- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
هم کفو بودن [۱] دختر و پسری که بناست با یکدیگر ازدواج کنند و با تشکیل خانواده یک عمر زندگی مشترک داشته باشند، یکی از معیارهای مطرح بین خانواده ها در انتخاب همسر است.
اما نکته مهم در ماهیت و چیستی ملاک هم کفو بودن است. در نگاه بسیاری از خانواده ها، هم سنخ و هم کفو بودن، بیشتر ناظر به همطرازی طرفین ازدواج از نظر ثروت و جایگاه اجتماعی است و بدین ترتیب، سایر شاخص ها نظیر اعتقاد، اخلاق و تربیت دینی، عملا از اهمیت کمتری برخوردار می شود.
ملاک اسلام در هم کفو بودن
از نظر اسلام، هم کفو بودن در ایمان، دین داری و اخلاق، مهمترین معیار و شاخص در انتخاب همسر است چنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید: الطیِّبات لِلطیِّبِینَ وَ الطیِّبُونَ لِلطیِّباتِ؛[۲] زنان پاک براى مردان پاک و مردان پاک [نیز] براى زنان پاک هستند.
بهترین نمونه و داستان برای هم کفو بودن زن و مرد مسلمان و با ایمان نسبت به هم، داستان خواستگاری و ازدواج جویبر و ذلفا است که در جریان آن، پیامبر اکرم (ص)، هم کفو بودن را به وجود ایمان و تقوا در طرفین ازدواج تفسیر فرمود و جویبر را با وجود فقر، تنگدستی و نداشتن چهره و ظاهری زیبا، به ازدواج با ذلفا رهنمون کرد.
این در حالی بود که ذلفا از خانواده ای بسیار ثروتمند و جویبر از فقیران مدینه بود و هم کفو بودن آن دو نسبت به هم به حسب ملاکات ظاهری جامعه به هیچ عنوان قابل پذیرش نبود. در این ماجرا، حضرت مهمترین ملاک برتری افراد بر یکدیگر را، ایمان و تقوا برشمرد و به جویبر فرمود:
وَ مَا أَعْلَمُ یا جُوَیبِرُ لِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَیکَ الْیوْمَ فَضْلًا إِلَّا لِمَنْ کَانَ أَتْقی لِلَّهِ مِنْکَ وَ أَطْوَعَ؛[۳] و امروز من کسی را بهتر از تو بین مسلمانان نمی دانم، جز آن که تقوا و ورع او بیشتر از تو باشد.
در ادامه به مشروح داستان شیرین ازدواج این مرد و زن مسلمان که با پیشنهاد پیامبر اکرم (ص) صورت گرفت اشاره می کنیم:
جویبر، تازه مسلمان سیاه پوست و تهیدست
آوازه اسلام از شبه جزیره عرب فراتر رفته بود و مشتاقان از هر سو برای پذیرش اسلام به مدینه می آمدند.
مرد سیاه پوست، کوتاه قامت و فقیری به نام جویبر نیز از جمله شیفتگان اسلام بود که با شنیدن آوازه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به منظور گرویدن به دین اسلام، از یمامه به سوی مدینه شتافت و خدمت آن حضرت رسید و با اشتیاق و علاقه ای وصف ناپذیر، اسلام را اختیار کرد.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این یاور تازه وارد را به گرمی پذیرفت و چون فردی غریب، بی خانمان و تهیدست بود، برای او جیره ای از غذا که شامل مقداری خرما بود و مقداری لباس قرار داد. همچنین برای اسکان او و سایر مسلمانان غریب و بی خانمان، دستور داد تا در جنب مسجد النبی (ص)، سکوی سرپوشیده ای (صفه) ساختند و این عده را در آن جای دادند.[۴]
پیشنهاد پیامبر (ص) به جویبر برای ازدواج
با گذشت اندک زمانی، جویبر در پیشگاه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از لحاظ ایمان و تقوا و پرهیزگاری، جایگاه و موقعیت ممتازی کسب کرد.
