- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
هیچ جامعهشناس و روانشناسى، حکم به طلاق نمیدهد و نیز در هیچ آیینى، طلاق، رسمى پسندیده تلقى نشده است.
اما هنگامى که همه راهها به تفاهم و پیوند میان دو زوج بسته شده(اگرچه طلاق پیشتر رخ داده است)، به طلاق به عنوان فرجامین راه نگریسته میشود؛ اما این طلاق با همه اماها و اگرهایش، بیش از همه، تاثیرى آنى بر فرزندان و آینده آنان دارد. به همین علت، به پدر و مادرانى که به هر دلیل طلاق گرفتهاند، گفته میشود که هم چنان رابطه صمیمانه و خوب خود را با فرزندان خویش حفظ کنند. مطلب حاضر به وظایف پدران و مادران در قبال فرزندان طلاق اشاره دارد.
مسئولیت والدین در بهترین شرایط هم، سنگین است و در هنگام وقوع حادثه یا بحران، انجام این وظایف دشوارتر به نظر میرسد.
در هنگام جدایى والدین از یکدیگر، زندگى خانواده، دستخوش پارهاى بحرانها میگردد. با این حال، شایسته نیست که والدین از انجام وظایف خود غافل شوند. تقسیم وظایف سرپرستى در خانوادههاى از هم پاشیده را در اصطلاح حضانت مشترک مینامند. در این نوع حضانت، والدین باید با وجود تمام مشکلات به طور مشترک همانند یک خانواده همکارى داشته باشند. ممکن است این کار تا حدود زیادى غیرممکن به نظر آید اما خواندن مطالب زیر، ممکن است تا حدودى شما را در انجام این وظیفه خطیر یارى دهد.
«ما تو را دوست داریم، جایت در کنار ما امن است. به خواستههایت پاسخ میدهیم و از تو مراقبت خواهیم کرد.» هنگامى که کودکان در خانوادهاى به دنیا میآیند، این پیامهاى مهم به آنها داده میشود. براى بچهها، طلاق به معنى تغییر تمام چیزهایى است که روزى به آنان ارزانى داشتید. بنابراین تغییر، بزرگترین تهدید براى کودکان در طول مراحل اولیه طلاق به شمار میرود.
«حالا چه کسى از من مراقبت خواهد کرد؟ کجا زندگى خواهم کرد؟ آیا باید مدرسهام را تغییردهم، دوستانم را از دست خواهم داد؟»
این تغییرات، سؤالات زیادى در ذهن کودکتان به وجود میآورد و باعث ایجاد احساسات منفى نظیر: ترس، ناراحتى، ناامنى و نگرانى در او خواهد شد.
والدین کارن و بابى، چهار ماه پیش تصمیم گرفتند از هم جدا شوند. آنها اوایل هفته را با مادرشان سپرى میکنند، هنوز به همان مدرسه همیشگى میروند و همان دوستان همیشگى خود را دارند. ولى از پنجشنبه تا یکشنبه عصر، در خانه پدر خود که کمتر از یک مایل با آنها فاصله دارد، میمانند.
هر دو بچهها تا حدودى با همسایههاى پدرشان آشنا شدهاند و تعدادى از دوستان مدرسهاى کارن در نزدیکى خانه پدرش زندگى میکنند. پدر و مادر هر دو، به خوبى درک میکنند این دوره سختى، براى همه آنان است و تمام تلاش خود را میکنند تا حتیالامکان کمترین تغییرات را اعمال کنند. البته گاهى اوقات این کار بسیار سخت میشود اما آنها هر دو توافق کردهاند که تمام تلاش خود را بکنند.
والدین جنى هشت ماه پیش از هم جدا شدند. مادرش بلافاصله از استان محل زندگى آنها رفت و جنى تا زمانى که پدرش خانه را فروخت و به آپارتمان جدید نقل مکان کرد، با او زندگى میکرد اما پس از این، او مجبور بود با مادرش زندگى کند، حالا او در مدرسه جدیدى درس میخواند که مایلها با خانهاش فاصله داشت. اگرچه جنى هفتهاى یکبار با پدرش تماس داشت ولى به ندرت او را میدید.
مادرش به او پیغامهایى میداد که جنى باید آنها را به پدرش منتقل میکرد، پیغامهایى که جنى را بین والدینش قرار داده بود این کار باعث شده بود تا پدرش عصبانى شود و جنى از این وضعیت، احساس ناراحتى میکرد زیرا تغییر بزرگى در زندگى او رخ داده بود. او مجبور شده بود تا مدرسه اش، دوستان و پدرش را ترک کند و این تغییرات دائما ادامه داشت.
فکر کنید جاى این کودک بودید، هنگامى که همه نظرات شخصى خود را در رابطه با تغییرات زندگیاشان دارند، چه کسى بیش از این کودک، لطمه میخورد؟ کدام کودک میتواند با این مشکلات کنار آید؟
توصیه کلى ما این است که: هر چه تغییرات در سال اول کمتر باشد، بهتر است. اگر امکان دارد به نفع کودکتان است که در همان خانه یا حداقل همان حوالى بمانید و به همان مدرسه همیشگى برود. سعى کنید تا همان قواعد و عاداتى را که قبل از جدایى در خانه وجود داشته، تغییر ندهید. این کار کمک میکند تا فرزندانتان، کمترین ضرر روحى را متحمل شوند. ممکن است نیازهاى عاطفى والدین در لحظات بحرانى آنها را کورکند و از نیازهاى فرزندان خود غافل شوند.
