- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در فرهنگ عمومى، وقتى سخن از تربیت و پرورش فرزندان به میان مىآید؛ بسیار سریع اذهان و افکار، به «مادران» معطوف مىشود و متاسفانه نام و یاد و ضرورتى از نقش تربیتى «پدران» به میان نمىآید و حال آن که اصل حیاتى و بنیادى تعلیم و تربیت فرزندان، وظیفه و مسئولیت مشترک مادران و پدران است و هر کدام در جایگاه خود و به میزان زمان حضور در لحظات تعامل با کودکان و نوجوانان، در تربیت و پرورش صحیح آنان سهم و نقش دارند.
بدیهى است بیشترین حضور در صحنههاى تعامل با فرزندان و تربیت و پرورش آنان، توسط مادران صورت مىگیرد و این به دو دلیل است: دلیل اول این که کیفیت و نوع وظایف و مسئولیتهاى مادران، به گونهاى است که حضور و نقشآفرینى بیشتر آنان را در محیط و کانون خانواده مىطلبد و دلیل دوم این که حکمتهاى آفرینش الهى، عواطف خاصى در نهاد و سرشت مادران تعبیه و تثبیت کرده است که آنان را سهم بیشترى از مراقبتهاى تربیتى و تلاشهاى دقیق و مستمر براى پرورش نونهالان مىبخشد.
دو دلیل مزبور اگر چه معقول است و پذیرفته لکن نافى مسئولیت پدران در تربیت فرزندان نمىباشد و وظایف مهم در پرورش کودکان و نوجوانان را «بیشتر» و نه «مطلق»به مادران محول مىنماید و پدران نیز جایگاه و نقش خاص و مسئولیتهاى مشخصى دارند که باید نسبت به آنها متعهد و متعامل باشند.
نظام تربیتى اسلام هم از جنبه «جامعیت» ـ که به همه ابعاد و جلوههاى نیازهاى عاطفى و روشهاى پرورش انسان نظر مىگسترد ـ و هم از جنبه «واقع گرایی»ـ که در عینیت جامعه حضور دارد و همه ضرورتها و بایدها و نبایدهاى تعلیم و تربیت را مشاهده مىکند و لمس مىنماید ـ مادران و پدران را در کنار هم در پرورش کودکان و نوجوانان سهیم و داراى نقش و اثر مىداند و هر کدام را به گونهاى و با کمیت و کیفیت و زمان بندى و روش مندى خاص، به این مسئولیت مهم و حیاتى مىگمارد.
امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام) که خود یک «پدر» است و فرزندانى بزرگ و شریف و تاثیرگذار در تاریخ بشریت هم چون امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) را به جوامع انسانى تحویل داده است هم در «اندیشه»و هم در «عمل» خود را در تربیت و پرورش فرزندان از جنبههاى گوناگون مسئول و متعهد مىدانست و از همین رو در تلاشى دقیق و با نظارت و مراقبتى مستمر، به این امر مهم و محورى اهتمام ویژه داشت.
