- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
ولادت
تقریباً در نیمه سده سوم از هجرت، در شهر قم، که به عنوان حرم کریمه اهل بیت (ع) از شهرت بسزایى برخوردار بود، در یکى از خاندان هاى رفیع شیعه، کودکى دیده به جهان گشود؛ کودکى که فقط خدا مى دانست که در آینده نه چندان دور در سلسله یکى از پیام رسانان بزرگ و محدّثان بلندمرتبه، قرار خواهد گرفت. پدرش او را جعفر نامید و اتفاقاً این گزینش تفأّل خیرى بود که این کودک در آینده در مسیر و راه و روش امام جعفر صادق (علیه السلام) گام نهد. کنیه اش، ابومحمّد و لقب معروف او مؤمن بود و چون در قم زاده شد، به قمّى بودن هم اشتهار یافت و در دوره غیبت صغرا و روزگار زندگى سفیران ویژه امام عصر (علیه السلام) زندگى مى کرده است.
اساتید
جعفر بن حسین مؤمن قمى یکى از نمونه هاى برجسته عالمان شیعى است که متانت تمامى داشت که این موقعیّت شایسته را در پرتو بهره مندى از سرچشمه هاى زلال معرفت، به دست آورده بود. طبعاً هر محدثى، مدّتى از عمر خویش را در محضر استاد، زانوى ادب به زمین مى زند تا بتواند ذخیره اى از حدیث را بیندوزد. حسین جعفر بن قمى نیز نزد استادان بسیارى کسب فیض نمود که نام هاى آنان در کتاب هاى تراجم ذکر شده است. در این جا فقط به نام آنان بسنده مى کنیم:
۱- محمد بن حسن صفّار قمى
۲- محمد بن عبداللّه بن جعفر حمیرى قمى
۳- محمد بن حسن بن احمد بن ولید قمى
۴- محمد بن جعفر بن بطّه قمى
ابن بطّه کتاب هاى بسیارى در زمینه حدیث تألیف کرده است. کنیه اش ابوجعفر و به قمّى معروف است. نجاشى در شرح حال این استاد حدیث مى نگارد: کانَ کبیر المنزله بقم کثیر الادب والفضل و العلم؛ او مردى بزرگ از تبار محدّثان و دانشمندى فاضل و ادیبى توانا بود. گروهى از راوى شناسان چندان نظر مساعدى به او ندارند و مى گویند: این محدّث در نقل حدیث، دچار مسامحه و تساهل بوده است. علاّمه ممقانى در اثر خود درباره این محدّث مى گوید: علّامه وحید بهبهانى از سخن نجاشى جواب داده و گفته: این که او گاهى در اسناد روایات مسامحه مى کرد، نه از این جهت است که او در مسائل دینى بى مبالات بود؛ زیرا اگر چنین بود، از او به عنوان بزرگ قم و به عنوان انسانى دانشمند و استاد اجازات بزرگان مطرح یاد نمى شد . سپس مرحوم ممقانى مى گوید: ما هم سخن او را تأیید مى کنیم و به اخبار ابن بطّه اعتماد مى کنیم .
شاگردان
حسین جعفر بن قمى، پس از فراگیرى و گردآورى احادیث و معارف اهل بیت (علیهم السلام) ، درصدد برآمد که یافته هاى ارزشمند خود را به افراد شایسته و جان هاى تشنه انتقال دهد. از این رو گروهى از دانش طلبان، نزدش شتافتند و از خرمن دانش او خوشه ها چیدند که به تعدادى از آن چهره هاى تابناک اشاره مى کنیم:
۱- اولین شاگرد برجسته و پرآوازه او، شیخ صدوق قمى است: شیخ صدوق از پرتلاش ترین و موفق ترین و نام آورترین محدّثان شیعى است. او در سده چهارم هجرى زیست مى کرد. او در عصرى که امکانات نوشتن و تألیف کتاب و مسافرت بسیار مشقّت بار بود، توانست با سفرهاى طولانى خود به گوشه و کنار جهان اسلام از شرق به غرب و جنوب، مانند ماوراءالنهر، مرو، سمرقند، عراق، ایران و شبه جزیره عربستان، در ردیف بزرگ ترین پدیدآورنده کتاب هاى حدیثى قرار گیرد. آن بزرگوار در اواخر سده چهارم هجرى در سال ۳۸۱ جان به جان آفرین تسلیم کرد و در کنار مرقد حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در شهر رى به خاک سپرده شد.
