- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 17 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
از آنجا که آرزوهای دراز تأثیر بسیار مخرّبی بر زندگی معنوی و اخلاقی و حتّی مادّی انسانها دارد، در روایات اسلامی با تعبیرات گوناگون از آن نکوهش شده و با عبارات پرمعنایی به علل منطقی آن نیز اشاره شده است، به عنوان نمونه به روایات زیر میتوان اشاره کرد:
۱. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میخوانیم: «ارْبَعَهٌ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ وَ طُولُ الْامَلِ وَ الْحِرْصِ عَلَی الدُّنْیَا؛ چهار چیز است که نشانه شقاوت و بدبختی انسان است: خشک بودن چشمها (به گونهای که هرگز از خوف خدا اشکی نریزد) و سنگدلی و آرزوهای دراز و حرص بر دنیا».[۱]
۲. در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی علیه السلام میخوانیم: «مَنْ اطَالَ امَلَهُ سَاءَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزوی طولانی داشته باشد، عملش بد خواهد شد»![۲]
همین معنی به صورت گویاتری در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: «اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا!؛ آن کسی که آرزوهایش از همه طولانیتر باشد، عملش از همه زشتتر و بدتر است»![۳]
۳. در نهج البلاغه خطبه ۱۴۷ نیز تعبیر گویایی در این زمینه دیده میشود، فرمود:
«انَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَیُّبِ آجَالِهِمْ حَتَّی نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَهُ وَ تَرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَهُ؛ اقوامی که پیش از شما بودند و گرفتار عذاب شدند، فقط
به خاطر آرزوهای طولانی و فراموش کردن اجل و سرآمد زندگیشان بود تا آنکه عذاب موعود فرارسید، همان عذابی که با فرارسیدنش معذرتخواهی رد میشود و درهای توبه بسته خواهد شد»!
۴. در حدیث دیگری از فاطمه بنت الحسین از پدرش امام حسین علیه السلام از جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین آمده است: «انَّ صَلَاحَ اوَّلِ هَذِهِ الْامَّهِ بِالزُّهْدِ وَ الْیَقِینِ وَ هَلَاکَ آخِرِهَا بِالشُّحِّ (بِالشَّکِّ) وَ الْامَلِ!؛ دو عامل سبب اصلاح (و پیروزی) آغاز این امّت شد که یکی زهد (و ترک وابستگی به دنیا) بود و دیگری ایمان و یقین محکم و آنچه باعث هلاکت (و شکست) آخر این امّت میشود بخل (شکّ) و آرزوهای دراز است».[۴]
بدیهی است ایمان و یقین محکم، به اضافه بی اعتنایی به زرق و برق دنیا، سبب شد که مسلمانان نخستین به هنگام ورود در میدان جهاد از هیچ چیز پروا نکنند، جز خدا را در نظر نگیرند و جز برای خدا شمشیر نزنند و هرگز پشت به دشمن ننمایند و این عامل مهمّ پیروزی آنان بود.
ولی هنگامی که آرزوهای دراز و دلبستگیها و دلدادگیها نسبت به ظواهر دنیا جای «زهد» را گرفت و شک و تردید به جای یقین نشست، عقبگردها و شکها شروع شد و امروز هم برای تجدید عظمت نخستین، راهی جز احیای دو اصل نخست نیست.
۵. در حدیث دیگری از امام امیر مؤمنان میخوانیم: «الْامَلُ سُلْطَانُ الشَّیَاطِینِ عَلَی قُلُوبِ الْغَافِلِینَ؛ آرزوی دراز سبب سلطه شیطانها بر قلوب غافلان میشود»![۵]
۶. در حدیث دیگری از همان امام علیه السلام چنین افرادی به عنوان بدترین مردم معرّفی شدهاند، میفرماید: «شَرُّ النَّاسِ الطَّوِیلُ الْامَلِ، السَّیّئُ الْعَمَلِ؛ بدترین مردم کسی است که آرزوهایش از همه طولانیتر باشد و عملش از همه بدتر»![۶]
و نیز از آن حضرت در حدیث دیگری میخوانیم: «انَّ الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَی امَلِهِ فَیَقْطَعُهُ حُضُورُ اجَلِهِ، فَسُبْحَانَ اللَّهِ لَاامَلٌ یُدْرَکُ وَ لَامُؤَمَّلٌ یُتْرَکُ!؛ انسان پیوسته دنبال
آرزوهای خویش است (و از مبدأ و معاد غافل است) ناگهان حضور اجل، آرزوهایش را قطع میکند، سبحان اللَّه! نه به آرزو رسیده و نه صاحب آرزو رها شده است»![۷]
۷. در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام میخوانیم: «اشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی؛ برترین بینیازی ترک آرزوهاست»![۸]
چرا که آرزوهای دور و دراز سبب میشود که انسان دائماً خود را نیازمند ببیند و دست حاجت به سوی هر کس و هر جا دراز کند و شخصیّت انسانی خود را به خاطر اموری که هرگز به آن نمیرسد بشکند!
