- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
راستى چرا در میان نوجوانان و جوانان، برخى آنچنان که باید، به نماز اهمیت نمى دهند و یا این که چرا بعضى از آنان ارتباط چندانى با نماز ندارند و یا عده اى از نوجوانان وجوانان در حالى که از خانواده مذهبى و مسلمان هستند نماز نمی خوانند؟ این سؤالى است که ما به دنبال علل و عوامل و پاسخ صحیح آن بوده نخست سعى داریم که عوامل آن را شناسایى نموده سپس راه حل ها را ارائه دهیم.
علل کم توجهى یا بى توجهى برخى از جوانان به نماز
موضوع مزبور، به عنوان یک سؤال و موضوع تحقیق در میان عده کثیرى از دانشآموزان دبیرستانی، دانش پژوهان مراکز پیش دانشگاهى و دانشجویان مطرح گردید تا بدون هیچ حدس و گمانی از طرف نگارنده علل را از بیان خودش جویا شویم که در این صورت قضیه از ظن و گمان خارج و به واقعیت عینى نزدیکتر گردد. آنان در این نظرسنجى علل و عواملى را برشمرده اند که بسیار جالب توجه است.
لازم به ذکر است که برخى از این علل، از درصد بالایی برخوردار بوده که اکثریت آن را بیان داشته اند و بعضى دیگر در حد متوسط و ضعیف مطرح شده اند. ما به ترتیب اهمیت، آن عوامل و علل را برمى شماریم، سپس نحوه از بین بردن آنها و یا راه حل ها را با استمداد از آیات و روایات با بضاعت اندک علمی ارائه خواهیم داد.
محیط خانواده و بى توجهى والدین
بى توجه بودن یا کم توجهى پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط خانه و سطحى نگرى آنان در ابتداى نوجوانى فرزندان و یا احیانا بى مبالاتی اعضاى خانواده نسبت به مسائل دینى خصوصا فریضه نماز، تأثیر بسزایى در تربیت فرزندان به جاى مى گذارد.
به عنوان مثال، فرزند، اگر در خانه اى رشد نماید که در آن خانه کسى به نماز اهمیت ندهد و یا در قبال مسائل دینى خود را مسئول ندانند و یا خود اهل نماز باشند، ولى فرزند خانواده را تحریض و تشویق به نماز ننمایند، قطعا فرزند آن خانواده، اهل نماز و عبادت نخواهد شد، البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر، به نماز روى آورد که این احتمال ضعیفى است.
نوجوانى نوشته بود که چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در حالی که در خانه ما هیچ یک اهل نماز نیستند و دیگرى بیان کرده که توقع نماز خواندن از کسى که هیچ یک از اعضای خانواده اش اهل نماز نباشند، توقع بى جایى است.
این گونه از خانواده ها که فرزندانشان، تمایل و گرایش چندانى به مسائل عبادى از خود نشان نمى دهند، بر دو قسمند:
یک گروه خانواده هایى هستند که والدین و مربیان آنان، به نماز اهمیت نمى دهند و طبعا فرزندانشان از آنان تقلید مى کنند. این دسته از خانواده ها اگر چه محدودند، ولى وجودشان قابل انکار نیست. فردى نقل مى کرد ما چند نفر براى مهمانى به منزل کسی رفتیم. بیشتر یا همه دوستان وضو ساختیم که نماز بخوانیم. سراغ مهر نماز از صاحب خانه گرفتیم، در جواب به ما گفت: یک مهر در خانه داریم که گاهى من با آن نماز مى خوانم و گاهى خانمم!
دسته دیگر خانواده هایى مى باشند که خود، دیندار و اهل عبادتند و لیکن نسبت به فرزندان خود در این امر، هیچ وقعی نمى نهند. نماز خود را مى خوانند و روزه شان را مى گیرند، اما از این که فرزندان به مسائل دینى پاى بند باشند یا نه براى آنها یکسان است. هرگز از فرزندان به عنوان پدر و مادر، نمی خواهند که نمازش را بخواند و یا روزه بگیرد. هیچ مسئولیتی را در قبال آنان احساس نمى کنند. گویا او همه چیز را می فهمد و باید با همان فهم خود عمل کند و یا همه اعمال او را حتی بعد از سن تکلیف با بچه بودن توجیه مى کنند.
بسیار روشن و مسلم است که چنین فرزندى، بزودى به عبادت تن در نخواهد داد. کانون خانواده، مهمترین عامل در این زمینه محسوب مى شود، چون کانونى که جوان در آن رشد یافته، کانون بی تفاوتى بوده است و هرگز کسى از طریق محبت و تشویق و یا از راه قهر و تهدید او را به امور عبادى وادار نکرده و یا از او نخواسته است. چه بسا این جوان، نسبت به سایر امور زندگى فردی، سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتى از دیدگاه خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت نیست.
این بدان جهت است که والدین در آن امور تأکید داشته، اما در امور دینی اصرارى به خرج نداده اند. اگر در بعد دینى توجه داشتند، قطعا خللى در او مشاهده نمى کردند.
