- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
غیب مخالف حضور است. حضور هر چیزی با حواس پنجگانه امکان پذیر است. همچنان با علم حصولی نیز حضور چیزی برای کسی به معنای علم به آن تحقق پیدا می کند. اما اگر چیزی با حواس درک نشود وعلم حصولی هم به آن تعلق نگیرد، آن چیز در عالم غیب قرار گرفته و رابطه علمی انسان با آن قطع خواهد بود. با توجه به اینکه خداوند محیط بر همه موجودات است، به همه چیز علم دارد. این علم به اراده و اذن خداوند به انبیاء و اولیاء نیز اعطا شده است که در این نوشته مختصر از علم غیب امام کاظم(علیهالسلام) سخن گفته شده است.
علی بن حمزه گوید: در محضر موسی بن جعفر (علیهالسلام) بودیم. مردی از اهل ری بر امام وارد شد که به او جندب می گفتند. سلام کرد و نشست واما (علیهالسلام) با او احوالپرسی و سؤال و جواب خوبی کرد. آنگاه به او فرمود: ای جندب! از برادرت چه خبر؟
پاسخ داد: در خیر و خوبی است و به شما سلام میرساند. امام (علیهالسلام) : ای جندب! خداوند تو را در مصیبت برادرت بزرگ گرداند.
جندب گفت: نامهاش سیزده روز پیش در کوفه به من رسید که در سلامت بسر میبرد.
امام (علیهالسلام) : والله او دو روز بعد از نامهاش فوت کرد و اموالی را به همسرش داد و گفت: این اموال نزد تو باشد تا برادرم از سفر باز گردد و به او تحویل دهی و همسرش آن اموال را در زمین خانه او قرار داد. وقتی نزد او رفتی با مهربانی رفتار کن و امیدوارش گردان که اموال را بزودی در اختیار تو قرار خواهد داد.
علی بن ابی حمزه گوید: جندب مرد بزرگ و زیبایی بود. وقتی او را پس از وفات امام کاظم (علیهالسلام) ملاقات کردم از آنچه امام فرموده بود، سؤال کردم. در جواب گفت: به خدا سوگند راست گفت سید و سرور من. چه در مورد نامه و چه درباره اموال کم و زیاد نگفت.[۱]
پی نوشت:
[۱] . بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۶۱.