- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
یکی از موضوعات مهم در تربیت و پرورش صحیح فرزندان، «فرصتشناسی» میباشد که به صورت پرهیز از هر گونه درنگ و قصور و تسامح پس از یافتن زمینهها و شرایط مناسب برای به کارگیری روشهای کارآمد و تاثیرگذار به ظهور و بروز درمیآید.
فرصتشناسی موجب میگردد که حداکثر بهرهوریهای لازم و بهینه از شرایط زمانی برای تربیت و پرورش موثر و مفید به عمل آید و زمینههای مساعد از دست نرود و غفلتها و سهلانگاریها در عالیترین موقعیتهایی که فرزندان را از مراحل مختلف تربیت صحیح و بالنده عبور میدهد، ظاهر نگردند.
فرصتشناسی در تربیت و پرورش فرزندان، تا آنجا حائز اهمیت است که چنانچه به نحو مطلوب مورد توجه و عمل قرار گیرد، شخصیت کودکان و نوجوانان به طور جامع و در ابعاد و جلوههای مختلف به رشد و نمو میرسد و به کمال در میآید و در نقطه مقابل، اگر در این امور قصور شود و فرصتهای مناسب و مساعد از دست برود، ضایعات و زیانهای به وجود آمده از تربیتنایافتگی جبرانناپذیر میشوند و راه بازگشتی باقی نمیگذارند تا جوانانی که به طرز ناصحیح و تربیت غلط از کودکی و نوجوانی عبور کرده و دچار ضعف و تزلزلهای شخصیتی میباشند و آلوده به بزه و گناه و عصیان به سهولت و سرعت اصلاح گردند.
در نظام تربیتی اسلام، به اصول فرصتشناسی در تربیت و پرورش فرزندان توجهای خاص مبذول شده است و آموزههای تربیتی این دین مبین و زندگیساز به رعایت آن توسط والدین تصریح دارند.
امیرمومنان حضرت علی (علیه السّلام) در کلام ژرف و بسیار غنی و پرمحتوای خویش درباره اهمیت اصل فرصتشناسی چنین میفرماید:
«فرزند عزیزم! من در راه تربیت و ادب آموزی تو، از فرصت استفاده کردم و قبل از آن که قلب و دلت سخت شود و عقل و خرد تو به اندیشههای دیگر مشغول گردد، به تربیت و پرورشت مبادرت نمودم و وظیفه خویش را انجام دادم».
این آموزه که در ضمن نامه حضرت امام علی (علیه السّلام) به فرزندنش امام حسن (علیه السّلام) آمده است به روشنی و صراحت، اصل بسیار حائز اهمیت «فرصتشناسی» در تربیت و پرورش صحیح و بالنده را مورد توجه قرار میدهد.
بر اساس این رهنمود تربیتی، والدین باید پیش از سخت شدن قلب و دل کودک و نوجوان، به پرورش صحیح او اقدام کنند و هیچ گونه درنگ و غفلت و تسامحی در این امر حیاتی روامدارند.
سخت شدن قلب کودک و نوجوان، معلول عواملی است که یکی از مهمترین آنها، اشتغال به لهو و لعب و سرگرمیهای باطل است. این سرگرمیها، دل و جان را از رشد و کمال باز میدارند و چنان به خود مشغول میکنند که از هر گونه آزادی و رهایی برای عبور از موانع سعادت و صعود به قلههای رشد و کمال جلوگیری مینمایند.
یکی دیگر از عوامل سخت شدن دل و قلب، معاصی و گناهان است. کودک و نوجوانی که به دروغ و حسد و سخن چینی و هر نوع خلاف و گناه دیگر انس و الفت گیرد، به مرور دل و جانش از پذیرش ایمان و پاکی و نیکیها امتناع میورزد و چنین میپسندد که همواره در گناهکاریهایی که به آنها اعتیاد پیدا کرده است، غرق و آلوده باشد.