۸. در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار آمده است: «کَذَّبَ مَنِ ادَّعَی الْایمَانَ وَ هُوَ مَشْغُوفٌ مِنَ الدُّنْیَا بِخِدَعِ الْامَانِیِّ وَ زُورِ الْمَلَاهِیِّ؛ دروغ میگوید کسی که ادّعای ایمان میکند در حالی که به خاطر خدعههای آرزوها و سرگرمیهای باطل، دلباخته دنیا شده است»![۹]
روشن است که دلباختگان آرزوها ناگزیرند برای وصول به آنها همه چیز را به دست فراموشی بسپارند و از همین جا رخنه در ایمان آنها پیدا میشود.
۹. و نیز از همان بزرگوار در سخن کوتاه و پر معنای دیگری میخوانیم: «الْامَانِیُّ تُعْمَی عُیُونَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوهای دراز چشم بصیرت انسان را کور میکند»![۱۰]
۱۰. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که روزی به اصحاب فرمود: «اکُلُّکُمْ یُحِبُّ انْ یَدْخُلَ الجَنّهَ؟؛ آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید»؟!
«قَالُوا نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؛ همگی عرض کردند آری ای رسول خدا»!
فرمود: «قَصِّرُوا مِنَ الْامَلِ وَ اجْعَلُوا آجَالَکُمْ بَیْنَ ابْصَارِکُمْ وَ اسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ؛ دامنه آرزوها را کوتاه کنید و مرگ را در مقابل چشم خود قرار دهید و از خداوند (و مخالفت فرمان او) آن گونه که شایسته است شرم کنید».[۱۱]
۱۱. باز در حدیث پرمحتوای دیگری از امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است: «انَّ الْامَلَ
یُذْهِبُ الْعَقْلَ، وَ یُکَذِّبُ الْوَعْدَ، وَ یَحِثُّ عَلَی الْغَفْلَهِ وَ یُورِثُ الْحَسْرَهَ؛ آرزوهای دراز عقل انسان را میبرد و وعده آخرت را دروغ میشمرد و انسان را به غفلت وامیدارد و سرانجام آن، حسرت و ندامت است»![۱۲]
۱۲. این بحث را با روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله. به عنوان «خِتَامُهُ مِسْکٌ» پایان میدهیم، در این حدیث آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سه عدد چوب را گرفت، یکی را پیش روی خود در زمین فرو کرد، دیگری را در کنار آن و سوّمی را در فاصله دورتر، سپس فرمود: آیا میدانید این چیست؟ عرض کردند: خدا و رسولش آگاهترند، فرمود:
«هَذَا الْانْسَانُ! وَ هَذَا الْاجَلُ! وَ هَذَا الْامَلُ یَتَعَاطَاهُ ابْنُ آدَمَ وَ یَخْتَلِجَهُ الْاجَلُ دُونَ الْامَلُ!؛ این (چوب اول) انسان است و این (چوب دوم) سرآمد عمر است و این (چوب سوم که در نقطه دوری در زمین فرو شده بود) آرزوهای دراز انسان است، (آری) پیش از آنکه انسان به آرزوهایش برسد دست اجل گریبان او را خواهد گرفت»![۱۳]
در احادیث بالا که گلچینی بود از احادیث فراوانی که در منابع معروف اسلامی درباره طول امل آمده است به خوبی گستردگی خطرات و عواقب شوم این رذیله اخلاقی را نشان میدهد و ثابت میکند که آرزوهای دراز از بزرگترین دشمنان سعادت انسان و مانع قرب او در پیشگاه خداست.
آثار و پیامدهای طول امل
آرزوهای دراز و گاه بی پایان، آثار مخرّب فراوانی در زندگی معنوی و مادّی انسان دارد که گوشههایی از آن در احادیث بالا و همچنین در آیاتی که در قرآن مجید در آغاز این بحث ذکر شد آمده است و به طور کلّی میتوان گفت: طول امل پیامدهای خطرناک و مخرّب و سوء زیر را دارد.