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از تفقد از جویبر و ابراز محبت به او فرمود: ای جویبر! چه خوب بود همسری انتخاب می کردی تا شریک زندگی ات باشد. جویبر در نهایت ادب و احترام به پیامبر (ص) عرض کرد: ای رسول خدا! کدام زن است که حاضر شود به همسری من درآید؟ زیرا من نه مال و ثروتی دارم و نه چهره ای زیبا!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که مهمترین ملاک در انتخاب همسر را ایمان و تقوا می دانست فرمود: این حرف ها مربوط به زمان جاهلیت است و اکنون همه مردم (از سفید و سیاه و عرب و عجم)، با هم برابرند. آنچه باعث برتری افراد می شود، تنها ایمان و تقوا است.
آنگاه حضرت، او را نزد زیاد بن لبید که از اشراف و بزرگان قبیله بنی بیاضه بود فرستاد و فرمود: از قول من به زیاد بگو «زلفا» دخترش را به عقد تو درآورد.
جویبر طبق دستور پیامبر (ص) روانه خانه زیاد شد و وقتی به حضور او رسید دید زیاد با گروهی از مردم قبیله اش در خانه نشسته است. جویبر پس از سلام و تحیت به زیاد و حاضران، به او گفت: من از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حامل پیامی برای شما هستم؛ آیا آن را در جمع مطرح کنم یا در گوشه ای به طور خصوصی؟
زیاد که ارسال پیام از طرف رسول خدا (ص) را برای خود افتخاری بزرگ می دانست (و البته افتخار بزرگی هم بود)، از او خواست پیام را در جمع ابلاغ نماید. جویبر گفت: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به شما پیغام داده که دخترت زلفا را به عقد من درآوری!
زیاد که با در نظر گرفتن شخصیت و موقعیت اجتماعی خود، به هم شان و هم کفو بودن جویبر با دخترش کوچکترین اعتقادی نداشت، از شنیدن این پیام خیلی جا خورد.
او قبول این پیشنهاد را نوعی ذلت و اهانت برای خود تلقی می کرد. از این رو با تندی به او گفت: ما انصار، دختران خود را به اشخاصی که هم شان و هم کفو ما نیستند، تزویج نمی کنیم، برگرد و پوزش مرا به عرض پیامبر خدا (ص) برسان!
جبران اشتباه!
جویبر پس از شنیدن پاسخ منفی، خداحافظی کرد و رفت. چیزی نگذشت که زلفا از پیام حضرت و جواب منفی و تند پدرش آگاه شد. بی درنگ پدرش را به اندرون خواست و از او ماجرا را پرسید. زیاد هم کل ماجرا را بدون کم و کاست با او در میان گذاشت.
زلفا در اثر ایمانی که به خدا و علاقه ای که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشت پدرش را به تمکین در مقابل خواست حضرت متقاعد نمود و از او خواست تا هر چه زودتر به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شود و ضمن عذرخواهی از او، آمادگی خود را جهت اجرای اوامر مبارکش اعلام نماید.
زیاد که با شنیدن سخنان دخترش به اشتباه خود پی برده بود، بلافاصله به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد و با نهایت ادب و احترام، عرض کرد: جویبر پیامی از طرف شما آورده که من نه تنها به آن پیام جواب مناسب ندادم بلکه لحن کلامم نیز تند بود.
اکنون شخصا خدمت رسیده ام تا ضمن عرض پوزش، بگویم که در ازدواج، هم کفو بودن پسر و دختر لازم است و جویبر از لحاظ حسب و نسب، در شان ما نیست. اگر من در ازدواج دخترم، هم کفو بودن همسر آینده اش را در نظر نگیرم، جایگاه و موقعیت خانوادگی و اجتماعی ام، دستخوش طعن و سرزنش دیگران قرار خواهد گرفت.
هم کفو بودن به ایمان و تقواست
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ای زیاد! جویبر مردی مسلمان و با ایمان است. مرد مومن هم شان و هم کفو زن مومنه و مرد مسلمان هم شان و هم کفو زن مسلمان است. دخترت را به همسری او درآور و دامادی او را برای خود ننگ مپندار.
سخن پیامبر (ص) بر دل زیاد نشست و جویبر را به دامادی پذیرفت و با توجه به عدم تمکن مالی وی، مهریه و جهیزیه و کل هزینه عروسی را نیز شخصا به عهده گرفت. افزون بر این، خانه ای هم با بهترین لوازم زندگی در اختیار جویبر قرار داد و پس از مدت کوتاهی، با برگزاری یک مراسم عروسی ذلفا و جویبر به عقد هم درآمدند.