فرو رفتن در غفلت و بیخبری و پذیرش یک زندگی دم غنیمتی مکرر، یکی دیگر از عواملی است که دل و قلب کودک و نوجوان را به سختی و غلظت میکشاند و راه تربیت و پرورش صحیح آن را مسدود میسازد.
جلب و جذب جنبهها و جلوههای مختلف «مادیت» با پذیرش جاذبههای دنیایی به طور مطلق و با خروج از اعتدال و گرایش به افراط و اسراف یکی دیگر از عوامل سخت شدن قلب کودکان و نوجوانان محسوب میشود. این عامل به موازات نقش آفرینیهای مکرر از تاثیرگذاری عامل «معنویت» که از عوامل مهم رشد و کمال و رستگاری میباشد جلوگیری به عمل میآورد.
در رهنمود تربیتی امیرمومنان (علیه السّلام) و برای نمایاندن اصل فرصتشناسی در تربیت و پرورش فرزندان به این نکته ژرف نیز تصریح میشود که پیش از مشغول شدن عقل و خرد به افکار و اندیشههای ناصواب و ناصحیح باید تربیت کودک و نوجوان آغاز گردد.
اشتغال به افکار و اندیشههای ناصحیح، دارای ابعاد و انواع گوناگون میباشد که یکی از آنها گرایش نوجوان به اصول و مبانی اعتقادی ناسالم و منحط و انحرافی است.
«الحاد»، یکی از انواع مبانی اعتقادی باطل و ناسالم است که به صورت نفی توحید و یگانگی خداوند متعال رخ مینمایاند و نوجوانان را به نفی و انکار معاد سوق میدهد و به این ترتیب، هم در «مبداشناسی» و هم در «فرجامشناسی» جوانانی به جامعه تحویل داده میشود که با به ظهور درآوردن معتقدات ناسالم و باطل برای خانواده و اجتماع مشکل ساز میگردند.
«التقاط»، یکی دیگر از جریانهای اعتقادی و فکری باطل و ناسالم است که در اثر قصور و غفلت در بهرهوریهای سریع و مناسب از فرصتهای تربیتی به وجود میآید.
التقاط، آمیزهای از عقاید حق و باطل است که جوانان را به گمراهی و انحطاط میافکند. این جریان باطل را با پوشش حق به نوجوانان و جوانان عرضه میدارد و به این ترتیب، مبانی و اصول اعتقادی ناصحیح و متضاد با توحید ناب و اصیل با آرایههایی از آموزههای دین مبین اسلام به جوانان معرفی میشود و به مرور آنچه باقی میماند و اثر آفرینی میکند همان بیدینی و نفی اسلام است!
جریانهای فکری باطل دیگری چون «غربزدگی» که به صورت شیدایی و شیفتگی در برابر جلوههای منحط و بازدارنده از رشد و کمال فرهنگ غربی نمایان میشود و در مقابل فرهنگ غنی و مستقل اسلامی جامعه را به سوی طفیلی گری و رکود و سکون و بازماندگی از علم و صنعت و تکنولوژی و اختراع و اکتشاف و توسعه همه جانبه کشور سوق میدهد یکی دیگر از ابعاد اشتغال به افکار و اندیشههای متضاد با تربیت و پرورش صحیح و بالنده میباشد.
این آموزه تربیتی به همراه سایر آموزهها و رهنمودهایی که نظام تربیتی اسلام برای نمایاندن نقش ارزنده و مفید فرصتشناسی در پرورش صحیح فرزندان ارائه میدهد، همه والدین و مربیان را به کسب بینشهای لازم و مراقبتهای دقیق و ویژه به منظور بهرهوری از تمام فرصتهای مناسب و مساعد و منطبق با شرایط سنی و آمادگی جان و روح کودکان و نوجوانان برای تربیت و پرورش فرا میخواند.
منبع: روزنامه جمهورى اسلامى