- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
دوران زندگى وامامت امام جعفر صادق (علیه السلام) داراى ویژگیهای خاص ومنحصر به فردى هست .شرایط اجتماعى وفرهنگى عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است . زیرا آن دوره از نظر سیاسى، دوره ضعف وتزلزل حکومت بنى امیه ووفزونى قدرت بنى عباس بود واین دو گروه مدتى در حال کشمکش ومبارزه با یکدیگر بودند . از زمان هشام بن عبدالملک تبلیغات ومبارزات سیاسى عباسیان آغاز گردید ودر سال ۱۲۹وارد مرحله مبارزه مسلحانه وعملیات نظامی گردید وسرانجام در سال۱۳۲ به پیروزى رسید .(۱)
عباسیان قبل از رسیدن به قدرت با سیاست طرفدارى از خاندان پیامبر وگرفتن انتقام خون آنان وارد عرصه شدند، لذا از طرف این گروه هیچ فشارى بر امام وارد نبود .لذا این دوران، دوران آرامش وآزادی نسبى امام صادق وشیعیان وفرصت بسیار خوبی براى فعالیت علمى وفرهنگى آنان بشمار میرفت . فضاى جامعه بسترى مناسب براى توسعه علومى همچون تفسیر، حدیث، فقه، کلام، طب، فلسفه، نجوم، ریاضیات فراهم آورده بود .در میان مردم شوروشوق بى سابقه اى برای فهم ویادگیرى علوم پیدا شده بود .
چرا که آزادى وحریت فکر وعقیده در اسلام وتشویق های پیامبر اسلام براى کسب علم ودعوت قرآن به علم آموزى وتفکر وتعقل عامل اساسى پیدایش این نهضت وجنبش علمى به حساب مى آید .
امام صادق (علیه السلام) ازاین فرصت مناسب سیاسى که حکومت بنى امیه وبنى عباس با هم در گیر بودند وامام تاحدى زیر فشار نبود وهمچنین اوضاع فرهنگى جامعه، استفاده کرد وحوزه وسیع علمى ودانشگاه بزرگى را بوجود آورد وتوانست شاگردان برجسته وبزرگى از جمله جابر بن حیان وابان بن تغلب وزراره را پرورش دهد .
عصر امام صادق (علیه السلام) عصر برخورد اندیشه ها وپیدایش فرق ومذاهب مختلف نیز بود .در اثر برخورد مسلمین با عقاید وآراى اهل کتاب ونیز دانشمندان یونان، شبهات گوناگونى پدید آمده بود . در آن زمان فرقه هاى مختلفى از جمله جبریه،مرجئه، غلات،زنادقه پدید آمده بودند که هر کدام عقاید خود را ترویج میدادند. لذا امام با تمام جریانها فکرى وعقیدتى آن روز مبارزه کرد وموضع اسلام وتشیع را در برابر آنها روشن ساخته وبرتری بینش ومنطق اسلامى را ثابت کرد .
شاگردان دانشگاه امام صادق (علیه السلام) منحصر در شیعیان نبودبلکه پیروان سنت وجماعت نیز از مکتب آن حضرت برخوردار مى شدند . پیشوایان مشهور اهل سنت، بلا واسطه ویا با واسطه شاگرد امام بودند .از جمله آنان (ابو حنیفه ) پیشواى مذهب حنفى از مذاهب اهل سنت را میتوان نام برد که خود اقرار مى کند که آن دو سالى را که در خدمت امام صادق بوده است پایه علوم و دانش اوست ومى گوید :(لولا السنتان لهلک نعمان ) اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک میشد .(۲) (اسم ابو حنیفه، نعمان بن ثابت بوده است)
امام صادق شاگردان زیادى را تربیت کرد که تعداد آنها بالغ بر ۴۰۰۰ نفر مى رسد .(حسن بن على بن زیاد ) که از شاگردان امام رضا (علیه السلام) واز محدثان نامى شیعه است مى گوید : در مسجد کوفه نهصد نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگى از جعفر بن محمد (علیه السلام) حدیث نقل میکردند که این خود نشان از وسعت جنبش علمى حضرت صادق دارد . (۳)
بنا برآنچه از تاریخ بر مى آید حضرت هر یک از شاگردان خود را در رشته اى که با ذوق وقریحه او سازگار بود تشویق وتعلیم مى نمود تا در آن رشته تخصص پیدا کند مانند جابربن حیان که در رشته هاى عقلى وطبیعى وشیمى که آن روز کیمیانامیده مى شد پرورش داد . وى بیش از دویست جلد (۴) در این زمینه کتاب به رشته تحریر در آورد وبه عنوان پدر علم شیمى مشهور شد .کتابهاى جابر بن حیان به زبانهاى گوناگون اروپائى در قرون وسطى ترجمه شد ونویسندگان تاریخ علوم همگى از او به عظمت یاد می کنند .