۱. طول امل سرچشمه بسیاری از گناهان
یکی از بدترین آثار منفی طول امل و آرزوهای دراز این است که انسان را به انواع گناهان دعوت میکند، زیرا رسیدن به این آرزوها معمولًا از طریق مشروع غیر ممکن است، بنابراین گرفتاران این رذیله اخلاقی خود را ناگزیر میبینند که در کسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسایی نکنند و از غصب حقوق دیگران، خوردن اموال یتیمان، کم فروشی، رباخواری، رشوه و مانند این امور، ابا نداشته باشند.
به همین دلیل در حدیث معروف غرر الحکم آمده است: «مَنْ طَالَ امَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزویش دراز باشد عملش بد میشود»![۱۴]
و نیز آمده: «اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا؛ آن کس که آرزوهایش طولانیتر است عملش زشتتر خواهد بود».[۱۵]
و در نقطه مقابل آن آمده است: «مَنْ قَصَّرَ امَلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزویش کوتاه باشد عملش نیک خواهد بود»![۱۶]
هر سه حدیث بالا از مولا امیر مؤمنان علی علیه السلام است که جان به فدای سخنان نورانی و انسان سازش باد.
۲. طول امل یکی از اسباب مهمّ قساوت قلب
همان گونه که در آیات آغاز این بحث خواندیم قرآن مجید درباره یکی از اقوام پیشین میگوید: آنها کسانی بودند که میپنداشتند عمر طولانی دارند (و گرفتار آرزوهای دراز شدهاند) و از این رو قلبهای آنها قساوت یافت.
دلیل این مسئله روشن است؛ زیرا طول امل انسان را از خدا غافل میکند و به دنیا حریص میسازد و آخرت او را به دست فراموشی میسپارد و اینها همه اسباب سنگدلی و قساوت است.
به همین دلیل در حدیثی آمده است که خداوند به موسی علیه السلام فرمود: «یَا مُوسَی لَاتُطَوِّلْ فِی الدُّنْیَا امَلَکَ فَیَقْسُوا قَلْبَکَ، وَ الْقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ؛ ای موسی! آرزوی خود را در دنیا طولانی نکن که قسیّ القلب خواهی شد و قسیّ القلب از من دور است».[۱۷]
همین معنی در حدیث دیگری از امام امیر مؤمنان علیه السلام آمده است که فرمود: «مَنْ یَأْمُلُ انْ یَعِیشَ ابَداً یَقْسُوا قَلْبُهُ وَ یَرْغَبُ فِی الدُّنْیَا؛ کسی که آرزو دارد جاودانه در این دنیا بماند قسیّ القلب میشود و راغب در دنیا میگردد».[۱۸]
۳. طول امَل سبب نسیان اجل
این اثر نیاز به شرح و بسط ندارد و به خوبی در زندگی آنها که گرفتار این رذیله اخلاقی هستند نمایان است که هرگز نه سخنی از مرگ بر زبان میرانند و نه در فکر آخرتند، بلکه دائماً در گرداب غفلت غوطهورند.
حدیث معروفی که هم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و هم از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده که میفرماید: «طُولُ الْامَلِ یُنْسِی الْآخِرَهِ؛ درازی آرزوها سبب فراموشی آخرت است» گواه صدق این مدّعاست.[۱۹]
در حدیث دیگری از مولا علی علیه السلام میخوانیم: «اکْثَرُ النَّاسِ امَلًا اقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً؛ کسی که آرزویش از همه طولانیتر است از همه کمتر به یاد مرگ است».[۲۰]
۴. زندگی پررنج محصول دیگری از طول امل
بدیهی است هر قدر آرزوها طولانیتر باشد تهیّه مقدّمات بیشتری را میطلبد، همچنین صرفهجویی بیشتری برای حفظ اموال و ثروتها جهت رسیدن به آن آرزوهای دور و دراز لازم است و نتیجه این دو، یک زندگی توأم با درد و رنج و سختگیری بر خود و خانواده خود توأم با تلاش شبانه روزی بی رویّه خواهد بود.
به همین جهت در احادیثی که از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است میخوانیم: «مَنْ کَثُرَ مُنَاهُ کَثُرَ عَنَائُهُ؛ کسی که آرزوهایش زیاد باشد، تعب و رنج او فزونی خواهد یافت».
و نیز میفرماید: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالْامَانِیِّ افْلَسَ؛ کسی که از آرزوهای دراز کمک بگیرد فقیر و مفلس میشود (و زندگی فقیرانهای خواهد داشت هر چند ثروتمند باشد)».