نامه امیرمومنان (علیه السلام) به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام)، نمونهاى بزرگ و مهم از اندیشهها و رهنمودهاى تربیتى آن پیشواى الهى مىباشد که در متن آن، آموزشها و روشها و راهکارهاى ارزشمندى نهفته است و جنبههاى مختلف تربیت و پرورش را مىنمایاند. در بخشى از این رهنمودها، براى یافتن محورى ترین مسئولیتهاى پدران در تربیت فرزندان دقت و تعمق مىنماییم:
«پسرم… من فضایل و ارزشهاى اخلاقى را براى تو نمایاندم و برشمردم… پیش از آن که خواهشها و دگرگونىهاى دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش اطاعت، مشکل گردد؛ زیرا قلب نوجوان، هم چون زمین حاصل خیز و آماده کشت است که هر بذرى در آن پاشیده شود مىپذیرد. پس در تربیت تو، شتاب کردم پیش از آن که دل تو سخت شود و فکر و عقل تو، به چیزى دیگر متمایل و مشغول و مغشوش گردد و نیز تا به این وسیله به استقبال کارهایى بروى که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بى نیاز ساخته اند…
پسرم! درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام اما در کردار آنان نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شده ام بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام پس قسمتهاى روشن زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثهاى زیبا و شیرین آن را براى تو برگزیدم و ناشناختههاى آنها را دور کردم پس آن گونه که پدرى مهربان، نیکىها را براى فرزندش مىپسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبىها تربیت کنم…. (۱)
در این رهنمودهاى ژرف تربیتى امیر مومنان (علیه السلام)، چهار محور و موضوع مهم از وظایف و مسئولیتهاى پدران در تربیت و پرورش فرزندان مورد توجه قرار مىگیرد:
۱ ـ تربیت اخلاقى و معنوى
تربیت اخلاقى و معنوى، از موضوعات بسیار مهم و از عوامل اصلى، در شکل گیرى شخصیت فرزندان محسوب مىشود به گونهاى که چنانچه در این امر حیاتى، قصور و تسامح شود، حیات سالم و بالنده انسان در تمام مراحل و دورههاى کودکى نوجوانى جوانى و بزرگسالى به خطر مىافتد و مشکلات و موانع فراوان رخ مىنمایانند و رکودها و جمودها از یک سو و بیراههها و مهالک از سوى دیگر، رشد و کمال و سعادت آدمى را مختل مىکنند و همین جاست که ضلالت و گمراهى و فساد و تباهى نیز چهره ظاهر مىسازد و باندهاى مخرب، براى آلوده کردن جوانان و بهره بردارىهاى مختلف از آنان، به دام گسترى مىپردازند و به سرعت و سهولت، به شکار نونهالانى روى مىآورند که از ابتدا و در کانون خانواده که اولین مرکز تربیت و شکل گیرى شخصیت سالم و پاک مىباشد، تحت نظارت و پرورش صحیح قرار نگرفته اند.
نظام تربیتى اسلام، مسئولیت محورى «پدران» را در تربیت اخلاقى و معنوى کودکان و نوجوانان، بسیار زیربنایى مىداند و با تعابیر ژرف و آگاهى بخش، این مهم را به صورت یک شناخت و بینش ضرورى در اذهان و افکار عمومى تثبیت مىنماید.
در نگاه آموزههاى تربیتى اسلام، پدران باید همواره از درگاه حضرت پروردگار، تربیت صحیح و کامل فرزندان را تمنا کنند و خداوند را به یارى بطلبند.(۲)
همچنین پدران، به کسب این بصیرت دعوت مىگردند که حق فرزندان را تادیب و تربیت اخلاقى آنان بدانند و به همین دلیل، نیک و بد آنان را، وابسته به خود تلقى کنند و هم چون یک مربى شایسته، در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان کوشا باشند.(۳)
«تربیت» را بهترین «ارث»بر جاى مانده از جانب «پدران» براى «فرزندان» معرفى کردن(۴) و «پدران موفق» در ادبآموزى و تربیت اخلاقى نونهالان را، شایسته نزول رحمت خاص الهى دانستن(۵)، دو آموزه ی دیگرى است که جایگاه و نقش محورى پدران در تربیت اخلاقى و معنوى فرزندان را، نمایان مىسازد و بر تحقق آن تصریح مىنماید.
امیرمومنان حضرت علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) انجام وظیفه و مسئولیت انتقال ارزشهاى معنوى و خصال و صفات اخلاقى را بسیار حیاتى و مهم تلقى مىنماید و به این طریق، هم خود را عامل به این وظیفه و موفق در انجام آن مىداند، هم به امام حسن (علیه السلام) به عنوان پدر آینده، نقش و اهمیت تربیت اخلاقى و معنوى را مىنمایاند و هم براى نسلهاى آینده و همه پدران در گستره تاریخ، این شناخت و معرفت را به صورت پشتوانهاى مهم ذخیره مىسازد.
۲ ـ پرورش فکرى و اعتقادى
پرورش فکرى و اعتقادى، دومین مسئولیت محورى پدران، براى ساختن و به رشد و کمال در آوردن شخصیت فرزندان خویش مىباشد. اهمیت خاص و آثار ارزشمند این نوع پرورش را، وقتى در مىیابیم که مشاهده مىکنیم در هر عصرى از اعصار و زمان ها، وجود جریانهاى فکرى ناسالم براى به انحراف کشاندن نوجوانان، یک واقعیت تلخ و ثبت شده در اوراق تاریخ مىباشد.
