- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
آغاز آموزش در مهد کودک و کودکستان
کودکان از محیط گرم خانواده به کودکستان می آیند، در حالی که از موقعیت جدید هیچ اطلاعی ندارند، لذا لازم است کودکان با مربیان آینده امکانات، لوازم، شرایط و مقررات کودکستان آینده خود آشنا شوند. بهار هر سال فرصت مناسبی است برای بازدیدهای انفرادی یا گروهی برای آشنایی بیشتر کودکان با شرایط و امکانات کودکستان.
در روزهای اول. بهتر است کودکان در گروه های کوچک در کلاس حاضر باشند تا این امکان را به مربی بدهند که شناخت بهتری از آنها داشته باشد.
والدین و مسئولین مهد کودک باید توجه داشته باشند که سپردن کودک به آموزشگاه، بسیار حائز اهمیت است و توصیه می شود در صورت نیاز پدر به خصوص مادران در روزهای اول برای مدت کوتاهی در کودکستان حضور داشته باشند.
آغاز آموزش در دبستان
در دبستان تا حدودی مشکلات جدا سازی کودک با والدین وجود ندارد. ولی معلم باید کودکان را با مراحل آموزش به خوبی و درستی آشنا سازد. یک معلم خوب باید بتواند با شاگردانش رابطه دوستانه ای برقرار سازد.
سابقه کودکان در زمینه های مختلف، شناخت دقیق تری از کودکان را به معلم می دهد و کسب اطلاعات می تواند از طریق والدین، کودکستان و نظایر آن باشد.
استعداد تحصیلی کودکان باید به اشکال مختلف ارزیابی شود، تا توانایی های کودک مشخص گردد و این شناخت، حدود و ثغور توقعات معلم را مشخص می کند. به عبارت دیگر تفاوتهای فردی باز شناخته و آموزش بر مبنای توانایی های خاص هر کودک ارائه می شود.
سازماندهی کودکان
کودکان را باید ترغیب کرد تا بتوانند امور مربوط به خود را انجام داده و در مسیر پذیرش مسئولیت و پذیرش در کارها حرکت کنند.
اختصاص محلی خاص (کمد، گنجه و …) برای حفظ و نگهداری لوازم، سپردن نظافت گوشه ای از مدرسه، مراقبت و نگهداری از وسایل خود، تمیز کردن و قرار دادن لوازم استفاده شده در محل اولیه، مشارکت در چیدن میز غذا و تمیز کردن آن و کارهایی از این قبیل در سازماندهی کودکان بسیار موثر است.
لازم است که تمامی کارها متناسب با علاقه و ذوق کودکان باشد و باید با ایجاد حس اعتماد و شخصیت دادن به آنها، سازماندهی را با موفقیت بیشتری انجام داد.
آمادهسازی برای فعالیتهای خاص(خارج از محدوده کلاس)
برای برنامهریزی، کودکان می توانند موثر باشند. البته بعضی از کارها مشارکت کودکان را نمی طلبد و چه بسا به علت بی اطلاعی کودکان، شیوه های نادرستی اتخاذ شود.
کودکان می توانند با تهیه سوالاتی از قبل، فراهم آوردن اتاق مناسب، تهیه امکانات لازم (با کمک معلم) برای سخنرانی و حضور یک متخصص مشارکت داشته باشند.
در گردش های علمی، هر چند خطوط اصلی را معلم تنظیم می کند، ولی تهیه اطلاعات لازم از محل مورد بازدید، ساعت حرکت، نوع غذا و خوراکی و … موجب توانایی پیش بینی حوادث توام با بهره گیری از تفکر کودکان خواهد بود.
کودکان باید بیاموزند که چه رفتاری و در چه محیطی مناسب است الزاما رفتار در آزمایشگاه یا موزه، با رفتار در پارک کاملا متفاوت است و در مجموع، گردش های علمی و فعالیتهای خاص این امکان را فراهم می سازد تا کودکان رفتارهای اجتماعی مناسب را یاد بگیرند.
انضباط مدرسه سازمانی است با نظام خاص خود. لذا نیازمند مقرراتی است که موجب تسهیل در امر آموزش و مانع هرج و مرج گردد.
این نظم و مقررات طبق نظر سنتی و قدیمی، غالبا توسط زور و تحمیل ایجاد می شود، ولی در سیستم های تربیتی جدید چنین نظری منسوخ شده و روش های جدید جایگزین آنها شده است.
کودکان غالبا در روز های اولیه مدرسه از آنچه که باید انجام دهند، باخبر نیستند و هم چنین قادر به کنترل خواسته های خود نیستند و در قبال هر گونه مخالفت، معمولا واکنش کودک، پرخاشگری ناکامی و ناراحتی های عاطفی است لذا آموزش رفتار درست در مدرسه تدریجی بوده و از راه تجربه و تکرار توام با بصیرت صورت می گیرد. نه با سخنرانی. توقع و انتظار.