و نیز میفرماید: «الرَّغْبَهُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ؛ تمایل به دنیا (و آرزوهای دراز) کلید درد و رنج است»![۲۱]
۵. طول امل و زندگی ذلّتبار
صاحبان آرزوهای دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر میبرند، بلکه ناچارند شخصیّت انسانی خود را نیز در هم بشکنند و برای رسیدن به مقصود خیالی در برابر هر کس و ناکس خضوع کنند و دست التماس به سوی این و آن دراز نمایند و به زندگی ذلّتبار تن در دهند. در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام میخوانیم: «ذُلُّ الرِّجَالِ فِی خَیْبَهِ الْآمَالِ؛ خواری مردان در ناکامی آرزوهاست».[۲۲]
۶. محرومیّت از نعمتها
همان گونه که در بالا اشاره شد، کسانی که گرفتار آرزوهای دور و درازند و در دریای امانی غوطهورند، غالباً به سراغ صرفهجویی و سختگیری هر چه بیشتر در استفاده از مواهب حیات و زندگی میروند تا به آرزوهای دور و دراز خود برسند. به همین دلیل نسبت به همه کس حتّی خویشتن و زن و فرزند بخیل خواهند بود، همان بخلی که آنها را از بهرهگیری از نعمتهای الهی محروم میسازد و در عین برخورداری از امکانات فراوان، زندگی فقیرانهای دارند.
در زمان خود افرادی را میبینیم که تحت عنوان «تأمین آینده»! برای خود و فرزندان، گرفتار طول امل هستند و همین امر آنان را از مواهبی که در اختیار دارند محروم میسازد.
۷. طول امل و محروم بودن از درک حقایق
آرزوهای دراز همچون سرابی است که تشنگان را در بیابان زندگی به دنبال خود میکشاند و تشنهتر میسازد، بی آنکه به جایی برسند، این آرزوها چهره واقعیّتها را به گونهای دروغین نشان میدهد و انسان به خاطر آنها درک نمیکند کجاست و به کجا میرود؟ و وظیفهاش در برابر این سرنوشت چیست؟
از همین رو در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام که سابقاً به آن اشاره کردیم آمده است: «الْامَانِیُّ تُعْمِی عُیُونَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوهای دراز دیدگان بصیرت را نابینا میکند»![۲۳]
کوتاه سخن اینکه: کسی میتواند چهره زیبای حقیقت را آن گونه که هست ببیند و به سرچشمه زلال معرفت برسد که دیده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در میان ابرهای تیره و تار طول امل قرار نگیرد.
۸. طول امل سبب کفران نعمت است
بدیهی است آرزوهای دراز، انسان را به آن چه ندارد و شاید هرگز به آن نمیرسد دلبند میسازد، به همین دلیل آنچه را از نعمتهای الهی در دست دارد کوچک میشمرد و نسبت به آن بی اعتناست و این کفران نعمت، پیامدهای شومی در دنیا و آخرت برای او دارد.
در حدیثی از مولای متّقیان امیر مؤمنان علی علیه السلام میخوانیم: «تَجَنَّبُوا الْمُنَی فَانَّهَا تُذَهِّبُ بِبَهْجَهِ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکُمْ، و تُلْزِمُ اسْتِصْغَارَهَا لَدَیْکُمْ، وَ عَلَی قِلَّهِ الشُّکْرِ مِنْکُمْ؛ از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمتهای الهی را از نظر شما میبرد و آنها را نزد شما کوچک میکند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی میشود»![۲۴]
اسباب و انگیزههای طول امل
عمدهترین چیزی که سبب آرزوهای دراز میشود جهل و بیخبری است، جهل نسبت به خویشتن و نسبت به دنیا و جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبی، مجموعه این جهلها انسان را به وادی آرزوهای دراز میکشاند.
توضیح اینکه: انسان به سبب بیخبری از وضع خویش و عدم توجّه به این حقیقت که هر لحظه ممکن است پایان عمر او فرارسد، یک لخته خون کوچک میتواند مجرای رگهای قلب یا مغز او را بگیرد و در یک لحظه، سکته قلبی یا مغزی بر او عارض شود یا حادثهای همچون زلزله و آتش سوزی، تصادف در رانندگی، لغزیدن و بر زمین خوردن و ضربه مغزی شدن یا مانند اینها به زندگی او پایان دهد. آری بر اثر جهل به این امور گرفتار این پندار میشود که عمری طولانی دارد و سپس یک مشت آرزوهای دراز اطراف فکر او را احاطه میکند و به او اجازه نمیدهد به غیر آن بیندیشد.
همچنین جهل نسبت به ناپایداری و بی وفایی دنیا، دنیایی که نه بر صغیر رحم میکند و نه بر کبیر، نه بر جوان رحم میکند نه بر پیر، گاه پیش از آنکه پیری بمیرد صدها کودک و جوان از دنیا میروند و گاه پیش از آنکه مریض سخت جان دهد دهها سالم در آغوش مرگ قرار میگیرند.
