأکید میکند (قصص آیه ۷۷) و مىکوشد تا با جمع میان دنیا و آخرت در حوزه اقتصادى، مردم را به سوى کمال سوق دهد. (بقره آیه ۲۰۱ و نساء آیه ۱۳۴ و آیات دیگر)
اگر از نظر اسلام، سلامت اقتصادى و پرهیز از فسادانگیزى در حوزه اقتصادى (اعراف آیه ۸۵ و هود آیه ۸۴ تا ۸۶) و تصحیح روابط اقتصادى جامعه، همپاى مسایل اعتقادى و عبادى در صدر برنامههاى پیامبران قرار دارد (اعراف آیه ۸۵ و هود آیات ۸۴ تا ۸۷ و شعراء آیات ۱۷۷ تا ۱۸۳ و دهها آیه دیگر) این امر نمىتواند جز با صرفهجویى و بهینهسازى مصرف همراه باشد؛ زیرا اقتصاد در هر حال بسترى براى تکامل بشری است و به عنوان هدف ابزارى و یا میانى مطرح مىباشد که مىبایست آدمى با بهترین شیوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جایى قرار دهد که بتواند رشد و کمال خویش را ادامه دهد.
از این رو، همان اندازه که اسراف و اتراف و تبذیر زشت و ناپسند است، استفاده نکردن درست از نعمتهاى خداوندى نیز به معنای نادیده گرفتن ابزارهاى کمالى است.
از نظر قرآن، اقتصاد و ثروت، مایه قوام جامعه است (نساء آیه ۵) و امور اقتصادی و معیشتى مردم، داراى جایگاهى مهم در حد مسایل اعتقادى و عبادى (بقره آیه ۳و ۳۱و ۴۳و ۸۳و ۱۷۷و ۲۷۷) دارد و بر این اساس مىبایست همگان از شخص و جامعه و دولت، در مسیر اقتصاد سازنده و مثبت حرکت کنند تا فرصتهاى برابر براى همگان جهت دستیابی به همه ابزارهاى رشد و تکامل فراهم آید. بنابراین هر کسی که با مصرف زیاد و اتراف و تبذیر و اسراف، بخشى از ابزارهای رشدى و کمالى را از میان ببرد، مىبایست پاسخگوی خدا و جامعه انسانى باشد.
صرفهجویی در بحران
چنان که گفته شد، صرفهجویى در زمان بحران، معنا و مفهوم تازهاى پیدا مىکند. اگر جامعهاى دچار بحران در یک یا چند کالای اقتصادى شد، مىبایست همگان چنان تلاش کنند تا از آن برهند. در این زمان است که صرفهجویى، گاه به معناى کممصرف در حد اعتدال و میانه است که تنها نیازهاى اساسى و اصلى شخص و یا جامعه پاسخ داده شود.
در آیه ۴۷ سوره یوسف، خداوند به ضرورت صرفهجویى در زمان بحرانهای اقتصادى اشاره مىکند و در آیات ۴۷ و ۴۸، بر لزوم برنامهریزی ازسوى دولت مردان براى مقابله و یا حل بحرانهاى اقتصادی تأکید مىورزد.
این آیات ضمن اشاره به مسئولیتهاى دولت نشان مىدهد که عوامل طبیعى به وجودآورنده بحران، نمىتواند توجیهگر رفتارهای دولت باشد و دولتها موظف هستند که حتى براى شرایط فوقالعاده چون خشکسالى، برنامهریزى کنند.
بنابراین بهرهمندى از ابزارهاى پیشبینى اوضاع و آمادگی دایمى براى حالتهاى فوقالعاده، از ضروریات و مسئولیتهاى دولت است که در آیه مورد اشاره قرار گرفته است.
لزوم جیرهبندى از ارزاق و کالاهاى اقتصادى در وضعیت کمبود و تنگناهاى اقتصادى، از مطالبى است که در آیات ۶۰ سوره بقره و نیز ۱۶۰ سوره اعراف بدان توجه داده شده است.
لزوم نظارت حکومت و دولت بر امور اقتصادى از تولید گرفته تا توزیع و مصرف آن، از جمله وظایف و مسئولیتهاى دولت است که در آیه ۴۷ و ۵۵ سوره یوسف آمده است. مدیریت توزیع و اصلاح در تولید و توزیع و مصرف، به عنوان وظایف پیامبران و دولتهاى اسلامی امرى است که در آیات مختلف به ویژه ۸۴ تا ۸۶ سوره هود و آیات دیگر بدان اشاره شده است.
از همه این مطالب و بسیارى مطالب و آیات دیگر که در حوصله این نوشتار نیست، مىتوان دریافت که وظیفه همگانى ایجاب مىکند تا در مصرف درست و بهینه کالاهاى اقتصادى تلاش کنیم و هر یک از ما موظف است تا بر اساس چارچوبهاى مورد پذیرش اقتصادی عمل کند و در مصرف کالاى اقتصادى زیادهروى و اسراف نکند.
منبع: روزنامه کیهان؛ شماره ۱۹۱۲۲؛ ۸۷/۴/۱۱؛ نویسنده: باقر علیخانى