خارجی گرى، اشعرى گرى، اخبارى گرى، مرجئه گرى، صوفى گرى، از جمله جریانهاى فکرى و اعتقادى متضاد با اسلام اصیل مىباشند که در دورههاى متعدد تاریخى، به ظهور و نقش آفرینىهاى ویرانگر درآمده اند و گروههایى از مردم جامعه را از همان دوره جوانى، در دام خود افکنده و از مسیر حق دور داشته و در بیراهههاى تشکیک و تردید و معتقدات مغشوش به حرکت درآورده اند.
تفکر جدایى دین از سیاست، جریان نفاق جریان فرقان، تفکر بطلان تشکیل حکومت در عصر غیبت، جریان ملىگرایى، در شکلها و با نامهاى مختلف، از جمله جریانهاى فکرى و اعتقادى ناسالم در عصر ما و تاریخ معاصر ایران به شمار مىروند. (۶)
این جریانها در نهایت، جوانان را از اسلام اصیل جدا کرده و در دام قدرتها و کشورهاى استعمارى اسیر کرده اند و از همین جا مشخص مىشود و با مستندات و شواهد ثابت مىگردد که این جریانهاى دو آتشه فکرى و اعتقادى، «سیاسی»! بوده و هستند و بسیارى از آنها دانسته و آگاه و برخى نیز نادانسته و ناآگاه، در خدمت دشمنان دین درآمدهاند.
امیرمومنان حضرت علی (علیه السلام) در رهنمود تربیتى خویش به فرزندش حضرت امام حسن (علیه السلام)، به این نکته اشارت دارد که قبل از آن که عقل و فکر تو به چیزى غیر از حق مشغول و مغشوش گردد، به پرورش فکرى و اعتقادى ات، همت گماشتم و به این ترتیب، بر حساسیت و ضرورت این نوع مراقبت و پرورش تاکید مىنماید.
۳ ـ بینشیابى و فرصتشناسى
یکى از وظایف مهم و ارزشمند پدران، این است که نسبت به دوره بسیار حساس و حیاتى «نوجوانی»، اصل بینشیابى و وظیفه فرصتشناسى را، مورد توجه و نظر و عمل قرار دهند و هیچ گونه غفلت و مسامحهاى را روا مدارند که در آن صورت، حرکت سالم و پویاى تربیتى فرزندان را با مانع و مشکل مواجه مىسازند و در پى آن، شاهد عواقب و آثار تلخ و ناگوار آن خواهند بود.
اصل بینشیابى، پدران را به مطالعه و دقت براى شناخت دوره نوجوانى و عواطف و احساسات خاص آن دعوت مىکند و وظیفه فرصت شناسى پدران را به شکار فرصتهاى مناسب به وجود آمده در این دوره حساس، براى تربیت و پرورش سالم و مستحکم نوجوانان وادار مىنماید.
در دوره نوجوانى، در کنار فراهم آمدن شرایط براى رشد جسمى و بروز آثار و جلوههاى خاص آن، زمینهها براى رشد ارزشهاى اخلاقى از یکسو و پذیرش اعتقادات سالم از دیگر سو، کاملا آماده و مناسب مىگردد و به همین دلیل، پدران باید دقت و نظارت آمیخته با اطلاعات و شناخت و آگاهىهاى لازم را معمول دارند تا نوجوان، هم از جنبه فکرى و اعتقادى، به دین باورى اصیل برسد و هم از جنبه اخلاقى و معنوى، شخصیتى پاک و سالم و پایبند به ارزشها و هنجارهاى اسلامى بیابد.
نوجوان در این دوره از زندگى، به دلیل آمادگى براى پذیرش باور و اعتقاد و نیز متمایل و متعامل شدن به ارزشهاى اخلاقى، به زمین بکر و حاصل خیزى شبیه است که هر بذرى در آن بیفشانیم، رشد مىکند.