گاه سلاطین مقتدر در یک روز به ضعیفترین افراد مبدّل میشوند و در زندان انفرادی جای میگیرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در یک شب فقیر و تهیدست میشوند و بر خاک سیاه مینشینند، آری جهل به این امور است که انسان را در گرداب طول امل میاندازد.
اینجاست که سلمان فارسی، شاگرد بزرگ مکتب وحی، میگوید: «ثَلَاثٌ اعْجَبَتْنِی حَتَّی اضْحَکَتْنِی: مُؤَمِّلُ الدُّنْیَا وَ الْمَوْتُ یَطْلِبُهُ، وَ غَافِلٌ لَیْسَ بَمَغْفُولٍ عَنْهُ، وَ ضَاحِکٌ مُلِئَ فِیهِ لَایَدْرِی اسَاخِطٌ رَبُّ الْعَالَمِینَ عَلَیْهِ امْ رَاضٍ عَنْهُ؛ سه کس مرا در شگفتی فرو برده تا آنجا که به خنده واداشته است: کسی که دنیا را آرزو میکند در حالی که مرگ در پی اوست و کسی که از اجل خویش غافل است در حالی که اجل از او غافل نیست و کسی که با تمام وجودش میخندد در حالی که نمیداند پروردگار جهانیان از او راضی است یا نه»؟[۲۵]
در روایات اسلامی نیز اشارههای روشنی به این معنی شده است، مولای متّقیان علی علیه السلام میفرماید: «مَنْ ایْقَنَ انَّهُ یُفَارِقُ الْاحْبَابَ وَ یَسْکُنُ التُّرَابَ وَ یُوَاجِهُ الْحِسَابَ وَ یَسْتَغْنِی عَمَّا خَلَّفَ، وَ یَفْتَقِرُ الَی مَا قَدَّمَ کَانَ حَرِیّاً بِقَصْرِ الْامَلِ وَ طُولِ الْعَمَلِ؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا میشود و در زیر خاک مسکن میگزیند و با حساب الهی روبهروست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز میگردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج میشود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند»![۲۶]
در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: «اتَّقُوا خِدَاعَ الْامَالِ، فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ یَوْمٍ لَمْ یُدْرِکْهُ، وَ بَانِی بَنَاءٍ لَمْ یَسْکُنْهُ، وَ جَامِعِ مَالٍ لَمْ یَأْکُلْهُ؛ از فریب آرزوها بپرهیزید، چه بسیار کسانی که آرزو داشتند روزی را (در آغوش ناز و نعمت) بگذرانند و هرگز به آن نرسیدند، چه بسیار کسانی که خانه و قصری ساختند ولی هرگز در آن ساکن نشدند و چه بسیار کسانی که اموال زیادی اندوختند ولی هرگز از آن نخوردند»![۲۷]
گاه جهل به آخرت و نعمتهای بی پایان آن سرای جاویدان که یک لحظه نگاه کردن به آنها به تمام دنیا میارزد، سبب میشود که انسان به آرزوهای دراز در این جهان کشیده شود، حتّی گاه میشود بی خبری از لذّت زهد در دنیا و آزادگی از چنگال اسارت زرق و برق آن، انسان را به وادی طول امل میکشاند!
در حدیثی از امام باقر علیه السلام میخوانیم: «اسْتَجْلِبْ حَلَاوَهَ الزِّهَادَهِ بِقَصْرِ الْامَلِ؛ شیرینی زهد را با کوتاهی آرزوها به دست آر»![۴۴]
و گاه میشود انسان قدرت خدا را فراموش میکند و یا نسبت به آن جاهل و بی خبر است و نمیداند خدایی که از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر پیوسته به او روزی داده است، در حالی که هیچ کس دسترسی به او نداشته میتواند تا پایان عمر زندگی او را اداره کند و فرزندانش اگر دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمیگذارد و اگر دشمن خدا باشند خدمت به آنها بی دلیل است.
آری جهل به این امور سبب میشود که زیر پوشش (تأمین آینده خود و فرزندان)، گرفتار آرزوهای دراز و طول امل گردد.
مجموعه این جهلها و بیخبریها (جهل به خویشتن، جهل به دنیا، جهل نسبت به خدا و قدرت بی مانند او و جهل نسبت به آخرت و مواهب بی پایانش) آدمی را در بیابان بیکران و برهوت خشک و سوزان آرزوها سرگردان میسازد.