۲- احمد بن محمد بن نصر رازى سمسار
۳- احمد بن حسین بن عمران: درباره این محدّث فقط نوشته اند که او از معاصرین شیخ صدوق است؛ اما منزلت علمى او در کتاب هاى تراجم مورد کاوش واقع نشده است. در این جا یادآورى یک نکته دقیق رجالى شایان توجّه است. محقّق بزرگ آیت اللّه آقابزرگ تهرانى در اثر تحقیقى خود به نام الاعلام مى نگارد:احمد بن حسین بن احمد بن عمران، صاحب کتاب اختصاص است؛ کتابى که شیخ مفید، کتاب عیون و محاسن خود را، که در عصر ما به عنوان کتاب اختصاص شیخ مفید شهرت یافته، از کتاب اختصاص احمد بن حسین و از سایر کتاب هاى روایتى مانند کتاب مِحَن امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فضائل امیرالمؤمنین از ابن دأب و کتاب صفه بهشت و جهنم و قبض روح المؤمن و الکافر از سعید بن جناح و غیر این ها، برگرفته است. و چون اوّلین کتابى را که شیخ مفید احادیث را از آن استخراج کرد، کتاب اختصاص احمد بن حسین بود، لذا کتاب مفید، به نام اختصاص اشتهار یافت. بر این اساس است که کتاب عیون و محاسن در فهرست کتاب هاى مرحوم مفید یادآورى شده است؛ اما کتاب اختصاص را هیچ یک از دانشمندانِ کتاب شناس در جمله کتاب هاى مفید ذکر نکرده اند.او سپس اضافه مى کند: استاد بزرگوار ما، میرزاحسین نورى، در خاتمه کتاب مستدرک الوسائل، اشتباه فرمود که جعفر بن حسین قمى را از استادان مفید شمرد. ریشه این اشتباه از این جا ناشى مى شود که او قصور کرد کتاب اختصاص از شیخ مفید است. بلکه جان کلام این جا است که احمد بن حسین روایت مى کند از استاد خود، جعفر بن حسین قمى، آن گاه شیخ مفید که آمده از کتاب اختصاص احمد بن حسین به عین الفاظ، استخراج کرد؛ حاجى نورى خیال فرمود که مفید از جعفر بن حسین روایت مى کند.
۴- محمد بن على بن فضل بن تمام: این محدّث بزرگوار، کنیه اش ابوالحسین و استاد حدیث گروهى از استادان شیخ نجاشى است.نجاشى در منزلت او چنین مى نگارد: محمد بن على بن فضل بن تمام بن سُکَین؛ همانا او ملقّب به سُکَین شد؛ زیرا بزرگان حدیث، او را بسیار بزرگ مى داشتند و او محدّث موجّه، موثّق، برجسته و داراى باورهاى دینى درست و منطقى و بسیار خوش تألیف بود. او آن گاه تمامى آثار این استاد حدیث را نام مى برد. از سخن شیخ طوسى بر مى آید که او در سال ۳۴۰ در قید حیات بوده است.
شخصیّت راوى
اینک لازم است که شخصیّت و منزلت جعفر بن حسین قمى را از دیدگاه دانشوران شیعى، مورد ارزیابى قرار دهیم. در این زمینه زیباترین و دقیق ترین سخن، از نجاشى است که مى گوید: جعفر بن حسین، معروف به ابى محمّد مؤمن قمّى، استادى است از استادان قم؛ محدّثى صاحب وجاهت و وثاقت است که در مقطعى از زندگى خویش از شهر قم هجرت کرد و به سوى کوفه شتافت و رحل اقامت افکند و در همین کوفه بود که دنیا را بدرود حیات گفت.بر پایه همین سخن، تمامى رجال نویسان، این محدّث را ستوده و از او به نیکى یاد کرده و با دیده تکریم و احترام به او نگریسته اند.آیت اللّه خویى در کتاب خود مى نویسد: جعفر بن حسین، یکى از استادان شیخ صدوق است که در شأن استادش گفته: رضى اللّه عنه که نشانه بزرگىِ این استادِ حدیث است.
