- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
همه میدونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم. دو ساله که با مادرم زندگی میکنم و بابام دیگه سراغمون نمییاد، توافق کردن که دیگه با هم کاری نداشته باشن، من مال مامانم باشم و مامانم از مهریه ش بگذره! مامانم میگه اگه با بابات سر زندگی کردن توافق نداشتیم، حداقل سر طلاق به توافق رسیدیم.
اما کاش همه چیز به همین توافق تموم میشد، من دوازده سالمه، اما نگاه و رفتار مردم رو که مثل خنجر به قلبمون میره رو میفهمم، چه برسه به مامانم! تا آخر هفته باید این خونه رو خالی کنیم، اما هنوز جایی پیدا نکردیم؛ به یه زن تنها و یه پسربچه خونه نمیدن، اونم وقتی مطلقه باشه! عوضش بابام الان داره با نامزدش خونه جدید شونو نقاشی میکنه و بهشون خوش میگذره!
طبق آخرین اعلام معاون قضایی رییس کل دادگستری، ۸۲ درصد طلاقهای کشور در سال ۸۵ توافقی بوده است. به عبارتی شاخصهای مهم طلاق نظیر مسایل اقتصادی، مسایل خانوادگی و مشکلات رفتاری، جسمی و جنسی، اعتیاد، فقر و غیره تا اندازه زیادی زوجهای جوان را در معرض انتخاب اولیه زندگی متارکهای توافقی میگذارد. این مساله زمانی بیشتر احساس میشود که گفته میشود، بیشتر طلاقها در پنج سال اول زندگی رخ میدهد، یعنی درست در دورهای که زن و مرد هنوز به شناخت درستی از هم نرسیده اند.
انگار دیگر طلاق جز برای بچهها برای هیچ کس زشت نیست
هر کس را میبینی طلاق را برای خودش یا اطرافیانش حداقل یکبار تجربه کرده؛ خالهای، عمهای، دختر عمویی، دوستی، حتی پدر، مادر، برادری، خواهری یا خودش! اگر این روزها تعداد عروسیها در بین فامیلها کم شده،اگر بچههای کوچک ما به جای چگونگی تحکیم بنیان خانواده با مبانی حقوق زن برای گرفتن مهریه و نفقه و … بیشتر آشنا میشوند، همه و همه زنگهایی است که سال هاست برای ما به صدا درآمده و ما انگارنمی شنویم و به این چیزها عادت کرده ایم.
در نظر سنجیهای پیمایشی دانشجویان، آمارهای نگران کننده از افسردگی در بین کودکان طلاق فراوانی بیشتری دارد، تا پدر و مادرهای طلاق گرفته! کودکانی که تکیه به خانواده تنها امید آنها برای ورود به این دنیای پرفراز و نشیب بوده و حالا همین تکیه گاه، مثل دیواری بر سرشان فرو ریخته است! چندی پیش و پس از اعلام آخرین آمار طلاق و ازدواج در شش ماهه اول سال جاری، اعلام شده ریختن قبح طلاق، مهمترین عامل افزایش آن در جامعه است. متاسفانه گسستن پیوند مقدس زناشویی به دلیل مشکلاتی کوچک یا بزرگ به طلاق میانجامد و حتی برخی آشنایان و نزدیکان زن و مرد را تشویق هم میکنند.
هنوز هم بیشتر بار ننگ طلاق، روی دوش زنان است
هنوز هم تعداد زنانی که پس از ازدواج اول و طلاق، تنها و یا با فرزند خود زندگی میکنند، بسیار بیشتر از مردان جداشده است؛ چرا که بیشتر مردان در همان روزهای اول پس از طلاق به فکر ازدواج بعدی هستند و ظرف مدت کوتاهی، زندگی جدید را شروع میکنند.
۹۰ درصد زنان مطلقه مورد نظرسنجی دارای فرزند، نسبت به آینده فرزندان خود نگرانی زیادی دارند، ۳۳ درصد این زنان عنوان کرده اند که فرزندانشان به خاطر طلاق در حد «زیاد» و «بسیار زیاد» احساس حقارت میکنند، همچنین ۸۸ درصد این زنان که فرزند دختر داشته اند، نگران آینده فرزند خود در ازدواج مجدد هستند و ۷۹ درصد همین زنان نسبت به آینده و تنهایی خود احساس نگرانی زیادی میکنند.
۷۰ درصد زنان مطلقه وجود باورهای غلط و قضاو تهای تنگ نظرانه مردم را نسبت به طلاق و زنان مطلقه، عامل اصلی ناامنی و دوری آنها از دیگران و روابط عادی و فامیلی تلقی میکنند. در بیشتر موارد مردان زیادی پس از ازدواج، همه علتهای طلاق را به گردن همسر خود میاندازند و متاسفانه جامعه نیز این ذهنیت غلط را هنوز به همراه دارد که زنان ناسازگاری بیشتری دارند و اگر زنی طلاق گرفت، حتما خطاکار بوده است و مرد گناهی نداشته، مگر این که خلاف این اتهام ثابت شود.
از سوی دیگر، مراکز مشاوره و بعضا کلانتریها در مرحله اول، دادگاهها در مرحله بعدی و دفاتر ثبت طلاق در مرحله نهایی چرخه کامل طلاق قرار دارند؛ به عبارتی اگر کارایی مراکز مشاوره و کارگاههای آموزشی آن قدر کافی و به اندازه باشد، بخش قابل توجهی از زوجها در همان مراحل اولیه، تمایل به طلاق پیدا نمیکنند و اختلاف در همان ابتدا حل میشود، اما متاسفانه این چرخه ناقص و معیوب است و زوجها یا پس از مشاجره و کلانتری کارشان به دادگاه میرسد و یا بدون طی این مراحل، یک راست به سمت دادگاه میروند و این مساله گویای غفلت بزرگ ماست.
منبع: روزنامه مردم سالاری(با اختصار در متن)