درمان طول امل
همیشه برای علاج قطعی بیماریها به ریشهکن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیماری ریشهکن نشود درمانها سطحی و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد.
با توجّه به این اصل اساسی و با توجّه به ریشههای درازی آرزوها به خوبی میتوان نتیجه گرفت که برای زدودن آثار طول امل و از میان بردن آن باید به تفکّر و اندیشه پرداخت.
از یک سو باید انسان خود را به خوبی بشناسد و بداند موجودی است آسیبپذیر که فاصله میان مرگ و زندگی او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سختترین بیماریها یا اندوهبارترین مصایب گردد، امروز قوی و غنی و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیفترین و فقیرترین افراد باشد و نمونههای آن صفحات تاریخ بشریّت را پر کرده است.
از سوی دیگر باید درباره بی اعتباری دنیا بیاندیشید که «از نسیمی دفتر ایّام بر هم میخورد» و فراموش نکند نادر شاه قدرتمند
«شبانگه به دل قصد تاراج داشت»
«سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت»!
آری با «یک گردش چرخ نیلوفری، نه نادرها به جا میمانند و نه نادری»!
از سوی سوّم به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سرای آخرت و حساب و کتاب الهی و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهی در مسیر یک سفر طولانی میدانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهی برای همیشه ماندن!
و نیز اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامهریزی برای رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمیشود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار میسازد.
و اندیشه کند که مهمترین آرامش، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکّل بر پروردگار فراهم میشود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستی!
بهترین راه برای وصول به این هدف همان است که در حدیث نبوی معروف آمده است فرمود: «خُذْ مِنْ دُنْیَاکَ لِآخِرَتِکَ وَ مِنْ حَیَاتِکَ لِمَوْتِکَ، وَ مِنْ صِحَّتِکَ لِسُقْمِکَ، فَانّکَ لَاتَدْرِی مَا اسْمُکَ غَداً؛ از دنیایت برای آخرتت بهره گیر و از زندگانیت برای مرگ (و زندگی بعد از آن) و از تندرستیت برای زمان بیماری استفاده کن، چرا که نمیدانی فردا نام تو چیست (آیا تو را زنده مینامند یا جزء مردگان، سالم میگویند یا بیمار؟)».[۲۸]
عامل دیگر برای آرزوهای دراز هواپرستی و عشق به دنیاست، هر قدر از این علاقه کاسته شود دامنه آرزوها کوتاهتر میگردد و به عکس هر اندازه انسان دلبستگی بیشتر به دنیا پیدا کند، دامنه آرزوها گسترده تر میشود.
برای رسیدن به این هدف، یعنی کوتاه کردن دامنه آرزوها یکی از مؤثّرترین راهها یاد مرگ است که پردهها را از جلو چشم بصیرت انسان برمیگیرد و واقعیّتهای زندگی را برای او آشکار میسازد.
به همین دلیل امیر مؤمنان علی علیه السلام در پایان خطبه ۹۹ از نهج البلاغه میفرماید: «الَا فَاذْکُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ، وَ قَاطِعَ الْامْنِیَّاتِ؛ به هوش باشید و به یاد چیزی بیفتید که لذّات را در هم میکوبد و شهوات را بر هم میزند و آرزوها را قطع میکند».
و در حدیث دیگری از نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله میخوانیم که در ضمن سخنانش فرمود: «عُدَّ نَفْسَکَ فِی اصْحَابِ الْقُبُورِ؛ خود را جزء مردگان حساب کن (تا گرفتار طول امل نشوی)».[۲۹]
و نیز در نقطه مقابل این معنی از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «اکْثَرُ النَّاسِ امَلًا اقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً؛ آنها که آرزوهایشان بیشتر است کمتر به یاد مرگ میافتند».[۳۰]
راه دیگر برای مبارزه با طول امل مطالعه پیرامون پیامدهای بسیار شوم آن است.
آری توجّه به این نکته که آرزوهای دراز سرچشمه بسیاری از گناهان و رذایل اخلاقی دیگر است و از علل مهمّ قساوت قلب و فراموشی آخرت و سبب زندگی پررنج و ذلّتبار و محرومیّت از مواهب و نعم الهی و از حجابهای ضخیم معرفت و آگاهی محسوب میشود، سبب میگردد که انسان به فکر علاج و درمان بیفتد و پیش از آنکه سیلاب طول امل کاخ سعادت او را ویران سازد به فکر چاره بیفتد، از دامنه آرزوهایش بکاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حدّ معقول و شایسته مهار کند.
امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «حَاصِلُ الْمُنَی الْاسَفُ وَ ثَمَرَتُهُ التَّلَفُ؛ حاصل آرزوهای دراز تأسّف است و ثمره آن تلف شدن (عمر و امکانات و سعادت انسان) میباشد»![۳۱]
در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: «احْذَرُوا الْامَانِیَّ فَانَّهَا مَنَایَا مُحَقَّقَهٌ؛ از آرزوهای دراز بپرهیزید که مرگهای مسلّم در آن نهفته است».[۳۲]
در اینجا دو نکته قابل توجّه است:
نخست اینکه در طبّ مادّی برای درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی به فکر جانشین میروند، یعنی خواستههایی که انسان را به بیماری میکشاند به خواستههای برتری تبدیل میکنند که منتهی به سلامت او گردد، مثلًا کسی که علاقه زیادی به موادّ چربی و نشاستهای دارد و سبب بیماریهای گوناگون در او شده به استفاده از کمیّت قابل ملاحظه از میوه و سبزی سالم هدایت میکنند و یا افرادی که معتاد به موادّ مخدّرند، اعتیادهای سالمی برای آنها پیشبینی میکنند.
این نکته در بیماریهای اخلاقی نیز صادق است، به این ترتیب که معلّم اخلاق آرزوهای دراز مادّی را به آرزوهای معنوی نسبت به پاداش الهی در سرای آخرت تبدیل میکند و عشق به علم و دانش و معرفه اللَّه را جایگزین عشق به مال و جاه و مقام میسازد.
نکته دیگر اینکه آرزوها مراتبی دارد، گاه انسان آرزو میکند عمر بسیار طولانی یا جاویدان! داشته باشد، همان گونه که قرآن درباره گروهی از قوم یهود میفرماید: «… یَوَدُّ احَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ الْفَ سَنَهٍ …؛ (آنها چنان علاقه به دنیا دارند که) هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر کند»![۳۳]
اگر هزار سال به معنی تعداد باشد دلیل بر تقاضای عمر بسیار طولانی است و اگر عدد تکثیر باشد دلیل بر تقاضای عمر نامحدود است.
گروهی آرزوهایی در مراحل پایینتر دارند، آرزوی صد سال زیستن، پنجاه سال، ده سال یا کمتر، از روایات استفاده میشود که همه اینها جزء آرزوهای دراز محسوب میشود (البتّه در صورتی که هدف جنبههای مادّی و زرق و برق دنیا باشد، نه جنبه های معنوی و الهی و کمک به پیشرفت جامعه انسانی).
از سوی دیگر امانی و آرزوها انواع مختلفی پیدا میکند، گاه آرزوها به سوی مسائل مادّی هدفگیری میکند و گاه مقام و گاه شهوات و گاه همه اینها.
تمام اقسام آرزوهای دور و دراز، زشت و نکوهیده است هر چند بعضی زشتتر از بعض دیگر محسوب میشود.
آرزوهای مثبت و سازنده
آخرین سخن در بحث طول امل پیرامون این مطلب است که همیشه آرزوها جنبه منفی ندارد و نشانه انحطاط شخصیّت و سقوط اخلاقی نیست.
زیرا اگر آرزوها متوجّه ارزشهای والای انسانی باشد و یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویی هر قدر طولانی بوده باشد، نه تنها نشانه پستی نیست که نشانه کمال انسان است.
اساساً همان گونه که در آغاز این بحث نیز اشاره شد امید و آرزو نسبت به آینده نیروی محرّک انسان برای تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او میمیرد، نشاط زندگی از او رخت برمیبندد و انسان را به موجودی سست و بی هدف و بی تلاش مبدّل میکند.
در واقع آرزو بر دو قسم است «آرزوهای کاذب» که همچون سراب در بیابان زندگی ظاهر میشوند و تشنه کامان را به دنبال خود میکشانند و هر لحظه تشنهتر میسازند تا از شدّت تشنگی هلاک شوند.
و «آرزوهای صادق» و مثبت و سازنده که همچون آب حیات، گلستان وجود آدمی را سیراب و پرثمر میسازد و هر چه زحمت میکشد نشاط و معنویّت بیشتری مییابد.
این همان چیزی است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خیْرٌ امَلًا؛ مال و فرزندان، زیور حیات دنیا هست و باقیات الصّالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخشتر است».[۳۴]
در این آیه به هر دو بخش از آرزوها اشاره شده است (دقّت کنید).