این تشبیه زیبا از امیرمومنان (علیه السلام) که در متن رهنمود تربیتى خویش به فرزندش آمده است، نشان مىدهد که اگر پدران، هم به اصل بینش یابى نسبت به عواطف و احساسات و از جمله آمادگىهاى لازم براى دین پذیرى و گرایش عملى به ارزشهاى اخلاقى توجه و عمل نمایند و هم در فرصت شناسى و شکار لحظهها، براى پاشیدن بذرهاى ایمان و اخلاص و صداقت در زمین بکر روح و جان و قلب نوجوان دقیق و عامل باشند، دیگران ـ نه جریانهاى فکرى ناسالم و نه افراد و عناصر ناپاک و شیاد ـ نمىتوانند فرزندانشان را به گمراهى و انحراف بکشند.
۴ ـ تجربهآموزى و عبرتاندوزى
وظیفه چهارم محورى پدران براى رشد شخصیت فرزندان، انتقال تجربههاى بزرگ تاریخى و درسها و پیامهاى نهفته در آنها، به نوجوانان و ایجاد پشتوانهاى از عبرت و بصیرت، براى پیمودن راه پرفراز و نشیب زندگى مىباشد.
امیرمومنان (علیه السلام) به فرزندش گوشزد مىنماید که من به گونهاى در «تاریخ» عمیق و دقیق شدم و با رخدادها و حوادث مختلف فرهنگى و اجتماعى و سیاسى آن درآمیختم که گویا از اول تا پایان عمر اقوام و ملل و روحیات و صفات و رفتار و عملکردها و حوادث زندگى آنان حضور داشته ام و سپس تمام این تجربیات را زیر و رو کردم و بهترین و درس آموزترین را براى حیات برتر و سالم و موفق برگزیدم و به تو منتقل ساختم.
امیرمومنان (علیه السلام) در این رهنمود، ارزش و آثار گرانقدر «تجربه»ها در یارى رسانى نوجوانان را مىنمایاند و به این واقعیت تصریح مىکند که هر کدام از فرزندان، باید با پشتوانهاى نیرومند از تجربههاى موفق وارد اجتماع شوند تا بتوانند در مسیر طولانى و پرفراز و فرود حیات دنیا از گردنههاى سخت عبور نمایند و در هر جلوه از زندگى ـ چه اخلاقى و رفتارى چه فرهنگى و علمى چه فکرى و اعتقادى چه اجتماعى و سیاسى ـ از این پشتوانههاى کارآمد، بهرهورىهاى جامع نمایند.
به این ترتیب حضرت علی (علیه السلام)، هم به انجام وظیفه خویش به عنوان یک «پدر»براى انتقال تجربههاى مفید به فرزندش اشاره مىنماید و هم به نقش و اهمیت تجارب سازنده براى نسلهاى بشر تصریح دارد.
ارزش تجربه و ضرورت بهره ورى از آن، در نگاه امیرمومنان (علیه السلام) به گونهاى حائز اهمیت مىباشد که معلومات و آگاهىهاى انسان عاقل و خردورز را در پرتو استفاده از تجربههاى مختلف، رو به افزایش و فزونى مىداند(۷) و نه تنها ارزش راى و نظر هر انسانى را وابسته به مقدار تجاربى مىداند، که در خزانه فکر خود اندوخته است(۸) که «عقل تجربی» را در کنار «عقل طبیعی»، عامل اصلى خیر و سعادت بشر معرفى مىنماید(۹) و معتقد است، از تجارب بشر است که مىتوان دانش نو و اطلاعات تازه را استخراج نمود.(۱۰)
وظایف و مسئولیتهاى چهارگانهاى که از نظر گذشت، مجموعهاى به هم پیوسته و غیرقابل گسست مىباشند و شکل گیرى شخصیت سالم و بالنده فرزندان در پرتو عمل دقیق به هرکدام از وظایف محورى و بنیادین مزبور مىباشد و نمىتوان تصور نمود جوانانى که از جنبه «اخلاقى و معنوی»، به پایبندى نسبت به ارزشها و هنجارها رسیده باشند و در عین حال از جنبه «فکرى و اعتقادی» به راهیابى و باورمندى صحیح و سالم دست نیابند، به سعادت و رستگارى برسند.