تالیفات
جعفر بن حسین بن شهریار قمى، علاوه بر تدریس، کتاب هایى را نیز تألیف کرد و آموخته هاى خود را به رشته تحریر درآورد. نجاشى چند کتاب او را نام برده است که عبارتند از:
۱) کتاب المزار
۲) فضل الکوفه و مساجدها
۳) کتاب النوادر.
پاره هاى زر
جعفر بن حسین با واسطه روایت مى کند از امام باقر (علیه السلام) که فرمود: امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: زمین براى هفت نفر خلق شده که مردم به برکت وجود آنان روزى مى خورند و یارى مى شوند و باران بر آن ها مى بارد. از آنان است: سلمان فارسى، مقداد، ابوذر، عمار، حدیفه و عبداللّه بن مسعود. و حضرت على (علیه السلام) مى فرمود: من پیشواى آنان هستم و آنان کسانى بودند که بر حضرت فاطمه زهرا نماز خواندند .
اثر دعاى امام
روایت مى کند از حمّاد بن عیسى که گفت: به محضر مقدس حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) رفتم و عرض کردم: جانم به فدایت! از خدا بخواه به من خانه، همسر، فرزندان و خادم و حجّ هر سال را روزى فرماید. حضرت دعا فرمود: اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد وارزقه داراً و زوجهً و ولداً و خادماً و الحجّ خمسین سنه. حمّاد مى گوید: چون حضرت فرمود ۵۰ حج ، دانستم زیاده بر پنجاه سال زندگى نخواهم کرم. سپس مى گوید: من ۴۸ حج به جا آوردم و این است خانه من و همسر من، که در پس پرده است و صداى مرا مى شنود، و این است پسر من، و این است خادم من که پروردگارم این ها را به دعاى حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) به من عطا فرمود. بعد از این سخن، حمّاد دو حجّ دیگر انجام داد. چون سال سوم شد، خواست به حجّ مشرّف شود؛ به میقات که رسید و احرام بست و رفت که غسل احرام کند؛ ولى ناگهان سیلى جارى شد و او را غرق کرد.
ارزش هاى معنوى
روایت مى کند از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) که آن بزرگوار فرمود: بعد از یکى از جنگ ها، گروهى اسیر را به مدینه آوردند. فرمان کشتن آنان صادر شد، جز یک نفر که کشته نشد. آن مرد رو به حضرت رسول کرد و گفت: پدر و مادرم به قربان تو، چرا از میان آنان فقط مرا رها کردى و آزادى بخشیدى؟ حضرت فرمود: جبرئیل از طرف پروردگار به من خبر داد که در تو پنج خصلت وجود دارد که خدا و رسولش آن ها را دوست دارند: الغیره الشدیده على حرمک و السخاء و حُسنُ الخلق و صدق اللسان والشجاعه؛ غیرت شدید بر همسر و سخاوت و خُلق نیک و راستگویى و شجاعت. آن مرد کافر تا این سخنان را از رسول اکرم شنید، بلافاصله اسلام را برگزید و مسلمان شد و اسلامش بسیار عالى و محکم بود. او در یکى از جنگ ها، که در رکاب پیامبر گرامى اسلام بود، و به شدت جنگ کرد و به درجه شهادت نایل شد.
وفات
این استاد گرانقدر و پرتلاش شیعه، بعد از این که عمر بابرکت خویش را در دو شهر قم و کوفه به گردآورى و نشر اخبار معصومین (علیهم السلام) سپرى کرد، سرانجام در سال ۳۴۰ هجرى در شهر کوفه سفر ابدى خود را آغاز کرد و در همان شهر، در جوار قبر مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به خاک سپرده شد.