در فقه زراره ، در کلام مومن طارق، در لغت وادبیات عرب ابان بن تغلب را پرورش داد ودرمناظره هاى علمى از وجود این طلاب نمونه استفاده مى کرد وقدرت علمى شیعى را به رخ معاندین می کشاند .
امام جعفر صادق (علیه السلام) در مسیر تکاملى حرکت شیعه طرح جایگزین کردن عقاید ودکترین اسلام ناب محمدی (ص)وشیعى را بر اسلام اموى وعباسى پایه ریزى کرد یعنى پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدتهای امامان پیشین به نا صحیح بودن مذهب رسمى ودیگر اندیشه هاى منبعث از آن ونیز حرکتهاى سیاسى مبتنی برآن در سالهاى گذشته پى بردند آماده بودند تا طرح جایگزین مکتب اهلبیت را دریافت کنند وامام صادق (علیه السلام) همان بزرگواریست که با توجه به یک موقعیت استثنائی تاریخى طرح جایگزین شیعه را به موقع ارائه کرد . وامامان دیگر به شرح وبسط بعضى از ابعاد آن پرداختند وبدین جهت است که مذهب شیعه را مذهب جعفرى مى نامند . تلاشها ومجاهدتهای امام صادق(علیه السلام) در زمینه هاى علمى، فقهى،عقلی واخلاقى باعث شد شیعه داراى شناسنامه رسمى گردد ومذهب ما بنام ایشان مزین شود .
حوره هاى علمیه امروز پرچم دار همان نهضت وجنبش علمى است . هر روز شبهات جدیدى با اغراض شیطانى در مورد دین ومذهب از طرف افکار مسموم وارد مى شود .دشمنان دین وانسانیت از هر طرق ممکن اعم از شبکه هاى ماهواره اى واینترنت استفاده می کنند تا اهداف پلید وشوم خود را در جهان ومخصوصا درخاورمیانه وکشورهاى اسلامى پیاده کنند .
در بیش از یک دهه اخیر تبلیغات دشمنان اسلام، مبنى بر خشونت طلب بودن مسلمانان واین دین آسمانى، بیش از پیش سرعت گرفته است .هر چند این تبلیغات دروغ بنا بر اهداف سلطه جویانه دشمنان اسلام صورت گرفته است اما آگاهان در در سراسر دنیا میدانند که اسلام دین صلح وعدالت گسترى است .چرا که قرآن کریم خود دستور مى دهد (ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هى احسن ) (۵) در گفتگو با اهل کتاب بهترین روش بحث وسخن را انتخاب کنید وگفتگویتان بصورت گفتگوى باز باشد تا شبهات واجمالاتى که در تفکر آنهاست بر طرف شود .
امروزه بسیارى از شبکه هاى تلویزیونى وماهواره اى غرب وهمچنین سایتهاى صهیونیستى به دنبال این هستند که فرهنگ مهدویت را زیر سوال برده و مسلمانان را نسبت به این موضوع دچار تردید کنند .وصدها وشاید هزاران شبهه دیگر که با وارد کردن آنها بر اذهان افراد جوامع به دنبال منافع خود هستند . اما چاره کار را پیشوایان دین اسلام، همانهائى که وسیله الله هستند به ما نشان داده اند تا در چنین زمان سخت که آخرالزمانش نامند، گمراه وسرگردان نشویم که حضرت مهدى (عج) می فرماید :
(واماالحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه احادیثنا فانهم حجتی علیکم وانا حجه الله علیهم ) یعنى :واما در حوادث ووقایع ومسائل خود در زمان غیبت ، به راویان حدیث وعلما ومراجع دین رجوع کنید، آنها حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا بر آنها هستم .(۶)
همانطور که حضرت مى فرماید : براى در امان ماندن از حیله هاى شیاطین چاره اى جز پناه بردن به دامان علما ودانشمندان دین که پرورش یافتگان دانشگاه جعفرى هستند، نداریم چرا که پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند : (العلماء ورثه الانبیاء) عالمان دین وارثان علم انبیاء هستند .
پى نوشت:
۱.سیره پیشوایان / مهدی پیشوایی.
۲.حیدر،اسد،الام الصادق والمذهب الاربعه ج۱ ص ۷۰.
۳. نجاشى، فهرست مصنفى شیعه، تحقیق سید موسى شبیرى زنجانى،ص ۳۹ و۴۰.
۴.الفهرست /ابن ندیم،ص۵۱۲- ۵۱۷.
۵.عنکبوت /۴۶.
۶.وسایل الشیعه / ج ۱۸ / ص ۱۱.
مصطفی قوی تن