- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
شناخت جایگاه کودک در عرصه اجتماعی زندگی، از دیر باز توجه کارشناسان مسائل خانواده را به خود جلب کرده است. طی سالهای اخیر، مقالات و کتب متعددی در زمینه چگونگی رفتار با کودکان چاپ شده است، ولی باز هم به عنوان روانشناسی با مقوله تعلیم و تربیت کودک و پیامدهای آن به موارد تازه ای برخورد شده که نیاز به بررسی دیدگاههای تازه ای ضروری می نماید تا با آگاهی بیشتری بتوان، از مشکلات عدیدهای که آینده بهداشت روانی کودکان را به خطر می اندازد، جلوگیری نمود.
در این نوشته به طور خلاصه، به مواردی که در درمانگاه و کلینیک در رابطه با مشاوره و رواندرمانی کودکان با آنها مواجه بودهایم، اشاره می شود:
۱- اسمگذاری و دادن پسوند و یا تحریف اسم و فامیل کودکان
کودکی را به خاطر چاقی، دیگری را به علت لاغری و یا شباهت چشم و اعضا، او را ژاپنی خواندن و چینی گفتن، آن یکی را به خاطر نقص عضو از سوی دوستان، همبازیها، و حتی فامیل و پدر یا مادر، با واژههای ناپسند کودکان را به مسخره گرفتن، همواره سبب احساس حقارت شدید، حمله به عزت نفس و اعتماد بنفس کودک می شود که پیامد آن، بی علاقگی به خود، گوشهگیری و مواردی چون افت تحصیلی و بالاخره هراس از مدرسه را برای کودک به ارمغان خواهد آورد.
به مثالهایی از مراجعین اشاره می شود تا بتوان مسئله را بهتر باز نمود: «حسین ۹ ساله به علت افت تحصیلی، به کلینیک ارجاع شده است، وقتی در جریان درمان به عوامل افت تحصیلی می پردازیم، به اولین موردی که بر می خوریم کودک می گوید: به علت شباهت و نزدیکی فامیلیم به کلمه لال، بچه ها در مدرسه به من لاله میگن و بر سر همین کلمه، به دفعات با آنها درگیری و دعوا داشتهام ولی آنها هنوز هم، به من لاله میگن، من فرار می کنم و توی مدرسه در جایی پنهان می شوم از ترس این که بچه ها نکند به من لال بگویند، مشکلم را با بابا و مامان نیز گفتم، ولی آنها گفتن مشکلت را باید خودت حل کنی، بعد از مدتی، یک روز که بابام حرفی به من زد و من دیر جوابش را دادم به من گفت: پس حقت است بهت میگن لال! من از خودم و نام فامیلم بیزارم و از مدرسهام بدم می آید».
مورد دیگر، احمد ده ساله را که از افسردگی رنج میبرد و به همراه آن از یکسال قبل، افت تحصیلی و گوشهگیری نیز داشته است به ما ارجاع کردند. در بررسی اولیه مشاهده شد که یکی از عوامل عمده در افت تحصیلی وی، این بوده است که به قول خودش: «هر وقت می خندم، کل صورتم مثل ژاپنی ها میشه و بچهها بهم میگن ژاپنی! آخه من ژاپنی هستم؟! من دوست ندارم بهم بخندند؛ به همین دلیل هم نمی خواهم مدرسه بروم».
اسم گذاری روی کودک برای خنده و استهزاء، ممکن است به ایجاد هسته مرکزی پرخاشگری بیانجامد که به صورت موارد فوق الذکر، پیامدهایی از جمله کندی عملکرد چه در تحصیل و یا سایر فعالیتهای طبیعی کودک داشته باشد.
وقتی به هنگام عصبانیت و در جهت تربیت کودکان وی را به پسوندهایی همچون بی خرد، خنگ، گیج و امثالهم مینامیم، از کودک نیز این انتظار خواهد رفت که همچون پسوندهای یاد شده و بر چسبهای داده شده عمل کند و در این واکنش از سوی کودک، نه تنها والدین از لحاظ تربیتی ثمری برای کودک خود نداشتهاند، بلکه به مشکلات تربیتی وی نیز افزودهاند.