در روایات اسلامی نیز اشارات پرمعنایی به آرزوهای مثبت و سازنده دیده میشود از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: «انَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّی افْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهُ الْخَیْرِ، فَاذَا عَلِمَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْاجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ، انَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ؛ گاهی بنده مؤمن تهیدست
میگوید: خداوندا! به من روزی عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نیّت بداند (نه اینکه این آرزو پوششی برای رسیدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشی را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهای خیر استحقاق پیدا میکرد برای او نوشته میشود (هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و کرمش بیپایان است».[۳۵]
اصولًا همّت انسان به اندازه آرزوهای مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گستردهتر باشد همّت او والاتر است و جالب اینکه از روایات اسلامی نیز به خوبی استفاده میشود که خداوند به مقدار این آرزوها به افراد با ایمان، اجر و پاداش میدهد، چرا که نشانه آمادگی روح و جسم آنها برای انجام هر چه بیشتر اعمال صالح است و حتّی از روایات استفاده میشود که اگر انسان آرزوی خوبی برای رضای خدا داشته باشد از دنیا بیرون نمیرود مگر اینکه خداوند او را به آرزویش میرساند، در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: «مَنْ تَمَنَّی شَیْئاً وَ هُوَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضاً، لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُعْطَاهُ؛ کسی که آرزوی چیزی کند در حالی که رضای خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمیشود مگر اینکه به خواسته خود میرسد».[۳۶]
البتّه ممکن است در مواردی مصالحی ایجاب کند که انسان به آرزویش نرسد، چرا که اگر برسد آثار بدی مانند غرور و غفلت و عشق به دنیا و مانند آن در او ایجاد میشود.
خداوند با الطاف خفیّهاش او را از وصول به آرزویش بازمیدارد.
این بحث را با اشاره به نکته دیگری پایان میدهیم و آن اینکه: آرزوهای سازنده و بلند انسان را به سازندگی خویش دعوت میکند و سبب تکامل و ترقّی روحی او میشود، زیرا میداند تکیه بر جای بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگی میسّر نیست و به گفته شاعر عرب:
اعَلِّلُ النّفس بالآمال ادرکُهَا
مَا اضْیَقَ الْعَیْشُ لَوْ لَا فُسْحَهُ الْامَلِ!
«خویشتن را به وسیله آرزوهای سازنده پرورش میدهم تا به آن برسم. چقدر میدان زندگی تنگ است اگر گستردگی آرزوها نباشد»
پی نوشت:
[۱] . تفسیر قرطبی، جلد ۵، صفحه ۳۶۱۸؛ شبیه به همین معنی با کمی تفاوت در بحار الانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۴ نیز آمده است.
[۲] . بحار الانوار، جلد ۷۰ صفحه ۱۶۳، حدیث ۱۹.
[۳] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲.
[۴] . بحار الانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۴.
[۵]. تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲.
[۶] . همان مدرک.
[۷] . همان مدرک، صفحه ۳۱۳.
[۸] . نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۲۱۱ و ۳۴.
[۹] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲، حدیث ۷۲۲۳.
[۱۰] . غرر الحکم، حدیث ۱۳۷۵.
[۱۱] . المحجّه البیضاء، جلد ۸، صفحه ۲۴۶.
[۱۲] . میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۳( مادّه امل).
[۱۳] . میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۴؛ المحجّه البیضاء، جلد ۸، صفحه ۲۴۵.
[۱۴] . بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۱۵۶.
[۱۵] . غرر الحکم، حدیث ۳۰۵۴.
[۱۶] . همان مدرک، جلد ۵، صفحه ۲۹۵( چاپ دانشگاه تهران).
[۱۷] . میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۴( مادّه امل).
[۱۸] . همان مدرک.
[۱۹] . قبلًا در بخش احادیث گذشت.
[۲۰] .تصنیف الغرر، صفحه ۳۱۲، حدیث ۷۲۱۵.
[۲۱] . تصنیف الغرر، صفحه ۳۱۴.
[۲۲] . غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۴۰۵.
[۲۳] . غرر الحکم، حدیث ۱۳۷۵.
[۲۴] . تصنیف الغرر، صفحه ۳۱۴.
[۲۵] . المحجّه البیضاء، جلد ۸، صفحه ۲۴۶.
[۲۶] . بحار الانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۷.
[۲۷] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۳.
[۲۸] . تحف العقول، صفحه ۲۰۷.
[۲۹] . بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۱۲۲.
[۳۰] . بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۱۲۲.
[۳۱] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲.
[۳۲] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۴.
[۳۳] . همان مدرک.
[۳۴] . بقره، ۹۶.
[۳۵] . کهف، ۴۶.
[۳۶] . بحار الانوار، جلد ۸، صفحه ۲۶۱.
[۳۷] . بحار الانوار، جلد ۶۸، صفحه ۲۶۱.