- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
میگویند یکی از شیرینترین بخشهای زندگی، ازدواج است اما متاسفانه برای بسیاری از جوانان این شیرینی به تلخی طلاق میانجامد.
متاسفانه یکی از مسائلی که امروزه در جامعه پررنگتر از قبل شده، پدیده طلاق است. آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، به طوری که میگویند در شهرها از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر میشود که متاسفانه پیامدهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
روان شناسان و مشاوران خانواده معتقدند تجربههای کمی در زندگی وجود دارند که به تلخی طلاق هستند. طلاق، فقط به قطع رابطه بین زن و شوهر معطوف نمیشود بلکه اثرات آن در تمام فامیل تاثیرگذار است.
طلاق دارای ابعاد زیادی از جمله روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و فردی دارد که شناخت آنها به افراد در متوسل نشدن به این پدیده ناگوار کمک میکند. طلاق همان طور که دارای عوامل بسیاری است، از تعدد و حتی تنوع ابعاد نیز برخوردار است و شاید کمتر پدیدهای را بتوان یافت که از این دیدگاه چنین غنی باشد.
باید توجه داشت، طلاق بالاتر از همه یک پدیده روان شناختی است؛ در شرایط یکسان اجتماعی، تمامی انسانها به طلاق تمسک نمیجویند و لذا باید روحیهای طلاق زده وجود داشته باشد؛ بنابراین به نظر میرسد در راه جلوگیری از پیدایش چنین روحیهای و یا درمان آن به نکات زیر باید توجه داشت:
پنج خصلت فردی که راه طلاق را میبندد
انتقادپذیری
در تردید کودکانمان، نباید چنان آنان را حساس و شکننده بار آوریم که با هر تلنگر، در عمق روانشان آسیب ببینند و راه چاه را فقط درپاره کردن پیوند یابند. تربیت از دیدگاهی، مقاوم سازی روان انسانهاست. نباید چنین پنداشت که همواره دیگران باید به تعریف و ستایش از ما برخیزند.
هر کس دارای جهات قوت و ضعف است و هر آن کس که نقاط ضعف را مطرح مینماید، به هر انگیزه که باشد همچون آینهای پرده از نقایص ما میکشد و جای تقدیس دارد.
روحیه ترکیبی
منظور روحیهای است که دستخوش “آنیت” نباشد. به هیجان تسلیم نشدن، در هر واکنش بیندیشد و در این اندیشه همه عوامل را مد نظر قرار دهد. هر گونه رفتارهای آنی، نیندیشیده و هیجانی دربهبود ارتباط انسانها کارساز نیست. آنان که به هیجان دامن میزنند، روابطی بسیار پر نوسان دارند. با یک خبر خوش چنان به شعف میآیند که تعادل از دست میدهند و در عین حال، با یک حادثه نامطلوب چنان به غم مینشینند که امکان هر آسیب روانی و جسمانی میرود هر دو نامعقول است.
باید فرزندانمان را چنان بار آوریم که در برابر هر رفتار یا واکنش احیانا نامطلوب، یکبار از کوره به در نیایند. گذشته را در نظر آورند، به آینده بیندیشند و در نهارت کنترل و مهار هیجان را مد نظر دارند. بسیاری از طلاقها ناشی از همین هیجانهای آنی است، همان طور که بسیاری از جنایتها چنیناند.
ما انسانها معمولا تمایل داریم که صفات مثبت یا دستاوردها را دریافت داریم، ولی در مقابل هر صفت یا بعدی منفی یا آنچه خود منفی میانگاریم، فریاد بر میآوریم و این درست نیست یا بهتر بگوییم با انصاف انطباق ندارد.