چنانکه دیده ایم و مىبینیم که هستند کسانى که در همان حال که مقید به معیارهاى اخلاقى مىباشند، در امور فکرى و اعتقادى به قشرىگرى و تصلب گرفتار آمده و در دام برخى از جریانهاى اعتقادى، مغشوش که پوسته و ظاهرى از اسلام دارند و از حقیقت آن تهى هستند اسیر شده اند! در نقطه مقابل نیز، معتقدات سالم با اخلاق و رفتار سالم پیوند مىخورد و در غیر این صورت، دیرى نمىپاید که آلودگىهاى اخلاقى باورهاى صحیح را به بیراهه مىکشاند.
اصل «بینشیابى و فرصتشناسی» و نیز اصل «تجربهآموزى و عبرتاندوزی» به همین ترتیب با دو اصل قبلى، رابطه همگون و متقابل دارند و با هم، در تعامل مستمر مىباشند.
یعنى دو اصل اولیه بدون این دو اصل مزبور، به طور جامع و کامل به ظهور و تحقق درنمى آیند و چنانچه پدران از بینشهاى لازم نسبت به عواطف نوجوانان و شکار فرصتها براى بذرافشانى مناسب و به موقع در زمین حاصل خیز قلب و فکر آنان برخوردار نباشند، چگونه تربیت اخلاقى و معنوى و نیز پرورش فکرى و اعتقادى نوجوانان محقق مىگردد و همین گونه است نقش و آثار تجارب مفید و سازنده و تحول زا در موضوع شکل گیرى شخصیت سالم و کامل فرزندان و به این ترتیب، پدران باید هر کدام از مسئولیتهاى چهارگانه در تربیت و پرورش سالم و جامع را، در جایگاه خود و به نحو صحیح و با مراقبت دقیق به مرحله عمل درآورند تا فرزندان صالح و سالم به جامعه انسانى تحویل دهند.
پینوشتها
۱ ـ نهج البلاغه نامه ۳۱
۲ ـ صحیفه سجادیه دعا در طلب صلاح و سعادت براى فرزندان
۳ ـ تحف العقول ص ۲۶۳
۴ ـ غررالحکم ج ۱ ص ۷۹
۵ ـ الحدیث ج ۳ ص ۹۲
۶ ـ از دو مقطع تاریخى هرکدام پنج جریان فکرى ناسالم را نام بردیم. این یادکرد هرگز به این معنا و مفهوم نیست که جریانهاى پنجگانه مقطع اول تاریخى با جریانهاى پنجگانه مقطع دوم تاریخى که مربوط به عصر و زمان ما مىباشد هیچ سنخیتى از لحاظ محتوا و اهداف ندارند بلکه برعکس این جریانها از یک ماهیت و استراتژى و خط مشى برخوردارند و در هر زمان با قالبها و شیوههاى مختلف و متناسب با زمان و نحوه بهره بردارى قدرتهاى ستمگر و حکومتهایى که به نام اسلام علیه اسلام فعالیت مىکنند ظاهر مىگردند.
به دیگر سخن جریانهاى فکرى وابسته به «اسلام اموی»و «اسلام عباسی»در مقطع تاریخى «دیروز»با جریانهاى فکرى وابسته به «اسلام شاهنشاهی»و «اسلام آمریکایی»در مقطع تاریخى «امروز»داراى هویت و هدف واحد و مشترک مىباشند و از یک آبشخور سیراب مىشوند و به همین دلیل آفات و آسیبهاى به وجود آمده از جریانهاى فکرى دیروز و امروز علیه مردم جامعه به ویژه جوانان همانند هم و داراى اهداف مشترک و متصل به دشمنان و مخالفان اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) مىباشد و بر اهل تحقیق است که این موضوع مهم را در ابعاد و جنبههاى گوناگون براى نسل جوان کالبد شکافى نمایند.
۷ ـ غررالحکم ج ۱ ص ۵۸
۸ ـ همان منبع ص ۴۲۴
۹ ـ الحدیث ج ۱ ص ۳۱۶
۱۰ ـ تحف العقول ص ۹۶
منبع: روزنامه جمهورى اسلامى