عدم آگاهى و بینش کافى از فریضه نماز
عالم نبودن به محتواى نماز، درک پایین و بسیار اندک نسبت به تأثیر آن، عدم توجه به جایگاه نماز دراسلام، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایى آن، آشنانبودن به اسرار و فلسفه نماز و درخواست امور مادى از خدا و عدم دست یابى به آن یکی از عواملى است که جوانان را از این فریضه الهى دور نگه داشته است.
در گفته ها و نوشته هاى بسیارى از آنان، این نکته جلب توجه مى کرد که ما نمى دانیم براى چه باید نماز خواند؟ اگر نماز نخوانیم چه مى شود؟ با ترک نماز، چه چیزی را از دست خواهیم داد؟ و ظاهرا مشاهده مى شود آنان که نماز را برپا می دارند با کسانى که تارک نمازند، فرقى نمى کنند. اگر نماز باید در زندگى افراد مؤثر واقع شود، پس چرا این اثر ملموس نیست و چرا این مرزبندى را عملا ما نمى بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت نماز ما محتاج است؟
جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان خود رفتار شایستهای داشته باشد. خدا اینها را از ما خواسته است، نه این که نماز بخوانیم و در عین حال صدها عمل ناشایست را مرتکب شویم. اصل این است که ما انسان خوبى باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملاک انسان خوب بودن، نماز خواندن نیست، بلکه دل و قلبی پاک داشتن است.
همه این گفته ها حاکى از آن است که شناخت لازم و آگاهی کافى از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلام براى عده کثیری از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.
سستى و تنبلی
بعد از دو عامل مذکور، علت دیگرى که در ترک یا بی توجهى به نماز بیان شده است، عنصر و عامل تنبلى است. غالبا نوجوانان و جوانان به آسانى تن به فعالیت نمى دهند، مگر در اموری که بیشتر، جنبه احساسى و هیجانى داشته و یا در اموری که باانگیزه و شناخت قبلى همراه باشد.
براى فردى که چند سال است به سن تکلیف رسیده، قدرى مشکل است در هواى سرد زمستان آستین خود را بالازند و با آب سرد وضو بگیرد و یا کفش و پوتین را از پایش درآورد و مسح نماید؛ به همین خاطر، گاهی از نمازخواندن طفره مى رود و یا براى او دشوار است که از خواب نوشین صبحگاهى بزند و نمازش را بخواند و…
هر چند که برخى از نوجوانان و جوانان، این عامل را در موضوع مورد بحث مهم شمرده اند و لیکن به نظر مى رسد که این علت نمی تواند به عنوان یک عامل مستقل و بلکه یک علت به حساب آید، چون بعدا خواهیم گفت که تنبلى، خود، معلول علل دیگرى می باشد.
مجالست و همنشینى با دوستان ناباب
بدیهى است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانى خصوصا در سنین نوجوانى و جوانى را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن انسان به سوی سعادت و کمال مؤثرند و دوستان ناشایست در انحراف آدمى به سمت ناهنجاری هاى اخلاقی.
چه بسا جوانانى که در مسائل دینى علاقمند و به دیندارى خود راغبند و لیکن در محیط هاى مختلف از قبیل محل هایى که در آن زندگى مى کنند یا محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتى از عمر را سپرى می سازند با افرادى آشنا مى شوند که به تدریج او را در دام بی دینى و لاابالى گرى گرفتار مى کنند.
فساد اخلاقی
برخى از جوانان در علت دورى از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلاقى را بسیار مؤثر مى دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیط هاى مختلف داراى شدت و ضعف می باشد و در بروز و ظهور آن مى توان عللى را بر شمرد که هر کدام از آن عوامل به تنهایى مى تواند در ایجاد آن و انحراف شخص کافی باشد.
عواملى چون خواندن و مطالعه نوشته هاى تحریک آمیز در مکتوبات و مقالات خصوصا اگر با نثر روان یا به صورت نظم بوده باشد، تصاویر و عکس هاى مبتذل در بیرون از خانواده و نیز بدحجابى یا بى حجابى برخى از اعضاى فامیل در مراسم جشن و سرور و عدم رعایت موازین شرعى و سنت هاى غلط حاکم بر برخی از خانواده ها در درون خانواده مى توانند در بروز مفاسد اخلاقى اشخاص خصوصا جوانان تأثیر زیادى داشته باشند.
مزاحم دانستن نماز براى کارهاى شخصی
متاسفانه برخى چون در وقت نماز مشغول کارها و اعمال شخصى خود هستند، فرصت این که نماز را در اول وقت آن اقامه کنند ندارند و وقتى که فرصت هاى اولیه براى اقامه و برپایى نماز از دست برود، تدریجا بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعالیت مى شوند، اقامه نماز را مانعى براى انجام کارهاى خود مى دانند.
منبع: پایگاه آفتاب؛ مریم سهرابى