تعلیم بلوغ
منظور این است که ازدواج تنها منوط به بلوغ جسمانی نیست و باید با بلوغ روانی نیز همراه باشد. با این آمادگی روانی چند هدف تحقق میپذیرد:
الف: انطباقپذیری متقابل
باید توجه داشت هر ازدواج دستخوش فرآیندی از انطباقپذیری متقابل است. هر قدر این فرآیند بهتر صورت گیرد، ازدواج موفقتر است. فرآیند انطباق متقابل تا آنجا پیش میرود که “اشباع” صورت گیرد و خانواده و روابط زوجین به نوعی تعادل دست یابد بنابراین نباید اندیشید که صرفا یکی از طرفین به خواست و سلیقه دیگری تن در دهند.
ب: دوری از رویا و توهم
بنای خانه را نمیتوان بر ناکجاآباد و رویاهای دور و دراز نهاد. باید بر عکس، واقعیت را دید و شناخت و در برابرش تمکین کرد. هرگز نباید اندیشید که انسانی بیهیچ عیب و نقص وجود دارد. همه انسانها دارای نقاط قوت وضعف هستند. بدینسان میتوان پذیرفت که در هر ازدواج انسان به نوعی به مبادله دست میزند.
نارسایی یا نواقصی و یا بهتر، ابعاد ناخواسته در جسم و روان دیگری مییابد و این در حالی است که او از ابعاد و جهاتی مثبت نیز برخوردار است. به عنوان مثال ممکن است همسرش کمی هیجانی باشد، اما در مقابل بسیار مهربان است.
ما انسانها معمولا تمایل داریم که صفات مثبت یا دستاوردها را دریافت داریم، ولی در مقابل هر صفت یا بعدی منفی یا آنچه خود منفی میانگاریم فریاد بر میآوریم و این درست نیست یا بهتر بگوییم با انصاف انطباق ندارد. بنابراین خانوادهها باید فرزندان خود را بیاموزند که هیچ انسانی بدون نارسایی نیست و هیچ رابطه انسانی نیز بدون هیچ مشکلی نیست. نباید به دنبال رویاها و توهم رابطه موجود را گسست.
تسری پذیری
در بحث از روان شناسی طلاق باید بدین نکته نیز توجه داشت که طلاق یکی از واگیرترین پدیدهها درحیات انسانی است. با دیدن طلاق و تعدد آن مخصوصا در محیط پیرامون خویش، انسانها به نوعی تساهل نسبت بدان میرسند. قبح عمل کاهش مییابد و به تبع آن، انسانها دربرخورد با اولین مشکل به اندیشه طلاق میافتند. در پی آن باشیم که اساسا اندیشه طلاق پدید نیاید. چه همان در نهایت در واقعیت امکان تجلی خواهد یافت.
روحیه اغماض یا تساهل
باید اندیشدید که هر انسان جایز الخطاست. باید پذیرفت که ما نیز خود خطا کردهایم و امکان تکرار آن را نیز داریم پس نباید به تبلور و بزرگسازی خطای دیگری پرداخت. این جمله معروف همیشه مد نظر ماست: ” اگر بدی را با بدی پاسخ دهیم، کی بدی از میان برخیزد؟”
هنگامی که میپذیریم هیچ کس از جمله خود ما بیعیب نیستیم وهنگامی که قبول میکنیم هرکس از جمله خود ما ممکن است اشتباه کند و عملی به خطا از ما سر زند، پس نباید و نمیتوان آنچه را خود خطای طرف مقابل میخوانیم، بزرگ سازیم و بر آن تاکید کنیم تا در دور تسلسل افتد و بنای رابطه را فرو ریزد.
فراموش نکنیم با یک گذشت، سلسلهای از مسائل را خنثی ساخته ایم به جای آن که با واکنش خود آتش غضب دیگری را برافروزیم و سپس با واکنش او، خود شدیدتر واکنش نماییم، ایا بهتر نیست اساسا با یک اغماض، آب را از چشمه قطع کنیم؟
منبع: بخش خانواده ایرانی تبیان؛ فرآوری: نسرین صفری