عبادت به شکرانه نعمت
مشاهده مراسم عروسی با شکوه و خانه ای به آن زیبایی، همراه با اثاثیه تجملاتی و خیره کننده، جویبر بی کس و غریب و ندار را به شکرگذاری از درگاه خداوند واداشت. از این رو، در شب زفاف به گوشه ای از اتاق رفت و تا صبح به نماز و عبادت پرداخت. در وقت صبح هم به قصد ادای نماز صبح، راهی مسجد شد.
صبحگاه که طبق معمول زن ها به حجله عروس رفتند و جویای حالش شدند، زلفا جریان شب گذشته را برای آنها شرح داد و با گلایه و دلخوری گفت که داماد شب تا صبح فقط به نماز و عبادت پرداخته است. شب دوم و سوم هم به همین منوال گذشت و جویبر از شب تا صبح به عبادت پرداخت و به همسرش نزدیک نشد.
گلایه و شکایت پدرزن از داماد!
زنان، جریان دوری گزینی جویبر از همسرش را به اطلاع زیاد رسانیدند. زیاد از این رفتار جویبر دلخور و ناراحت شد، نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و عرض کرد:
ای رسول خدا! امر فرمودی جویبر را به دامادی بپذیرم و من در حالی که اعتقادی به هم کفو بودن او با دخترم نداشتم پذیرفتم. همچنین خانه و وسایل زندگی آبرومندی نیز برای او تهیه کردم اما او به دخترم بی اعتنایی نموده و احساساتش را به شدت جریحه دار کرده است. گویی اصلا غریزه جنسی و تمایلی به زن ندارد.
پیامبر (ص) پس از شنیدن سخنان زیاد، جویبر را احضار و از او توضیح خواست. جویبر عرض کرد: من تصمیم دارم به شکرانه این همه نعمت، رهایی از فقر و تهیدستی و دست یافتن به بهترین خانه و زندگی و ازدواج با بهترین دختر شهر، روزها را به روزه داری و شب ها را به عبادت و شکرگذاری از خدا بپردازم.
پیامبر (ص) ضمن نصیحت به او در لزوم توجه به خانواده و همسر، وی را به مهربانی و معاشرت بیشتر با همسرش سفارش فرمود. جویبر نیز سخن پیامبر (ص) را پذیرفت و از آن به بعد به همسرش توجه و ابراز محبت نمود.
در این ماجرا رسول خدا (ص) به مسلمانان آموخت مهمترین ملاک در هم کفو بودن زن و مرد مسلمان، ایمان و تقوا است نه مال و ثروت و جایگاه اجتماعی.
نتیجه گیری
بی گمان یکی از مهمترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق، هم شان و هم کفو بودن زن و مرد است. از دیدگاه اسلام، مهمترین مرحله شباهت زوجین به هم و هم کفو بودن آن ها، باید در چهره تقوا و دینداری جلوه کند.
داستان ازدواج جویبر و زلفا و اثبات هم کفو بودن آن دو نسبت به هم از سوی پیامبر (ص)، نمونه بارزی از الگوسازی اسلام در راستای ازدواج آسان، سالم و به دور از باورهای مادی باطل و رایج در جامعه است.
نویسنده: حسین فاضلی
پی نوشت ها
[۱] . کفو و کفؤ در لغت به معنای هم طراز و هم سنگ و همسان بودن در منزلت و قدر و ارزش است. راغب اصفهانى، المفردات فی غریب القرآن، ص ۷۱۸؛ مهیار، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص ۷۳۱
[۲] . نور/۲۶
[۳] . علامه مجلسی، بحاراالنوار، ج ۲۲ ص ۱۱۸
[۴] . به همین علت، بعد ها این عده به اصحاب صفه معروف شدند.
منابع
- قرآن کریم
- علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی؛ چاپ دوم؛ ۱۴۰۳ ق
- راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ تحقیق: صفوان عدنان داودی؛ بیروت؛ دارالعلم الدار الشامیه؛ چاپ اول؛ ۱۴۱۲ ق
- افرام بستانی، فواد؛ فرهنگ ابجدی الفبایی عربی – فارسی: ترجمه کامل المنجد الابجدی؛ مترجم: رضا مهیار؛ قم؛ انتشارات اسلامی؛ چاپ دوم؛ ۱۳۷۶ ش