۲- تنبیه
در تنبیه کودکان، حتما باید علت تنبیه را به کودک توضیح داد، باید کودک به طور کاملا واضح و روشن، به علت تنبیه خود از سوی والدین آگاه باشد، بچه ها را به خاطر ابزار عقیده نمی بایست تنبیه کرد و اگر کودکتان با شما اختلاف عقیده و یا سلیقه دارد، به این علت نباید مورد ضرب و شتم قرار گیرد.
یکی از موارد رایج که هم اکنون به کلینیک ها مراجعه دارد، تنبیه به خاطر نمره بد است که نمونههایی در این زمینه ذکر می شود. هوشنگ ۱۱ ساله می گوید: «هر وقت صفر می آورم، بابام منو زیر لگد میگذارد». و سهیلا ۸ ساله میگوید: «هر وقت نمره بد می آورم، مامانم میرود درب خانه همسایه را می زند و نمره بد مرا به او نشان می دهد».
به عنوان روانشناس، با اصرار می گویم از سرزنش کودکانتان در مقابل دیگران و از مقایسه آنها با فرزندان دیگرتان و یا دیگر همسالانش، جدا خودداری کنید. از تنبیه، به عنوان اولین وسیله برای تربیت، استفاده نکنید و آن را در گنجینه فاکتورهای تربیتی، به عنوان آخرین وسیله تربیتی، بکار بگیرید.
تنبیه باید با رفتار نامناسب کودک، هماهنگ و منطبق با آن رفتار نامناسب کودک ارائه شود. اگر کودک شما در ساعت ۳ بعد از ظهر کار خطایی انجام داده ولی تنبیه او در ساعت ۹ شب صورت بگیرد این تنبیه تنبیه رفتار ساعت ۹ شب است نه تنبیه رفتار ارائه شده در ساعت ۳ بعد از ظهر و به همین دلیل تنبیه بی موقع ثمر بخش نخواهد بود، و نباید از این گونه روشهای تربیتی برای ایجاد احساس آرامش عصبی خود سود برد.
معمولا وقتی به والدین می گوییم چرا از کودک خود برای تخلیه خشونت درونی سود میبرید؟ جواب می دهند: ما خودمان نیز عصبی هستیم و با این جمله سعی در جوابگویی به همه سوالات در این زمینه دارند. جمله ای از یک کتاب به عنوان شاهد مثال می زنیم به این مضمون که کسی که محبت نبیند نمیتواند خود را هم دوست بدارد و آنچه را که خود بوجود خواهد آورد نامطلوب و ناقص و بیهوده است.
منظور این است که اگر بعوض محبت، دائما کودکانمان را تنبیه کنیم، آنان نیز این نقیصه تربیتی را به فرزندان خود منتقل خواهند کرد و به جای هدیه عشق و محبت به آنان از خشونت خواهند گفت، چرا که خود محبت را نیاموخته اند و به این ترتیب غنچه هایی که می توانند به زیبایی به گل نشیند آنها را با گلبرگ سیاهی تزئین می کنیم و در این صورت ساده اندیشی است که در چنین حالتی به فکر چاره اندیشی باشیم.
در پایان این گفتار، یکبار دیگر، بر ارائه محبت به کودکان و دوری از ایجاد محیط نا امن در خانواده و دوری از انتقاد و استهزاء و توهین و تحقیر و مخالفت و برچسب زدن، موکدا سفارش می کنم و سر انجام این که اجازه ندهید نونهالان شما، از چنین سمومی به هنگام رشد، بهره گیرند که این خود، بر رشد سلامت روان کودک، تاثیر منفی میگذارد و برای آینده وی نیز، مخاطرهآمیز خواهد بود.
با آرزوی خوشبختی برای تمام نونهالان سرزمین اسلامیمان.
منبع: بانک اطلاعاتی مقالات؛ محمد پایدار؛ روان شناس