اگرچه ممکن است والدین دچار چنین لحظاتى درز ندگى بشوند اما باید به خاطر داشت که آنها هنوز پدر و مادر هستند. هنگامى که والدین به این نکته توجه کنند که طلاق براى کودکان نیز به معنى تغییر است، مشکلاتى که همراه با این تغییرات پدید میآید، کاهش پیدا کرده و کار والدین آسانتر خواهد شد. نکات زیر باعث میشود تا تغییرات براى کودکتان آسانترشود:
۱- در مورد طلاق با فرزندانتان صحبت کنید. به آنها بگویید که دیگر این ازدواج نمیتواند ادامه پیدا کند و شما باید از یکدیگر جدا شوید. بچهها ممکن است ابتدا سؤالاتى بپرسند یا دلیل بخواهند و حتى به مخالفت با دلایل شما بپردازند.
۲- با کودکتان صادق باشید. اطلاعاتى که در مورد جدایى به آنها میدهید، باید ساده، خلاصه و مناسب سن آنها باشد. به آنها قول آشتى با همسرتان را ندهید مگر این که احتمال آن، زیاد باشد.
۳- سعى کنید حتیالامکان سال اول جدایى تغییرى صورت نپذیرد. کودکتان را به همان پزشک، مدرسه یا همان مکانهاى تفریحى همیشگى ببرید. اغلب اوقات مدرسه مکان امنى براى کودکانى است که والدینشان از هم جدا شدهاند.
۴- به کودکانتان اطمینان دهید که آنان را دوست دارید و همیشه والدین آنها باقى خواهید ماند و تمام تلاش خود را براى آنها بکار خواهید برد.
۵ – به کودکانتان بگویید که حال دو خانه دارند، مراقب باشید هیچگاه از واژه ملاقات استفاده نکنید.
۶- به کودکانتان بگویید که این تغییرات، به خاطر نیازهاى احساسى شماست. هر کس احساساتى دارد و میتواند آن را بیان کند. تغییر، همیشه آسان نیست ولى بهزودى، همه چیز روبراه خواهد شد.
۷- هیچگاه کودکتان را تهدید به ترک نکنید. حتى به خاطر آن که مجبور به اطاعت از شما شود.
۸- به نگرانیهاى فرزند خویش، گوش فرا دهید. نگرانیهایى که از نظر بزرگسالان، کوچک بهنظر میآید ممکن است براى کودک، معضلى بزرگ باشد.
۹- از خود اطمینان حاصل کنید که براى حمایت از کودکانتان ،به آنان متکى نیستید. کودکان، توانایى عاطفى لازم را براى حمایت از شما ندارند. از خود بپرسید چه کسى باید دیگرى را حمایت کند؟
۱۰- عشقتان را نسبت به کودکتان، نشان دهید. او را روى پاى خود بنشانید، بغلش کنید و با تماس چشمى محبتآمیزى، عشق خود را به آنان عرضه کنید.
۱۱- از بودن با کودکانتان، لذت ببرید و لحظات شادى را براى آنها فراهم کنید. خنده، بهترین درمان است.
۱۲- تا جایى که ممکن است هر چه زودتر به پرستار و یا مربى کودکتان اطلاع دهید که از همسرتان جدا شدهاید. ممکن است این کار براى شما در زمانى که احساس ناامنى و سردرگمى میکنید مشکل باشد اما این کار به دیگر بزرگسالان که مورد علاقه کودک شماست کمک میکند تا دلیل تغییر رفتار کودکتان را بفهمند و او را در کنار آمدن با این قضیه یارى دهند.
۱۳- هنگام برنامهریزى یا در صورت هرگونه تغییرى، به کودکانتان اطلاع دهید. بگذارید آنها اول از همه، از تغییرات مکان یا تغییر زمان بودن با والد دیگرش آگاه باشند.
۱۴- خودتان و استعدادهایتان را، باور داشته باشید و به کودکانتان اعتماد به نفس لازم براى تغییر و تحولات جدید را بدهید.
گاهى اوقات با تمام تلاشى که والدین در انجام وظایف خود میکنند، ممکن است کودک هنوز نیز به زندگى جدید خود، عادت نکرده باشد. در واقع این کودکان، به جاى آن که خود را با زندگى جدید تطبیق دهند، بناى ناسازگارى را در پیش میگیرند. این نوع کودکان، احساس امنیت کمترى میکنند و گوشهگیر میشوند. برخى از این کودکان، شدیدا نیاز به یک مشاور دارند تا آنها را در تطبیق با زندگى جدید یارى دهند.
پس دست به کار شوید و به یک روانشناس ماهر که سابقه کار با بچهها را نیز داشته و شما نیز به او اعتماد دارید، مراجعه کنید. از بیان سؤالات و نگرانیهایتان واهمه نداشته باشید. مهمتر از همه، ناامید نشوید و فکر نکنید یک بازندهاید. به جاى آن سعى کنید تا این دوره را، بخشى از دوره تطابق کودکتان با شرایط جدید، ببینید و به او کمک کنید تا با این شرایط، سازگارى پیدا کند و همانند یک فرد سالم در جامعه زندگى کند.
منبع: برگرفته از همشهری آنلاین ترجمه: ساناز سرابى زاده