- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
از زلال نبوت
امام کاظم نوجوانی نورس و با نشاط شده بود. روزی از کوچه های شهر پیامبر صلی الله علیه و آله می گذشت. شخصی از شیعیان درشت گو و ظاهربین، به نام «عیسی شلقان»، او را دید و با عتاب گفت: «ای پسر! می بینی پدرت با ما چه می کند؟ روزی ما را به چیزی فرمان می دهد و روز دیگر ما را از آن باز می دارد! او به ما گفته بود: با ابوالخطاب دوستی کنیم، امروز می گوید: از او بیزاری جویید و او را لعن می کند.» ابوالخطاب از نزدیکان و بزرگان اصحاب امام صادق علیه السلام بود، اما پس از مدتی منحرف شد و به غلات گرایش یافت. او امام صادق علیه السلام را خدا خواند و خویش را پیامبر او معرفی نمود. امام کاظم علیه السلام با منطقی استوار در پاسخش فرمود:«آفریدگان خدا سه دسته اند؛ دسته اول مؤمنان راستین اند که ایمانی استوار دارند. دسته دوم کافرانی گمراه هستند که در کفر خود پافشاری می کنند. و دسته سوم گروهی هستند که هر چند خود را در زمره مؤمنان قرار می دهند، اما نور ایمان در دلشان نتابیده و ایمانشان عاریه ای است که آنها را «معارین» گویند.»
امام به نحوی سربسته عیسی شلقان را جزو همین گروه سوم برشمرد. عیسی می گوید: «پس از این گفتگوی کوتاه که بین من و موسی بن جعفر علیه السلام صورت پذیرفت، نزد پدرش امام صادق علیه السلام رفتم و آنچه را او به من گفته بود، به امام گفتم. امام فرمود: فرزندم موسی علیه السلام از سرچشمه نبوت جوشیده است.»[۱]
کشتیبان امت
یکی از نزدیکان امام صادق علیه السلام به نام «فیض بن مختار» می گوید: خدمت امام رسیدم. پس از اندکی موسی بن جعفر علیه السلام که نوجوانی بود، وارد شد و سلام کرد. به احترامش برخاستم و پیشواز او رفتم و وی را در آغوش گرفتم و بوسیدم. امام صادق علیه السلام با دیدن ابراز محبت و احترام من نسبت به فرزندش خرسند شد، با تبسمی ملیح فرمود: «شما شیعیان ما به سان کشتی ای هستید و این نوجوان که تو به او محبت نشان دادی، کشتیبان شما می باشد.» مدتی از دیدار من با امام گذشت و سال بعد برای انجام مناسک حج به مکه مشرف شدم. پس از انجام اعمال حج دو هزار سکه ای را که همراه داشتم، توسط شخصی برای امام فرستادم و به او گفتم که هزار سکه آن را از سوی من به امام صادق علیه السلام و هزار درهم دیگر را به فرزندش امام کاظم علیه السلام بدهد. پس از مدتی امام را زیارت کردم. امام صادق علیه السلام به من فرمود:«آیا مرا با فرزندم موسی برابر می دانی؟ [که در هدیه دادن تساوی برقرار نمودی]» عرض کردم: «مولای من! من این کار را به دلیل فرمایش خودتان انجام دادم [که فرمودید: شما کشتی نشین و او کشتیبان شیعیان است].» امام به نشانه تأیید سری تکان داد و فرمود: «آری، اما به خدا سوگند من این کار را نکردم، بلکه این پروردگار بزرگ است که چنین مقام شامخی به او داده است.»[۲]
پی نوشت ها:
[۱] . محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، قم، مکتبه بصیرتی، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۱۸٫
[۲] . همان، ج ۱، ص ۳۱۱٫
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه