- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
۵-جدایى زن و شوهر
آخرین شیوه برخورد با مشکلات خانوادگى، جدایى رسمى زن و شوهر یا طلاق است. گاه ادامه زندگى خانوادگى نه تنها موجب نشاط و آرامش و کارایى بیشتر اعضا نمىشود، بلکه به آسیب روانى و بروز رفتار نابهنجار مىانجامد. در شرایطى که همه راه های اصلاح و حفظ بنیاد خانواده به بن بست مىرسد، جدایى رسمى زن و شوهر، راه حلى برای خاتمه مشکلات و تنیدگىهاى اعضاى خانواده است.
از نظر اسلام، جدایى زن و شوهر امری ناخوشایند است و گفته شده که منفورترین امور نزد خداوند خانه ای است که به واسطه طلاق و جدایى ویران شود. سخنان اولیاى دین(علیهم السلام) زشتى و فاجعه آمیز بودن طلاق را گزارش مىکند تا آن جا که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به حدی به من در مورد زن سفارش شد که گمان کردم طلاق دادن زن جز در صورت ارتکاب زنا از سوی او، سزاوار نیست،(۶۰) ولى در شرایطى که ادامه زندگى به صورت متعادل با آرامش روانى، ممکن نباشد، ترک طلاق نامناسب(۶۱) و حتى ادامه زندگى مشترک موجب ضرر است.(۶۲)
دین اسلام طلاق یعنى جدایى رسمى زن و شوهر را در قوانین خود پذیرفته است؛ زیرا گاه به هر دلیل ادامه زندگى مشترک براى زن و شوهر دشوار مىشود، هرچند ممکن است جدایى به دلایل موهوم و مقطعى روى دهد. از سوی دیگر، اسلام حد طلاق را سه بار قرار داده است تا اگر مردى پس از مرتبه سوم بخواهد با همسر مطلقه خود ازدواج کند، لازم باشد پیش از آن، زن با مرد دیگرى ازدواج کند و پس از طلاق، بتواند دوباره به عقد همسر اول(۶۳) درآید.
این قانون در واقع شیوهاى برای جلوگیرى از طلاقهاى مکرر و بدون دلیل است. از آن جا که طلاق به متلاشی شدن خانواده مىانجامد و عوارض نامطلوبى برای همه اعضای خانواده در پى دارد، تعالیم اسلام به روشهاى گوناگون سعى کرده است از وقوع طلاق جلوگیری کند؛ از جمله قراردادن شرایط خاص زمانى(۶۴) و وجود شاهدهایى براى انجام آن که دشوارتر از انجام عقد ازدواج است.
افزون بر اینها، پس از طلاق نیز زن و شوهر در شرایط خاص مىتوانند در ایام عده بدون عقد ازدواج بلکه با یک لبخند رضایت، زندگى مشترک را از سربگیرند.(۶۵) همچنین لزوم سکونت زن در ایام عده در منزل مرد مطابق قوانین اسلام، مىتواند زمینهاى عاطفى ایجاد کند تا زن و مرد بار دیگر به هم پیوند بخورند و زندگى خانوادگى آنها گسسته نشود.
در هر حال، اگر اختلاف زن و شوهر به طلاق کشید، دین اسلام توصیه مىکند که طلاق همراه با احسان و نیکى به زن باشد(۶۶) و نباید به حدى زن تحت فشار قرار گیرد که ناچار شود باگذشت از همه حقوق خود به طلاق تن دهد.(۶۷) طلاق اگر با احسان و نیکى به زن و پرداخت همه حقوق او بر مبنای صحیح و مقبول همراه باشد، زمینه ازدواج مجدد و شروع زندگى متعادل ترى برای هر یک از زن و مرد بهتر فراهم خواهد شد.