مربی باید در آغاز اهداف را مشخص نماید و سپس زمینه های نیل به آن اهداف را فراهم سازد ـ چرا که بهتر، رفتار فرد شکل می پذیرد. هدف در آموزشگاه، تربیت افرادی است که خود اتکا و مستقل باشند، دلیل هر فرمان و دستوری را بدانند، و چنین دیدی از انظباط، ظرفیت ذهنی کودک را افزایش داده و او را قادر می سازد تا مفاهیم جهان اجتماعی ـ طبیعی را درک نماید.
مراحل تکوین نگرش بر انضباط مدلل
۱ـ شناخت کودکانئ نسبت به رفتار مورد انتظار. معلم باید خواسته های خود را با دانسته های کودک هماهنگ سازد و هم چنین باید به اصلاح تجارب نادرست پرداخته و رفتارهای جدید ایجاد نماید. البته تکرار و تداوم در این رابطه اهمیت دارد.
۲ـ آگاهی کودکان از علت وضع مقررات. کودکان مایلند، دلیل هر قانون و کاری را بدانند، اگرچه از درک آن عاجز باشند، لذا باید مقررات مدرسه و شهر و زندگی را در مواقع مناسب و به صورت عملی، در حد درک و فهم کودک به وی آموخت.
۳ـ دادن فرصت برای مشاهده و تمرین رفتار مطلوب به کودکان.
۴ـ رفتار صحیح را باید در عمل آموخت. کودکان، غالبا برای انجام بعضی دستورات در حدس و گمان به سر می برند، لذا لازم است رفتار را در حیطه عمل به آنها آموزش داد.
۵ـ توجه و دقت در توانایی کودک برای انجام کار. کودکان مینیاتوری از افراد بزرگسال نیستند، لذا انتظار رفتاری چون بزرگسالان از آنها منطقی نیست.
۶ـ عدم انتظار تداوم در رفتار مطلوب کودکان. نباید از آنها انتظار داشته باشیم، بیش از آنچه بزرگسالان عمل می کنند، در مقابل معیارهای رفتار نمونه از خود سازگاری نشان دهند.
۷ـ ثبات رفتاری معلم. کودکان معلم را راهنمای اخلاقی خود می دانند و آنچه را که وی به عنوان نیک و زشت می گوید، می پذیرند. لذا رفتار معلم باید با آنچه که می گوید مطابقت داشته باشد.
درباره اینکه آیا باید رفتار صحیح کودک را تشویق کرد یا خیر؟ سال ها بحث شده و نظریات متعددی وجود دارد. عده ای پاداش و تشویق را نوعی رشوه می دانند و برخی آن را تجویز نموده و عده ای دیگر آن را جهت رسیدن به پاداش درونی وابسته با اصل درس مناسب می دانند. البته تشویق به صورت گوناگون صورت می گیرد، مانند: تشویق اجتماعی، استفاده از خوراکی، تشویق گروهی و ….
روش تعدیل رفتار
تشویق منظم و متناسب رفتار مثبت را شیوه ای در واداشتن کودکان به اعمال درست می داند. تغییر جهت نیز از فنون دیگری است که به کار می رود. به صورتی که توجه فرد را از یک موقعیت نابهنجار به موقعیتی رضایت بخش جلب نماییم. چنین روشی در صورتی مناسب است که همواره در برابر یک موقعیت، موقعیت دیگری نیز داشته باشیم تا نقش جایگزین را ایفا کنند. مثلا می توان کودکی را که با دیگری بر سر تصاحب اسباب بازی نزاع می کند، به بخش دیگری مثلا کارگاه نجاری برد.
نباید توقع داشت که هیچ گونه جدالی در میان کودکان رخ ندهد. بلکه به علل مختلف، چنین امری غیر محتمل است. بنابراین مربیان باید راههای مختلف سازش یا بهره گیری از کلام را به عنوان ابزار دفاع به کودک آموخته و سازگاری را در وی ایجاد کنند. استفاده از تنبیهات بدنی در کلاس یا تهدید، از عوامل مخل انضباظ خود مختارانه است. در واقع خود اتکایی کودک، معیاری برای توفیق معلم در این زمینه است.
نتیجه این که هر نوع انضباطی، باید از نظارت بر رفتار کودک آغاز و به خود اتکایی کودک بیانجامد.
تنبیهات بدنی در کلاس یا تهدید، از عوامل مخل انضباط خود مختارانه است. کودکان در روزهای اول مدرسه قادر به کنترل خواسته های خود نیستند. کودکان مینیاتور افراد بزرگسال نیستند.
منبع: على دولتى؛ بانک اطلاعاتى مقالات