- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
اصولا معیار ارزش انسان، به اراده اوست. به مقتضاى همت انسان و ارج و قدر هر کسى به قدر همت اوست که عالى باشد یا دانى، بلند همت باشد یا دون همت.(۱)
انسان با همت خویش اوج میگیرد، چنان که پرنده با بالهایش آسمانها را در هم مینوردد. امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در این باره میفرماید: «قدر و ارزش هر انسانى، به قدر همت اوست».(۲)
در جاى دیگر میفرماید: «شرف انسان، به همتهاى عالى اوست نه به استخوانهاى پوسیده نیاکان».(۳)
انسان به هر کارى همت گمارد و اراده کند میتواند آن را انجام دهد. خواستن اراده کردن است و اراده کردن تصمیم گرفتن. شاعر نیز چنین میسراید:
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
آن را که عقل و همت و تدبیر و راى نیست
خوش گفت پردهدار که کس در سراى نیست.(۴)
فرد و یا جامعهاى اگر کارى را اراده کنند، میتوانند آن را انجام دهند. توفیق انجام کار، همان عزم و اراده انجام آن است.
حضرت امام صادق (علیه السلام) در این زمینه میفرمایند: «هرگز بدنى از انجام آنچه که اراده کرده و همت گماشته، ضعیف نخواهد شد».(۵)
داشتن ارادهاى قوى و تزلزلناپذیر، مختص اقویاست. موفقیت و شکست ما، وابسته به این است که داراى اراده قوى یا ضعیف باشیم. هر چه موانع و مشکلات ما براى انجام کارى بیشتر باشد، اراده قویتر و همت والاتر و نیز انرژى بیشترى لازم خواهد بود.
داشتن اراده قوى، اولین قدم براى تحصیل موفقیت است؛ زیرا انسان با اراده قوى همواره با مشکلات مبارزه کرده و تسلیم نمیشود. براى فرد با اراده، هیچ امرى غیرممکن نیست، کسى که داراى عزم راسخ است، میتواند جهان را مطابق میل خود عوض کند.(۶)
قرآن یک اصلى را تعلیم میدهد که در همه امور باید مورد توجه و قابل تعمیم باشد، میفرماید: “لیس للانسان الا ما سعی”(۷) سعادت هر کس در گرو عمل اوست.(نجم: ۳۹)
یکى از نشانههاى عزم و اراده و تصمیم جدى، پایدارى و مقاومت است. بیشتر نوابغ و اندیشمندان، بیش از آن که متکى به قدرت نبوغ خویش باشند، از همت و استقامت و بردبارى بهره بردهاند.
البته، همواره رسیدن به موفقیت، مشکلاتى به همراه دارد. صبر و شکیبایى و استقامت و بردبارى، از شیوه مردان بزرگ، کامیاب و موفق جهان است. نقل سرگذشت سکاکى دانشمند بزرگ قرن هفتم هجرى، بسیار جالب است. وى در سى سالگى شروع به تحصیل کرد. با این که آموزگار وى از موفقیت او مایوس بود، اما او با شور و پشتکار عجیبى مشغول تحصیل شد.
آموزگار براى ارزیابى میزان درک و هوش و فهم وى، مساله سادهاى را براى او طرح کرد و آن یک مساله از فقه شافعى بود: «پوست سگ با دباغى پاک میشود». سکاکى آن را زیاد تکرار کرد و با شور شوق آماده ارائه تکلیف خود به استاد شد. فرداى آن روز سکاکى در پاسخ به سؤال روز گذشته معلم گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغى پاک میشود».
در این لحظه، شلیک خنده شاگردان و معلم بلند شد. ولى روح آن نوآموز سالمند، به اندازهاى بلند بود که از این عدم موفقیت در امتحان، شکست نخورده و ده سال تمام در این راه گام نهاد. ولى به علت بالابودن سن، تحصیل او رضایتبخش نبود. روزى براى حفظ درس به صحرا رفته و اثر ریزش باران را روى صخرهاى مشاهده کرد و از دیدن این منظره، پند گرفت و گفت: «هرگز دل و روح من سختتر از این سنگ نیست؛ اگر قطرات دانش بسان آب باران در دل من جارى شود، به طور مسلم اثر نیکویى در روان من خواهد گذارد».