طلاق، به هر دلیل آثار روانى مخربى بر اعضای خانواده دارد. بیماری و رنجوری(۶۸/۹۴%)، خستگى(۷۰%)، بىاعتمادی نسبت به دیگران، کاهش کمیت و کیفیت کار، احساس شکست در زندگى(۷۵%)، نگرانى نسبت به فرزندان، ستیزهجویى، خودکشى، انحرافات اجتماعى، نا امیدى نسبت به آینده، اضطراب، دلتنگى، عصبانیت، و احساس گناه و پریشانی افراد، از عوارض روانى طلاق در زن و مرد است که در برخى موارد به درصد فراوانى آنها در زنان و مردان مطلقه اشاره کرده ایم.(۶۸)
پیشگیرى از طلاق با حل مشکلات خانوادگى و راههاى بهینهسازی روابط زوجین، اولین ابزار براى جلوگیری از بروز این حالات روانى است. حمایت اجتماعى، عاطفى و اقتصادى از این افراد، به ویژه زنان، مىتواند در رفع عوارض روانى سودمند باشد. گاه واکنش دیگران نسبت به این افراد شدیدترین ضربهها را بر آنان وارد مىکند.
در مقیاس سازگاری مجدد، طلاق پس از مرگ همسر، دومین عامل تنیدگى زا در زندگى است و ۷۳ درجه سازگارى مجدد را مىطلبد.(۶۹) باید به زن و مرد راه های مقابله با فشارها را آموخت و با مشاوره های پى در پى، آنها را در جهت سازگاری مجدد و ازدواج دوباره سوق داد.
فرزندان طلاق نیز با مشکلات عاطفى، اجتماعى و اقتصادی متعددی روبه رو مىشوند. اغلب آنان از تغییر و تحولاتى که در خانواده روی مىدهد، نا اگاه هستند و والدین احساس مىکنند نمىتوانند اعتماد به نفس کافى به فرزند خود بدهند. هدایت فرزندان در جهت برخورد سالم با طلاق، مسئله با اهمیتى است که کوتاهى در آن آثار زیانبارى بر کودکان دارد.
نزاعهای زناشوبى برای همه ی فرزندان سخت و ناگوار است، هر چند براى پسر بچهها تحمل این اختلافات دشوارتر است. آنان عصبى مزاج، خودسر و نامنظم بار مىآیند و به اندازه ی دو برابر همسالان پسر گرفتار مراجع انتظامى مىشوند. دختران نیز مضطرب، نگران و منزوی مىشوند یا از آداب اجتماعى لازم بىبهره مىمانند.
بر اساس مطالعات انجام شده، فرزندان در سال اول جدایى والدین دچار احساس خشم، ترس، افسردگى و احساس شدید گناه مىشوند، و افزون بر اینها، در دراز مدت واکنشهایی از قبیل کم شدن نمره در آزمونهای پیشرفت و هوش، و فقدان الگوى مناسب براى ایفاى زن یا مرد بودن از خود بروز مىدهند و در نهایت، به مشکلات عاطفى و جنسیتى و دشواریهایى در زندگى زناشویى آینده گرفتار مىشوند.(۷۰)
پرداختن به همه این مشکلات، مجالى مستقل مىطلبد و ما در اینجا تنها به ارائه ی راه حلهایى براى پذیرش طلاق از سوى کودکان مىپردازیم.
در مرتبه اول، فرزندان باید از پیس با مسئله طلاق و جدایى آشنا شوند، که در این صورت، درک و پذیرش همه مراحل آن برایشان بسیار ساده تر خواهد بود. بدین منظور، والدین باید چند روز قبل از جدایى، آمادگى و فرصت کافى برای درک مسئله به فرزند خود بدهند، و در مرتبه دوم، باید پس از جدایى برنامهای منظم برای دیدار با کودک فراهم کنند، به گونهاى که در هفته اول جدایى -اگر امکان داشته باشد- هر روز به دیدار کودک بروند و سپس، برنامه تماس و ملاقات منظمى با کودک ترتیب دهند.
در مورد طلاق باید برای کودک توضیحاتى ارائه شود. این در حالى است که تحقیقات نشان مىدهد به ۸۰ درصد کودکان در مورد طلاق مطلبى گفته نمىشود. مسئله مهم، مطمئن ساختن کودک از ادامه رابطه با پدر و مادر است که در صورت تحقق آن، احساس ناامنى و تردید در کودک کمتر خواهد شد.(۷۱)
از دیدگاه اسلامى، اگر والدین به مسئولیتشان نسبت به فرزندان توجه کنند و استمرار این مسؤلیت حتى پس از طلاق و نیز وظایف مالى و عاطفى آنان نسبت به فرزندان به آنها گوشزد شود، مشکلات فرزندان مىتواند تا حدی تقلیل یابد. به نظر مىرسد اصل قرآنى «رهاکردن با احسان» حداقل چیزى است که میزان و کیفیت رابطه زن و شوهر مطلقه را در نگهدارى و تربیت فرزند، حفظ و تقویت مىکند.
