- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
در سده ى اول هجرى صنعت کاغذ در انحصار رومیان بود و مسیحیان مصر نیز که کاغذ مى ساختند به روش رومیان و بنا بر مسیحیت نشان «اب و ابن و روح »بر آن مى زدند،«عبد الملک اموى »مرد زیرکى بود،کاغذى از این گونه را دید و در مارک آن دقیق شد و فرمان داد آن را براى او به عربى ترجمه کنند،و چون معناى آن را دریافت خشمگین شد که چرا در مصر که کشورى اسلامى است باید مصنوعات چنین نشانى داشته باشد،بى درنگ به فرماندار مصر نوشت که از آن پس بر کاغذها شعار توحید.شهد الله انه لا اله الا هو.بنویسند و نیز به فرمانداران سایر ایالات اسلامى نیز فرمان داد کاغذهایى را که نشان مشرکانه ى مسیحیت دارد از بین ببرند و از کاغذهاى جدید استفاده کنند.
کاغذهاى جدید با نشان توحید اسلامى رواج یافت و به شهرهاى روم نیز رسید و خبر به قیصر بردند و او در نامه یى به «عبد الملک »نوشت:
صنعت کاغذ هماره با نشان رومى مى بود و اگر کار تو درمنع آن درست است پس خلفاى گذشته ى اسلام خطا کار بوده اند و اگر آنان به راه درست رفته اند پس تو در خطا هستى (۲) ، من همراه این نامه براى تو هدیه اى لایق فرستادم و دوست دارم که اجناس نشان دار را به حال سابق واگذارى و پاسخ مثبت تو موجب سپاسگزارى ما خواهد بود.عبد الملک هدیه را نپذیرفت و به قاصد قیصر گفت:این نامه پاسخى ندارد.
قیصر دیگر بار هدیه اى دو چندان دفعه ى پیش براى او گسیل داشت و نوشت:
گمان مى کنم چون هدیه را ناچیز دانستى نپذیرفتى،اینک دو برابر فرستادم و مایلم هدیه را همراه با خواسته ى قبلى من بپذیرى.عبد الملک باز هدیه را رد کرد و نامه را نیز بى جواب گذاشت.
قیصر این بار به عبد الملک نوشت:دو بار هدیه ى مرا رد کردى و خواسته مرا بر نیاوردى براى سوم بار هدیه را دو چندان سابق فرستادم و سوگند به مسیح اگر اجناس نشان دار را به حال پیش برنگردانى فرمان مى دهم تا زر و سیم را با دشنام به پیامبر اسلام سکه بزنند و تو مى دانى که ضرب سکه ویژه ى ما رومیان است،آنگاه چون سکه ها را با دشنام به پیامبرتان ببینى عرق شرم بر پیشانیت مى نشیند،پس همان بهتر که هدیه را بپذیرى و خواسته ى ما را بر آورى تا روابط دوستانه مان چون گذشته پا بر جا بماند.
عبد الملک در پاسخ بیچاره ماند و گفت فکر مى کنم که ننگین ترین مولودى که در اسلام زاده شده من باشم که سبب این کار شدم که به رسول خدا (ص) دشنام دهند و با مسلمانان به مشورت پرداخت ولى هیچکس نتوانست چاره اى بیندیشد،یکى از حاضران گفت:تو خود راه چاره را مى دانى اما به عمد آن را وا مى گذارى!
عبد الملک گفت:واى بر تو،چاره اى که من مى دانم کدامست؟
گفت:باید از«باقر»اهل بیت چاره ى این مشکل را بجویى.
عبد الملک گفتار او را تصدیق کرد و به فرماندار مدینه نوشت «امام باقر» (ع) را با احترام به شام بفرستد،و خود فرستاده ى قیصر را در شام نگهداشت تا امام علیه السلام بشام آمد و داستان را به او عرض کردند،فرمود:
تهدید قیصر در مورد پیامبر (ص) عملى نخواهد شد و خداوند این کار را بر او ممکن نخواهد ساخت و راه چاره نیز آسان است،هم اکنون صنعتگران را گرد آور تا به ضرب سکه بپردازند و بر یک رو سوره ى توحید و بر روى دیگر نام پیامبر (ص) را نقش کنند و بدین ترتیب از مسکوکات رومى بى نیاز مى شویم.و توضیحاتى نیز در مورد وزن سکه ها فرمود تا وزن هر ده درهم از سه نوع سکه هفت مثقال باشد (۳) و نیزفرمود نام شهرى که در آن سکه مى زنند و تاریخ سال ضرب را هم بر سکه ها درج کنند.
عبد الملک دستور امام را عملى ساخت و به همه ى شهرهاى اسلامى نوشت که معاملات باید با سکه هاى جدید انجام شود و هر کس از سابق سکه اى دارد تحویل دهد و سکه ى اسلامى دریافت دارد،آنگاه فرستاده ى قیصر را از آنچه انجام شده بود آگاه ساخت و باز گرداند.
قیصر را از ماجرا خبر دادند و درباریان از او خواستند تا تهدید خود را عملى سازد،قیصر گفت: من خواستم عبد الملک را به خشم آورم و اینک این کار بیهوده است چون در بلاد اسلام دیگر با پول رومى معامله نمى کنند (۴) .
پی نوشت:
۱. برخى از دانشمندان این موضوع را به امام سجاد علیه السلام نسبت داده اند و برخى دیگر گفته اند امام باقر (ع) به دستور امام سجاد علیه السلام این پیشنهاد را کرده است.براى اطلاع بیشتر به کتاب العقد المنیر ج ۱ مراجعه شود
۱. قیصر با این مقدمه مى خواست تعصب عبد الملک را بر انگیزد تا براى تصویب کار خلفاى گذشته از منع کاغذ رومى دست باز دارد.
۳. امام علیه السلام فرمود:سه نوع سکه ضرب شود،نوع اول هر درهم یک مثقال و ده درهم آن ۱۰ مثقال،و نوع دوم هر ده درهم ۶ مثقال و نوع سوم هر ده درهم ۵ مثقال باشد بدین ترتیب هر سى درهم از سه نوع ۲۱ مثقال مى شد و این برابر با سکه هاى رومى بود و مسلمانان موظف بودند سى درهم رومى که ۲۱ مثقال بود بیاورند و سى درهم جدید بگیرند.
۴. «المحاسن و المساوى بیهقى »ج ۲ ص ۲۳۲. ۲۳۶ چاپ مصر. «حیوه الحیوان دمیرى »چاپ سنگى ص ۲۴با اختصار و نقل به معنى در پاره اى از جملات.
توجه:در این داستان خواندیم که سکه هاى اسلامى در زمان امام باقر (ع) به صلاح دید آن بزرگوار ساخته و رائج شده است و این مطلب با آنچه در برخى از کتابها آمده است که در زمان حضرت على (ع) در بصره به دستور آن حضرت سکه هاى اسلامى زده شده و آن حضرت پایه گذار آن بوده منافاتى ندارد زیرا منظور این است که آغاز سکه زدن در زمان حضرت على علیه السلام بوده و تکمیل و شیوع آن در زمان امام باقر علیه السلام انجام شده است براى اطلاع بیشتر به کتاب غایه التعدیل مرحوم سردار کابلى ص ۱۶ مراجعه شود.
منبع: کتاب پیشواى پنجم