او به شهر بازگشت و با شور زائدالوصفى مشغول تحصیل شد و بر اثر استقامت و پشتکار، یکى از نوابغ ادبیات عرب گردید. وى کتابى در علوم عربى انتشار داد که مدتها محور تدریس در دانشکدههاى اسلامى بود.(۸)
مرحوم ملک الشعراى بهار، مقاومت سرسختانه چشمهسار را در برابر صخرهاى بزرگ، این گونه به نظم درآورده است:
جدا شد یکى چشمه از کوهسار
بره گشت ناگه به سنگى دچار
به نرمى چنین گفت با سنگ سخت
کرم کرده راهى دهاى نیکبخت
ولى سنگ چون خوگران بود سر
زدش سیلى و گفت دوراى پسر
نجنبیدم از سیل دریا گراى
کهاى تو، که پیش تو جنبم ز جاى
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به کندن در ایستاد و ابرام کرد
بسى کندوکاوید و کوشش نمود
کزین سنگ خارا رهى برگشود
ز کوشش به هر چیز خواهى رسى
به هر چیزى خواهى کما هى رسى(۹)
باید توجه داشت که همواره باید در ترسیم اهداف بهترین، والاترین و ارزشمندترین آنها را برگزید و براى دستیابى به آنها اقدام نمود. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میفرماید: “بهترین همتها، بزرگترین آنهاست.” آرى این همتهاى بزرگ و اهداف والا هستند که انسانها را به تلاشهاى ارزشمند، مداوم، پیگیر و خستگیناپذیر فرا میخوانند.(۱۰)
همچنین امام حسین (علیه السلام) از پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) نقل میفرمایند: ” خدا کارهاى بلند و همتهاى والا را دوست دارد و از کارهاى سست و همتهاى فرومایه کراهت دارد».(۱۱)
کسانى که افکار بلند و همتهاى والا دارند، نمیتوانند همت خود را در دائره کوچکى محصور سازند و همواره پس از نیل به مقصود، خود را در آستانه مقصد دیگر میبینند. بنابراین، باید از آغاز کار، اهداف را بلند در نظر گرفت. واقعیت هم همین است. تا انسان خود را براى اهداف بلند آماده نسازد، به سختى به اهداف کوچکتر دست مییازد.
سعدالدین تفتازانى، از پایه گذاران فن بلاغت در اسلام است. روزى خواست از میزان همت فرزند خود آگاه شود. به او گفت: “پسرم هدف تو از تحصیل چیست؟” پسر گفت: «تمام همت من این است که از نظر معلومات به پایه شما برسم».
پدر از کوتاهى فکر فرزند متاثر شد و با لحن تاسفآور گفت: «اگر همت تو همین است، هرگز به نیمى از مراتب علمى من نخواهى رسید، زیرا افق فکر تو فوقالعاده کوتاه است. من که پدر تو هستم، آوازه علمى امام صادق (علیه السلام) را شنیده و از مراتب دانشش، به وسیله آثارى که از او به یادگار مانده بود، آگاه شدم. در آغاز تحصیل، تمام همت من این بود که به پایه علمى این شخصیت بزرگ برسم.
من با این همت بلند، به این درجه از علم رسیدهام که مشاهده میکنى و هرگز قابل قیاس با مقام آن پیشواى بزرگ نیستم. تو که اکنون چنین همت کوتاهى دارى، پیمانه شوق و شورت، در نازلترین درجات علمى لبریز خواهد گردید و دست از تحصیل خواهى کشید». لذا باید کوشش کنیم تا در خود همتهاى عالى به وجود آوریم.
شاید زیباترین اندیشه در باب بلندهمتى را بتوان از خواجه لسان الغیب، حافظ شیرازى دریافت:
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
مولوى میگوید:
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا که جوشد آب از بالا و پست(۱۲)
البته، باید توجه داشت که همت والا با بلندپروازى تفاوت دارد. برخى افراد بدون در نظر گرفتن تواناییها و استعدادهاى درونى خویش، افکارى بلندپروازانه دارند که هرگز به آن دست نخواهند یافت و در واقع، بر خلاف جریان آب شنا میکنند.
در این صورت، است که شخص یا دچار شکست میشود و یا با موفقیت ناچیزى روبرو میشود. لذا به افراد، به ویژه نوجوانان و جوانان توصیه میشود که با شناسایى استعدادهاى خویش به کمک مشاورین روانشناس، با همتهاى عالى و عزم و ارادهاى پولادین درصدد شکوفایى استعدادهاى بالقوه و نهانى خویش برآیند.
پینوشتها
۱-عباسعلى اخترى، مدیریت علمى مکتبى از دیدگاه اسلام، ص ۱۲۱
۲-نهج البلاغه، صبحى، حکمت شماره ۴۷
۳-غررالحکم و درالکلم، ص ۸۷
۴-محمدرضا شرفى، بینشهاى تربیتى، ص ۳۲
۵-وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۳۸
۶-عباسعلى اخترى، پیشین، ص ۱۲۲ و ۱۴۵
۷-نجم /۳۹
۸-جعفر سبحانى، رمز پیروزى مردان بزرگ، ص ۳۹ و ۴۰
۹-همان، ص ۴۱ و ۴۲
۱۰-محمدحسن نبوى، مدیریت اسلامى، ص ۶۵ و ۶۶
۱۱-عبدالله جوادى آملى؛ اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامى؛ ص ۷۹، به نقل از: تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۴۶
۱۲-جعفر سبحانى، پیشین، ص ۵۶ و ۵۷
منبع: دیدار آشنا؛ آذر ۱۳۸۰؛ شماره ۱۸