پینوشتها
۱- Psychohistory
۲- زیمون، مفاهیم تئوری های کلیدی در خانواده درمانی، ص ۲۰۹
۳- نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹
۴- لقمان، ۴۵
۵- خانه کودک، احکام ما و کودکان، ص ۷۳ – ۸۷
۶- «التى اذا غضب زوجها لم تکتحل بعین حتى یرضى» حرعاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۵
۷- «خیر نسائکم التى ان غضبت او اغضبت قالت لزوجها: یدى فى یدک لا اکتحل بغمض حتى ترضى» همان، ص ۲۲
۸- «ایما امرأه قالت لزوجها: مارایت قط من وجهک خیرا. فقد حبط عملها» همان، ص ۱۱۵، ح ۷
۹- «الا اخبرکم بشرار نسائکم.. و لاتقبل منه عذرا و لا تغفر له ذنبا» همان، ص ۱۸
۱۰- در فصل دوم، روایات و دلایل اسلامى، در مورد این مرضوع بررسى شد.
۱۱- نساء، ۳۵
۱۲- نساء، ۳۴
۱۳- نساء، ۱۲۸
۱۴- طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ص ۶۹
۱۵- اصفهانی، سید ابوالحسن، وسیله النجاه، ص ۷۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۱
۱۶- «والتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن…» نساء، ۳۴
۱۷- قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص ۳۴۵
۱۸- طباطبائی،تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۵۴۶؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۶۹
۱۹- نجفی، جواهر الکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۳ و ۲۰۲؛ سبحانی، نظام النکاح، ج ۲، ۳۰۱
۲۰- بهشتی، احمد، خانواده در قرآن، ص ۸۹
۲۱- «لا تستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی أحسن فاذا الذی بینک و بینه عدوه کأنه ولی حمیم و ما یلقها الا الذین صبروا و ما یلقها الا ذو حظ عظیم» فصلت، ۳۴ – ۳۵
۲۲- «و أخذن منکم میثقا غلیظا» نساء، ۲۱
۲۳- عک، خالد عبدالرحمان، بناء الاسره المسلمه…، ص ۲۸۶
۲۴- «و اهجروهن فی المضاجع» نساء، ۳۴
۲۵- شاید بتوان گفت این موارد باید به ترتیب صورت گیرد. و قهر به معنای جدا کردن بستر در آخرین مرحله باشد. بنابراین باید به حدی اکتفا نمود که مشکل را حل کند و نه بیشتر از آن(جواهر الکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۶).
۲۶- طبرسی، مجمع البیان، ج ۲، ص ۹۵
۲۷- طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۵۴۶
۲۸- عک، بناء الاسره المسلمه.. ص ۲۸۸
۲۹- شاهد بر این امر روایاتی است که دوری جستن دو نفر مؤمن را بیش از سه روز جایز نمی داند(کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۴۵).
۳۰- مهریزی، مهدی، شخصیت و حقوق زن، ص ۲۷۳
۳۱- هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج ۳، ص ۳۶۹
۳۲- حکیم باشی، حسن، «آیه نشوز و ضرب زن از نگاهی دیگر»، پژوهشهای قرآنی، سال هفتم، ش ۲۷-۲۸، ص ۱۲۷
۳۳- برخی، این تنبیه را بر اساس روایتی(نوری،مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰، ح ۳) به تحت فشار قرار دادن زن در مسائل اقتصادی از قبیل غذا و پوشاک تفسیر کرده اند. شیخ مفید(ره) درباره این شیوه گفته است: اگر با نصیحت کردن و دوری از بستر، مشکل حل نشد زن را با رفق و مدارا تحت فشار قرار دهید(مهریزی، شخصیت و حقوق زن، ص ۲۷۰)، البته ظاهر کلمه «ضرب» در آیه نشوز را نمی توان به مواردی که بیان شد تفسیر کرد.
۳۴- اصفهانی، وسیله النجاه، ص ۷۷۵؛ نجفی،جواهر الکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۶
۳۵- شهید مطهری نیز معتقد است که این زدن، واقعی نیست، بلکه اظهار تنفر است، نه چیز دیگر(میرخانی، عزت السادات، رویکردی نوین در روابط خانواده، ص ۲۰۰).
۳۶- صدر، سید موسی، «تنبیه بدنی زن»، پژوهشهای قرآنی، سال هفتم، ش ۲۷ – ۲۸، ص ۹۲ – ۹۴
۳۷- اصفهانی، وسیله النجاه، ص ۷۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۷
۳۸- همان؛ سبحانی، نظام النکاح، ج ۲، ص ۳۰۲
۳۹- «فان أطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا» نساء، ۳۴
۴۰- اصفهانی، وسیله النجاه، ص ۷۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج ۳، ص ۲۰۶
۴۱- «ولن یضرب خیارکم» زحیلی، التفسیر المنیر، ج ۵، ص ۵۷
۴۲- ابن ماجه، سنن، ج ۱، ص ۶۳۸
۴۳- ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۶۵
۴۴- نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰، ح ۴
۴۵- همان، ص ۲۵۰، ح ۳
۴۶- مهریزی، شخصیت و حقوق زن، ص ۲۷۲
۴۷- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۷۴
۴۸- علامه طباطبایی تعبیر «ان کید کن عظیم» یوسف، ۲۸ را به شیوه های عاطفی و رفتاری بسیار قوی زنان برای جذب مردان و نفوذ عمیق در آنها تفسیر نموده است.(المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۵).
۴۹- به نظر می رسد این قانون، حقی است که خداوند به مردان داده است. به همین جهت استفاده از این حق به اختیار خود مرد است(هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج ۳، ص ۳۶۹).
۵۰- بررسیها نشان می دهد مردها در موارد متعددی حقوق زنان را با خشونت پایمال کرده اند.(اعزازی، خشونت خانوادگی، ص ۱۰۰ – ۱۶۰).
۵۱- نساء ۱۲۸؛ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۹۰ و ۹۱
۵۲- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۱۱۳
۵۳- همان، ج ۶۲، ص ۳۰۰؛ جزائری، غیاث الدین، اعجاز خوراکی ها، ص ۲۳۰ – ۲۳۵
۵۴- زیمون، مفاهیم و تئوری های کلیدی در خانواده درمانی، ص ۲۵
۵۵- فقیهی، علی نقی، مشاوره در آینه علم ودین، ص ۶۶ – ۷۱
۵۶- «و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من أهله و حکما من أهلها ان یریدا اصلحا یوفق الله بینهما» نساء، ۳۵
۵۷- قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص ۳۵۴
۵۸- احسانبخش، صادق، نقش دین در خانواده، ج ۲، ص ۳۷۱
۵۹- بهشتی، خانواده در قرآن، ص ۱۰۶
۶۰- حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۶۷
۶۱- همان، ص ۲۶۹
۶۲- بقره، ۲۹۹
۶۳- بقره، ۲۳۰
۶۴- از جمله این که طلاق هنگامی صحیح است که از زمان پایان آخرین عادت ماهانه، تا زمان وقوع طلاق، آمیزشی بین زوجین روی نداده باشد(صفائی و…، مختصر حقوق خانواده، ص ۲۲۳).
۶۵- همان، ص ۳۵۳-
۶۶- «سرحوهن بمعروف» و «تسریح باحسن» بقره، ۲۳۱ و ۲۲۹
۶۷- «و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما ءاتیتموهن» نساء، ۱۹
۶۸- فرجاد، آسیب شناسی اجتماعی…، ص ۳۰۰
۶۹- دیماتئو، روان شناسی سلامت، ج ۲، ص ۵۳۴
۷۰- تایبر، بچه های طلاق، ص ۱۰ – ۴۰
۷۱- همان، ص ۵۲ – ۵۸
منبع: راسخون